eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
31هزار عکس
8.8هزار ویدیو
217 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣رهبرم واسطه ی #اجابت حاجات است ❣رهبرم جان مرا چشمه ی الهامات است چشم های او هزار و
📝 💠نجوایی با شهیدان ⚜السلام علیکم یا اولیاء الله و اودائه ⚜السلام علیکم یا انصار دین الله ⇜سلام بر پاک سیرتانی که جان در راه دوست باختند. ⇜درود بر دلسپردگان حریم دین و طواف گران کعبه تولی. ⇜سلام بر شهیدان شاهد و شاهدان شهید. 🌾امروز به یاد آن دیدگان آسمانی و نغمه های روحانی، سر بر دیوار نهاده ام😞، و به هوای لحظه ای بودن، گوشه دنجی را می جویم و منتظرم تا آن سعادتمندان چشمهای خسته ام😢 را دریابند. 🌾اشک را به آورده ام، و از غریبی می نالم. به یاد روزهایی می گریم که معنویت مهمان دلهــ❤️ـا بود و شوق و ایثار و وحدت، ستون برادری. 🌾هنوز، در ظلمت اندیشی «منورالفکرها» کمرنگ نشده بود. آن روزها، هر شهیدی🌷 را که می آوردند، شهر به رنگ ، در می آمد، باران گریه دلها😭 را می شست. 🌾حتی آن دختر به احترام حضور شهید روسریش را جلو می کشید👌. و آن پسر پانکی از خجالت به زیر می افکند. رنگها، رنگ خاکی بسیج بود، و سرخی ، و سبزی اندیشه های ناب آن روزها «الله اکبر» گوش جان را می نواخت و« » از مد نیفتاده بود☑️. 🌾«دمکاء» (سوت) جایگزین بکاء نشده بود🚫 و تصدیه (کف) جانشین تسبیح📿 نبود. آنچه بها داشت، و سجاده بود، چفیه بود و لباس رزم و پیشانی بند و 📸عکس امام و پلاک . 🌾دخترها، با یک حلقه ازدواج💍 و به خانه خوشبختی می رفتند و حنظله ها، مسافرت بعد از عروسی را در ارتفاعات «الله اکبر» در کنار امواج خروشان و در لاله زار🌷 می گذراندند. و پیکر خونین⚰ و خندان را به سوغات می آوردند. 🌾آن روزها در شنیدن آیات «نصر» احساس می شد،♨️ نه در هتل چهار ستاره قصر،امارنگ شهرعوض شده. ♨️گویا و در آرامش باصفایش جرعه جرعه خون دل می نوشد😔. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣عشق یک سینه و هفتاد و دو سر میخواهد ❣بچه بازیست مگر عشق #جگر می خواهد... 🌾درود می فرستیم به روان
📜 🍂همسر عزیزم ؛ پدرم ؛ خواهرم , برادرم ؛ دوستان خوبم؛ اگر شدم یک کلام اینکه حاج آقا مجتبی به نقل از حضرت علی (علیه السلام) می گفتند که منتهی رضای الهی است. 🍂شهادت خوب است و ، رب تقوا می‌خواهد، تقوایی که در قلب❤️ است و در بروز پیدا می کند و فکر نکنم [این تقوا] مال یک روز باشد☺️ 🍂یا شاید یک روزه هم دارد ⚡️ولی حاج آقا می گفت پی ساختمان و فندانسیون است.چیزی که نمی دانید عمل نکنید🚫، ادای کسی را در نیارید . 🍂بدون عِلم درست وارد کاری نشوید❌ مخصوصا ؛ اول واجبات♨️ بعدا مستحبات مؤکد مثل ✓کمک به پدر و مادر و مردم و ✓دستگیری دور و بری ها، ⭕️نه حج و کربلا و ... صد بار بدون این کارها. 🍂هیئت و با توجه به نیاز با توجه به دِین به عشق💞 است و فقط قال الله: افضل الاعمال بر به والدین و اولادها... . 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
