eitaa logo
کانال رسمی احکام جامع 🇵🇸 🇮🇷
3.5هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
82 ویدیو
401 فایل
🔸کانال رسمی مرکز تخصصی احکام جامع (۱۱۸احکام) 🔹زیر نظر مستقیم اساتید فقه حوزه از جمله حجت‌الاسلام والمسلمین سید اباصالح راجی(زیدعزه) و مورد تایید بعض علماء ◀️ خادم کانال: 🆔 @ahkam118_admin 🛜 سایت رسمی مرکز تخصصی احکام جامع: 🔗 https://118ahkam.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🌒 قرار گرفتن تمام ماه در سایه
🌑 وسط گرفتگی (به لحاظ زمانی)
🌘 آغاز خروج ماه از سایه
🌕 خروج کامل از سایه و نیم سایه
✨‏﷽✨ (قسمت ۳۳) 📝داستان فقهی: نردبان کهکشان در سالی که از قصرهای مرمرین می‌آمدند و از «زیبایی» و «جذابیت» به‌عنوان تنها ارزش یک زن سخن می‌گفتند، «پروین» دختر روستایی در دیار محروم 🏜سیستان، حتی به رویای تحصیل هم نمی‌رسید. صدای اعلان آن مرد در 📻رادیو مانند خاری بود که می‌گفت: وجود تو و تمام خواهرانت، اگر زیبا نباشی، «هیچ» است. «هیچ‌چیز بزرگی نداشتید.» اما 🌱 بذر انقلابی کاشته شد که شعارش این بود: «میزان، تقواست نه جنسیت». پروین به همراه هزاران دختر مثل خودش، پا به 🏫مدرسه گذاشتند. نسل سوخته، تشنهٔ علم بود. او حالا نه برای زیبا بودن، که برای «بودن» و «مؤثر بودن» می‌آموخت. ⏳سال‌ها گذشت… پروین که حالا 👩‍⚕️«دکتر پروین طاهری» شده بود، فوق‌تخصّص زنان و زایمان، در مطب خود در یکی از محروم‌ترین مناطق استانش نشسته بود. روزی 👵پیرزنی را آوردند با حالی نزار. وقتی دکتر پروین دستانش را برای معاینه روی شکم دردکشیدهٔ او گذاشت، چشمان پیرزن پر از 😢اشک شد. پیرزن گفت: «دخترم، تو را به خدا ، مبادا مثل قدیم مجبور شوم بروم پیش دکتر مرد. تا الان دست هیچ مرد نامحرمی حتی پزشک به من نخورده.» دکتر پروین با لبخندی آرام گفت: «نگران نباشید مادر❤️. من اینجا هستم تا هم دردتان را درمان کنم، هم حافظ حیایتان باشم.» در آن لحظه، پروین به یاد آن مصاحبهٔ قدیمی آن مرد حقیر 😈ملعون افتاد؛ به یاد آن جمله که گفت شما زنان «هیچ‌چیز بزرگی نداشتید.» او به اتاق 🏥عمل رفت تا زندگی دیگری را نجات دهد. دستانش که روزی تنها برای 💅زیبا بودن ارزش داشتند، حالا وسیلهٔ امانت خداوند برای بخشیدن زندگی و سلامت بودند. همان 🌙شب، پس از یک عمل موفق، وقتی در دفترچهٔ 📊آمار سالانهٔ نظام سلامت نگاه کرد، آمارها گواهی می‌دادند که تعداد پزشکان متخصّص زن، از 🏔قله‌های تکبر و جهل گذشته، فراتر رفته و حالا نردبانی شده‌اند برای رسیدن به 🌌کهکشان معرفت و خدمت. او فهمید که بزرگ‌ترین پاسخ به تحقیر، نه 😠خشم بلکه «ساختن» است. ساختن جامعه‌ای که در آن، «واجب کفایی» است که یک زن، برای حفظ حرمت و سلامت خواهرانش، تا بالاترین سطوح علمی خودش را برساند. 💎 اینچنین بود که «هیچ»های دیروز، «همه‌چیز» فردا را ساختند. ________________ 📅 ۸ سپتامبر (۱۷ شهریور) – روز جهانی سوادآموزی 🗣 محمدرضا پهلوی در مصاحبه با اوریانا فالاچی: «زن در زندگی مرد، اهمیت ندارد مگر وقتی که زیبا و جذاب باشد. شما زنان حتی یک سرآشپز بزرگ نداشتید، هیچ‌چیز بزرگی نداشتید، هیچ‌چیز! شما زنان وقتی به قدرت می‌رسید بی‌رحم و سنگدل هستید. شما مکار هستید؛ شما زنان، خبیث و شیطانی هستید، همه شما.» ________________ 📊 مقایسه‌ی علم بانوان در زمان حکومت پهلوی و جمهوری اسلامی: نرخ بی‌سوادی زنان از ۷۰ تا ۸۰ درصد در سال ۱۳۵۴ه.ش ، به کمتر از ۱۰ درصد در سال ۱۳۸۹ه.ش 📉کاهش‌یافته است. نسبت 👩‍⚕️پزشکان متخصّص زن از ۱۵ درصد به ۴۰ درصد رسیده است. رشد زنان فوق‌تخصّص بیش از ۱۲ برابر بوده است 🚀؛ درحالی‌که رشد آقایان تنها ۳ برابر 📈. ________________ ✅ حکم شرعی: ✒️ حضرت آیت‌الله‌العظمی امام خامنه‌ای (مدّظلّه‌العالی): «اگر به مقداری که نیاز جامعه است متخصص در این رشته وجود ندارد، به‌طوری‌که مثلاً بانوان بیمار در صورت نیاز به نگاه و لمس برای مراجعه به متخصص همجنس با مشکل مواجه می‌شوند، تحصیل تخصص موردنیاز برای بانوانی که می‌توانند این کار را انجام دهند، واجب کفایی است.» ➖➖➖➖➖➖➖ 👇همراه ما باشید... 🔗 سایت|ایتا|ویراستی|کانال تغییر فتاوا و نظرات جدید رهبری 💬 گروه پرسش و پاسخ احکام عمومی|بانوان 🔹 کانال رسمی احکام جامع 📲 @ahkam118_ir
ترس یهود و خسوف خونین شنیده‌ام که چند روز است اسرائیلیان ترس شدید دارند، چون در تلمود بابلی، سُخّا 29a آمده: خسوف ماه نشانه‌ی بدی برای اسرائیل است چرا که یهودیان بر اساس ماه محاسبه می‌کنند. اگر ماه قرمز و خونین باشد، نشانه‌ی جنگ و نابودی آنها و اگر نمدی باشد نشانه‌ی قحطی است. خسوف دیشب آن‌ها را در ترس شدید قرار داد!!! [ادامه در تصویر] ویراست ________________ ✍🏻جدیدترین فتاوا و مطالب مهم فقهی را در ویراستی حجت‌الاسلام سید اباصالح راجی به آدرس ذیل پیگیری کنید. https://virasty.com/A_raji 🔹 کانال رسمی احکام جامع 📲 @ahkam118_ir
✨‏﷽✨ (قسمت ۳۴) 📝داستان فقهی: سایه ماه، روشنای نماز ⏰ ساعت از ۸ گذشته بود. استاد با جدیت مشغول توضیح فرمول‌های پیچیده‌ی ریاضیات مهندسی بود که بیشتر شبیه معمای ناسا بود تا درس دانشگاه، اما من مدام به ساعتم نگاه می‌کردم. عقربه‌ها انگار لج کرده بودند و آرام‌تر از همیشه حرکت می‌کردند. دلم می‌خواست زودتر کلاس تمام شود، چون امشب همه فامیل در خانه‌ی دایی مهرداد جمع می‌شدند و قرار بود دورهمی شیرینی داشته باشیم 🎉. بالاخره زنگ کلاس خورد. با عجله 🎒وسایلم را جمع کردم و خودم را به خیابان رساندم. تاکسی گرفتم و تمام مسیر، ذهنم درگیر دورهمی و صدای 😂خنده‌ی دخترای فامیل بود. بین راه چشمم به 🌌آسمان افتاد. لحظه‌ای با خودم گفتم: «چرا 🌑ماه اینجوری شده؟!» ولی بلافاصله دوباره به یاد مهمانی امشب افتادم و تغییر وضعیت ماه یادم رفت. وقتی به خانه دایی رسیدم و در را باز کردم، با صحنه‌ای روبه‌رو شدم که اصلاً 😮انتظارش را نداشتم. فضای خانه کاملاً متفاوت بود؛ چند نفر آرام مشغول نماز بودند، دو سه نفر کنار 🚰شیر آب وضو می‌گرفتند، و سکوتی عجیب بر جمع حاکم بود. با خودم گفتم: «یعنی چه اتفاقی افتاده؟ چرا حال و هوای همه فرق کرده؟» خیلی زود جوابم را گرفتم؛ امشب ماه‌گرفتگی (خسوف) 🌘 بود و همه برای خواندن نماز آیات آماده شده بودند. من هم وضو گرفتم تا همراهشان نماز بخوانم. اما گوشه پذیرایی، زینب و سوسن را دیدم که کنار هم نشسته بودند و آرام آرام شوخی می‌کردند و 😅می‌خندیدند. جلو رفتم و گفتم: – «پاشید! تنبلا… الان وقت خنده‌ست؟ برید نمازتون رو بخونید!» هر دو با خنده جواب دادند: – «به ما واجب نشده خانم مهندس.» و دوباره ریزریز خندیدند. 👩‍🦳مامانم از دور صدایم زد و گفت: – «ولشون کن مامان، اونا عذر شرعی دارن. بیا که وقت وجوب نماز داره می‌گذره ⏳.» 🕥 ساعت از ۲۲:۳۰ گذشته بود که ریحانه وارد شد. او هم مثل من خبر نداشت خسوف رخ داده. وقتی فهمید، با عجله سراغ 💧وضو رفت. قبل از اینکه نیت کنه، خاله زهرا گفت: – «ریحانه جان، چون ماه داره از گرفتگی بیرون میاد، باید نماز ما فی الذمه بخونی.» بعد از نماز، وقتی همه سر سفره شام نشستیم 🍲، زینب پرسید: – «خاله زهرا، من باید بعداً قضای نماز آیات رو بخونم؟» خاله لبخندی زد 😊 و گفت: – «نه عزیزم، اصلاً بر شما واجب نیست.» ناگهان صدای خنده و شوخی بین جمع پیچید 😂🎶 و فضای خانه از سکوت به گرمی و صمیمیت همیشگی تبدیل شد ❤️. همان لحظه با خودم فکر کردم: چه خوبه که حتی یک پدیده طبیعی مثل خسوف 🌑 می‌تونه هم درس دینی به ما بده 📖 و هم خاطره‌ای شیرین بسازه 🌸. ✅ حکم فقهی: ✒️ حضرت آیت‌الله‌العظمی امام خامنه‌ای (مدّظلّه‌العالی): اگر در حال حیض یا نفاس زن، خورشید یا ماه بگیرد و تا پایان گرفتگی ادامه داشته باشد، نماز آیات بر او واجب نیست و قضا هم لازم ندارد. ➖➖➖➖➖➖➖ 👇همراه ما باشید... 🔗 سایت|ایتا|ویراستی|کانال تغییر فتاوا و نظرات جدید رهبری 💬 گروه پرسش و پاسخ احکام عمومی|بانوان 🔹 کانال رسمی احکام جامع 📲 @ahkam118_ir
فضیلت صلوات إِنَّ اللَّهَ وَمَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبیِّ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلیماً» «خداوند و فرشتگان او بر پیامبر صلوات و درود می‌فرستند، ای کسانی که ایمان آوردید بر او صلوات و درود فرستید و تسلیم کامل فرمان او باشید (یا بر او سلام گویید سلامی نیکو و شایسته.) در حدیث نقل است که امام صادق(علیه‌السلام) فرمودند: «دعا پیوسته در حجاب است (مورد قبول واقع نمی‌شود) تا آن گاه که بر محمّد و آل محمّد(صلی‌الله‌علیه‌وآله) صلوات فرستاده شود». [ادامه در تصویر] ویراست ____________ ✍🏻جدیدترین فتاوا و مطالب مهم فقهی را در ویراستی حجت‌الاسلام سید اباصالح راجی به آدرس ذیل پیگیری کنید. https://virasty.com/A_raji 🔹 کانال رسمی احکام جامع 📲 @ahkam118_ir
✨‏ (قسمت ۳۵) 📝داستان فقهی: خانه‌ی نسترن 🏠ساختمان زیبای نسترن با نمای سفید و دلنشینش، از همان نگاه اول دل هر رهگذری را می‌ربود. گرچه تنها دو طبقه داشت، اما حیاط سبز و باصفایش با درخت‌های 🍊پرمیوه و 🌼گل‌های رنگارنگ، حال و هوای بهشتی به خانه داده بود. در این خانه‌ی دلربا، دو دوست که مثل برادر بودند زندگی می‌کردند؛ علی و نعیم. علی شیعه و نعیم سنی بود، اما آن‌قدر صمیمی و همراه بودند که همه‌ی محله باور داشتند برادر واقعی‌اند و یک مذهب و اعتقاد دارند. هر مشکلی که برای خانه پیش می‌آمد، با همکاری هم رفع می‌کردند؛ یکی 🎨رنگ می‌زد، دیگری 🔧تعمیر می‌کرد؛ یکی باغچه را آب می‌داد، دیگری درخت‌ها را هرس می‌کرد. در همان محله، مردی 🤑طمّاع زندگی می‌کرد. او سال‌ها چشم طمع به خانه‌ی نسترن دوخته بود. در خیال خود بارها آن را ویران کرده و به جایش 🏢برج بلندی ساخته بود. وقتی دید نمی‌تواند خانه را با روش معمول از چنگ برادران بیرون بکشد، تصمیم گرفت از اختلاف اعتقادی آنها سوءاستفاده کند. لذا با 🤥تظاهر به دوستی میان علی و نعیم بذر تفرقه کاشت: به علی می‌گفت: – می‌دونستی نعیم معتقده شیعیان مشرک هستند و به مهر سجده می‌کنند؟ و ضریح امامشان را می بوسند و... 😳 و به نعیم می‌گفت: – می‌دونستی علی در مراسماتی شرکت می‌کنه و به خلفای شما توهین می‌کنه و لعن می‌فرسته؟ 😡 این زمزمه‌ها مثل خوره به جان دلشان افتاد. کم‌کم نگاه‌های صمیمی💔 سرد شد و کلمات محبت‌آمیز جای خود را به سوءظن و گلایه دادند. حیاط سبز خانه که روزی محل خنده و بازی کودکان بود، حالا صحنه‌ی دلخوری و 😶سکوت تلخ شد. مرد طماع با 😏لبخندی پنهانی از دور نگاه می‌کرد و با خودش می‌گفت: – کمی دیگر صبر کنم، این خانه آماده‌ی سقوط است... اما پیرمردی که سال‌ها همسایه‌ی این خانه و شاهد صمیمیت ساکنان این خانه بود متوجه تغییرات خانه و رفت‌وآمدهای مرموز مرد طماع ـ که او را از سالها پیش می‌شناخت ـ شد. روزی نعیم و علی را صدا زد و به آنها گفت: – پسرانم! شما مثل ✋🤚دو دست یک بدن بودید. مگر این حیاط زیبا با تلاش مشترک‌تان جان نگرفت؟ مگر هر دو مسلمان نیستید؟ اختلاف باورهایتان نباید شما را از هم جدا کند. تفاوت ها، شما را ضعیف نمی‌کند؛ بلکه اختلاف و تفرقه است که این خانه را نابود می کند. علی و نعیم لحظه‌ای به هم 🤔نگاه کردند و یاد روزهای خوش گذشته افتادند. آن دو سر را به زیر افکندند و در سکوت و متفکرانه به خانه بازگشتند. فردای آن روز، 🌞صبح اول وقت ، هنگام رفتن به محیط کار همدیگر را در حیاط دیدند. یکدیگر را در آغوش کشیدند و از هم حلالیت طلبیدند. پس از آن دوباره گرمای زندگی به خانه‌ی نسترن برگشت. و باز همان حیاط 🌳سبز و دیوارهای سفید، شاهد خنده‌ی کودکان 👧👦 و صفای برادری شد. خانه‌ی نسترن دوباره جان گرفت، چون صاحبانش فهمیدند هیچ چیز شیرین‌تر از اتحاد و همدلی و احترام به تفاوت‌ها نیست. ____________حدیث: وَ قِيلَ لِلصَّادِقِ- عَلَيْهِ السَّلَامُ: يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، إِنَّا نَرَى‏ فِي‏ الْمَسْجِدِ رَجُلًا يُعْلِنُ بِسَبِّ أَعْدَائِكُمْ وَ يُسَمِّيهِمْ. فَقَالَ: «مَا لَهُ- لَعَنَهُ اللَّهُ- يَعْرِضُ بِنَا». إعتقادات الإمامية، ص۱۰۷ از این حدیث برداشت می‌شود امام صادق علیه‌السلام کسی را که به مقدسات اهل تسنن توهین کرد، لعن کردند. ____________حکم شرعی: به فتوای مراجع معظم تقلید، ندای تفرقه بین شیعه و سنی و توهين به مقدسات اهل تسنن، حرام شرعی است. ➖➖➖➖➖➖➖ 👇همراه ما باشید... 🔗 سایت|ایتا|ویراستی|کانال تغییر فتاوا و نظرات جدید رهبری 💬 گروه پرسش و پاسخ احکام عمومی|بانوان 🔹 کانال رسمی احکام جامع 📲 @ahkam118_ir
✨‏ (قسمت ۳۶) 📝داستان فقهی: بلوغ و لبخند مهدیه ۹ سالش بود. او چند 🦷دندان خراب داشت و هر از گاهی برای درمان به همراه پدرش پیش دکتر سعید شیرودی می‌رفت. اما این‌بار چند روزی بود که درد دندان🥴 امانش را بریده بود و با اینکه نیاز به درمان داشت، حاضر نبود به مطب دکتر شیرودی برود.😔 پدرش که نگران بود، با مهربانی پرسید: – مهدیه جان 😊 تو که هیچ وقت از دندان‌پزشکی نمی‌ترسیدی بابایی، حالا چرا نمی‌خوای بری؟ مهدیه سرش را پایین انداخت و با صدای آهسته گفت: – بابا جون… من دیگه به 🧕تکلیف رسیدم دوست ندارم پیش 👨🏻‍⚕دکتر مرد برم… پدر لحظه‌ای در فکر فرو رفت 🤔. او تا آن لحظه به این موضوع فکر نکرده بود. لبخندی پر از شادی و افتخار بر لبانش نشست 😍 و از حیا و دقت دخترش غرق شادی شد. او با صدای پرمحبت گفت: – احسنت به دختر فهمیده و عاقل من! 🌺 اتفاقا نگاه به داخل دهان نامحرم از نظر حضرت آقا خالی از اشکال نیست. باشه دخترم تحقیق می‌کنیم تا یک 👩‍⚕️دندان‌پزشک خانم به خوبی دکتر شیرودی پیدا کنیم. ____________پرسش فقهی: آیا جایز است پزشک مرد به دندان‌های زن نامحرم یا داخل دهان وی نگاه کند؟ ✅ پاسخ: ✒️ حضرت آیت‌الله‌العظمی امام خامنه‌ای (مدّظلّه‌العالی): الف) با شهوت و لذّت جنسی ـ هرچند درجۀ خفیف احساس جنسی ـ همراه باشد. ب) ترس و خوف به حرام افتادن وجود داشته باشد. ج) همراه با لمس باشد. 🔻در موارد فوق نگاه حرام است. د) غیر از موارد فوق: 🔻احوط عدم جواز است. (یعنی بنابر احتیاط واجب جایز نیست.) البته آن مقدار از دهان که در مقام تخاطب (گفتگو) نمایان است، اشکال ندارد. ➖➖➖➖➖➖➖ 👇همراه ما باشید... 🔗 سایت|ایتا|ویراستی|کانال تغییر فتاوا و نظرات جدید رهبری 💬 گروه پرسش و پاسخ احکام عمومی|بانوان 🔹 کانال رسمی احکام جامع 📲 @ahkam118_ir
✨‏ (قسمت ۳۷) 📝داستان فقهی: گوشِ پاک 🎉عروسی پسرخاله‌ام بود. هر کسی مشغول کاری بود؛ مادرم لباس‌ها را آماده می‌کرد، و داداشم جلوی آینه ایستاده بود و با وسواس خاصی موهایش را سشوار می‌کشید. در همان حال، لبخند😈شیطنت‌آمیزی زد و گفت: ـ جواد! به نظرت اون پسر فشن خاله مرضی هم میاد با اون قیافه‌ش؟ همونی که تازه از 🛬پورتلند برگشته. خنده‌ام گرفت. خواستم چیزی بگویم، اما دهانم را بستم🤐. به جای جواب دادن، رو به مادرم کردم و با صدایی بلند گفتم: ـ مامان، دیشب حاج‌آقا روی منبر درباره‌ی گناهان 🗣زبانی صحبت می‌کرد. مخصوصاً درباره‌ی غیبت... نمی‌دونید چقدر روایت‌هاش تکان‌دهنده بود 😢!! می‌گفت: حق‌الناس پای غیبت همیشه باقی می‌مونه. از دیشب تصمیم گرفتم خیلی بیشتر مراقب زبونم باشم. مادرم با سر تأیید کرد، در حالی که آرام تکرار می‌کرد: «آره... حق‌الناس خیلی سخته.» همین‌طور که حرف می‌زدم، چشمم به سمانه افتاد. گوشه‌ی اتاق نشسته بود و غرق در 📚کتاب بود. کنجکاو پرسیدم: ـ عه سمانه! مگه تو نمیای؟ 