🎤احمدحسین شریفی 🟢درس‌های اقبال‌شناسی 🔸جلسه پانزدهم: «حسین، سرو آزادی» #اقبال_لاهوری #آزادی #امام_حسین @Ahmadhoseinsharifi 🌹

🎤احمدحسین شریفی 🟢درس‌های اقبال‌شناسی 🔸جلسه شانزدهم: «معنای وطن و اقلیم اسلامی» #اقبال_لاهوری #وطن #ملی‌گرایی @Ahmadhoseinsharifi 🌹

🎤احمدحسین شریفی 🟢درس‌های اقبال‌شناسی 🔸جلسه هفدهم: «نقد سکولاریسم» #اقبال_لاهوری #سکولاریسم @Ahmadhoseinsharifi 🌹

🎤احمدحسین شریفی 🟢درس‌های اقبال‌شناسی 🔸جلسه هجدهم: «پایندگی تمدن اسلامی» #اقبال_لاهوری #تمدن @Ahmadhoseinsharifi 🌹

🎤احمدحسین شریفی 🟢درس‌های اقبال‌شناسی 🔸جلسه نوزدهم: «قرآن، روح تمدن اسلامی» #اقبال_لاهوری #تمدن #قرآن @Ahmadhoseinsharifi 🌹

🎤احمدحسین شریفی 🟢درس‌های اقبال‌شناسی 🔸جلسه بیستم: «سنت‌گرایی و نقد مدرنیته» #اقبال_لاهوری #سنت #تقلید #مدرنیته @Ahmadhoseinsharifi 🌹

🎤احمدحسین شریفی 🟢درس‌های اقبال‌شناسی 🔸جلسه بیست و یکم: «جایگاه زن و خانواده» #اقبال_لاهوری #خانواده #زن #مدرنیته @Ahmadhoseinsharifi 🌹

🎤احمدحسین شریفی 🟢درس‌های اقبال‌شناسی 🔸جلسه بیست و دوم: «ارادت اقبال به حضرت زهرای مرضیه سلام علیها» #اقبال_لاهوری #حضرت_زهرا #اهل_بیت @Ahmadhoseinsharifi 🌹

🎤احمدحسین شریفی 🟢درس‌های اقبال‌شناسی 🔸جلسه بیست و سوم: «از خواب گران خیز» #اقبال_لاهوری #احیاگری @Ahmadhoseinsharifi 🌹

🎤احمدحسین شریفی 🟢درس‌های اقبال‌شناسی 🔸جلسه بیست و چهارم: «طرح اسلامی برای اداره جهان» #اقبال_لاهوری #عقلانیت #شرق #غرب @Ahmadhoseinsharifi 🌹

🎤احمدحسین شریفی 🟢درس‌های اقبال‌شناسی 🔸جلسه بیست و پنجم: «درد دل اقبال لاهوری با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله» 🔻چقدر غم‌انگیز است این شعر اقبال لاهوری، در وصف بی‌توجهی مسلمانان به آموزه‌های اسلام و پیامبر اکرم صلوات الله علیه: در عجم گردیدم و هم در عرب مصطفی نایاب و ارزان بولهب #اقبال_لاهوری #پیامبر_اکرم @Ahmadhoseinsharifi 🌹

🔹 شرح تصویر: پاکستان، لاهور، دانشگاه جی‌سی، اتاق اقبال لاهوری در زمان دانشجویی 🔸از نظر #اقبال_لاهوری، #مقاومت تنها راه عزت و #پیشرفت و قدرت و اقتدار ملت اسلامی است. 🔹در حکایت تخیلی گفتگوی زغال و الماس، در مثنوی ارزشمند «اسرار خودی» اقبال لاهوری، وقتی زغال از الماس می‌پرسد با اینکه «هست و بود ما یکی است» و با اینکه از نظر عنصر اصلی تشکیل دهنده «اصل وجود ما یکی است» پس چرا جایگاه من ته معدن و داخل منقل است و نهایتاً خاکستر شدن، اما جایگاه تو بر تاج شاهنشاهان و سینه قهرمانان و گوش زیبارویان و نگین سرمایه‌داران؟! الماس در پاسخ می‌گوید: گفت الماس ای رفیق نکته‌بین تیره‌خاک از پختگی گردد نگین تا به پیرامون خود در جنگ شد پخته، از پیکار مثل سنگ شد پیکرم از پختگی ذوالنور شد سینه‌ام از جلوه‌ها معمور شد خوار گشتی از وجود خام خویش سوختی از نرمی اندام خویش فارغ از خوف و غم و وسواس باش پخته، مثل سنگ شو، الماس باش می‌شود از وی دو عالم مستنیر هر که باشد سخت‌کوش و سختگیر مشت خاکی اصل سنگ اسود است کو سر از جیب حرم بیرون زد است رتبه‌اش از طور بالاتر شد است بوسه‌گاه اسود و احمر شد است در صلابت، آبروی زندگی است ناتوانی، ناکسی ناپختگی است @Ahmadhoseinsharifi 🌹