✍تاریخچه انجمن حجتیه نوین(قسمت چهاردهم)
✅مکتب تفکیک یا مکتب مَعارفی خراسان، اندیشهای مبتنی بر خالصسازی معارف دینی و تفکیک و جدایی آن از اندیشههای فلسفی و عرفانی که آغازگر آن میرزا مهدی اصفهانی در مشهد بوده است. میرزا مهدی اصفهانی، سید موسی زرآبادی، محمود حلبی، محمدباقر ملکی میانجی، میرزا جواد تهرانی، حسنعلی مروارید، هاشم قزوینی، مجتبی قزوینی، جعفر سیدان و محمدرضا حکیمی، از اندیشمندان این مکتب دانسته میشوند. کتابها و مقالات فراوانی در رد و تأیید این اندیشه نگاشته شده است.
🖋عبدالحسین خسروپناه، با ذکر ویژگیهای مکتب تفکیک در سه دوره تاریخی (١ـ دوره میرزا مهدى اصفهانی ٢ـ دوره مجتبی قزوینی و میرزا جواد تهرانی ٣ـ دوره سید جعفر سیدان)، مکتب تفکیک امروزین را متفاوت از مکتب تفکیک دورههای پیشین دانسته است.
🖋عبدالحسین خسروپناه، در کتاب جریانشناسی فکری ایران معاصر، مکتب تفکیک را دارای سه دوره دانسته است؛
دوره نخست، دوره مؤسسان و متقدمان؛ یعنی میرزا مهدی اصفهانی و محمود حلبی که فلسفه و اسلام را ناسازگار میدانستهاند.
🖋 برخی از مهمترین دیدگاههای دوره اول مکتب تفکیک بدین شرح است:
✅عقل، عبارت از نور صریح و خارج از حقیقت انسان و معلوم و معقولات.
✅یقین و قطع منطقی تنها علم حصولی را ایجاد میکند.
✅ناتمام بودن روش برهانی برای معرفت الاهی.
✅تنافی گفتمان فلسفه و عرفان با اسلام اصیل.
✅معرفت فطری، یکی از روشهای کسب معرفت.
✅معرفت حسی، یکی دیگر از روشهای معتبر.
✅عدم حجیت قطع و یقین، مگر اینکه از طریق کتاب و سنت باشد.
✅جایگزینی عقل فلسفی با عقل فطری.
🖋دوره دوم، دوره کسانی از جمله مجتبی قزوینی، میرزا جواد تهرانی دانسته شده که با قلم محمدرضا حکیمی شناخته میشوند.
🖋 دیدگاههای مهم این دوره عبارت است از:
✅خالص ماندن شناختهای قرآنی و سرهفهمی معارف اسلامی، به عنوان هدف این جریان فکری.
✅عدم تباین و تناقض میان دین و فلسفه و عرفان.
✅توجه به جریانهای سهگانه وحی (دین و قرآن)، عقل (فلسفه و برهان)، و کشف (ریاضت و عرفان) در تبیین دیدگاههای خود.
✅عدم انکار واقعیتی به نام فلسفه اسلامی و عرفان اسلامی.
✅منابع دینشناسی نزد مکتب تفکیک، استناد و تعقل است.
✅محدودیت توان عقل و عدم انحصار تعقل در روشهای فلسفی.
🖋دوره سوم، دورهای است که سید جعفر سیدان، آغازگر آن دانسته شده است.
🖋 برخی از نظریات وی بدین شرح است:
عقل عبارت است از ابزار ادراک.
✅مکتب تفکیک، مکتب جداسازی مطالب وحیانی از افکار بشری است.
✅عدم اختلاف مکتب تفکیک در مقام تعریف عقل و وحی با فلسفه.
✅قابل بررسی بودن مسأله تأویل البطن در ارتباط با آیات شریفه قرآن.
✅تفاوت اختلافات فقها با اختلافات فلاسفه؛ فلاسفه ادعای رسیدن به واقع دارند و فقها در جهت کشف حکم حرکت میکنند (حکم ظاهری).
🖋به گفته محمدرضا حکیمی، سه رکن عمده این مکتب عبارتند از: میرزا مهدی اصفهانی که مؤسس آن بوده و این جریان فکری برگرفته از اندیشههای اوست و همچنین سید موسی زرآبادی و مجتبی قزوینی.
