🔴رد و قبولهاي فيلسوفانه
🖊احمدحسين شريفي
پارهاي از مدعيان دانش و انديشه عادت کردهاند که هر کرامت و معجزه و هر خلافآمد عادتي را خرافي و نامعقول تلقي کنند و بعضاً با صدايي بلند و بيمهابا (و آن هم در جمع غيرمتخصصان)، عليه آنها موضعگيري و بلکه معرکهگيري کنند. درحالی که این شایسته یک اندیشمند و یک زیست فیلسوفانه نیست.
ابنسينا در واپسين مطالبي که در نمط دهم اشارات و تنبيهات آورده است، تحت عنوان «نصيحت» (خطاب به فيلسوفان و انديشمندان) ميگويد همانطور که نبايد سخن يا ادعايي را بيدليل پذيرفت، هرگز هم نبايد بدون دلايل کافي و براهين وافي سخن يا ادعايي را انکار کرد. رد و قبول فيلسوف نبايد ذوقي و دلبخواهانه، که بايد تابع دليل و برهان باشد.
«إيّاك أن تكون تَكَيُّسَك و تبرزك عن العامة هو أن تنبري منكرا لكل شيء فذلك طيشٌ و عجزٌ». بپرهيز از اينکه زيرکي و برتري تو نسبت به عوام الناس، انکار بيدليل سخنان و مدعيات بزرگ و سنگين باشد؛ اين چيزي جز سبکمغزي و ناتواني نيست.
«و ليس الخُرق في تكذيبك ما لم يستبن لك بعدُ جليته دون الخرق في تصديقك ما لم تقم بين يديك بينة». حماقت و سفاهت رد و انکار سخن يا مدعايي بدون داشتن دلايل آشکار و کافي، کمتر از حماقت پذيرش بيدليل آن سخن يا مدعا نيست.
زيرکي و برتري يک انديشمند نسبت به عوام الناس به انکار کرامات و معجزات و کارهاي خارق العاده و حمل آنها بر عوامزدگي و مغالطه و خرافه نيست؛ يک فيلسوف هرگز نبايد براي خوشايند پارهاي از مخاطبان، کرامات و معجزات منقول از اولياء دين را بدون هيچ دليل و برهاني انکار کند و احياناً با لفاظيهاي زيبا باور به آنها را شايسته اهل معرفت و تجربت نداند.
بلکه زيرکي و برتري اهل انديشه بر ديگران به اين است که اگر دليل و برهاني بر بطلان و نادرستي و خرافي بودن آن کرامت يا معجزة منقول داشتند، آشکارا آن را بيان کنند و با رويي گشاده آمادة شنيدن نقدها هم باشند؛ و الا کمترين انتظار اين است که در آن موضوع سکوت پيشه کنند و علم آن را به اهلش واگذارند و آن را در بقعة احتمال و امکان قرار دهند تا زماني که برهاني له يا عليه آن اقامه شود. يک فيلسوف واقعي ميداند که در عالم طبيعت شگفتيهاي بسياري وجود دارد؛ و نيروهاي ماورائي و علل عِلوي به همراه قواي پذيرنده سِفلي توانايي انجام امور عجيب و غريب فراواني را دارند؛ به همين دليل هرگز از شنيدن شگفتيها و ديدن غرايب و عجايب، شگفتزده نميشود و بلافاصله گارد انکار و رد نميگيرد.
#زيست_فيلسوفانه
#ابنسينا
#خرافهستيزی
#فلسفه
🆔 https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴شرايط آموختن و آموزش فلسفه
🖊احمدحسين شريفي
🔸فيلسوفان و عالمان پيشين نسبت به آموزشهاي علمي و تعليمي خود به شدت حساس بودند؛ به همين دليل مباحث و انديشههاي فلسفي و حکمي خود را به صورتي رمزآلود و غيرصريح و بعضا با عبارتي بسيار پيچيده بيان ميکردند تا از دسترس ناصالحان دور بماند. و اين نه بدان دليل بود که از افراد کمتوان متنفر باشند؛ بلکه هم ميخواستند شأن فلسفه و حکمت را نگه دارند و هم آنکه ناخواسته موجبات گمراهي آن افراد را فراهم نکرده باشند. آموزش حکمت به افراد نااهل را همچون آويزان کردن درّ و گوهر بر گردن خوک ميدانستند. در حديثي از معصومان عليهم السلام چنين نقل شده است: «لَا تُعَلِّقُوا الْجَوَاهِرَ فِي أَعْنَاقِ الْخَنَازِيرِ» در حديثي از پيامبر اسلام هم نقل شده است که حکمت را به افراد نااهل آموزش ندهيد، چرا که موجب گمراهي آنها ميشود و آن را از اهلش هم دريغ نکنيد که در آن صورت به حکمت ظلم کردهايد. عارفان هم ميگفتند «افشاء اسرار ربوبيت کفر است» و «حق اسرار نگهداشتن آنها از اغيار است»
🔸ابن سينا در کتاب ارزشمند اشارات و تنبيهات بعد از پايان مباحث منطق، در نمط اول از مباحث طبيعتشناسي و هستيشناسي ميگويد:«من سفارش و خواستة خود را تکرار ميکنم که با تمام بخل و خست در آموزش اين دانش برخورد کنيد؛ مبادا آن را به کس يا کساني آموزش دهيد که فاقد شرايط که در پايان کتاب متذکر ميشوم، باشند.»
اما شرايطي که در واپسين بند کتاب اشارات و تنبيهات تحت عنوان «خاتمة و وصية»، براي آموزش فلسفه بيان ميکند، در مجموع شش شرط مهم است. اما پيش از بيان آنها مجدداً تأکيد ميکند که «اي برادر من همه دانستههاي خود را مشک زدم تا زبده و عصاره آنها را در اين اشارات در اختيار شما قرار دهم؛ و غذاي حکمت را براي شما در زيباترين کلمات لقمه کردم. پس نسبت به آموزش آن به اين افراد بخل بورز:
1.افراد سفيه و سستعقل: کساني که از بهرة هوشي لازم براي فهم امور عقلي و مسائل پيچيده و دشوار برخوردار نيستند؛
2.افراد کودن و ديرفهم و سادهانديش: کساني که توانايي درک حقيقت را ندارند و ممکن است با فلسفهخواني به گمراهي کشيده شوند؛ و ذهن و جان آنها شبههآلود شود.
3.کساني که عليرغم بهرة هوشي بالا و حافظة قوي اما از زيرکي لازم و درخشندگي فکر و جسارت در انديشه برخوردار نيستند؛
4.کساني که تمايل به معاشرت با عوام الناس (الغاغة) دارند؛ يعني نوعي سبکساري در رفتار دارند؛ مهم نيست که کجا مينشينند و به چه صورت مينشينند. عوامزدهاند؛ از نظر فکري و عملي به رفتارهاي عوامالناس گرايش دارند؛
5.کساني که تفکر الحادي دارند؛ از آموزش اين مباحث به آنها هم پرهيز کنيد؛ شايد اين توصيه ابنسينا مربوط به کساني باشد که عالمانه و آگاهانه جانب کفر و الحاد را برگزيدهاند؛ و در برابر هر برهاني که خلاف باورهاي باطلشان باشد، جبههگيري ميکنند؛
6.کساني که استقرار ذهني و شخصيتي ندارند؛ همچون پشههايي ميمانند که مطابق جهت باد حرکت ميکنند و قدرت و اختياري از خود ندارند؛ در روايت مشهوري هم از امام علي عليهالسلام چنين ميخوانيم که: «اي کميل ... مردم سه دسته اند: دانايى كه شناساى خداست، آموزندهاى كه در راه رستگارى كوشاست، و فرومايگانى رونده به چپ و راست كه درهم آميزند، و پى هر بانگى را گيرند و با هر باد به سويى خيزند. نه از روشنى دانش فروغى يافتند و نه به سوى پناهگاهى استوار شتافتند.»
🔸و فقط به کسي فلسفه را آموزش دهيد که:
1.روحي پاکيزه و پاک داشته باشد؛
2.روش و رفتاري مستقر و استوار داشته باشد؛
3.زودباور نباشد؛ بلکه در پذيرش مسائل وسواس داشته باشد؛
4.راضي به حق است؛ و با مطالب صادقانه برخورد ميکند.
#ابنسينا #فلسفه #زيستـفلسوفانه
🆔کانال استاد احمدحسین شریفی
🆔https://eitaa.com/joinchat/1153171503C4349780964
🔹ارتباط با ادمین:👇
@mjbayat
🌹
🔴مطالعه به سبک فارابی و ابنسینا
🖊احمدحسین شریفی
🔶فراوان با دانشجویان و طلابی برخورد کردهام که از ناتوانی خود در درک مطالب علمی و دشواری کتابهای درسی خود شکوه کردهاند. وقتی از آنان سؤال کردهام که «آیا درسها را پیشمطالعه کردهاید؟» پاسخ منفی بوده! وقتی پرسیدهام «آیا با تمرکز در درسهای استاد شرکت میکنید؟» باز هم پاسخ منفی بوده است! و وقتی از آنان پرسیدهام که «چند دور کتاب را با تمرکز مطالعه کردهاید؟» پاسخ این بوده است که «نزدیکیهای امتحان مطالعه میکنیم!» به نظرم چنین افرادی اگر واقعاً مطالب علمی و درسی را درک کنند، از نوعی نبوغ برخوردارند! کتابهای علمی و درسی را باید کراراً و کراراً مطالعه کرد، خلاصهنویسی کرد و حتی الامکان مباحثه کرد. اگر بدون همه این کارها مطالب را درک میکنید، یا شما نابغهاید و یا کتاب درسیتان داستان و روزنامه است!
🔷بزرگانی مثل #فارابی و #ابنسینا، یعنی دو تن از بزرگترین فیلسوفان جهان اسلام، بارها و بارها کتابهای فلسفی را با دقت میخوانند و حتی الفاظ آنها را حفظ میکردند.
🔶فارابی در پایان نسخهای از کتاب النفس ارسطو چنین نوشته است: «حقیقتاً من این کتاب را صدبار خواندم.» درباره کتاب السماع الطبیعی ارسطو نیز از فارابی چنین نقل کردهاند که گفته بود: «من کتاب السماع الطبیعی ارسطو را چهل بار خواندم و هنوز حقیقتاً خود را محتاج خواندن دوبارة آن میبینم»
🔶ابنسینا کتاب مابعدالطبیعه ارسطو را چهل بار خوانده بود و حتی الفاظ و جملات آن را حفظ کرده بود!
از ابنسینا چنین نقل شده است که:
«چهل بار کتاب مابعدالطبیعه [نوشتة ارسطو] را خواندم، بهگونهای که عبارات آن را به یاد سپرده بودم؛ اما چیزی از آن نمیفهمیدم. سرانجام ناامید شده، با خود گفتم: این کتاب، فهمیدنی نیست. تا اینکه روزی در بازار کتابفروشان، کسی با اصرار فراوان کتابی فلسفی را به من فروخت. پس از مطالعة کتاب که اغراض کتاب مابعدالطبیعه نام داشت و نوشتة ابونصر فارابی بود همة دشواریهای کتاب ارسطو برطرف گردید»
#کتاب
#مطالعه
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴ابوعبید جوزجانی و تدوین کتاب شفاء
🖊احمدحسین شریفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یکی از توفیقات ابنسینا بهرهمندی از شاگردی همچون ابوعبید جوزجانی بود. وی از سال ۴۰۰ تا پایان عمر ابنسینا همواره ملازم و همراه و مشوق او بود. بسیاری از تولیدات علمی ابنسینا مرهون تشویقها و حمایتها و خدمات ابوعبید جوزجانی بود.
فی المثل وقتی که همدان ناامن شد و ابنسینا تحت تعقیب تاج الملک قرار گرفت. مدتی در خانه یکی از شیعیان به نام ابوغالب عطار پنهان شد. ابوعبید جوزجانی از همین فرصت استفاده کرد و از ابنسینا خواست تا کتاب شفاء را تکمیل کند. خود جوزجانی دراین باره میگوید:
«و در سرای ابوغالب عطار پنهان میزیست و من از وی به پایان رساندن کتاب شفاء را خواستم. وی ابوغالب را بخواند و ازو کاغذ و دوات خواست و وی آنها را آورد و شیخ در نزدیک به بیست جزء به مقدار هشتیک رؤس مسایل را نوشت و دو روز ماند تا اینکه رؤس مسایل را نوشت و کتابی نزد او نبود و اصلی نداشت که بدان رجوع کند بلکه همه را از یاد خود و از دل خود مینوشت. سپس این جزوهها را رو به رو گذاشت و کاغذ برداشت و بر مسأله مینگریست و شرح آن را مینوشت و در هر روز پنجاه ورقه مینوشت تا آنکه به همه طبیعیات و الهیات رسید به جز کتاب حیوان و به منطق آغاز کرد و دو جزو از آن نوشت»
#ابنسینا
#فلسفه
🆔eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴فارابی و ابنسینا؛ از «سیاستاندیشی» تا «سیاستورزی»
🖊احمدحسین شریفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از عجایب روزگار این است که ابونصر فارابی که عملاً از سیاست و فعالیتهای اجتماعی گریزان بود و انزوا و عزلت را میپسندید، بیشترین «اندیشهورزی» و «اندیشهنگاری» را درباب فلسفه سیاسی و اندیشه فرهنگی و اخلاقی داشت.