ای کاش فاصله ی ‌ما هم با #کمین‌گاه ‌دشمن همین‌ قدر‌ نزدیک ‌بود! اصلاً کاش دشمن ‌در ‌کمینِ‌ #جان‌مان‌ بود نه #دین ‌و #ایمان‌مان😔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
تو مثلِ #خندهٔ_گل مثلِ خوابِ پـــروانہ تو مثلِ آنچہ ڪہ ناگفتنی است، #زیبایـی . . .✨ #شهید_محسن_حجج
3⃣0⃣8⃣ 🌷 📚برشی از کتاب 📝در اردوی شده بود رفیق شیش من؛ ولی نمی‌شد بهش دل بست💞. به‌راحتی بعد از برگشت از قم می‌دیدی با دوتای دیگر👥 هم رفیق شده. این نبود که ثابت کلید باشد‌ روی . با خیلی‌ها رفت و آمد می‌کرد. خودش راهم دل‌بسته نمی‌کرد💕 به بچه‌ها. 📝در هم بعدازظهرها بعد از کار عمرانی سرش که خلوت می‌شد می‌رفت قاتی بچه‌های . حتی گاهی می‌رفت در خانه‌هایشان🏡. با خودش پاک‌کن و مداد✏️ و این‌چیزها آورده بود و به بچه‌ها جایزه می‌داد🎁. 📝بابت موبایل‌هایشان📱 خیلی حرص می‌خورد. می‌گفت:این موبایل‌ها و فرهنگشون رو از بین برده♨️!به یکی گفته بود:بیا چندوقت دستت باشه ببین بدون این عکس و فیلم‌های مستهجن🔞 چی می‌شه. 📝شب‌ها می‌رفت توی کوه و کمر🏞 یک گوشه برای خودش خلوت می‌کرد👤. جایی که توی روز از ترس جرئت نمی‌کردیم برویم. نه که بگویم می‌رفت و دعا بخواند و از این حرف‌ها؛ نه❌. گاهی در آن تاریکی مطلبی هم می‌نوشت✍. 📝آن اوایل به تعصب نداشت؛ ولی رفته رفته به واسطه حضورش در نظرش عوض شد👌. در یکی از کلاس‌هایی که خودش مربی بود دیدم با یکی تند شد😠. می‌گفت:اگه می‌خوای این‌جوری صحبت کنی ! بعد فهمیدم طرف داشته حرف‌های نامربوط می‌زده🚫. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ پرســـ❓ــش و پاســـ🖊ــــخ مهــــــدوے8⃣0⃣1⃣ #مردان_آخرالزمان در روایات برای مردانی که در آخر
❣﷽❣ پرســـ❓ــش و پاســـ🖊ــــخ مهــــــدوے9⃣0⃣1⃣ 📌٦٦ مورد در رابطه با الزمان از 🔅به نام خدا : 🌱1. مردان و زنان شبیه یکدیگر میشوند در و 🌱2. مردان و زنان لباس و میپوشند 🌱3. بین مردم عادی میشود 🌱4.شعار کهنه می شود 🌱5. به افراد . احترام می گذارند 🌱6. را و می کنند و می گویند به تو چه ربطی دارد 🌱7. در امور و از مال کم هم دریغ می کنند و خرج نمی کنند 🌱8. و عزیز می شوند 🌱9. آلات موسیقی در و روی می شود 🌱10. صف های نماز مردم نشانه می شود 🌱11. قرآن را می شمارند و نمی شناسند مگر با صدای آواز و غناك 🌱12. مردم از فرار میکنند 🌱13. مردم می شوند و از دنیا می روند 🌱14. افراد نادان را به دست می گیرند 🌱15 . از بین می رود و جایش را به می دهد 🌱16. افراد و زیاد میشوند 🌱17. بازارها به هم می شوند یعنی بازار تجارت و کسب می شوند 🌱18. تار و تنبور و نی را نیکو میشمارند و همه جا ظاهر می شوند 🌱19. فقرا خود را به می فروشند 🌱20. مردم برای شدن می زنند و دارند 🌱21. اطاعت بی چون و چرای از زیاد می شوند 🌱22.پدرو مادر را و می کنند 🌱23. در مال شرکاءفراوان و می شود (کلاهبرداری) 🌱24. پرده از زنان برداشته می شود 🌱25. سکته و مرگ زیاد می شود 🌱26. دین مردم و می شود و خدای مردم 🌱27. آشنایان در وقت همدیگر را نمیشناسند 🌱28. مردم غذاهای خوب می خورند و جامه های زیبا و فاخر می پوشند و با آن می فروشند 🌱29. مردان با حرام و حرام خود را زینت می کنند 🌱30. کودکان نسبت به بزرگترها و والدین و می شوند 🌱31. عالمان به حرفشان نمی کنند 🌱32. مساجدرا می کنند ظاهر مساجد ولی از نظر هدایت و ارشاد است 🌱33. عیب کالا را می کنند 🌱34. سوار شدن زنان بر روی (اعم از حیوان و غیر آن مثل ماشین . موتور و......) 🌱35. سبک شمردن و هر رابطه دختر و پسر و زن و مرد و نا محرم می شود 🌱36. اسلام میشود و از اسلام فقط باقی می ماند 🌱37. امر به معروف را می شمارند و همه در مساوی اند 🌱38. خرج کردن زیاد برای و دریغ از خرج کردن برای 🌱39. مومنین در این زمان و و می شوند 🌱40. نماز را شمرده و به نمی خوانند 🌱41. موذن برای گفتن می گیرند 🌱42. قرآن و می شود فقها و عالمان به قرآن اندک 🌱43. از مال و جان مردم گرفته می شوند (جوانمرگ می شوند) 🌱44. افراد مورد و کم می شوند 🌱45. مال حلال می شوند 🌱46. کم فروشی می شود 🌱47. ازدواج با و با صورت میگیرد و عادی می شود 🌱48. فساد می شود 🌱49. بیت المال وسیله می شود 🌱50. مسکرات و نوشیدنی های حرام می شوند 🌱51. مال ترک می شوند همانند آن 🌱52. صاحبان مال و ثروت بزرگ می شوند 🌱53. مردم قبور محل قرار می دهند 🌱54. هیچ چیز بهتر از در آن زمان نمی باشد 🌱55. زبان و کم است 🌱56. مردم شده و از اهل تقلید می کنند 🌱57. موسیقی مطرب رواج می یابد و معمول می شود وکسی آن را نمی کند 🌱58. شرب خمرو می خوارگی می کنند 🌱59. زنان فرزندان خود را و تربیت می کنند 🌱60. زیاد می شود 🌱61. صورت مردم اما دلهایشان است 🌱62. حرف حق را می کنند 🌱63. در ها هر کاری بخواهند می کنند از گناه . فساد . ساز. آواز و...... 🌱64. از مردم جدا شوی تو را می کنند 🌱65. بالا رفتن در آن زمان عادی می شود 🌱66. شنیدن آیات قرآن می شود التماس دعای فرج😍 🌸الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🌸 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣ #یادی_از_شهدا یادش بخیر شهید حجت می‌گفت: #جنگ_نرم مثل خمپاره 60 می‌مونه! چون نه صدا داره نہ سوت
🔔🔔 ❌ 💢رهبر انقلاب: ⚜تغییر مردم، یکی از محورهای مهم👌 و اصلی جنگ اطلاعاتی است. 💢 ⚜جنگ حمله به عقیده هاست . مردان و زنان اولین هدف🎯 دشمن است ♨️ ♨️ 💢دوستان باید مراقب بود ⚜ 📱با کسی شوخی نداره🚫 باید تلاش کردافسرجنگ نرم خوبی باشیم✅ ✷دنیــ🌎ـا عوض شده ✷زمونه عوض شده ✷ دارند عوض میشن. ↫واقعا نگه داشتن سخت شده😣. ⭕️حتما شماهم چنین داشتید↯↯ 🔸بعضی دوستا هستن که بودن باهاشون ❤️ رو خوب میکنه 🔸بعضی دوستا قلبشون ✾بوی میده ✾بوی ✾بوی هیئت ✾بوی ✾بوی حسین (ع) 💢بقول شاعر: 🔹تعریف من از همانست که گفتم 🔹درراه کسی باش که در است ⭕️این بعضیارو باید ایی دوست داشت😍 ⇜ایناییکه تو جلسات هفتگی هیات کمی که دیر میکنن چشمت به در🚪 میمونه تا بیان چون بودنشون ✓چادری ✓ریشو ✓خادم ✓نمازخون ✓اهل عبادت 💥ولی.... گاهی.... همین دوستا.... 🌾بین شلوغی ها و کارهای روزمره ؛ازدواج💍؛بچه دار شدن👶؛ رفتن ... ؛ رفته رفته بودنشون میشه و نبودنشون همیشگی😔 🌾بعد مدتی باچهره ی میبینیشون باآرایشِ💄 آنچنانی و میفهمی دیگه اون آدم سابق نیست❌.دوری از (ع) عوضش کرده😔 ✘پوشش رو✘اخلاقش رو✘اعتقاداتش رو... میفهمی دیگه حتی نمیخونه😓 🌾اون لحظه س که آهی میکشی و میگی : 🔸خدامرا از در جدایم نکند 🔸غرق گنهم؛کاش که ارباب رهایم نکند 🔸یک خواسته دارم زخدای تو؛ 🔸درهردو جهان از تو جدایم نکند😭 ⚜یاالله یارحمن یارحیم ⚜یامقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک(آمیـن) 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#حجــابـــ🌸🌿 #چــادر مشکی ات تمثال آسمان شب🌌 است همان آسمان #ساکت شب با همان تموّج🌊 آرامش #همیشگ
🔔🔔 ♦️آقا اصلا رو میذاریم وسط ♦️بیا اصلا رو میذاریم کنار❗️ 💢 یه مسئله ی عقلیه! هر عقل سالمی میتونه قبول کنه✅ ✔️به یه خانم بگو حاضری ۹۹%عشقش مال تو باشه١%واسه یه زن دیگه⁉️ کسی هست بگه ؟!😕😐 پس همونطور که حاضری شوهرت مال تو💞 باشه... جوری از خونه بیرون نرو🚷 که عشق بدزدی!😱 👈یه جوری نپوش آرایش نکن که ۱%عشق یه مردو کنی 💢 مسلمان باید آنچنان در میان مردم رفت و آمد کند که علائم و وقار و سنگینی و پاکی✨ آن هویدا باشد 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهید_دیالمه: ⭕️در هر شغلی که هستیم اگر ذره‌ای👌 #عدم_خلوص در ما باشد، امروز سقوط نکنیم #فردا سقوط
⁉️چرا جرأت دفاع از افکار و عقائدمان را نداریم؟ 🔵بسيار اتفاق افتاده است که در يک محيط #خانوادگی مي‌نشينيم و ديگران صحبت مي‌کنند و همه گونه به #دين و انقلاب حمله می‌کنند❌ اما ما اين جرأت را نداريم که از افکار و #عقائد خودمان دفاع کنيم. در اين حال سعي می‌کنيم سرمان را به يک بازي گرم کنيم📱 يعنی ما چيزهايی که مي گويند را نشنيده‌ايم!! 🔵آن فرد همه چيز را زير سوال مي‌برد و به همه حمله مي‌کند، ولي ما در مقابلش #جواب نمی‌دهيم🚫 مگر اينکه چند نفر👥 ديگر از #همفکران ما با ما همراه شوند. 🔵چرا⁉️ چون در ذهنمان از هر يک از آنها ( همفکرانمان) #نقطه_اتکايی ساخته‌ايم و حالا احساس می‌کنيم مي‌توانيم به آنها اتکا کنيم؛ جايي که تک👤 باشيم حرف نمی‌زنيم. اگر مثلاً در قطار و ماشين و اتوبوس🚌 تنها باشيم از #حق هيچ دفاعی نمي‌کنيم! مثلاً در قطار🚞 نشسته‌ايم اگر فردی حرف بزند پيش خودمان مي‌گوييم ولش کن چه کسی حوصله بحث دارد😒 🔵اين خودش نوعي سر پوش بر اصل مسأله است که #رعب ماست. اينها نشان مي دهد ما چقدر در زندگی اسير اين #ترس ها هستيم. علت اين رعب‌ها اين است که ما خداوند را باور نکرده‌ايم😔 و به مرحله '' #توکل'' نرسيده‌ايم. 💢اتکا و اعتماد به #همفکران داریم اما به خدا اعتماد نداریم❌❌ 📚 کتاب توکل صفحه۴۲و۴۳ #شهید_عبدالحمید_دیالمه 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ #لذت_آغوش_خدا 77 #استاد_پناهیان #مبارزه_با_راحت_طلبی 5 💢 تقریبا هر خصوصیت بد اخلاقی که انسان
