بعد توفان مسجدالاقصی تماشایی تر است
زهرا سپهکار
دیدهای امروز را؟ فردا تماشاییتر است
قلّههایی هست از رویا تماشاییتر است
دانهی در خاک پنهان! روی پای خود بایست
امتحان کن بعد از آن دنیا تماشاییتر است
موجها وقتی به مرز پایداری میرسند
اوج میگیرند و این دریا تماشاییتر است
خیز بردار ای دم مظلوم سوی آسمان
آسمان غمزده حالا تماشاییتر است
روی تلّ خانهات بنشین و قرآنی بخوان
خطبههای آتشین غرّا تماشاییتر است
اشک از روی غبار چهرهات رد میشود
چشمهها در خشکسالیها تماشاییتر است
زودتر باید گذشت از درّهها و صخرهها
روزهای سخت از بالا تماشاییتر است
"وقت طوفان است بسمالله الرحمن الرحیم"
بعد طوفان مسجد الأقصی تماشاییتر است
#زهرا_سپهکار
#غزل
#طوفان_الاقصی
https://eitaa.com/zahra_sepahkar
@ayateghamze
خیزران
عاجزتر از آن است
که عصای دست شکست های بزک شده باشد
سید حسن حسینی
پلک صبوری میگشایی
و چشم حماسهها
روشن میشود
کدام سرانگشت پنهانی
زخمه به تار صوتی تو میزند
که آهنگ خشم صبورت
عیش مغروران را
منغّص میکند
میدانیم
تو نایب آن حنجرۀ مشبّکی
که به تاراج زوبین رفت
و دلت
مهمانسرای داغهای رشید است
ای زن!
قرآن بخوان
تا مردانگی بمانَد
قرآن بخوان
به نیابت کل آن سی جزء
که با سرانگشت نیزه
ورق خورد
قرآن بخوان
و تجوید تازه را
به تاریخ بیاموز
و ما را
به روایت پانزدهم
معرفی کن
قرآن بخوان
تا طبل هلهله
از های و هوی بیفتد
خیزران،
عاجزتر از آن است
که عصای دستِ
شکستهای بزک شده باشد
::
شاعران بیچاره
شاعران درمانده
شاعران مضطر
با نام تو چه کردند؟
::
تاریخ ِ زن
آبرو میگیرد
وقتی پلک صبوری میگشایی
و نام حماسیات
بر پیشانی دو جبهۀ نورانی میدرخشد:
زینب!
#سید_حسن_حسینی
#شعر_سپید
#گنجشک_و_جبرئیل
#حضرت_زینب سلام الله علیها
#شعر_حماسی
@ayateghamze
این انقلاب چشمه ای از انقلاب توست
فاطمه معصومه شریف
برخیز و در تمام جهان انقلاب کن
روی سپاه عاشق خود هم حساب کن
ما ملت امام حسینیم و با توایم
شاگرد های پیرخمینیم و با توایم
چشم انتظار باغ پر از گلشن توایم
چشم انتظار بیست و دوی بهمن توایم
این انقلاب چشمه ای از انقلاب توست
پیروزی اش مقدمه ی فتح باب توست
ای نور محض وعده ی صادق خود تویی
چشمِ امید این همه عاشق خود تویی
بنشان به خاک، خاک سیاه... آن سپاه را
برهم بزن صلابت کاخ سیاه را
چیزی به انتهای سیاهی نمانده است
والفجر... تا طلوع تو راهی نمانده است
#فاطمه_معصومه_شریف
#مثنوی
#شعر_انقلاب
شعر انقلاب اسلامی
@masoome_sharif
@ayateghamze
هدایت شده از محمد شهریاری
51.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏳السلام علیک یا مولا یا صاحب الزمان
🎬 فرصت دیدار
🎤محمد شهریاری
✍استاد محمدعلی مجاهدی(پروانه)
🎹حسن دینا
🎞محمدجواد هاشمی
✅کاری از دبیرخانه شعر و ادبیات آیینی
@mohammadshahryari
پرونده شعرخوانی شاعران در محضر رهبر حکیم انقلاب/ اسفند 1403
اشعار به مرور در سایت و بعد از آن در کانال منتشر خواهند شد
در حال تکمیل
@ayateghamze
امشب بیا به پرسش پروانه ای عزیز
محمدعلی مجاهدی
چشم تو به عیب است خطاپوشش کن
خشم تو چو آتش است خاموشش کن
گر کار تو زشت است مبر از یادش
گر کار تو نیکوست فراموشش کن
::
گفتم به دیده: امشب اگر یار بگذرد
راهش به گریه سد کن و مگذار بگذرد
گفتا چه جای گریه؟ که او همچو ماه نو
رخسار خود نکرده پدیدار، بگذرد
بگذشت از کنار من آن سان که بوی گل
دامن کشان ز ساحت گلزار بگذرد
در باغ گل نمی نهد از خویش جای پا
از بس که چون نسیم، سبکبار بگذرد
غافل ز دوست یک مژه بر هم زدن مباش
آیینه شو که فرصت دیدار بگذرد!
دردا که بی فروغ دل آرای روی دوست
هر روزِ ما به رنگ شب تار بگذرد
سرشار از تجلّی یارند لحظه ها
حیف است عمر ما که به تکرار بگذرد
ترک دل است از نظر عارفان محال
کی جَم ز جام آینه کردار بگذرد؟
در طور دل به نور تجلّی نوشته اند:
زین جلوه زار کوکبه ی یار بگذرد
این جا کسی به فیض تماشا نمی رسد
تا خود چه ها به طالب دیدار بگذرد!
گر در ولای آل علی صرف می شود
از خیر عمر بگذر و بگذار بگذرد
ای کاش این دو روزه ی باقی ز عمر نیز
در صحبت ائمه ی اطهار بگذرد
امشب بیا به پرسش «پروانه» ای عزیز
زان پیش تر که کار وی از کار بگذر
#غزل
#محمدعلی_مجاهدی
#شعر_ولایی
#شعرخوانی_در_محضر_رهبر_حکیم_انقلاب_اسفند_1403
@ayateghamze
مادر شدن زیباست
سعیده کرمانی
امیدواری در نگاه روشنش پیداست
بر روی لبهایش ندارد غیر حرف راست
وقتی سرش را میگذارد روی زانویم
حس میکنم دامان من بیانتها زیباست
او خاک بازی میکند من درس میگیرم
دنیای خاکی بازی آدم فریب ماست
سر میکشم فنجانی از چای خیالی را
با چادرم در خانه گاهی خانهاش برپاست
اسباب بازیهای خود را زود میبخشد
او دل نمیبندد همین یعنی دلش دریاست
مهر نماز از دست او در مشت من مخفیست
من این طرف هستم ولی سجادهام آنجاست
هر لحظه از این زندگی را قدر میداند
نه شاکی از دیروز، نه دلواپس فرداست
من در حرم نقاش باشی میشوم با او
یک خط زیارتنامه خواندن واقعاً رویاست
راه توسل را چه استادانه میداند
گاهی نیاز خویش را با گریه باید خواست
از کینه خالی کرده قلب کوچک خود را
دنیای من دنیاست یا دنیای او دنیاست؟
گاهی تبش با یک دعای نور میخوابد
عرفان مگر غیر از همین بیدارخوابی هاست
صد بار برگردم همین تصمیم را دارم
مادر شدن ،مادر شدن ،مادر شدن زیباست
#غزل
#سعیده_کرمانی
#سبک_زندگی
#شعرخوانی_در_محضر_رهبر_حکیم_انقلاب_اسفند_1403
@kaftarchahiemamreza
@ayateghamze
هر سال مهدی مادرش را مشهد آورده
راضیه مظفری
بیست و سهٔ ذی القعده باید در سفر باشد
هرچند فرصت کم، زیارت مختصر باشد
حتی اگر ماشین برای او ضرر دارد
حتی اگر پادرد با او همسفر باشد
آرام می گوید: (خدایا! کاشکی میشد
مشهد به ما دلتنگ ها نزدیکتر باشد...)
خرج سفر این بار یک انگشتر کهنه ست
هرچند ارث مادرش، بیبیگُهر باشد...