از جمله مهمترین آثار سیاسی و اجتماعی و فرهنگی #فارابی میتوان کتابهای زیر را برشمرد:
آراء اهل المدینه الفاضله؛ السیاسات المدنیه؛ فی الاجتماعات المدنیه؛ جوامع السیاسة؛ فصول المدنی؛ تحصیل السعادة؛ وصایا یعم نفعها؛ تلخیص النوامیس؛ کتاب الملة؛ فلسفه الافلاطون و اجزائها (که بیشتر به مباحث سیاسی افلاطون پرداخته است)؛ التنبیه علی السعاده.
این در حالی است که #ابنسینا با آنکه از دوران نوجوانی درگیر مسائل سیاسی و اجتماعی و حتی مسؤولیتهای سیاسی و وزارتی بود، اما از نظر علمی بیشتر دغدغه او مباحث فلسفه اولی و منطق و طبیعیات و الهیات بالمعنی الاعم بود؛ تا فلسفه سیاسی و اجتماعی و مسائل اخلاقی!
البته این بدان معنا نیست که ابنسینا به طور کلی از اندیشهورزی درباب حکمت عملی یعنی اخلاق و تدبیر منزل و مسائل سیاسی و مدیریتی جدا بوده است! هرگز! او آثاری ناظر به فلسفه سیاسی و اجتماعی هم از خود برجای گذاشته است.
از جمله آثار سیاسی و اجتماعی ابنسینا میتوان به منابع زیر اشاره کرد:
کتاب السیاسه؛ رسالة فی علم الاخلاق؛ دو فصل پایانی مقاله دهم از الالهیات من الشفاء
#فلسفه
🆔eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🌹
نسبت حکمت و شریعت از نگاه ابنسینا.mp3
زمان:
حجم:
21.94M
🎤 احمدحسین شریفی
🔷 موضوع:
نسبت حکمت و شریعت از نگاه ابنسینا
در همایش «بزرگداشت روز ابنسینا»
مکان: تهران، موسسه حکمت و فلسفه ایران
تاریخ:۱ شهریور ۱۴۰۱
#فلسفه
#ابنسینا
#علوم_انسانی_اسلامی
🆔eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴ابنسینا و عشق به امیر مؤمنان(ع)
🖊احمدحسین شریفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در این باره که ابنسینا سنی مذهب نبوده و بلکه گرایشهای شدید شیعی داشته است هیچ اختلافی نیست. اما در اینکه پیرو چه مذهبی از میان مذاهب شیعی بوده است: اسماعیلیه، زیدیه یا امامیه، اختلاف است.
اما آنچه که مسلم است عشق و محبت فوق العاده او به #امیرمؤمنان و بیان توصیفاتی بینظیر از آن امام همام در نظم و نثر منقول از #ابنسینا است.
به عنوان مثال در کتاب معراجنامه که به زبان فارسی نوشته است، در وصف امیرمؤمنان چنین میگوید:
«شريفترين انسان و عزيزترين انبيا و خاتم رسولان صلىالله عليه و آله و سلم چنين گفت با مركز حكمت و فلك حقيقت و خزينه عقل اميرالمؤمنين عليهالسلام كه «يا على اذا رأيت الناس يتقربون الى خالقهم بانواع البر تقرب اليه بانواع العقل تسبقهم» و اين چنين خطاب جز با چنو بزرگى راست نيامدى كه او در ميان خلق آن چنان بود كه معقول در ميان محسوس. گفت يا على چون مردمان در كثرت عبادت رنج برند تو در ادراك معقول رنج بر تا بر همه سبقت گيرى. لاجرم چون بديده بصيرت عقلى مدرك اسرار گشت همه حقايق را دريافت و ديدن، يك حكم دارد كه گفت: لو كشف الغطا ما ازددت يقينا»
و دو رباعی هم در وصف امام علی و ابراز عشق و محبت خودش به امیرمؤمنان دارد که ذیلاً نقل میکنیم:
رباعی اول:
تا باده عشق در قدح ریخته اند
واندر پی عشقْ عاشق انگیختهاند
با جان و روان بوعلی، مهر علی
چون شیر و شکر به هم برآمیختهاند
رباعی دوم:
بر صفحه چهرهها خط لم یزلی
معکوس نوشتهاند نام دو علی
یک لام و دو عین، با دویای معکوس
از حاجب و عین و اَنف با خط جلی
معنای دو بیت آخر این است که خالق هستی چهره آدمی را به گونهای آفریده است که اگر نیک بنگریم میبینم به صورت آشکاری دوبار نام «علی» در چهره هر انسانی ترسیم شده است:
بینی به منزله «لام» علی؛ دو چشم به منزله دو «عین» علی؛ و پیشانی یا ابرو به منزله «یای» علی
🆔eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🌹