❣﷽❣ 78 6 💢فراموشی رنج... 🚫 یکی از مهم ترین مشکلاتی که راحت طلبی برای ما ایجاد میکنه اینه که «باعث میشه انسان رنج های خودش رو فراموش کنه».😒 🚫 راحت طلبی باعث میشه که جوان ما، خیال کنه که دنیا میتونه بدون رنج باشه! همین باعث میشه که موضوع مهم رنج رو فراموش کنه. ⭕️ ما این همه در مورد اثرات و فواید توجه به گفتیم «اما راحت طلبی میاد و تمام این فواید ضروری و حیاتی رو از بین میبره». راحت طلبی به ما اجازۀ حرکت و ارتباط با رو نمیده. حتی گاهی باعث میشه که «انسان از دین هم سوء استفاده کنه».😒 ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#مثل_هیچکس ♥️ #قسمت_پنجاه_وچهارم 4⃣5⃣ 🍂اجازه هر دختری برای ازدواج وابسته به تصمیم #پدرش است مادر می
❣﷽❣ ♥️ 5⃣5⃣ 🍂وقتی رسیدم نیما (پسر مهندس قرایی) به استقبالم آمد... چند روزی مهمانش بودم تا توانستم در نزدیکی دانشگاه سوییت کوچکی🏡 اجاره کنم. برای یک دانشجوی تازه وارد خانه ی نقلی و ایده آلی بود. یک طرف آشپزخانه و یخچال کوچک و سینک و گاز قرار داشت. کمی آن طرف تر هم تخت و کمد و کاناپه و تلویزیون چیده شده بود. حمام و سرویس بهداشتی هم در سمت دیگر اتاق بود... 🌿ساکم را باز کردم و وسایلم را چیدم. ✨قرآن ✨ را بالای تختم گذاشتم. مدتی طول می کشید تا روال ثبت نام طی شود. غروب غربت دلگیر بود. مخصوصا که اغلب اوقات هم هوا ابری و بارانی بود. با اینکه هنوز چند روزی از آمدنم نمیگذشت اما تحمل این تنهایی برایم نفس گیر شده بود. 🍂مرتب به سراغ نوشته های فاطمه می رفتم ☺️و هر کدامش را چند بار می خواندم. از لابلای نوشته هایش فهمیدم از همان روز خواستگاری مهرم به دلش نشسته بود. 😍از جدیت و مصمم بودنم خوشش می آمد. گاهی هم بعضی چیزها را رمزی می نوشت که من از معنایشان سر در نمی آوردم.😕 🌿بعد از اینکه دانشگاه آغاز شد به کمک نیما توانستم شغل مختصری دست و پا کنم... کمی طول کشید تا به تفاوت های فرهنگی و سبک زندگی مردم آنجا عادت کردم. هرچند برای نظرات و اعتقادات دیگران احترام قائل بودند اما ویژگی های خاصی داشتند. وفق یافتن با آنها برایم کمی دشوار بود. 😣 🍂تقریبا به زبان تسلط داشتم اما گاهی بخاطر غلظت لهجه ی مردم سردرگم می شدم. روزهای پر از رنج و سختی را سپری می کردم. درس، کار، دوری و دلتنگی همه در مقابلم بودند. 😔سعی می کردم شرایط را مدیریت کنم و روحیه ام را از دست ندهم. 🌿نیمی از ترم گذشت... با نمراتی که تعریف چندانی نداشت امتحانات میان ترم را پشت سر گذاشتم. میدانستم اگر همینطور پیش برود نمیتوانم موفق شوم.😥 تنها راهی که برای پیدا کردم بود. قرآن فاطمه را همیشه همراهم داشتم و از کوچکترین فرصت ها برای خواندنش استفاده می کردم. سعی کردم برای اینکه به زبان مسلط تر شوم با همکلاسی هایم ارتباط برقرار کنم. 🍂از این طریق می توانستم با پیچ و خم لهجه هایشان آشنایی بیشتری پیدا کنم. به بهانه های مختلف با آنها حرف می زدم و روی تلفظ هایشان دقت می کردم. 🌿یک روز روی چمن های حیاط دانشگاه نشسته بودم و قرآن می خواندم که یکی از همکلاسی هایم کنارم ایستاد و به زبان انگلیسی گفت: _ میتونم اینجا کنارت بشینم؟ + بله 🍂امیلی دختر ساده ای بود که همیشه لبخند می زد.👩 موهایش زرد بود و روی گونه اش لک های ریز و قرمز زیادی داشت. کنارم نشست و کوله پشتی اش را از دوشش درآورد. زیپ کوله پشتی را باز کرد. ساندویچش🌯 را نصف کرد و به من داد. میدانستم آنها مثل ما اهل تعارف کردن نیستند، تشکر کردم و ساندویچ را گرفتم. 🌿نگاهی به قرآنم انداخت و گفت: _ چی میخونی؟ + کتاب مقدس.👌 _ اسمش چیه؟ + قرآن. _ تو به دینت اعتقاد داری؟ یعنی آدم مذهبی ای هستی؟🤔 نمیدانستم چه بگویم... چون تعریفی که او از یک آدم مذهبی داشت با تعریف من متفاوت بود. گفتم : + تقریبا همینطوره. _ اما من آدم مذهبی ای نیستم. من فکر می کنم چیزی به نام وجود نداره. 🍂ساندویچش را گاز زد و گفت: _ چرا نمیخوری؟ ژامبون دوست نداری؟ من خیلی دوست دارم. ژامبون دودی طعمش بینظره. از شنیدن اسم خوک چندشم شد. لبخند زدم و گفتم: + ممنون. با خودم میبرم خونه. ساندویچش را خورد و خداحافظی کرد و رفت... 🌿بلند شدم و از دانشگاه خارج شدم. سوییتی که اجاره کرده بودم تلفن نداشت. همیشه برای حرف زدن با پدر و مادرم از تلفن های عمومی📞 که مختص تماس با خارج از کشور بودند استفاده میکردم. گاهی هم وسط مکالمه تلفن قطع می شد و هرچقدر سعی میکردم تماس برقرار نمی شد. فشار دلتنگی زیاد بود اما امید به آنکه 💓فاطمه در ایران انتظارم را می کشد آرامم می کرد. تصمیم گرفتم با او تماس بگیرم. زنگ زدم و محمد گوشی را برداشت : _ سلام. خوبی؟ رضام.😊 + سلااااااام بر رفیق خارجی. الحمدلله، ما خوبیم. تو چطوری؟ خوبی؟ _ ممنون، خوبم. ✍ نویسنده: فائزه ریاضی ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ #لذت_آغوش_خدا 134 #عبد_بودن 1 #استاد_پناهیان🔻 🔰رابطه تقوا و "عبد بودن" 🔶 بعد از اینکه پذیرفتی
❣﷽❣ 135 2 🔻 🌷✅ خدا میفرماید حالا که قرار شد من دستور بدم و تو گوش بدی تا در جهنمِ حسرتِ خودت نسوزی ، "باید عبدِ ذلیلِ من بشی". — خدایا کوتاه بیا ! یعنی برده بشم؟ برده که هیچی نداره برای خودش!❗️🙄 🌹بله دیگه ؛ قرار شد تو علاقه هات رو بزنی "تا دلت هیچی غیر از من رو نخواد" .هیچ منیّتی برات باقی نمونه دیگه....👌 * من همین اول اسمش رو میذاریم روت — چی؟ 👥🌏 ای اهل عالم! ایشون میخواد "برده من" بشه💖 — خدایا نمیشه حالا با هم تقسیم وظایف کنیم!! یه کمی "مَن" بگم یه کمی شما؟😢 🔶 نه دیگه عزیز دلم! همچین چیزی نداریم.... — خدایا ممکنه نتونم گاهی دستورت رو گوش بدم؟! 🌷 اشکالی نداره. هر موقع نتونستی بگو غلط کردم . من میبخشم... 💖 ✔️ "نگو نتونستم، بلکه بگو غلط کردم!" کن. "من سخت نمیگیرم" و تا آخرین لحظات عمرت بهت فرصت میدم.❤️ ✅ "ولی وقتی که دیگه عبدِ من شدی ، هر جا به حرف من نه گفتی باید بگی غلط کردم". — باشه چشم 😌💖 🌺 بعد خدا میفرماید : زیاد استغفار کن.... ➖ دین یعنی "هر لحظه من باید یکی از دوست داشتنی هام رو کنار بذارم با مدیریتِ پروردگار عالم" ؟؟ 💞 بله یعنی همین....👆 📔 وقتی از آیت الله بهجت می پرسیدن که آقا ما یه کتابی برای سیر و سلوک میخوایم، میفرمودن همین "رساله های عملیه...." ... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌾دستشان بسته شد تا امروز دستمان در باز باشد. بزرگی به گردن داریم شهدا🌷 را می‌گویم ... فکر کنیمـ💭 به به سفارش و شان 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh