eitaa logo
آیات غمزه
945 دنبال‌کننده
42 عکس
2 ویدیو
0 فایل
صفحه ی رسمی سایت آیات غمزه در شبکه اجتماعی ایتا ارتباط با مدیر: @telkalayam
مشاهده در ایتا
دانلود
؟ دوباره پُرم از صداها صداهای تاریخ؛ این تلخ تاریک نعیق «غراب» منوچهری دامغانی و بانگ «کلاغ» آلن پو و شبخوانی «جغد گنگ» بهار و... دمادم صداهایی از دور و نزدیک پس ای «مرغ آمین» نیما کجایی؟ تو از هرکجا غرق نور و نسیم و نوازش بیا و ببین خون چکان است رؤیای انسان ز کابوس تیغ دل آشوب داعش. کجایی خدارا؟ خدارا کجایی؟ برآی ای صدای صداهای هستی! بیا خواب شب کوچه های جهان را دمی شعله ور کن وگرنه هم آواز مرغ سحر باش کمی ناله سر کن کمی ناله سر کن! @ayateghamze https://ayateghamzeh.ir/Poem/ID/247492
که ما چون پیرهن از تن دراوردیم جان ها را مصطفی تبریزی مترس از خشم توفان و عَلم کن بادبانها را دل ما کشتی نوح است سیر بی کران ها را مترسانیدمان از های و هوی پوچ این امواج که ما چون پیرهن از تن درآوردیم جان ها را رجز لالایی ما بوده تا بوده چه باک از مرگ که در گهواره می دیدیم خواب آسمان ها را زمین می خواست ما دل بستگان نام و نان باشیم پریدیم و رها کردیم اما آشیان ها را نخواهد ماند جان ما در این نه توی تاریکی شهابی تازه روشن کرده چشم کهکشان ها را شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب،فروردین 1403 .
یه چیزایی هس که باید با نگفتن بگیشون علی محمد مؤدب آدما هميشه بين شادی و غم می‌مونن غم و شادی، تنها جفتی‌اَن كه با هم می‌مونن اونا كه بينِ غم و شادی باشن‌، بهشتی‌اَن اونا كه غرقِ يكی شَن تو جهنم می‌مونن بعضی دردا رُ با گريه می‌گی و خلاص می‌شی بعضی از غصه‌ها هستن كه با آدم می‌مونن يه چيزایی هس كه بايد با نگفتن بگيشون مثِ بی‌گناهیِ حضرتِ مريم می‌مونن ابرا كوهای بخارن‌، كوها ابر سنگی‌اَن نه كه ابرا رُ گمون كنی كه محكم می‌مونن نه که مثلِ ابرا از راه ببَرن بادا تو رُ نکنه گمون کنی بادای عالم می‌مونن دلاشون هزار تای چشمه و درياس‌، آدما پشتِ شيشه‌های دنيا قدِ شبنم می‌مونن دلاشون تنگِ برای جاهای دور‌، آدما مرغای دريا كنارِ بركه‌ها كم می‌مونن شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب،فروردین 1403 .
نمی دانم بگویم یا نگویم داستانم را محمدرضا حسین زاده بازرگانی سزايم بود اگر از دست دادم آسمانم را که من با دست‌های خود شکستم نردبانم را دلم از حرف لبریز و زبانم از لغت خالی نمی‌دانم بگویم یا نگویم داستانم را پريدم بى هوا روزى براى دانه اى گندم ولی افسوس گم کردم مسیر آشیانم را شکست آخر پر و بالم پریشان است احوالم بُریده درد جانسوز پشيمانی امانم را پرشیانم پریشانم به قلب خسته برگردان الهی بالحسین بالحسین آرام جانم را بهشتم را كليدى بود و گم شد در فراموشی ولی شکر خدا دارم مفاتیح الجنانم را اگرچه بال‌هایم را گرفته آتش عصيان ولی هرگز نخواهم برد از یاد آسمانم را نوازش هاى خود را برمگیر از من، بزرگى كن خراشيدم اگر چه گاه دست باغبانم را هلال ماه، دعوت نامه ی عشق است مي دانم چرا که مي شناسم دست خط ميزبانم را @ayateghamze