🌷شهید نظرزاده 🌷
🍀💐🍀💐🍀 🌻هر وقت #صحبت ازسوریه درمنزل میشد,میگفتن 3000 تاشیعه تو #محاصره هستن و واجب هست 🌻 که به فرما
🌾هیئت یکی از #علایق خاص حمید بود، هر هفته در مراسم شب🌙 های جمعه هیئت🚩 شرکت میکرد، طوری برنامه ریزی کرده بود که باید حتما پنج #شنبه ها میرفت هیئت، سر و تهش را میزدی از هیئت سر در می آورد، من را هم که از همان دوران #نامزدی پاگیر هیئت کرده بود .🍂
🌾میگفت: بهترین #سنگر تربیت همین جاست، اسم هیئتشان خیمه ⛺️العباس بود، خودش به #عنوان یکی از مؤسسان این هیئت بود که آن را به تأسی از #شهید ابراهیم هادی راه #انداخته بودند .🍃
#شهید_حمیدسیاهکالی_مرادی🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌿🌻 🍂همرزم #شهید نوࢪی 🍂بین بچه ها من #جز انگشت شمار ها بودم ڪه گوشی📲 داشتم.مرحله اول و دوم گوشی نبر
4⃣7⃣3⃣1⃣#خاطرات_شهدا🌷
🔰شب 🌙قبل از #شهادت بابڪ بود. یه ماشین🚘 مهمات تحویل من بود. من هم قسمت #موشکی بودم و هم نیروی آزاد ادوات. اون شب هوا واقعا سرد بود.
بابڪ اومد پیش من گفت: #علی جان توی چادر جا نیست من بخوابم. پتو هم نیست.گفتم: تو #همش از غافله عقبی. بیا پیش من، گفتم: بیا این پتو؛ اینم سوءیچ .... برو #جلو ماشین بخواب، من عقب میخوابم. ساعت ۳شب من بلند شدم رفتم بیرون.
🔰دیدم پتو رو #انداخته رو دوش خودش داره نماز میخونه... وقتی میگم ساعت ۳ صبح ⛅️یعنی خدا شاهده اینقدر هوا ❄️سرده نمیتونی از پتو بیای بیرون!!گفتم: بابڪ با اینکارا #شهید نمیشی پسر.. حرفی نزد، منم رفتم خوابیدم.صبح نیم #ساعت زودتر از من رفت خط و همون روز شهید شد🙂💔
🕊 شادی روح پاکشون صلوات🕊
✍راوی: همرزمشهید
#شهید_بابک_نوری🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh