eitaa logo
دیده‌بان اصفهان
529 دنبال‌کننده
651 عکس
154 ویدیو
5 فایل
یکی از فعالیت های اندیشکده تبیین دیده‌بانی است. حال چرا دیده‌بانی؟ اگر جنگ رسانه‌ای برای ما معنا داشته باشد شما بگویید بدون دیده‌بانی انتظار پیروزی ممکن است؟ اصلا جنگ بدون دیده‌بانی معنایی دارد؟ ارتباط با ما: 09370933432 @andishkadeh_sup
مشاهده در ایتا
دانلود
آیت الله خامنه‌ای: امام جواد علیه‌السلام مظهر مبارزه‌ی با باطل بود، او کوششگر برای حکومت الله بود. ۱۳۷۶/۶/۱۷‌ او نمودار و نشانه‌ی مقاومت است. انسان بزرگی که تمام دوران کوتاه زندگیش با قدرت مُزَور و ریاکار خلیفه‌ی عباسی -مأمون- مقابله و معارضه کرد و هرگز قدمی عقب‌نشینی نکرد و تمام شرایط دشوار را تحمل ‌کرد و با همه‌ی شیوه‌های مبارزه‌ی ممکن، مبارزه کرد. ۱۳۶۰/۲/۲۵
📜 جدیدترین رویداد اندیشه‌ورزی اندیشکده تبیین با عنوان رویداد کلاف برگزار می شود ▫️ کجای داستان جهانیم؟ قرار گفتگو و هم اندیشی جمعی امن و صمیمی برای به اشتراک گذاشتن دغدغه ها و چالش ها 🗓۸ و ۹ خرداد ماه از ساعت ۹ تا ۱۶:۳۰ 📌جهت ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر، به آیدی @kaalaf11 مراجعه فرمائید. 💠https://eitaa.com/kaalaf14
20.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کسی که حق حکومت ندارد، ناگزیر است برای رسیدن به حکومت، آن را با زور غصب کند. زیرا حکومت تنها شایسته انسان الهی و ولیّ خداست، نه هر مدعی قدرت. حال، کسی که این حق را غصب می‌کند، باید به زور متوسل شود. اما زور تنها دو ابزار دارد: تهدید و تطمیع. یعنی انسان‌ها زمانی حرف زور را می‌پذیرند که یا تهدید شده باشند یا تطمیع. حاکم غاصب یا زورگو، چه در علم اقتصاد و چه در علم حقوق، نظامی را برقرار می‌کند که در آن مردم از حقوق طبیعی خود محروم شوند و منابع مادی به کمبود دچار گردد. چرا که تنها در چنین شرایطی تطمیع مؤثر واقع می‌شود. احکام اقتصادی اسلام ـ یا به تعبیر غربی‌ها «اقتصاد سیاسی» (political economy) ـ دقیقاً برای از میان بردن زمینه‌های حکومت طاغوت و حاکمان غاصب تدوین شده‌اند. به همین دلیل، طاغوت همواره با ولیّ الهی دشمن است و وجود او را برنمی‌تابد. تصور کنید که ساختار اقتصادی به‌گونه‌ای طراحی شود که فقری در کار نباشد؛ در این صورت، حاکم غاصب سلاح تطمیع را از دست می‌دهد و دیگر نیازی به شنیدن حرف زور وجود ندارد. پس باید فقر و کمبود مصنوعی ایجاد شود تا انسان‌ها برای بقا مجبور به اطاعت از زور شوند ـ و در این روند، انسانیت به حیوانیت تقلیل یابد. در بخشی از سریال «سربداران»، این مفاهیم و تفاوت بنیادین میان سیاست‌های اقتصادی شاهنشاهی و سرمایه‌داری با نظام اقتصادی اسلامی به‌خوبی روایت شده است. ما بر این باوریم که ریشه مشکلات اقتصادی در سراسر جهان، در حکومت طاغوت نهفته است.
آیا با منطق دراماتیک می توانیم ریشه مشکلات اقتصادی ایران را پیدا کنیم؟ ما بر این باوریم که ریشه مشکلات اقتصادی در سراسر جهان، در حکومت طاغوت نهفته است. حکومت طاغوت در عرصه اقتصاد کاری کرده است که «کمبود» به‌عنوان یک اصل بدیهی و غیرقابل‌انکار پذیرفته شود؛ در حالی که با منطق دراماتیک می‌توان فهمید این ادعا چیزی جز یک مغالطه و فریب بزرگ نیست. در دوران ارباب‌رعیتی، کمبود را در زمین تحمیل می‌کردند؛ در دوره‌های شاهنشاهی، کمبود در پوشاک، مسکن و خوراک به مردم تحمیل می‌شد تا انسان‌ها برای به‌دست آوردن حداقلی از رفاه مادی، حاضر به پذیرش هر نوع خواری و تحقیر شوند. این کمبود مصنوعی باعث شد انسان‌ها در رقابتی حیوان‌گونه برای بقا بیفتند، و این دقیقاً همان چیزی است که سلطه‌گر می‌خواهد: انسانی محروم و تحقیرشده، آماده برای اطاعت. ما معتقدیم که با بهره‌گیری از سینما و منطق دراماتیک می‌توان پرده از این فریب‌کاری‌های نظام‌مند در علم اقتصاد برداشت؛ فریب‌هایی که با ریاضیات پیچیده پوشانده شده‌اند تا از دید اندیشمندان پنهان بمانند. رسالت ما کشف این دروغ‌های علمی و نجات بشریت از سلطه احکامی است که در لباس علم اقتصاد، ابزار تسلط طاغوت شده‌اند. ارتباط با اندیشکده 📞09370933432
یادداشت تبیینی اندیشکده تبیین پیرامون بازداشت حجت الاسلام قاسمیان در عربستان فرصت ، واژه پرتکرار در بیانات آیت الله خامنه ای پیرامون حج شاید بزرگ‌ترین خسارت اقدام جناب قاسمیان، از میان رفتن ظرفیت دیپلماسی عمومی و قرآنی برنامه‌ی «محفل» باشد. ایشان و دیگر کارشناسان این برنامه، با توجه به تجربه و حضور در برنامه‌های بین‌المللی، می‌توانستند به‌عنوان سفیران قرآنی جمهوری اسلامی ایران ایفای نقش کنند؛ ظرفیتی بزرگ در عرصه دیپلماسی فرهنگی و عمومی که با هوشمندی و دقت فراوان توسط صدا و سیما و سایر نهادها طراحی شده بود و به‌تدریج به ثمر می‌نشست. اکنون، با اقدام یکی از چهره‌های شاخص این برنامه، ممکن است دیگر کشورهای مسلمان در میزبانی از «محفل» و برنامه‌های مشابه، محتاط‌تر شوند؛ و این، شاید بزرگ‌ترین خسارت ماجرا باشد: از دست رفتن فرصتی بی‌بدیل برای روایت جهانی قرآن مبتنی بر معارف اسلام ناب محمدی نه اسلام آمریکایی. ای‌کاش آقای قاسمیان از ظرفیت قرآنی خود و فرصت بزرگی که نظام در اختیارش قرار داده بود، در موسم حج بهره می‌برد. ایده‌هایی بسیار ساده اما پُراثر می‌توانستند زمینه‌ساز یک جریان فرهنگی بزرگ شوند: تلاوت آیاتی از قرآن با صوتی خوش در گوشه‌ای از مسجدالنبی، تصویربرداری از این فضا، ارتباط با فعالان قرآنی عربستان، دعوت آنان به تلاوت و بازنشر این لحظات ناب در فضای مجازی. ای‌کاش می‌دانست که می‌تواند پلی باشد؛ پلی میان جمهوری اسلامی ایران و نخبگان قرآنی عربستان. پلی که شاید در آینده نه‌چندان دور، منشأ برکاتی برای امت اسلامی شود. ای‌کاش به‌جای فعالیت‌های زرد ژورنالیستی، اندکی از مکتب حاج قاسم سیراب می‌شد؛ اندکی به بیانات رهبر انقلاب گوش می‌سپرد؛ همان بیاناتی که ما را به فرصت‌سازی، زمینه‌سازی و دیدن فرصت در دل تهدیدها فرا می‌خوانند. و ای‌کاش... و ای‌کاش... و ای‌کاش... شاید در نهایت باید پذیرفت که دل بستن به «سلبریتی‌ها» – چه قرآنی، چه سینمایی و چه مجازی – کار درستی نیست. الگوها را باید نه در چهره‌ها، که در مکتب‌ها جست. حال چه باید کرد؟ حال که این اقدام انجام شده و تنش‌هایی در پی داشته، بهترین واکنش، وحدت است. دشمنان ملت ایران از هر لغزش و اشتباهی برای دمیدن در شیپور دو قطبی بهره‌برداری می‌کنند. اکنون جریان نفوذی غرب‌گرا با ذهنی استعمارزده، مأموریت اصلی‌اش را در فضای رسانه‌ای، ایجاد دوقطبی و چندصدایی در تحلیل‌های ایرانی می‌بیند. آنان آب را گل‌آلود می‌کنند تا از یک خطای شخصی، بهانه‌ای برای ترور یک جریان بسازند و با اضافه کردن تهمت های دیگر شخصیت‌های حقیقی و حقوقی را بی‌انصافانه زیر ضرب ببرند. در این میان، متأسفانه گاهی برخی نیروهای مخلص انقلابی نیز ناخواسته در این زمین بازی می‌کنند و برای دفاع از چهره‌های شناخته‌شده، به توجیه خطا روی می‌آورند؛ این دقیقاً همان نقشه دشمن است. البته ذکر یک نکته واجب است و آن اینکه این رخداد نباید موجب تضعیف شخصیت توانمند حجت الاسلام قاسمیان شود، در حالی که دشمنان دین تلاش می‌کنند با بهره‌برداری از این ماجرا، ایشان و هر آنچه به او متعلق است را هدف قرار دهند. باید حول مواضع رسمی جمهوری اسلامی ایران متحد شویم. یعنی: صدا و سیما باید با حفظ ارزش‌های تحولی خود، نقد منصفانه‌ای نسبت به اقدام شخصی آقای قاسمیان ارائه دهد تا منتقدان او نتوانند کل مسیر تحول رسانه‌ای را زیر سؤال ببرند. جریان انقلابی باید بداند که مواضع رسمی وزیر امور خارجه، نماینده نظام است و تضعیف آن، تضعیف سیاست خارجی کشور است—نه تضعیف یک دولت خاص. اگر نیروهای انقلابی، فراتر از خط‌کشی‌های اصلاح‌طلب-اصولگرا، از مواضع حکیمانه نظام دفاع کنند، فرصت دو قطبی از خناسان گرفته می‌شود و پروژه تفرقه شکست می‌خورد. باید کاری کنیم که آب گل‌آلود نشود. با آرامش و انسجام سیاسی، نخواهیم گذاشت دشمن تصور کند وحدت درونی ایران خدشه‌دار شده است. هم‌صدا با نماینده ولی فقیه در امور حج و زیارت و وزارت امور خارجه، باید با قدرت در مقابل جریان غرب‌گرای رسانه‌ای ایستاد و به آن‌ها فهماند که دوران موج‌سواری بر اشتباهات فردی و ساختن تفرقه از لغزش‌ها گذشته است. تحریریه اندیشکده تبیین
یادداشت مهم دکتر شهاب اسفندیاری پیرامون کتاب " درباره سیاست حرف نزن: چگونه ذهن‌های قرن ۲۱ را تغییر دهیم" بحث و استدلال به تنهایی تأثیر معناداری در تغییر دیدگاه‌های افراد ندارد. دکتر سارا لوبرانو روانشناس و نویسنده‌ی کتاب «درباره‌ی سیاست حرف نزن: چگونه ذهن‌های قرن ۲۱ را تغییر دهیم» می‌گوید روابط و کنش‌های اجتماعی بیش از استدلال در تغییر باورها اثر دارد. تحلیل ۵۶ مناظره انتخاباتی در ۲۲ انتخابات کشورهای مختلف بین سال‌های ۱۹۵۲ تا ۲۰۱۶ نشان می‌دهد که این مناظرات تقریباً هیچ تأثیری در تغییر نظر رأی دهندگان نداشته است. مردم به طور ناخودآگاه برای کاهش تنش باورهای قدیمی و اطلاعات جدید، دست به توجیه باورهای فعلی خود می‌زنند. از نظر لوبرانو آنچه ذهن‌ها را تغییر می‌دهد، روابط است. دوستان و تجربیات مشترک بسیار بیشتر از استدلال‌ غریبه‌ها بر ما مؤثر هستند. افرادی که دوستان‌ِ فعالِ محیط‌زیست دارند، بسیار بیشتر از کسانی که حتی مشوق‌های مالی دریافت می‌کنند، به کار در حوزه‌ی محیط زیست تمایل نشان می‌دهند. پس از محکومیت ترامپ در ۲۰۲۴، درصد جمهوری‌خواهانی که معتقد بودند «محکومین قضایی می‌توانند رئیس‌جمهور شوند» از ۱۷٪ به ۵۸٪ افزایش یافت. آنها ترجیح دادند باور قبلی خود (محکوم قضایی نباید رئیس‌جمهور شود) را تغییر دهند تا به حمایت از ترامپ ادامه دهند. تأثیر تجربه‌های زیسته بر باورها هم زیاد است. مثلا تجربه مستقیم بلایای طبیعی، باور به واقعی بودن تغییر اقلیم و تغییرات آب و هوایی را افزایش می‌دهد. برای تغییر دیدگاه‌های سیاسی افراد، به جای تمرکز بر استدلال‌های منطقی، باید فضاهایی برای ایجاد روابط و تجربیات مشترک ساخت. لوبرانو می‌گوید در جوامع لیبرال امروز به اشتباه فکر می‌کنند «سیاست فقط بحث کردن و رأی دادن است»، در حالی که سیاست واقعی در «عمل جمعی و زندگی روزمره» شکل می‌گیرد. تغییر باورهای سیاسی نه از طریق استدلال، بلکه از طریق روابط انسانی، اعتماد، و فعالیت‌های عملی ممکن است. بر این اساس یک تفکر سیاسی مؤثر هم نمی‌تواند در «انزوا» و به صورت «مستقل» شکل بگیرد. برای تقویت اندیشه و فکر سیاسی باید در انتخاب دوستان دقت کنیم. افرادی را برگزینیم که اهل فکر و دارای تفاوت در نظر باشند تا هم از آنها بیاموزیم و هم با آنها بتوانیم فکر کنیم. نکته طنزآمیز و کنایی پایانی نویسنده این است که «طبعا انتظار ندارم صرفاً با گفتن این حرف‌ها شما را متقاعد کنم! خودتان آن را تجربه کنید.» تجربه‌ی شخصی من که یافته‌های نویسنده را تایید می‌کند. حتی استدلال هم وقتی موثر است که در موقعیت‌های واقعی و در تعامل چهره به چهره شکل بگیرد. رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی باعث شده گاه اهمیت تعامل انسانی مستقیم را دست کم بگیریم. فعالان سیاسی هم غالبا دور از مردم و در حلقه‌های محدود خود اسیر حباب‌های ذهنی می‌شوند. این وضعیت باعث می‌شود با تحلیل‌های نادرست از وضعیت جامعه مرتکب تجویزهای ناروا در سیاست‌ و فرهنگ شوند.
سیاست، مقدس یا پلید؟ بزرگ‌ترین شیطنت فکری غرب آن است که «سیاست» را برای افکار عمومی به‌مثابه مفهومی پلید و غیر اخلاقی جا می‌زند؛ به‌گونه‌ای که بسیاری از مردم، حتی انسان‌های خوب، از ورود به آن پرهیز می‌کنند. این دقیقاً همان مغالطه‌ای است که میدان را برای جنایتکاران خالی می‌گذارد. در این روایت، سیاست امری زمینی، مادی و کاملاً غیر معنوی معرفی می‌شود. متفکران غربی، آگاهانه یا ناآگاهانه، سیاست را از معنویت جدا می‌کنند؛ و این دقیقاً همان چیزی است که نظام‌های طاغوتی و سرمایه‌داری از آن سود می‌برند. آن‌ها از این نگاه حمایت مستقیم و غیرمستقیم می‌کنند، چون با آن، می‌توانند قدرت را از دست شایستگان خارج کرده و به نااهلان بسپارند. اما در نگاه دینی، سیاست امری مقدس است. باید از سیاست محافظت کرد، نه اینکه آن را به حال خود رها کرد. زیرا اگر سیاست در دست نااهلان بیفتد، بشر هیچ‌گاه روی خوش نخواهد دید. در اندیشه توحیدی، سیاست باید در دست کسی باشد که حق حکومت دارد؛ و این حق از مشروعیت الهی و شایستگی درونی برمی‌خیزد، نه از اغوای رسانه‌ای یا رأی‌سازی سرمایه‌داران.
بزودی: قسمت چهارم صدای اندیشکده در قسمت چهارم پادکست «صدای اندیشکده»، یکی از مهم‌ترین پروژه‌های اندیشکده تبیین را معرفی خواهیم کرد. پروژه‌ای که می‌تونه نگاه تازه‌ای به یک مسئله مهم شهری و اجتماعی بده. از همراهی شما ممنونیم. امیدواریم این قسمت هم مثل همیشه براتون مفید، شنیدنی و انگیزه‌بخش باشه. 🎧 منتظر باشید... ارتباط با ما: 09370933432 🆔@andishkadeh_sup
🎙 صدای اندیشکده – قسمت چهارم در این قسمت، یکی از مهم‌ترین پروژه‌های اندیشکده تبیین را معرفی می‌کنیم؛ پروژه‌ای درباره نقش روابط‌عمومی پلیس در کاهش جرائم خشن. 🔍 اگر این پروژه به‌درستی اجرا شود، می‌تواند به کاهش محسوس اخبار دلخراش جنایی در تهران کمک کند—و پاسخی باشد به رسانه‌های بی‌رحمی که از هر جنایت، ابزاری برای حمله به ایران می‌سازند. 📄 ما در این قسمت درباره ضرورت این پروژه گفت‌وگو کردیم و از همراهان اندیشکده برای همکاری دعوت کردیم. اگر دغدغه‌مندید، این قسمت را بشنوید. ارتباط با ما: 09370933432 🆔@andishkadeh_sup