7.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 یه کم بصیرت از یه سلبریتی یاد بگیریم!👌👏👏👏
همش که نباید از سلبریتی ها بد بگیم، سلبریتی با بصیرت هم داریم!
محسن افشانی چقدر قشنگ مسئله مذاکره رو تبیین کرده، دمش گرم
پیشنهاد میکنم تا آخر ببینید 👌👌
📚 @DasTanaK_ir | داناب
📚 برشی از کتاب #پیشوای_صادق
تألیف حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای(مدّظلّهالعالی)
به مناسبت سالروز شهادت امام جعفر صادق(ع)
📝 فرازونشيبها و تحوّلات دورهى امام صادق(ع)
از نخستين روز برانگيختگى امام تا لحظهى بدرود زندگى پُرتلاش و پُرثمرش ۳۳ سال طول كشيد. در اين مدّت، فرازونشيبها و تحوّلات سياسى و اجتماعى، شرايط زندگى امام و شيعيان را بارها تغيير داد. شاهين ترازوى پيكار، به سود و به زيان جبههى تشيّع، نوسانها ديد. گاه چنان شد كه خوشبينترها پيروزى شيعه را بسى نزديک و در دسترس ديدند و حتّى در آمادگى اوضاع براى قدرتنمايى نظامى مبالغه كردند؛ و گاه چنان شد كه اختناق و فشار، مجال تنفّس نيز به امام و ياران نزديكش نميداد و همهى آرزوها را بر باد رفته وانمود ميكرد... و امام صادق(عليه السّلام) در همهى اين احوال، همان رهرو و راهبرِ مصمّم و آگاه و نستوهى بود كه در ميان صدها آيت يأس و آهنگ اميد، تنها و تنها به رفتن و راه دراز را هرچه بيشتر طى كردن و مرحلههاى ناگزير را پشت سر نهادن، مىانديشد و بس. امام مايههاى عشق و اخلاص و ايمانش را در همهحال و هر زمان و با شيوهى متناسب، بىدريغ مبذول ميداشت و بار سنگين تكليف الهى را به سرمنزل، نزديک ميساخت.
📌 ثبت سفارش:
https://shop.khameneibook.ir/product/پیشوای-صادق
📚 @DasTanaK_ir | داناب
8.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟡 از امام صادق علیهالسلام پرسید:
چرا شیعیان توی بازارشون دروغ هست؟
🟢 امام صادق جواب عجیبی داد
#استاد_عالی
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
3.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟡 قابل توجـــــــه اونـایی که با وجود نامردیهای مکرر آمریکا ، بازم دلشون به تعهدات آمریکایی خوشه
الاغ اگریه روزی پاش توچاله بیفته دیگه اصلاً از اون مسیر نمیره
🟢 باورتون نمیشه؟ ببینید....
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
7.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢 آزمایش عجیب شیخ بهایی! تربیت گربه یا تربیت شاه؟
📣 به مناسبت سالروز بزرگداشت #شیخ_بهایی معمار تمدن ایرانی اسلامی
📚 @DasTanaK_ir | داناب
داناب (داستانک+نکاتناب)💠
🟢 آزمایش عجیب شیخ بهایی! تربیت گربه یا تربیت شاه؟ 📣 به مناسبت سالروز بزرگداشت #شیخ_بهایی معمار تمد
.
🟡 طلبه ای که درس طلبگی را رها کرد و کاسب شد!
🟢 روزی طلبه جوانی كه در زمان شاه عباس در اصفهان درس می خواند، نزد شیخ بهایی آمد و گفت: من دیگر از درس خواندن خسته شده ام و می خواهم دنبال تجارت و كار و كاسبی بروم چون درس خواندن برای آدم، آب و نان نمی شود و كسی از طلبگی به جایی نمی رسد و به جز بی پولی و حسرت، عایدی ندارد.
شیخ گفت: بسیار خب! حالا كه می روی حرفی نیست. فعلا این قطعه سنگ را بگیر و به نانوایی برو چند عدد نان بیاور با هم غذایی بخوریم و بعد هر كجا می خواهی برو، من مانع كسب و كار و تجارتت نمی شوم. جوان با حیرت و تردید، سنگ را گرفت و به نانوایی رفت و سنگ را به نانوا داد تا نان بگیرد ولی نانوا او را مسخره نمود و از مغازه بیرون كرد.
