eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
31هزار عکس
8.8هزار ویدیو
217 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
#دلنوشته📃 نه اینکه حرفی نباشد #هست خیلی هم هست😔 💥اما..... #عاشق ها می دانند دلتنگی💔 به استخوان که برسد می شود #سکوت #شهید_صادق_عدالت_اکبری #شبتون_شهدایی 🌙 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠معرفی کتاب 1⃣3⃣ 📗 برای زِین اَب 🌷☘🌷☘ 🔰محتوا: 📖 این کتاب به زندگی چند وجهی شهید مفقودالاثر مدافع
💠معرفی کتاب 2⃣3⃣ 📗 آخر شهید می شوی 🌷☘🌷☘ 🔰محتوا: 📖این کتاب به بیان خاطرات شهید مدافع حرم، #شهید_صادق_عدالت_اکبری از زبان مادر شهید می پردازد، مادری که در تشییع پیکر فرزندش حماسه ای به پا کرده بود. صادق سردارزاده‌ای بود که می‌توانست تمام اسباب رفاه را مهیا داشته باشد و پدرش سهمش از جهاد را در سال‌های جنگ و در جبهه‌های کردستان تمام و کمال پرداخته بود، بااینحال او به عشق جهاد و شهادت، دل از راحت و آسایش و امنیت برداشت و راهی خط مقدم و جبهه مقاومت شد و از غربت شهید برگشت.» 🔰برشی از کتاب: 🌷از وقتی ازدواج کرده بود، قناری و سُهره‌هایش را هی کم و کمتر می‌کرد. محدثه می‌گفت: «دلم می‌گیرد طفلی‌ها را توی قفس می‌بینم.» 🌷از آن‌همه پرندهِ قفسی که روزی جانش به جان‌شان بسته بود، یک سُهره مانده بود برایش که آن‌را هم همان روز بعدازظهر، قبل رفتنش برد با محدثه‌سادات رهایش کرد. 🌷شب، وقتی می‌خواست برود، با همه که آمده بودند برای بدرقه‌اش، تک به تک خداحافظی و دیده‌بوسی کرد و آخر از همه، خم شد و کف دست‌هایم را گذاشت روی صورتش و بوسیدشان. 🌷دست‌هایم را حلقه کردم دور گردنش و یک دل سیر بویش کردم. درِ گوشم گفت: «ننه! دعا کن شهید برگردم...» و زل زد توی چشم‌هایم و گفت: «اگر شهید شدم، رخت سیاه نپوش و نگذار کسی رخت سیاه بپوشد. توی مجلسم جای خرما و حلوا، شیرینی و شکلات خیرات کنید...» 🌷و تنگ در آغوشم کشید و لحظه‌ای بعد، از حلقه دست‌هایم بیرون خزید و رفت که رفت... 🍃🌸🍃 📚 خرید از کتابفروشی های سراسر کشور 🌐خرید اینترنتی: http://osveah.ir/آخر-شهید-میشوی/764.html 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#تولدت_مبارک شهید عاشق❣ خوش به حال #اردیبهشت که هم آمدنت را شاهدبود هم رفتنت را🕊🌷 #شهید_صادق_عدالت
🌸عشق مهمان مقدسی است و قلب، میزبان مهربانی. که باشی، جان تازه میگیری از وجودش. گاهی دل با شنیدن روضه ای، ذکری هم چون ، یارقیه، یازهرا(س) می لرزد💓 و ناگهان می بینی "عاشق اهل بیت" شده ای. 💖صادق عاشق (س) بود. برای ازدواجش شرط کرد شریک زندگی اش حتما از باشد. با یک بانوی سیده ازدواج💍 کرد. به قول همسرش در جلسات خواستگاری هم حرف از بود. 🌸به یاد از همسرش خواست تا در روز عقد برای شهادتش دعا کند🤲 پس از بله گفتن، و شهیدی هم اسم ، دل عروس خانم را به بازی گرفت و او برای نیمه گمشده اش که به تازگی پیدا کرده بود با اشک خواند😢 💖با شهادت ، چهره آقای خانه، حسرت های دل اش را رسوا کرد😞 و آنجا بود که همسرش فهمید خودخواهی است را فقط برای خودش بخواهد. 🌸برات کربلای نوکر ارباب در امضا شد. همسرش نامه ای💌 نوشت و به جدش قسم داد که پاره تنش به آرزویش برسد و از اهل کربلا خواست که همچون شهد شیرین شهادت🌷 نصیب رفیق زندگی‌اش شود. نامه را به او داد تا در حرم امانتی را به "صاحبش" بسپارد. 💖صادق عاشق خدا♥️ بود و همسرش . می گویند دعای عاشق ها در حق هم می شود. راه شهادت🕊 برایش باز شد. در اسفند ماه عازم سوریه شد. همسرش لحظه وداع، در حضور وابستگی ها و دوست داشتن هایش، او را با قرآن📖 بدرقه کرد. می دانست او رفتنی بود. ندایی در درونش می گفت: من با دو خویشتن دیدم که می رود😔 💖۵۷ روز برای دعا کرد. گریه کرد😭 در ذهنش بارها مراسمی را تصور کرد که با حضور یار سفرکرده و خودش و خدا برگزار می شود. اما همین ۵۷ روز کافی بود برای کبوتر🕊 مدافع حرم 🌸بعضی آدم ها اهل زمین نیستند فقط می آیند تا تلنگری💥 باشند برای آن ها که قلب هایشان، شده است. صادق عدالت اکبری هم اهل همین بود. مراسم ‌، استقبال همسرش با "لباس سفید" و بی قراری دوستانش، دلهای بسیاری را منقلب کرد💗 💖حال یک سنگ قبر، لبخند زیبای شهید یک با دنیایی دلتنگی💔 قصه عشق را برای ساکنان زمین روایت می کند.. ✍نویسنده: منتظر 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌺 یعنی لب هر پنجره‌ی رو به زمان ☀️ بتابی و به مـن خنده تعارف بکنی😍 🌷 🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
پلک بگشا صنما مرا روح ببخشـ😌 قصه‌ای در این صبــحـ☀️ دل انگیز بساز 😍 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💞🍃💞🍃💞🍃💞🍃💞🍃💕🍃 #اینجــا برای از تـــــــ❤️ـــــــو#نوشتن 🕊💞 #هـــوا کم است .....🌻🍃 #شهید_صادق_عدال
🍄🍂🍄🍂🍄🍂🍄 🌴قبل عید و قبل صادق به سوریه تقریبا هر روز باهم تماس تلفنی داشتیم باهم راههای اعزام به سوریه رو مرور میکردیم شماره یکی رو تو تهران به من داد گفت زنگ بزن شاید کاری تونست برای اعزامت بکنه... 🌴تو تماس آخر که یک ساعت حرف زدیم و همش از دل پر و طاقت طاق شدش برام میگفت..تو تماس آخر گفت برای اعزام به سوریه فقط باید به خود حضرت زینب(س) التماس کرد و تنها راهش اینه بعد رفتنش فهمیدم که واقعا عند ربهم یرزقونند.... 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
❤️ تو نہ مثل آفتٖابى ڪہ حضور و غيبت افتد دگران روند و آيند و تـــو همچنان ڪہ هستى... 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
زشت است آدم جلوی امامش کم بیاورد و بگوید "ازم بر نمی‌آید!" آن وقت امام زمان نمی‌گوید این همه سال،  صبح تا شب داشتی دعای فرج می‌خواندی، بهتر نبود کنارش می‌رفتی کار هم یاد می‌گرفتی که وقتی آمدم، عصای دستم باشی؟! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
رفته‌ای... اما گذشتِ عمر تاثیری نداشت من که دلتنگ توام امروز فردا بیشتر 🌷 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💔 یه بیسیم📞 از سوریه خواهرا خواهرا... 💥 ‌حجابتونو ‌محکم‌ بگیرید💥 اینجا بچه‌ها به عشق چادر ناموسشون می‌زنن به خط دشمن نگهدارتون دعاگوتون هستیم🤲 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh