eitaa logo
دیده‌بان اصفهان
530 دنبال‌کننده
650 عکس
154 ویدیو
5 فایل
یکی از فعالیت های اندیشکده تبیین دیده‌بانی است. حال چرا دیده‌بانی؟ اگر جنگ رسانه‌ای برای ما معنا داشته باشد شما بگویید بدون دیده‌بانی انتظار پیروزی ممکن است؟ اصلا جنگ بدون دیده‌بانی معنایی دارد؟ ارتباط با ما: 09370933432 @andishkadeh_sup
مشاهده در ایتا
دانلود
قدرت بی‌روایت؛ آفت راهبردی در دیپلماسی رسانه‌ای ایران خبرگزاری فارس :در مناسبات امروز جهان، «قدرت» تنها زمانی مؤثر است که با «روایت» همراه شود. سیاستی که از قاب رسانه‌ای عبور نکند، هر چقدر هم در میدان عینی موفق باشد، از اثرگذاری در میدان واقعیات ادراک‌شده بازمی‌ماند. این گزاره، نه یک شعار رسانه‌ای، بلکه لبّ نظریات بنیادینی است که همگی بر این نکته تأکید دارند که در دنیای جدید، «قدرت رسانه‌ای»، ادامه سیاست به زبان روایت است.در این میان، دوگانه‌ای قابل تامل شکل گرفته است: از یک‌سو جمهوری اسلامی ایران که در میادین متعددی از جمله دیپلماسی منطقه‌ای، توان بازدارندگی و حتی عرصه‌های فناورانه، واجد دست بالا و قدرت واقعی است؛ و از سوی دیگر، بازیگرانی چون ایالات متحده، که به‌واسطه تسلط بر فرآیندهای رسانه‌ای، موفق به تبدیل هر کنش محدود به گفتمانی مسلط می‌شوند. این شکاف، امروز نه صرفاً یک عقب‌ماندگی فنی، بلکه یک نقیصه راهبردی در سیاست‌گذاری کلان تلقی می‌شود. سیاست بدون روایت، سیاستی ناتمام است ترامپ، صرف‌نظر از بسیاری کاستی‌های محتوایی، یک ویژگی تعیین‌کننده دارد او سیاست‌ورزی را با روایت آغاز می‌کند. فارغ از این‌که در میدان چه می‌گذرد، او روایت خود را می‌سازد، تکرار می‌کند و به رسانه تحمیل می‌کند. این روش، یعنی تنظیم اولویت‌های ذهنی مخاطب، پیش از آنکه واقعیت شکل بگیرد. در مقابل، مواجهه جمهوری اسلامی با پرونده‌هایی چون مذاکرات غیرمستقیم در عمان، در اغلب موارد «پسینی» و منفعلانه است. با آنکه ایران در این پرونده با پیش‌شرط‌های مشخص، تعریف چارچوب‌های دقیق و بازی‌سازی هوشمندانه، دست بالا را دارد و حتی طرف مقابل شروط ایران را پذیرفته است، اما عدم طراحی روایی، باعث می‌شود فضای عمومی رسانه‌ای به‌گونه‌ای دیگر شکل بگیرد. آنچه برجسته می‌شود، نه محتوای مذاکرات، بلکه تصویرسازی‌های طرف مقابل است. از روایت‌گری تا چارچوب‌بندی واقعیت رسانه امروز، صرفاً یک ابزار برای پوشش رویداد نیست؛ بلکه سکوی ساخت معناست. نحوه ارائه یک رویداد، درک مخاطب از آن را تعیین می‌کند. این‌که یک مذاکره «امتیازدهی» تلقی شود یا «ابتکار»، نه به خود مذاکره بلکه به روایت آن وابسته است.در حالی‌که مقامات جمهوری اسلامی در بسیاری از بزنگاه‌های ژئوپلیتیکی، با عقلانیت و ثبات وارد عمل می‌شوند، اما عدم طراحی چارچوب‌های رسانه‌ای مؤثر، موجب می‌شود بخش بزرگی از افکار عمومی چه در داخل و چه در سطح بین‌الملل به درک معکوسی از واقعیت برسند. گویی گفت‌وگویی که با قاعده و شروط ایران آغاز شده، مذاکره‌ای یک‌طرفه و از موضع ضعف تلقی می‌شود.این اختلال، نتیجه خلأیی بنیادین در طراحی رسانه‌ای است. تا زمانی که رسانه‌های داخلی تنها در سطح پوشش خبری، آن هم با تأخیر وزبان غیر ابتکاری عمل می‌کنند، ظرفیت تأثیرگذاری بر افکار عمومی به بازیگران بیرونی واگذار خواهد شد.هرچند در چنین اتفاقاتی تعیین کننده کنش رسانه‌ای مسئولان مربوطه است. سکوت روایت، فرصت‌سازی برای ساخت واقعیت جعلی آنچه مردم و نخبگان به‌عنوان «واقعیت سیاسی» می‌شناسند، حاصل تولید اجتماعی از طریق زبان، تکرار و بازنمایی است. اگر در این فرآیند شرکت نکنیم، واقعیت ما به حقیقتی ناشنیده تبدیل خواهد شد. حاصل آنکه قدرت واقعی، در غیاب روایت مؤثر، از قابلیت اقناع و الهام‌بخشی تهی می‌شود.این وضعیت را نمی‌توان صرفاً به تقصیر رسانه‌ها فروکاست. واقعیت آن است که ما هنوز رسانه را به‌مثابه «ساختار حکمرانی» درک نکرده‌ایم. رسانه برای ما اغلب بلندگوی تصمیمات است، نه شریک راهبردی در فرایند تصمیم‌سازی. پیشنهادهایی برای عبور از شکاف روایت و واقعیت برخورد سطحی یا مناسکی با رسانه، آسیب‌هایی جبران‌ناپذیر بر جای می‌گذارد. مدیران حوزه‌های حساس باید با اصول روایت‌سازی آشنا شوند مأموریت صرفاً خبری باید به مأموریت «ساخت معنا» تبدیل شود. این مستلزم تغییر تلقی غیر ابزاری از رسانه است. روایت، ضلع سوم قدرت است دستاوردهای جمهوری اسلامی در بسیاری از حوزه‌ها، محصول عقلانیت راهبردی و ایستادگی در برابر فشارهاست. اما تداوم و تثبیت این دستاوردها، بدون ساخت روایتی منسجم، تأثیرگذار و اقناع‌کننده، ممکن نیست. باید باور کنیم که رسانه «حاشیه‌ سیاست» نیست؛ بلکه خود «سیاست» است. دوگانه‌ی ایران و آمریکا در عرصه رسانه، نه فقط تضاد دو سبک عملکرد، که تقابل دو نوع نگاه به مفهوم حاکمیت است. تا زمانی که سیاست را بدون روایت تصور کنیم، نه‌تنها قدرت رسانه‌ای آمریکا، که هر بازیگر روایت‌محور دیگری، می‌تواند واقعیت ما را بازنویسی کند.در جهانی که روایت‌ها واقعیت می‌سازند، عقب‌نشینی از میدان تصویر، به‌معنای واگذاری حقیقت است. راه چاره، نه واکنش احساسی، که طراحی ساختاری برای بازآرایی رسانه‌ای قدرت است؛ و این، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر برای آینده‌ی سیاست‌ورزی ایران است. سجاد رضایی مقدم با تلخیص