پسر جوان با ناراحتی پیش شیخ بهایی برگشت و گفت: مرا مسخره كرده ای؟
نانوا نان را نداد هیچ، جلوی مردم مرا مسخره كرد و به ریش من هم خندید.
🔹 شیخ گفت: اشكالی ندارد . پس به بازار علوفه فروشان برو و بگو این سنگ خیلی با ارزش است سعی كن با آن قدری علوفه و كاه و جو برای اسب هایمان بخری. او دوباره به بازار رفت تا علوفه بخرد ولی آن ها نیز چیزی به او ندادند و به او خندیدند. جوان كه دیگر خیلی ناراحت شده بود نزد شیخ آمد و ماجرا را تعریف كرد.
🔹 شیخ بهایی گفت: خیلی ناراحت نباش. حالا این سنگ را بردار و به بازار صرافان و زرگران ببر و به فلان دكان برو و بگو این سنگ را گرو بردار و در ازای آن، صد سكه به من قرض بده كه اكنون نیاز دارم. طلبه جوان گفت: با این سنگ، نان و علوفه ندادند، چگونه زرگران بابت آن پول می دهند؟
🔹 شیخ گفت: امتحان آن كه ضرر ندارد. طلبه جوان با این ناراحت بود، ولی با بی میلی و به احترام شیخ به بازار صرافان و جواهرفروشان رفت و به همان دكانی كه شیخ گفته بود و گفت: صد سکه به من قرض بده و در مقابل این سنگ را به امانت نزد تو می سپارم.
مرد زرگر نگاهی به سنگ كرد و با تعجب، نگاهی به پسر جوان انداخت و به او گفت: قدری بنشین تا پولت را حاضر كنم. سپس شاگرد خود را صدا زد و در گوش او چیزی گفت و شاگرد از مغازه بیرون رفت. پس از مدتی كمی شاگرد با دو مأمور به دكان بازگشت.
🔹 مأموران پسرجوان را گرفتند و می خواستند او را با خود ببرد. او با تعجب گفت: مگر من چه كرده ام؟ مرد زرگر گفت: می دانی این سنگ چیست و چقدر می ارزد؟
پسر گفت: نه، مگر چقدر می ارزد؟
زرگر گفت: ارزش این گوهر، بیش از ده هزار سكه است. راستش را بگو، تو در تمام عمر خود حتی هزار سكه را یك جا ندیده ای، چنین سنگ گران قیمتی را از كجا آورده ای؟
🙊 پسر جوان كه از تعجب زبانش بند آمده بود و فكر نمی كرد سنگی كه به نانوا با آن نان هم نداده بود این مقدار ارزش هم داشته باشد با من و من و لكنت زبان گفت: به خدا من دزدی نكرده ام. من با شیخ بهایی نشسته بودم كه او این سنگ را به من داد تا برای وام گرفتن به این جا بیاورم. اگر باور نمی كنید با من به مدرسه بیایید تا به نزد شیخ برویم.
🔹 مأموران پسر جوان را با ناباوری گرفتند و نزد شیخ بهایی آوردند. ماموران پس از ادای احترام به شیخ بهایی، قضیه مرد جوان را به او گفتند. او ماموران را مرخص كرد و گفت: آری این مرد راست می گوید. من این سنگ قیمتی را به او داده بودم تا گرو گذاشته، برایم قدری پول نقد بگیرد.
🔹 پس از رفتن ماموران، طلبه جوان با شگفتی و خنده گفت: ای شیخ! قضیه چیست؟ امروز با این سنگ، عجب بلاهایی سر من آمده است! مگر این سنگ چیست كه با آن كاه و جو ندادند ولی مرد صراف بابت آن ده هزار سكه می پردازد.
🔹 شیخ بهایی گفت: مرد جوان! این سنگ قیمتی كه می بینی، گوهر شب چراغ است و این گوهر كمیاب، در شب تاریك چون چراغ می درخشد و نور می دهد. همان طور كه دیدی، قدر زر را زرگر می شناسد و قدر گوهر را گوهری می داند. نانوا و قصاب، تفاوت بین سنگ و گوهر را تشخیص نمی دهند و همگان ارزش آن را نمی دانند. وضع ما هم همین طور است.
🔹 ارزش علم و عالم را انسان های عاقل و فرزانه می دانند و هر بقال و عطاری نمی داند ارزش طلب علم و گوهر دانش چقدر است و فایده آن چیست. حال خود دانی خواهی پی تجارت برو و خواهی به تحصیل علم بپرداز. پسر جوان از این كه می خواست از طلب علم دست بكشد، پشیمان شد و به آموزش علم ادامه داد تا به مقام استادی بزرگ رسید.
آری قدر خدا و رضای خدا را جز «اهل الله» كسی نمی داند. اهل خدا باش تا بفهمی چه داری. موفق باشی.
@DasTanaK_ir | داناب 👈
🛎فصلسومِ دورهٔتربیتی مربّی و متربّی
🎁 ده ساعت بصورت رایگان
🎙 سخنران: حمیدرضا خاندوزی
🌳 ویژه مربّیان با موضوع:
مفصل بندی اوصاف مربّی (۵ جلسه)
کلیک کنید👆
🍀 ویژه متربّیان با موضوع:
بسته مهارتی متربّی(۵ جلسه)
کلیک کنید👆
🔹ویژه والدین، طلاب، معلمان، فعالان فرهنگی و عموم علاقمندان حوزه تربیتی
#حمیدرضا_خاندوزی | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/1427308558C63a1b115ab
🆔 @khandozi_ir
هدایت شده از داناب (داستانک+نکاتناب)💠
🟡 چرا امام، چرا امام صادق؟!!
🟢 در موسم حج مردي از اهل شام خدمت امام صادق عليه السلام رسيد و عرض كرد: «من مردي از شام هستم و علم فقه و كلام و ديگر علمم را خوب ميدانم و آمدهام كه با اصحاب تو مناظره نمايم.»
امام صادق عليه السلام فرمود: «كلام تو از كلام رسول خدا است يا از نزد خودت ميباشد؟»
مرد شامي گفت: بعضي از من است و بعضي از كلام رسول خدا صلي الله عليه و آله است»
حضرت فرمود: «پس تو شريك رسول خدا صلي الله عليه و اله هستي!
گفت: نه
حضرت فرمود: «پس از طرف خداي تعالي به تو وحي رسيده است؟!»
گفت: «نه»
حضرت فرمود: «پس فرمانبرداري از تو واجب است چنانچه فرمانبرداري از رسول خدا صلي الله عليه و اله واجب بوده است! » گفت: «نه»
سپس امام صادق عليه السلام روي به من كرد و فرمود: «اين مرد پيش از آنكه حرف بزند بر عليه خود حجت، ميآورد! ...
🟢 در اين اثنا آن حضرت از شكاف خيمه شخصي را ديد كه از دور ميآيد، فرمود: هشام!
اهل مجلس گمان كردند كه هشام بن عقيل است كه علاقه و محبت بسياري به آن حضرت داشت ولي چون نزديك شد، ديدند كه هشام بن الحكم بود.
پس او را جاي داد و فرمود: «اين با دل و زبان، ياري كنندهٔ ما است» سپس به مرد شامي فرمود: «با اين پسر حرف بزن.»
مرد شامي روي به هشام كرد و گفت: «مي خواهم كه در امامت اين شخص (يعني امام جعفر صادق عليه السلام) با تو حرف بزنم. »
چون هشام اين كلام را شنيد گفت: «آيا خداي تعالي بر اين خلق مهربان تر است يا اين خلق بر خود؟ »
مرد شامي گفت: «خدا مهربان تر است. »
هشام گفت: «مهرباني خدا با خلق درباره دين و مذهب چگونه است؟»
مرد شامي گفت: «اين است كه تکالیفی برای خلق داشته باشد و دلیل و راهنمایی برای آن معرفی کند»
هشام گفت: «آن حجت و دليل كدام است؟»
مرد شامي گفت: «آن رسول خدا صلي الله عليه و اله و سلم بود كه از جانب خود حق تعالي براي خلق فرستاده شد.»
هشام گفت: «بعد از آنكه رسول خدا صلي الله عليه و اله و سلم از دنيا رفت آن دليل، چه ميتواند باشد؟ »
مرد شامي گفت: «بعد از او، كتاب خدا و سنت رسول خدا صلي الله عليه و اله و سلم حجت ميباشد.»
هشام گفت: «آيا كتاب و سنت در چيزهائي كه اختلاف در آن واقع بشود به ما نفع رسانده و رفع اختلاف مينمايد و موجب اتفاق ميشود؟»
مرد شامي گفت: «بلي. » هشام گفت: «پس چرا ميان ما و تو اختلاف است و تو از شام آمده اي كه با ما بحث كني؟»
چون سخن هشام به اينجا رسيد مرد شامي به فكر فرو رفت و مدت زيادي ساكت شد.
امام صادق عليه السلام به او فرمود: «چرا حرف نمي زني؟ »
گفت: «اگر بگويم ميان ما و شما اختلافي نيست، دروغ گفتهام و اگر بگويم كتاب و سنت رفع اختلاف ميكند، هم درست نیست چونکه بین ما اختلاف وجود دارد.
آنگاه مرد شامی گفت من هم سوال دارم.
امام صادق عليه السلام فرمود: «بگو او جوابي مهيا خواهد داشت. »
پس مرد شامي گفت: «خدا به خلق مهربان تر است يا ايشان به خودشان»
هشام گفت: «حق تعالي»
شامي گفت: «آيا خدا براي خلق دليلي كه موجب اتفاق آنها باشد و از ايشان رفع اختلاف و حق را از باطل تشخيص دهد قرار داده است يا نه؟ »
هشام گفت: «بلي»
شامي گفت: «آن كدام است؟ »
هشام گفت: «در ابتداء شريعت، رسول خدا صلي الله عليه و اله و سلم بود و بعد از آن حضرت، افراد ديگري غير از او»
شامي گفت: «آن غير كدام است كه بجاي رسول خدا صلي الله عليه و اله و سلم ميتواند باشد؟ »
هشام گفت: «در اين وقت يا پيش از اين وقت؟»
شامي گفت؟ «در اين وقت!»
هشام اشاره به امام صادق عليهالسلام كرد و گفت: «اين امام كه نشسته است كه ما را خبر ميدهد از آسمان و زمين و از هر چه بپرسي و از هر چه بخواهي به علمي كه به ميراث از پدر و جد او رسول خدا صلي الله عليه و اله و سلم به او رسيده است.»
شامي گفت: «چگونه اين مطلب را بر من ثابت ميكني؟ »
هشام گفت: «به اينكه سؤال كني از او هر چه كه خاطرت ميخواهد؟ »
شامي گفت: «ديگر عذري نمانده است، بر من است كه بپرسم. »
امام صادق عليه السلام پرسيد: «من زحمت پرسيدن را از تو رفع كنم و به تو خبر ميدهم از راه تو و از سفر تو و از پسر تو»
سپس فرمود: «تو در فلان روز از خانه بيرون آمدي. و در راه در هر منزل، چنين ديدي و چنان گفتي و فلان چيز را خوردي و فلان موقع، روانه شدي. » و هر يك را كه ميگفت مرد شامي ميگفت: «به خدا قسم راست ميگويي.»
چون اين مراتب را از آن حضرت شنيد، گفت: «شهادت ميدهم كه نيست معبودي جز خداوند و شهادت ميدهم به اينكه محمد، فرستاده ي رسول خدا است و به درستي تو وصي انبياء هستي.»
📚 @DasTanaK_ir | داناب
4.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟡 مدالهایی که روی سینه محمدرضا شاه پهلوی نصب شده، بابت چیست؟
ببینید
📚 @DasTanaK_ir | داناب
37.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گر نگهدار من آن است که من میدانم
شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد!
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
eitaa.com..@gozide_t.mp3
زمان:
حجم:
17.62M
🌺 بسم الله الرحمن الرحیم
مجموعه ای از آثار صوتی مفسر برجسته قرآن کریم آیت الله علامه جوادی آملی دامت برکاته
🍀 مجموعه کانالهای صوت جلسات تفسیر قرآن (بادرج شماره آیات بحث شده ، کیفیت بالا و دسترسی آسان)
🍀بیش از هزار قطعه صوتی منتخب و ارزشمند ؛ تهذیب نفس و اخلاق ، تفسیر ...
دروس اسفار (پایه تخصصی حوزه)
https://eitaa.com/gozide_t/1555