دایره انقلاب !

😱 با چند ضربه اول کابل، پایم شکست. که داد زدم آخ.آخ شکست شکست. صدایش را شنیدم. 🆔 @DADAQEH 🔸او اخیراً یک فایل صوتی از تماس یکی ازماموران وزارت اطلاعات با خودش را دراختیار رسانه ها قرار داده است. مازیار ابراهیمی پس از آزادی از زندان، از وزارت اطلاعات شکایت کرد. در این فایل صوتی، مأمور امنیتی سعی می‌کند او را قانع کند از شکایتش صرف‌نظر کند. #گاندو #ماندو #ماله_کشی

🔰 تحصیل در کشور دیگر بر اساس نیاز اشکالی ندارد؛ اما تشویق نخبگان به ترک کشور #خیانت است 🔻رهبر انقلاب: یک وقت یک دانشجویی بر اساس نیازهایش مایل است برود در یک کشوری تحصیل کند؛ این اشکالی ندارد؛ عمده این است که فراموش نکند که بدهکار کشورش است و درس بخوانند و برگردند؛ لکن آن چیزی که اشکال دارد مهاجرفرستی است. عناصری که جوان نخبه را به ترک کشور تشویق میکنند؛ این خیانت و دشمنی با کشور است. ۱۴۰۰/۸/۲۶ #دیدار_نخبگان 💻 @khamenei_ir | #سخن_نگاشت

🗓 ۲۶ آبان ۱۴۰۰👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻 🗓 ۲۷ آبان ۱۳۵۷👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼

فرار مغزها #اختناق_ایران ضرر مادی و معنوی

✅ این داستان را شنیده اید لابد که پیرمردی روستایی به حال مرگ افتاد. در همان حال تصمیم گرفت از همه نزدیکان و دوستانش حلالیت بطلبد و طلبید. در پایان یادش آمد که از شترش هم حلالیت بطلبد. سراغ او رفت و گفت بسیار اتفاق افتاد که بار سنگین بر پشتت گذاشتم؛ بسیاری اوقات، گرسنه و تشنه ماندی؛ بسیاری اوقات تو را به سرعت دواندم و... حالا آمده‌ام که بگویم حلالم کن. 🔹شتر گفت همه را حلال کردم جز یکی را. 🔹مرد بیمار پریشان شد و پرسید: چیست آن یکی؟ 🔹شتر گفت روزی خواستی مرا برای حمل بار از طویله بیرون ببری. خود سوار بر الاغ شدی و برای اینکه من دنباله رو تو باشم افسارم را به دم الاغ بستی. مرا پیش الاغ، خرد و حقیر کردی. از این یکی نمی‌گذرم. 🔹آقای رئیسی! سخن سربسته می‌گویم. بعضی انتصاب‌های دولت شما، تحقیر ملت است و بستن افسار آنها به دم خر! 🆔 @daqdaqeh 🔹پیدا کردن نمونه‌هایش سخت نیست. من خجالت می‌کشم بعضی عملکردها و حرفهای منصوبان شما را تکرار کنم.

🇮🇷 جمهوری اسلامی، مرجعیت شیعه را به ابتذال کشانده است... 🆔 @DADAQEH ✍🏼 نظرشریف‌تان را بِنویسید👈🏼 @daqdaqe 🚨 ماله کشان عزیز باز سریعاً دست به قلم شوند و برگی جدید بر توجیهُ المسائل بی‌أفزایند!

ابتذال 📚 لغت‌نامه دهخدا ابتذال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) صرف چیزی را بسیار. بادروزه داشتن جامه یعنی جامه برای کار پوشیدن . دائم بکار داشتن جامه و جز آن . ناپاک و زبون داشتن جامه . || درباختن و نگاه نداشتن چیزی . ضد صیانت . || دویدن اسب .