🌾ده پند از امام رضا علیه السلام:
🌱اول: در خوشحال کردن مردم بسیار
بکوشید تا در قیامت خدا خوشحال تان
کند.
🌱دوم: تا می توانید سکوت اختیار کنید
که سکوت موجب محبت می شود
و راهنمای هر خیری است.
🌱سوم: در خواندن سوره حمد استمرار
بورزید که جمیع خیردرامور دنیا و
آخرت درآن گرد آمده است.
🌱چهارم: به روزی اندک خدا راضی باشید
تا خدا نیز از عمل کم شما راضی باشد.
🌱پنجم: در برقرار کردن صله رحم ثابت
قدم باشید که بهترین نوع آن خودداری
از آزار خویشاوندان است.
🌱ششم: به کسی که از خدا نمی ترسد
امید نداشته باشید که نه تعهد دارد،
نه نجابت و نه کرم.
🌱هفتم: بسیار احسان کنید که خداوند
در قیامت یک نصفه خرما را مانند
کوه احد بزرگ می کند.
🌱هشتم: حق الناس را رعایت کنید
که دوستی محمدوآل محمد بدون
آن پذیرفته نیست.
🌱نهم: از بخششی که زیانش برای تو
بیش از سودی است که به دیگران
میرسد، حذر کن.
🌱دهم: بسیارمراقب کردار خودباشید تا
مورد تهمت واتهام قرار نگیرید،
که در آن صورت حق ملامت ندارید.
📙تحف العقول، صفحه 443
📚 @DasTanaK_ir | داناب 👈
15.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خاطره رهبر معظم انقلاب از شکست تیم فوتبال رژیم صهیونیستی برابر ایران
📚 @DasTanaK_ir | داناب 👈
هدایت شده از پاسخ به شبهات فجازی
⛔️خرافات و افکار منفی ممنوع
🟡اگر هر روز درگیر نسخه ای جدید از تفکر هستی ؟⁉️
🟡اگر هنوز فکر میکنی دین ساخته ی آخوندهاست و قرآن تحریف شده ❗️
🟡اگر فرصت کلاس حضوری نداری ولی تشنه ی مفاهیم اصیل اسلامی هستی ✅
مسجد الحبیب با برگزاری یکشنبه های روشنگری ماه هاست که پاسخگوی گره های افکار مردم است
✅مجازی ، زمانی حدود ۵۰ دقیقه ، فقط هفته ای یکبار ، با کمک اسناد و تفکر 👈میرسی به خلاص شدن از بند افکار مسموم
بزن روی لینک 👇
http://Eitaa.com/masjedalhabib
15.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⁉️ چه کنیم نزد امام حسین عليهالسلام آبرومند باشیم؟
🔺️ توضیحات حجتالاسلام رضا محمدی
📚 @DasTanaK_ir | داناب 👈
05 - Ziyarat e SHANBE - Peyambar.mp3
زمان:
حجم:
2.71M
🤲 #زیارت_روزهای_هفته
🎧 زیارت حضرت رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در روز شنبه
⏯️ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ
📚 @DasTanaK_ir | داناب 👈
2.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔊صدای ماندگار شهید
🎤مصاحبـه با #شهید_شاهرخ_ضرغام، ملقب به #حُر_انقلاب
#سالروز_شهادت🕊
📚 @DasTanaK_ir | داناب 👈
هدایت شده از پایگاه فرهنگیتبلیغی بلاغ
5.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽ ❁ سرآغاز ۱۵ ❁
✓عنوان: سورهی مبارکه حمد و آیاتی از بقره
✓موضوع: اعتقادی ، فرهنگی ، معرفتی
✓اشاره: ﴿تلاوتیطولانی با یکنفس و صوتیزیبا﴾
- حضرت محمد ﷺ فرمودند: « خانههای خود را با
تلاوت قرآن نورانی کنید؛ خانهای که در آن، قرآن
خوانده شود و خداوند در آن یاد شود ، برکتش
بسیارمیگردد وفرشتگان، بهآن خانه، آمدوشد
میکنند و شیاطین ، از آن دور میشوند. »
🌱 هدیه محضر پیامبر أعظم ﷺ صلوات
┄┄┅••=✧؛💌؛✧=••┅┄┄
☜ به پایگاه فرهنگیتبلیغی بلاغ بپیوندید. ☞
1.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انصافا تا حالا برای حضور در انتخابات، اینجوری توجیه نشده بودم😂👌
✌️ انتشار با شما
📚 @DasTanaK_ir | داناب 👈
#ضربالمثلها
کلاهبرداری درست است یا کلاه گذاشتن؟
گويند: نادرشاه افشار بعد از فتح كشور هندوستان مجدداً تاج سلطنت بر سر محمدشاه هندي گذاشت. بدين ترتيب كه تاج محمدشاه را كه به چند ميليون جواهر مرصّع و مزين بود، برداشت و بر سر خود نهاد و تاج خود را كه بسيار ساده و كم ارزش بود بر سر محمدشاه گذاشت. و از اين اينجا كلاه گذاري و كلاهبرداري به عنوان ضرب المثل رايج گرديد.