از نان خشک بقچه کمتر میخورد، شاید
سهم کبوترهای آقا بیشتر باشد
این ساحل آرامش ست و پیش روی اوست
هرچند یک دریا تلاطم پشت سر باشد
چشمش به گنبد میخورد...بغضش ترک خورده ست
گاهی همان بهتر زبانش، چشمِ تر باشد:
( آقای خوبم! آفتابی که لب بام است
تا کی برای یک خبر چشمش به در باشد؟
پیراهنی...تکه پلاکی...ساعتی...چیزی...
کو آن که مثل قاصدک ها خوش خبر باشد؟
حالا برای مهدی ام یک نامه آوردم
شاید یکی از کفترانت نامه بر باشد...)
::
هرسال مهدی مادرش را مشهد آورده
زنده ست او...هرچند مفقود الاثر باشد..
#غزل
#راضیه_مظفری
#مادران_شهدا
#شعرخوانی_در_محضر_رهبر_حکیم_انقلاب_اسفند_1403
@roozikenemidanam
@ayateghamze
تو پرچمدار فتح قدس خواهی ماند
زکریا اخلاقی
بتاب ای لاله ی پرپر
هوای عالم از عطر تو آکنده ست
چقدر این صبحدم زیباست
چقدر این جلوه ی خونین برازنده ست
خوشا آن جان سرشاری
که بیش از مرگ لبریز شهادت بود
که عاشق از ازل جاری است
که عاشق تا فراسوی ابد زنده ست
تو را در رقص خون دیدم
تو را در رقص جولان در دل میدان
ببین این رقص خون امروز
چه شوری در نهاد عالم افکنده ست
بیا سجاده را بگشا
تو را در آسمانها چشم در راهند
در این پرواز دست افشان
نماز جعفر طیار زیبنده ست
لب شط فرات امشب
صدای روضه عباس می آید
مگر امشب بر این ساحل
کدامین ماه خون افشان درخشنده ست
تو آن اسطوره ای هستی
که در افسانه های شرق می مانی
ببین افسون لبخندت
چه نقشی بر نگین قلب آکنده ست
چه شب هایی که در لبنان
چه شب هایی که در دشت عراق و شام
از این منزل به آن منزل
که سالک را سلوک این سان برازنده ست
تو سردار سپاه عشق
تو پرچمدار فتح قدس خواهی ماند
که این خون تا ابد جاری است
که این خون ره گشای راه آینده ست
تو در آدینه ی موعود
به باغ ارغوان ها باز خواهی گشت
در آن صبح بهارافشان
تو را برگشتنی اینگونه فرخنده ست
#زکریا_اخلاقی
#شهید_سلیمانی
#شعرخوانی_در_محضر_رهبر_حکیم_انقلاب_اسفند_1403
@ayateghamze
که قدر وسعت فهم زمانه نیست علی
سید محمد بهشتی
چگونه وصف کنم شاعرانه کیست علی؟
شبیه نیست به غیر از خودش علی ست علی
به رغم خواهش دنیا و چرب و شیرینش
به نان خشک جوی زاهدانه زیست علی
عجب عدالت تلخی که ذوالفقار به دست
به حال دشمن خود نیز می گریست علی
علی دلاوری اش مثل روز روشن بود
بپرس در دل شب بیقرار چیست علی
شهادتش به شب قدر هم شهادت داد
که قدر وسعت فهم زمانه نیست علی
تمام عمر علی گفتم و بلند شدم
کنار بستر مرگم دمی بایست علی
#سید_محمد_بهشتی
#غزل
#شعر_علوی
#شعرخوانی_در_محضر_رهبر_حکیم_انقلاب_اسفند_1403
@ayateghamze
حرف ها در سینه داری و دریغا محرمی
جعفر عباسی
بی تو می ماند فقط رنج عبادت هایشان
بی اطاعت از تو بیهوده ست طاعت هایشانن
حرف ها در سینه داری و دریغا محرمی
مردها در سینه می ماند شکایت هایشان
سکه ها اهل طمع را چون غلامی می خرند
لشکری رفتند و پایین بود قیمت هایشان
خون دل از سرزنش ها می خوری و می خورد
بر دل آیینه ات سنگ ملامت هایشان
ای امیر صف شکن صفین به خود لرزیده است
پیش شمشیر تو پوشالی ست هیبت هایشان
بر تن دشمن به جز پیراهن نیرنگ نیست
نیستی یک لحظه غافل از سیاست هایشان
شانه هایت امتداد کوه صبر مرتضاست
خم نخواهد کرد پشتت را خیانت هایشان
انتظار تیز تیغ ما به پایان می رسد
تازه آن وقت است آغاز مصیبت هایشان
#غزل
#جعفر_عباسی
#امام_حسن علیه السلام
#شعرخوانی_در_محضر_رهبر_حکیم_انقلاب_اسفند_1403
@ayateghamze
بانک بی اختلاس من قلک
سعید حدادیان
باز دلتنگِ زنگ مدرسه ام
دنگ دنگی که می شود پر و بال
حسرت مشق های ننوشته،
لذت بیست های اوّل سال
مزه ی تلخ ترکه های انار
مزه ی ترش زال زالکِ کال
خنکای نسیم اول صبح
پرکشیدن در آسمان خیال
کیف و کفشی که آرزویم بود
نرسیدم به آرزوی محال
هم نوا با اذان صبح شدن
ذکر بی بی و عطر احمد و آل
با سماور چهارقُل خواندن
صبح دم شکر قادر متعال
اول صبح، دوری از مادر
زنگ آخر ترانه های وصال
آبرنگی که باز هم گم شد
بین نقّاشی از جنوب و شمال
قصّه ی جنگ رستم و سهراب
داستان قشنگ رستم و زال
قصّه ی بوسه های شیطانی
ماجرای دو مار خوش خط و خال
قصّه ی لاک پشت و مرغابی
می توان پر کشید در هر حال
قصّه های کلیله و دمنه
مکر روباه و حیله های شغال
شب باران، صدای چکّه ی سقف
صبح برفی بدون چکمه و شال
آش شلغم، بخور بابونه
چه نیازی به دکتر اطفال؟!
نرود از مشام جان هرگز
بوی بابا و عطر نان حلال
می زد از دیدن طلبکاران
گاه گاهی لب پدر تبخال
آب و نان مرا به سختی داد
تا رسیدم به درس صفحه ی دال
چند روزی شدم کمک خرجش
تقّ و تق می کند هنوز بلال
بانک بی اختلاس من، قلک
سرفه ی سکّه از گلوی سفال
شوق مشهد شکست قلک را
عمر بی بی ولی نداد مجال
شب قدر و قرائت قرآن
عالمی داشتم؛ برای مثال:
دست بی دست و پای من لرزید
از تماشای سوره ی زلزال
داستان یتیم و کاسه ی شیر
ماجرای عقیل و بیت المال
روزی از مدرسه که برگشتم،
کسی از من نکرد استقبال
تک درخت کنار خانه شکست
نکند مادرم؟...زبانم لال!
دیگر آن شوق کودکانه گذشت
!آه از عمر، عمر رو به زوال
آسمان از ولایت مولا
داد سهم مرا تمام و کمال
پدرم نوکر امام حسین
مادرم من کنیز احمد و آل
یاد آن روضه های هر هفته
عطر عود و تبسّم تمثال
با صدای گرفته ی مرشد
باز می شد همیشه راه وصال
در هیاهوی ظهر عاشورا
کشته می داد روضه ی گودال
قصّه ی انقلاب و قصّه ی جنگ
کرد خوبان قصّه را غربال
سینه سرخان مسجدی رفتند
تا فراسوی آسمان خیال
رنگ دشمن، سفید شد چون گچ
روی ظالم، سیاه مثل زغال
دوستانم شهید گمنامند
نام من شد بسیجی فعّال
سال ها رفت و پای درس حساب
کسی از حال ما نکرده سؤال
الغرض، یک کلام هم با عشق:
حکم، حکمِ تو بود در همه حال
کامل این قصیده را در لینک زیر بخوانید:
https://ayateghamzeh.ir/Poem/ID/92977
#قصیده
#سعید_حدادیان
#سبک_زندگی
#شعرخوانی_در_محضر_رهبر_حکیم_انقلاب_اسفند_1403
@ayateghamze