📖کتابش را بست و آرام گفت: ـ نه داداش. متعجب پرسیدم: ـ چرا آخه؟ 🧐نگاهش جدی شد و آهسته ادامه داد: ـ داداش، گناه فقط با زبون نیست.👂🏻گوش هم می‌تونه گناه کنه. شنیدن غیبت فرقی با غیبت کردن نداره. تازه... این مجلس پر از موسیقی 🎶 حروم و دی‌جی و رقصه. آدم خودش رو توی محیطی که پر از معصیت باشه بندازه، کم‌کم دلش هم آلوده میشه. 😶سکوت سنگینی بین ما افتاد. انگار هر کدام در دل خودمان به چیزی فکر می‌کردیم. صدای نفس‌های آرام مادرم فضا را شکست. او با نگرانی گفت: ـ آخه اگه نریم، خاله ناراحت میشه. بعد از ⏳چند لحظه بحث و تردید، بالاخره قرار شد فقط موقع شام 🍽 برویم. هدیه‌مان را بدهیم، تبریک بگوییم و زود برگردیم. آن شب با خود عهد بستم مراقب گوش‌هام هم باشم. چون هرچه وارد گوش می‌شود، 💘راهی به دل پیدا می‌کند. ____________________ 📅 ۱۶ سپتامبر _ روز جهانی گوش دادن ____________________ ✅ حکم شرعی: ✒️ حضرت آیت‌الله‌العظمی امام خامنه‌ای (مدّظلّه‌العالی): غیبت آن است که در غیاب مسلمان، با قصد مذمت و ایراد نقص بر او، عیب مخفی و پوشیدۀ او را نقل کنند؛ لذا اگر ناراحت نشود نیز غیبت محسوب شده و حرام است. ➖➖➖➖➖➖➖ 👇همراه ما باشید... 🔗 سایت|ایتا|ویراستی|کانال تغییر فتاوا و نظرات جدید رهبری 💬 گروه پرسش و پاسخ احکام عمومی|بانوان 🔹 کانال رسمی احکام جامع 📲 @ahkam118_ir
✨‏ (قسمت ۳۸) 📝داستان فقهی: شب شعر درس ادبیات آن روز تمام شده بود که آقای دهقان گفت: بچه‌ها، بیاین وقت باقی‌مانده را یک 🌙شب شعر کوچیک راه بندازیم. هنوز حرف آقای دهقان تمام نشده بود که: سعید بلند شد و با 🗣️صدای بلند خواند: ای خدایی که خالق خرسی چو مرا آفریده‌ای، مرسی! امیر پشت سرش ادامه داد: ای خدای خالق میمون، بنده را آفریده‌ای ممنون! کلاس پر از هیاهو و خنده شد. سجاد هم با شور گفت: ای خدایی که خالق موشی، پس کجایی عزیز من کوشی؟ در همین حال، سینا 🤚دستش را بلند کرد. معلم بچه‌ها را به آرامش دعوت کرد و به سینا اجازه داد سؤالش را مطرح کند. سینا پرسید: آقا اجازه، آیا خواندن چنین اشعاری جایز هست؟ توهین به خدا نمی‌شه؟ 🧔🏻‍♂آقای دهقان کمی مکث کرد، سپس آرام و با لبخند گفت: سؤال خوبیست. طبق نظر مقام معظم رهبری حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای (حفظه‌الله تعالی)، اگر در نظر عرف توهین باشد، خواندن این اشعار حرام است. بعد آقای دهقان خودش با 🎤صدایی رسا و زیبا شروع کرد به خواندن اشعاری از شهریار: علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را که به ماسوا فکندی همه سایه هما را دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین به علی شناختم من به خدا قسم خدا را بچه ها محو متن پرمعنا و صدای دلنشین آقای دهقان شده بودند که 🛎️زنگ مدرسه به صدا در آمد. ________________ 📅 ۲۷ شهریور _ روز شعر و ادب فارسی ➖➖➖➖➖➖➖ 👇همراه ما باشید... 🔗 سایت|ایتا|ویراستی|کانال تغییر فتاوا و نظرات جدید رهبری 💬 گروه پرسش و پاسخ احکام عمومی|بانوان 🔹 کانال رسمی احکام جامع 📲 @ahkam118_ir