🖋دیگر چهرههای شاخص مکتب تفکیک عبارتند از: علیاکبر الهیان تنکابنی، سید ابوالحسن حافظیان، هاشم قزوینی، غلامحسین محامی بادکوبهای، میرزا جواد تهرانی، محمدباقر ملکی میانجی، محمدرضا حکیمی خراسانی، و سید جعفر سیدان.
🖋مکتب تفکیک، مکتب جداسازی سه روش معرفتی، یعنی قرآن، فلسفه و عرفان است. هدف این مکتب، جداسازی و نابسازی فکر و شناخت قرآنی از شناخت بشری، و رهاندن آن از تأویلات و مزج با دیگر افکار بیان شده است.
ادامه دارد
حسن بابایی
مدرس روشنگری استان اصفهان
هدایت شده از روشنا استان اصفهان
27.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥جانهای شریفی که دیشب سپر بلای مردم ایران شدند..
روحشان شاد و راهشان پر رهرو باد🥀🍃
#وعده_صادق۳
#پایان_اسقاطیل
#ارتش_قهرمان
✍تاریخچه انجمن حجتیه نوین(قسمت پانزدهم)
🖋اصطلاح مکتب تفکیک را نخستین بار محمدرضا حکیمی در مجله کیهان فرهنگی برای مکتب معارفی خراسان پیشنهاد کرد و پس از آن این اصطلاح رواج یافت.
🖋 با این حال، سید جعفر سیدان، این اصطلاح را ابداع دکتر توکل دانسته و برخی پژوهشگران نیز این عنوان را مناسب ندانسته و عنوان مکتب معارف خراسان را ترجیح دادهاند.
🖋محمدرضا حکیمی، در مقاله عقل خودبنیاد دینی، اصول و محورهای کلی مکتب تفکیک را اینگونه میشمرد:
✅جدایی فلسفه، عرفان و دین
✅برتری و اصالت شناخت دینی
✅استناد شناخت دینی به قرآن و حدیث
✅اتکا به ظاهر آیات و روایات
✅ردّ هرگونه تأویل
✅پرهیز از فهم فلسفی یا عرفانی دین
✅خودکفایی معرفتی دین
✅تفکیک در تفسیر دین نسبت به فلسفه و عرفان
✅اتکای عقل به وحی
✅تقدم دین در اختلاف میان دین و عقل.
🖋نظریهپردازان مکتب تفکیک در مواجهه با فلسفه، دارای موضعی یکسان تلقی نشدهاند؛ چرا که متقدمان مکتب تفکیک مانند میرزا مهدی اصفهانی و محمود حلبی، به ضدیت با فلسفه شناخته میشوند؛چنانکه میرزا مهدی اصفهانی، فلاسفه را ویرانگران دین شمرده و همهٔ گزارههای فلسفی را در تضاد با تعالیم الهی میداند و قیاس ابلیس در تمرد از امر الهی را برهان فلسفی میشمردو همهٔ قضایای حقیقیه و خارجیه را باطل میداند و مدرسین فلسفه را فریبکار میخواند.
🖋 شیخ محمود حلبی، فلسفه را زیانآورترین مطالب دانسته و آن را دشمن بزرگ معارف الهی خوانده است.در درسهای حلبی، مواردی از بدگویی و دشنامگویی خطاب به فلاسفه و عرفا دیده میشود.
🖋مجتبی قزوینی نیز طریق قرآن و سنت را مخالف طریق فلسفه میداند.
🖋با این حال متأخران مکتب تفکیک، مانند سید جعفر سیدان و محمدرضا حکیمی، موضعی دیگر دارند و فلسفه را بهکلی نفی نمیکنند و مکتب تفکیک را تنها جدایی میان روشهای دینی و روش فلسفی میدانند تا از این طریق، معارف وحیانی را از تلفیق با معارف بشری، حفظ کنند.
🖋محمدرضا حکیمی نسبت میان فلسفه با وحی قرآنی را نه تباین کلی، بلکه عدم تساوی کلی میداند.در دیدگاه سید جعفر سیدان، عقل صریح نه تنها با وحی در تنافی نیست بلکه وحی، مبتنی بر عقل صریح است.