روايت ديگر هم در مورد نادرشاه افشار پس از فتح هندوستان است كه مي گويند
پادشاه هند چون الماس كوه نور را زير كلاه خود قرار داده بود و نادر متوجه شد ؛
از وي خواست تا با مبادله كلاه عهد دوستي ببندند! كه شاه هند در اين معامله ضرر هنگفتي نمود بطوري كه هم كلاه از سرش برداشته شد ( به همراه كوه نور ) و هم كلاهي مندرس بر سرش گذاشته شد.
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
395.4K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سوال آخر آزمون رانندگی
📚 @DasTanaK_ir | داناب 👈
💎 در زمان اشغال هند توسط بریتانیا، روزی افسر انگلیسی بدون هیچ دلیلی سیلی محکمی به یک شهروند هندی زد. شهروند ساده هندی چنان با مشت به روی افسر بریتانیایی زد که او از اثر شدت ضربه وارده به زمین افتاد.
🆔 @dastanak_ir
🔹افسر بریتانیایی از این عکس العمل هندی وحشت زده و خشمگین شده بود؛ ولی چون تنها بود چیزی نگفت و بطرف مقر سربازان بریتانیایی رفت تا با گرفتن نیرو برگردد و جواب مرد هندی را بدهد که جرات کرده به افسر امپراطوری سیلی بزند که آفتاب در قلمرو آن غروب نمی کند..
🔹پیش ژنرال انگلیسی رفت و از او خواست تا سرباز به او بدهد تا برگردد و جواب این بی ادبی را به هندی دهد. اما ژنرال انگلیسی بدون این که جواب او را بدهد، او را به اتاقی برد که در آن پول نگهداری میشد و گفت: 50000 روپیه بردار و برو نزد آن هندی و در مقابل کاری که انجام دادی به او بده و معذرت بخواه!
🔹افسر با شنیدن این حرف معترضانه گفت: هندی بدبخت به یک افسر ملکه سیلی زده است و این یعنی بی احترامی به امپراطوری انگلیس، ولی شما بجای مجازات به من می گویید به او پول بدهم و عذر بخواهم؟! ژنرال با خشم گفت: این یک دستور است، باید بدون چون و چرا اجرا کنی.
🔹افسر به ناچار پول را به مرد هندی داد و عذر خواست. هندی پذیرفت و با خوشحالی تمام پول را از او گرفت و یادش رفت که او حق داشته اشغالگر وطنش را بزند! پنجاه هزار روپیه آن زمان پول هنگفتی بود و او با آن خانه خرید و با بقیه اش چندین ریکشا (وسیله ی حمل و نقل درون شهری در هندوستان) گرفت و با استخدام چند راننده آن ها را به کرایه داد...
🔹روزگار گذشت و وضع زندگی او بهتر شد تا این که به یکی از تجار در شهر خود تبدیل شد. او فراموش کرده بود که با گرفتن پول از کرامتش گذشته ولی انگلیسی ها آن سیلی او را فراموش نکرده بودند.
🔹روزی ژنرال انگلیسی، افسرِی را که از هندی سیلی خورده بود فراخواند و به او گفت: آیا آن هندی را که به تو سیلی زده بود به یاد داری؟ افسر پاسخ داد: بلی چگونه می توانم او را فراموش کنم.
🔹ژنرال گفت: حال وقتش است که بروی و انتقام آن سیلی را ازش بگیری، ولی او را در حالی با سیلی بزن که مردم در دور و برش جمع باشند.
🔹افسر گفت: آن روز که هیچ کسی نداشت مرا از زدن او بازداشتی حال که صاحب جاه و جلال و خدمه شده است می گویی برو او را بزن؟ می ترسم افرادش مرا بکشند.
🔹ژنرال گفت: خاطرت جمع باشد، نمی کشند، فقط برو و و آن چه را که گفتم انجام بده و برگرد.
🔹وقتی افسر انگلیسی داخل خانه هندی شد او را در میان جمع کثیری از مردم یافت در حالی که خادمان و محافظانش او را احاطه کرده بودند، بدون مقدمه بطرف او رفت و با سیلی چنان محکم به رویش کوبید که بر زمین افتاد، افسر ایستاده بود تا عکس العمل او را ببیند ولی هندی بدون هیچ عکس العملی از جایش هم بلند نشد و به طرف انگلیسی حتی چشم بالا نکرد!
🔹افسر از تعجب دهنش باز مانده بود ولی خوشحال از گرفتن انتقام نزد ژنرال خود برگشت. ژنرال به افسرش گفت : خیلی خوشحال به نظر می آیی و فکر میکنم متعجب شدی.
🔹افسر پاسخ داد: بلی برای بار اول که او را با سیلی زدم او از من محکم تر بر رویم کوبید در حالی که فقیر بود. ولی امروز که او صاحب جاه و جلال و خدمه است حتی پاسخ سیلی ام را با حرف هم نداد، این مرا به تعجب واداشته است.
🔹ژنرال در پاسخ افسرش گفت: دفعه اول او «کرامت» داشت و آن را بالاترین سرمایه خویش می پنداشت، برای همین از آن دفاع کرد.
🔹ولی دفعه دوم، او کرامت خود را به پول فروخته بود، برای همین از آن نتوانست دفاع کند «چون می ترسید که مصالح و منافع خود را از دست بدهد».
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
ما در دو جهان
فاطمه جان
دل به تو بستیم
📚 @DasTanaK_ir | داناب 👈