eitaa logo
کانال رسمی سازمان بسیج مداحان و هیآت مذهبی کشور
8.2هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
18 فایل
@mh1977 خادم کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
📌... 🔰روایت شهادت رئوف اهلبیت حضرت رضا علیه‌السلام.... 🔹اباصلت هروی می‌گوید: حضرت به من فرمود: 📌فردا من به این ظالم [مأمون] وارد می‌شوم، اگر خارج شدم در حالی که چیزی بر سر ندارم، با من صحبت کن و من با تو سخن خواهم گفت و اگر سرم پوشیده بود، با من صحبت نکن. 🔹اباصلت گوید؛صبح که شد دیدم امام علیه‌السلام لباس پوشید و و در محرابش نشست و منتظر بود که غلام مأمون وارد شد و گفت: مأمون تو را می‌خواند. 🔹 امام علیه‌السلام کفش و عبایش را پوشید و بلند شد و رفت و من به دنبال او می‌رفتم تا حضرت وارد قصر شد و در پیش مأمون ظرفی بود که انگور و میوه‌های دیگر داشت، و مأمون در حال خوردن انگور بود. 🔹 هنگامی که چشمش به امام افتاد به سمت حضرت آمد و با او معانقه کرد و صورتش را بوسید و او را با خود نشاند، بعد مقداری انگور برداشت و گفت: یابن رسول‌الله، از این انگور بهتر من ندیدم، 📌امام علیه‌السلام فرمود: چه بسا انگور خوبی که ازبهشت امده است....!!! 🔖به امام گفت: از ان بخور... حضرت فرمود: مرا معاف دار! مأمون گفت: باید بخوری، چرا نخوری، لابد تو ما را متهم به چیزی می‌کنی؟! 📌 انگور را برداشت و شروع به خوردن کرد و سپس امام انگور را برداشت و سه دانه از آن خورد و بعد بقیه را گذاشت و بلند شد. 🔹 مأمون گفت: کجا می روی؟! حضرت فرمود: به جایی که من را فرستادی... 🔹 پس در حالی که سرش پوشیده بود خارج شد، من با او صحبت نکردم، تا اینکه داخل خانه شد و فرمود: درب را ببند و درب بسته شد، سپس بر بستر خود خوابید و من ایستاده در صحن خانه بودم در حالی که محزون و مغموم بودم، 📌 پس در این هنگام جوانی زیبا رو که شباهت بسیاری به امام رضا علیه‌السلام داشت وارد شد، به سمت او رفتم و گفتم از کجا وارد شدید در حالی که درب بسته است....؟! 🔹فرمود: همان کس که من را از مدینه اورده است، می‌تواند از درب بسته وارد کند... 📌 عرض کردم شما کیستید...؟! فرمود:من حجت خدا بر تو هستم ای اباصلت، من محمد بن علی (جواد)هستم. 🔹سپس امام جواد علیه‌السلام به سمت پدر رفت و فرمود تا من هم وارد شوم،من هم وارد شدم. 📌وقتی وارد شد امام رضا علیه‌السلام بلند شد و او را در آغوش گرفت و به سینه چسباند و بوسید و بعد در کنار بستر خود نشاند... 🔹امام جواد علیه‌السلام خود را به صورت به روی پدر انداخت و او را می‌بوسید و با چیزی او را خوشحال کرد که من نفهمیدم 📌 بعد امام رضا علیه‌السلام دستش را در لباسش کرد و چیزی شبیه به پرنده‌ای خارج کرد که جوادالائمه علیه‌السلام آن را گرفت و حضرت رضا علیه‌السلام چشم بست و به شهادت رسید. 📚؛جلد۴۹،صفحه ۳۰۱ ✍تحقیق و گردآوری؛مداح اهلبیت(ع) 📌مطالب کاربردی ویژه مداحان و ستایشگران مذهبی.... ❇️@basijmadahan_ir ❇️@basijmadahan_ir