ادامه دارد
حسن بابایی
مدرس روشنگری استان اصفهان
✍تاریخچه انجمن حجتیه نوین(قسمت شانزدهم)
✅باند مهدی هاشمی:
🖋سیدمحمدجواد غروی را بیشتر بشناسیم
سيد محمد جواد موسوی غروي، متولد سال 1285 هجري شمسي در اطراف اصفهان است. او با تحصیل در حوزه علمیه اصفهان موفق می شود در بیست و چند سالگی به اجتهاد نائل گردد.
🖋ویژگی اصلی تفکرات سیدمحمدجواد غروی تاکید بر "عقل گرایی افراطی در دین" است.
🖋او معتقد بود که "هرآنچه توسط خداوند براي بندگان تشريع ميگردد، جهت دستيابي به منافع يا پيشگيري از مفاسدي است که بشر به استقلال عقل میتواند آنها را درک کند. اينکه فلان کار قبيح است، چون خدا آن را نهي کرده، و فلان کار مستحسن است، چون خدا به انجامش امر کرده، در مقام فهم حقیقت انسان و عبادت، و رابطۀ آنها با اصل نظام عالم، و معرفت الله و معرفت النفس، استدلالي باطل و نپذيرفتني است".
🖋 هچنین به نظر او انجام دادن عملي که انسان، نتيجهاش را نميداند يا منتظر نتيجۀ خاصي پس از انجامش نيست، لغو و بيهوده است.
🖋غروی در استنباط مسائل شرعي و احكام فقهی فقط سه ركن «كتاب، سنت و عقل». را را قبول کرده و «اجماع» علما را رد می کند.
به طور کلی باید گفت که او با رد سنت های حاکم بر فقه، آن ها را بدعت هایی می داند که به مرور زمان بوجود امده و باعث رسیدن به نتایج فقهی و فکری غلطی شده اند که رنگ و بوی دینی دارند ولی درواقع خلاف دین هستند.
🖋به عنوان نمونه بخشی از نظریات او به شرح زیر است:
✅مقلد ميتواند در هر حكمي از يك مجتهد، مستقلاً تبعيت نمايد نه اينكه در تمامي مسائل، از يك فقيه تقليد کند.
✅حکومت يك امر الهی نیست، بلکه یک امر دنیایی است كه مردم بر اساس همفكري و مشورت و ايجاد همرأيي به تشكيل آن مبادرت ميكنند. بنا براين وصايت پيامبر در غدير خم و معرفي مولي اميرالمومنين (ع) براي جانشيني او در امور دنيوي و حكومتي نبود
✅طهارت ظاهري خمر (شراب) و خبث باطني آن.
✅گرفتن خمس توسط علما و صرف آن در راه تبلیغ دین را جایز نمی داند و معتقد است فرد می تواند خودش آن را در رهش به مصرف برساند.
✅سنگسار كردن زاني و زانيه را از احكام مجعولی ميداند كه بنیاسرائیل خود بر دين موسي افزودهاند.
✅درباره حکم صریح قرآن درباره قطع دست سارق استدلال ميكند كه چون آيه در معناي «يد» مجمل است، غرض، صدور حكم بريدن دست نبوده و معتقد است «يد» در آيه به معناي قدرت بكار رفته، زيرا آنكه ميدزدد با تكيه بر مقام و منصب و قدرتي است كه توان و ابزار و امكان دزديدن را برايش فراهم ميآورد.
✅راجع به تقیه نيز نظر او خلاف علماء است و آن را براي امام، در مقام بيان حكم، خلاف قرآن ميداند
🖋در نهایت، تفکرات غروی به انکار بخشی از مسلمات و مقدسات شیعی و حتی اسلامی و اطلاق خرافه به آنها منجر می شود. از جمله انکار شفاعت اهل بیت، اطلاق گورپرستی و مرده پرستی به زیارت قبور اهل بیت، انکار وجود شيطان، جن و ابليس و تفاسیر نمادین از آنها، انکار عوالم غیبی ، زیرسوال بردن عزاداری برای اهل بیت خصوصا امام حسین(ع) و ... .
🖋پذیرفتن این تفکرات یک نتیجه داشت و آن هم این که "روحانیت سنتی" دشمن اصلی تشیع و اسلام ناب است. و هربلایی به سر دین و مذهب آمده مقصر اصلی علما و فقها و روحانیون هستند.
ادامه دارد
حسن بابایی
مدرس روشنگری استان اصفهان