🌷شهید نظرزاده 🌷
1⃣2⃣ #در_محضر_شهید🌷 فرزندان خود را نیز همانگونه تربیت کنید که سربازانی با ایمان و عاشق شهادت و علمد
2⃣2⃣ #در_محضر_شهید🌷
به هیچ چیـز غیر از #خدا
و آنچہ #غیرخدائی است
دل❣ نـبندید‼️
برحذر باشید☝️
از وسوسه های نفس😈
#شهید_حمید_باکری❤️🕊
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📸 شهیدی که از شدت بی خوابی مویرگ های چشمش پاره شده بود و خون میآمد #شهید_حمید_باکری🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahid
9⃣4⃣2⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔰#شهید_حمید_باکری به مسئله ولايت يقين داشت و معتقد بود كه #فقط با اين طريق ميتوان انسان شد👌 و لا غیر
🔰انسانی #خالص بود بهراستیکه شيعه علي (ع) بود، در همه حال #خدا را ميديد و رضايت او را در نظر داشت و از منِ #شيطاني فرار ميكرد.
🔰ظواهر دنيـ🌎ــا در نظر او خيلي کمارزش مينمود و از وابستگيهاي #شرکآلود بهشدت وحشت داشت و فرار ميكرد،
🔰 اهل عمل بود نه اهل حرف و بالاخره تمام حرفهایش را در شهادتش گفت و دعاي هميشگي او در نماز كه با التماس از خدا ميخواست
(#اللهم_ارزقنا_توفيق_الشهاده_في_سبيلك)
در ششم اسفندماه سال 62 #مستجاب شد.🕊🌷
#شهید_حمید_باکری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
عرفان حقیقی در #جبهه ها ست لاجرم عارف حقیقی راباید درجبهه ها یافت عارف آن است که از قید #جان گذرد
9⃣3⃣6⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠اختصاصى مسئولين!
🔰به حمید التماس می کردم که مرا هم با ماشین اداری🚙 ببرد به جایی که محل کار هر دویمان بود. من توی #بسیج بودم. خانه ما جایی بود که باید بیست دقیقه⌚️ پیاده می رفتیم تا به جاده برسیم.
🔰حمید فقط مرا تا ایستگاه🚦 می رساند و خیلی جدی می گفت: #پیاده_شو فاطمه با ماشین راه بیا! می گفتم: من که از بسیج حقوق💰 نمی گیرم؛ فکر کن روزی #یک_تومان به من حقوق می دهی. این یک تومان را بگذار به حساب #کرایه ماشین.
🔰می گفت: ما نباید باعث شویم مردم به #غیبت و تهمت بیفتند📛. آدم عاقل هیچ وقت اجازه نمی دهد کسی به او #تهمت بزند. ما هم ناسلامتی انسان عاقليم ديگر. نيستيم⁉️
راوى: همسر فرمانده شهید جاويدالاثر
#شهید_حمید_باکری 🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#شهید_حمید_باکری به روایت همسرش❣
ﺧﺎﻧﻪ ﺳﺎﺩﻩ ﻭ ﮐﻮﭼﮏ، ﺁﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﻗﺸﻨﮕﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﻣﯽﺁﻭﺭﻡ، ﺩﻟﻢ ﺍﺯ #ﻏﺮﻭﺭ ﻭ #ﺷﺎﺩﯼ ﭘﺮ ﻣﯽﺷﺩ...
ﻣﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﺮﻭﻉ ﺯﻧﺪﮔﯽﻣﺎﻥ، ﺍﺯ ﻫﯿﭻﮐﺲ #ﻫﺪﯾﻪﺍﯼ ﻧﮕﺮﻓﺘﯿﻢ؛ ﭼﻮﻥ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩﯾﻢ ﺍﮔﺮ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ، ﺑﻌﻀﯽ ﭼﯿﺰﻫﺎ ﺗﺤﻤﯿﻠﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﺯﻧﺪﮔﯽﻣﺎﻥ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ، ﺣﺘﯽ ﺍﺳﺒﺎﺏ ﻭ ﺍﺛﺎﺛﯿﻪﺍﯼ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺿﺮﻭﺭﯼ ﻣﯽﺁﯾﻨﺪ، ﻧﮕﺮﻓﺘﯿﻢ.
🌷ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺳﺎﯾﻞ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎ ﻫﻤﯿﻦﻫﺎ ﺑﻮﺩ: ﯾﮑﯽ ﺩﻭ ﺗﺎ ﻣﻮﮐﺖ، ﯾﮏ ﮐﻤﺪ، ﯾﮏ ﺿﺒﻂ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺟﻠﺪ ﮐﺘﺎﺏ، ﯾﮏ ﺍﺟﺎﻕ ﮔﺎﺯ ﺩﻭ ﺷﻌﻠﻪ ﮐﻮﭼﮏ ﻫﻢ ﺧﺮﯾﺪﻡ، ﮐﻪ ﺗﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻭﺍﺧﺮ ﺩﺍﺷﺘﻢ...🌷
ﻫﻤﻪ ﻣﯽﺩﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﻭﻗﺘﯽ #ﺣﻤﯿﺪ ﺍﺯ #ﺟﺒﻬﻪ ﺑﺮﮔﺮﺩﺩ، ﺍﻣﮑﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺟﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﺮﻭﺩ ﻭ ﻓﻘﻂ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﭘﯿﺪﺍﯾﺶ ﮐﻨﻨﺪ...
#ﺗﻤﺎﻡ ﻭﻗﺘﺶ ﺭﺍ ﻣﯽﮔﺬﺍﺷﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﻭ ﺑﭽﻪﻫﺎ، ﺳﻌﯽ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻫﻤﺎﻥ ﻭﻗﺖ ﮐﻢ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﺎ ﻣﺎ ﺑﺎﺷﺪ...❣
#زندگی_به_سبک_شهدایی
#شهید_حمید_باکری🌷
#سالروز_شهادت
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh