eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
31هزار عکس
8.8هزار ویدیو
217 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
#کلام_شهید🌷 #خدایا چقـــــدررر دوست داشتنی و پرستیدنی هستی. 💥هیهــات! که نفهمیدم چقــدررر لذت بخش
🌼🌺🌼🌺🌼🌺 ♦️بیت-المال بهش گفتم: «توی راه که بر میگردی،یه خورده کاهو و سبزی بخر.» گفت: «من سرم خیلی شلوغه،می ترسم یادم بره.روی یه تیکه کاغذ هر چی می خواهی بنویس بهم بده.»؛ همون موقع داشت جیبش را خالی میکرد. یک دفترچه یادداشت ویک در آورد گذاشت زمین؛ تا چیزهایی که می خواستم،برایش ،یک دفعه بهم گفت: «ننویسی ها!» جاخوردم،نگاهش که کردم،به نظرم شده بود! گفتم: «مگه چی شده؟!» گفت: «اون که دستته،مال بیت الماله.» گفتم: «من که نمی خواهم کتاب باهاش بنویسم! -سه تا که بیش تر نیست.» گفت: « !!. » 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#عاشقانه_شهدا روز عقــد... زنهای فامیل... منتظر #رؤيت روی ماه آقا دوماد بودن... وقتی اومد... گفتم:
🍂🍂🍁🍂🍂🍁🍂🍂 🔰چند روز مانده بود تا عملیات ، جایی که بودیم از همه بود. 🔰هیچ کس جلوتر از ما نبود، جز ها، توی سنگر ، پشت تک لول، نشسته بودم و دیده بانی👀 می کردم. 🔰دیدم یک به طرفم می آید،🚤 نشانه گرفتم و خواستم ، جلوتر آمد ، دیدم آقا مهدی است.👤 🔰نمی دانم چه شد ، زدم زیر ،😭 از قایق که شد،⚓️ دیدم هیچ چیزی هم راهش نیست، نه ای،🔫 نه ،🍜 نه ای،🍾 فقط یک داشت📷 و یک .🖊 🔰 از می آمد. پرسیدم « چند روز جلو بودی؟» گفت « گمونم چهار – پنج روز. »  🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#عشـــــــــقــ❣ لبخنــــــد نجیبــی ست ڪہ روے #لب_تـوست😍 #خنــــــــده_ات علت آغـاز غـــــــــ
💠تاثیر از سفر راهیان نور 🔰کمی سردم شد، خودم را محکم بغل کردم و چشم هایم را روی هم گذاشتم. برای یک لحظه دیدم. 🔰وقتی بیدار شدم متوجه شدم کمتر از پنج دقیقه خوابم برده بود؛ اما تصویر آن خواب آن قدر بود که انگار جلوی چشمم در حال تکرار بود، آن تصویر این بود: 🔰بالای یک تپه که چند تا درخت کوتاه بود، یک دفعه صدای آمد و یک سرخ از آن بالا غلت خورد به سمت پایین کمی خودم را روی صندلی بالا کشیدم و به جاده نگاه کردم. تصور کردم زمان ، چند درست از همین مسیر به جبهه اعزام شدند. 🔰یک تکه کاغذ پیدا کردم و از مادرم که صندلی کناری بود گرفتم و بالای کاغذ نوشتم: یکی از برنامه های بعد از برگشت از سفر، مطالعه زندگی 🌷 باید باشد. 🔰به خودم گفتم: حتما لحظه ای که را دیدم، لحظه این شهید هست. 📚به نقل از کتاب ( رفیق مثل رسول ) 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh