eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
31هزار عکس
8.8هزار ویدیو
217 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
#دست می گیرد و #دل میبرد و می بخشد این #حسین کیست که‌ این گونه #عطایی ‌دارد #محرم را به یادتان #سینه می زنیم... #سلام_صبحتون_شهدایی🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🕊🏴🕊 حس مےڪنے زمین وزمان #سینہ مے‌زنند وقتے #مدافعان_حرم سینہ مے‌زنند بازاین چہ #شورش است ڪه درخلق عالمست درماتم تو پیر وجوان سینه مےزنند #شهید_محمدتقی_سالخورده🌷 #شهید_سیدسجاد_خلیلے🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
بر #سینــہ میزنند. . . ڪہ مبــادا، درونِ آن غیر از #حسیـــن خـانہ ڪند، #عشــق دیگری . . . #امیری‌حسین_و_نعم‌_الامیــر #سلام_صبحتون_شهدایی🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
⭕️ شهید محمدحسین #حدادیان 🔸 رهبر انقلاب پس از #بوسه بر 'لباسِ خادمی هیئت' شهید محمدحسین حدادیان: 🔹
ما #سینه زدیم بی صدا باریدند از هر چه که #دم زدیم آنها دیدند ما مدعیان #صف_اول بودیم از آخر مجلس #شهدا را چیدند #شهید_محمدحسین_حدادیان🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌹 #مدافع_حرم شهید حسین معز غلامی در حرم مطهر شهدای گمنام کهف الشهدا #کهف_را_عاشق_شوی_آخر_شهیدت_میکن
ما #سینه زدیم، بی‌صدا باریدند از هر چه که #دم زدیم، آنها دیدند ما #مدعیانِ صفِ اول بودیم از آخر مجلس #شهدا را چیدند #شهید_حسین_معزغلامی🌷 #ذاکر_اهل_بیت 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
هیچ‌وقت از مرتضی نشنیدیم که #غیبت🚫 کسی را کند. حتی دوست نداشت اطرافیانش پشت سر کسی صحبت کنند. اگر
🔰ماجرای #آرم ۳۱۳ روی سینه حسین/همه با افتخار می‌گفتند نیروی #فرمانده_حسین هستند. یک آرم ۳۱۳ روی #سینه حسین بود که برایش مهم بود.یکی از آرم‌های حزب‌الله عراق است که عدد ۳۱۳ را نشان می‌دهد همراه با یک اسلحه. آن آرم را به هیچ کس نمی‌داد و می‌گفت من یکی از ۳۱۳ #یار امام زمان(عج) هستم. این را با قاطعیت می‌گفت و #اعتقاد داشت. #شهید_مرتضی_حسین_پور معروف به #حسین_قمی 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🔴روایتی عجیب از شهید "سید حسن ولی" یکی از شهدای والامقام شهر آمل، 💎خواهر این شهید بزرگوار میگوید: از دو نگهداری می کرد که علاقه بسیاری به آنها داشت، وقتی او دو دستش را باز میکرد کبوتران یک به یک روی دستانش می نشستند، هر  وقت قرار بود به اعزام گردد این کبوتران تا بالای که سید حسن قرار بود با آن روانه جبهه شود به در می آمدند و مجدداً به خانه بر می گشتند! بعد از خبر سید حسن، مادرش اصرار کرده بود دو کبوترش را با خود برای تحویل پیکر شهید ببرند، بنابراین خانواده شهید وقتی داشتند برای تحویل شهید روانه بنیاد شهید می شدند دو کبوتر این شهید را هم با خود بردند، وقتی آنها به بنیاد شهید رسیدند موقع .پیکر ، مادرش با دو کبوتر را بر روی او قرار داد، کبوتر سفید به محض دیدن پیکر بی جان شهید در .جان داد و با شهید گشت … روحش شاد و راهش پررهرو باد. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🍃🌹 #شهیدانه_زیستن 🌿خلبان شهيد احمد کشوري ترکشي به سينه اش نشسته بود. برده بودنش برای آخرين عمل #جراحي. قبل از عمل بلند شد که برود، بهش گفتن: بمان! بعد از عمل مرخصت مي کنن، اينجوري #خطرناکه. گفت: وقتي #اسلام در خطر باشه من اين #سينه رو نمي خوام... 💔 #شهید_احمد_کشوری🌷 #سالروز_شهادت 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#ڪربلاےمن 🔸عادت داشت اگر یک روز خانه🏡 نمی آمد، حتما فردا با یک دسته گل💐 به دیدن #همسرش میرفت. به هم
💐💐🌿🌿💐💐 جاےشهید #حمیدسیاهکالی مرادی خالی که: اونقدر #سینه میزد بهش گفتن کم خودتو اذیت کن گفت این سینه #نمیسوزه موقع #شهادت همه جاش ترکش بود جز سینش #شهید_مدافع_حرم #شهید_حمید_سیاهکالی 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❌مسؤلین با دقت بخوانند❌ #شهید_دکتر_چمران: توی کوچه پیرمردی رو #دیدم که روی زمین سرد خوابیده بود...
🌼🌼🍃🍃🌼🌼🍃🍃🌼🌼 🔹داشت را برای .پور، فرمانده جدید، توضیح می داد. 🔹مثل همیشه راست بود روی خاک ریز. هم همراهشان بود. 🔹سه نفر بودند؛ سه تا رفت طرفشان. اولی متری. دومی متری و پشت پای ، روی خاکریز. 🔹دیدم هرسه نفرشان افتادند. پریدیم بالای ریز، ترکش خمپاره خورده بود به ی حدادی، مقدم پور و دکتر. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
وقتی یک شهید لباسهای #شهید_حسین_معزغلامی را برای مادرش آورد... #رویای_صادقه_مادر_شهید #پیشنهاد_دانل
روز اول بود که همه ورودی های امام حسین (علیه السلام) دور هم جمع شده بودیم، دوری از خانواده و محیط جدید باعث شده بود اضطراب و تو چشمای اکثر بچه ها نمایان بشه. نگاهم که به چشمای حسین افتاد یه خاصی دیدم. هیچ استرسی نداشت. از همون روز اول قدمشو برداشته بود. بعد از اتمام مراسمات که لباس سبز رو به همه دانشجو ها تقدیم کردن؛ حسین سریع سمت چپ لباس، روی اش پارچه ی کوچیکی نصب کرد، روش نوشته بود ( السلام علیک یا شیب الخضیب ) دائم میگفت؛ آرامشی که داشت فراموش نشدنی بود ... 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh