📸سه شهید از یک خانواده در یک قاب
شهید دفاعمقدس ماشاالله زاهدیبیدگلی
شهید دفاعمقدس محمود زاهدیبیدگلی
شهید مدافعحرم #مصطفی_زاهدی_بیدگلی
🌹شهید #ماشاالله_زاهدی_بیدگلی
▫️تاریخ شهادت: ۲۰دی۱۳۶۳
▫️جاده اهواز-خرمشهر
🌹شهید #محمود_زاهدی_بیدگلی
▫️تاریخ شهادت: ۴دی۱۳۶۵
▫️عملیات کربلای۴
🌹شهید مصطفی زاهدیبیدگلی
▫️تاریخ شهادت: ۲۹بهمن۱۳۹۶
▫️البوکمال سوریه
شــادی ارواح مطهر شـهدا صلوات🌺
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
www.vaezin.com - زندگی امام زمان (عج).mp3
6.51M
📲 فایل صوتی
🎙واعظ: حاج آقا #عالی
🔖 زندگی امام زمان (عج) 🔖
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
💠 فرازی از وصیتنامه
#شهید_حمیدرضا_مدنیقمصری 🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهوت شهادت
روایتگری زیبای حاج #حسین_یکتا
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
14.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷درآخر الزمان همه نمازخوان ها بی نماز می شوند مگر۰۰۰۰
پیشنهاد میکنم ببینید ارزش دیدنش داره👌
نشردهید.
جبهه یک زندگی قشنگ بود ..
بسیاری از اوقات متوجه نمیشدی لباسهایت را چه کسی شسته!!
وقتی متوجه میشدی که روی بند افتاده و یا تا کرده و مرتب روی ساک و وسایل شخصی گذاشته شده ...
اگر چه ظاهرش رختشویی ست ...
اما روح و باطنش " تذهیب نفس " بود ...
🌷عملیات خیبر ، جزیره مجنون ، سال ۱۳۶۲
📎عکاس: #محمود_عبدالحسینی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
13.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️روایت شهید حاج قاسم سلیمانی از اتاق عملیات حزبالله با حضور حاج قاسم، سید حسن نصرالله و عماد مغنیه در آخرین مصاحبه با
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
۲۹ بهمن سالروز شهادت رزمنده نوجوان، علیرضا محمودی پارسا
آرام بخواب بسیجی!
دقایقی قبل از شهادت.
🔹️علیرضا محمودی پارسا ۲۳ تیر ۱۳۴۸ دیده به جهان گشود. در دیماه ۶۱ عازم جبهه شد و از آنجا بمنطقه عملیاتی فکه رفت.
🔹️با وجودی که ۱۳ سال بیشتر نداشت، در گردان شهادت بفرماندهی برادر "صیاد محمدی" در عملیات والفجر مقدماتی در فکه شرکت کرد
🔹️او یک بار مجروح شد و در بیمارستان به علت جراحت شدید از ناحیه صورت و گلو بستری بود ولی بمحض بهبودی نسبی، مجددا به جبهه رفت او سرانجام در روز ۲۷ بهمنماه ۱۳۶۱ بر اثر اصابت خمپاره از ناحیه شکم و سینه به شدت مجروح شد و به بیمارستان آیتالله کاشانی اصفهان اعزام گردید.
🔹️وی پس از تحمل دو روز درد شدید، در نیمه شب جمعه ۲۹ بهمنماه ۱۳۶۱ در حالی که حضور مقدس حضرت اباعبدالله(ع) را بربالین خود احساس میکرد و بر ایشان سلام میداد، جان خود را تقدیم جانان کرد.
فراری از وصیت شهید:
"پدر و مادر عزیزم، می دانم که برای من سختی های زیادی دیده اید و بی خوابی ها کشیده اید. من شما را خیلی دوست داشته و دارم، ولی بدانید که من خدا و اسلامم را از شما بیشتر دوست دارم."
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❤️ #عاشقانہ_دو_مدافع❤️ #قسمت_ششم 〰❤️〰❤️〰❤️🌹🕊 خانم محمدے❓❓❓❓ سرمو برگردوندم ازم فاصلہ داشت دویید
❤ #عاشقانه_دو_مدافع ❤
#قسمت_هفتم
بعد دانشگاه منتظر بودم ڪ سجادے بیاد و حرفشو تموم کنه اما نیومد...
پکرو بی حوصلہ رفتم خونہ
تارسیدم ماماݧ صدام کرد...
اسماااااا❓❓❓❓
سلام جانم ماما❓
سلام دخترم خستہ نباشے
سلامت باشے ایـݧ و گفتم رفتم طرف اتاقم
ماماݧ دستم و گرفٺ و گفت:
کجا❓❓❓چرا لب و لوچت آویزونہ❓
هیچے خستم
آهاݧ اسماء جاݧ مادر سجادے زنگ
برگشتم سمتش و گفتم خب❓خب❓
مامان با تعجب گفت:چیہ❓چرا انقد هولے
کلے خجالت کشیدم و سرمو انداختم پاییـݧ
اخہ ماماݧ ک خبر نداشت از حرف ناتموم سجادے...
گفت ڪ پسرش خیلے اصرار داره دوباره باهم حرف بزنید
مظلومانہ داشتم نگاهش میکردم
گفت اونطورے نگاه نکـݧ
گفتم ک باید با پدرش حرف بزنم
إ ماماݧ پس نظر من چے❓❓❓❓
خوب نظرتو رو با هموݧ خب اولے ک گفتے فهمیدم دیگہ
خندیدم و گونشو بوسیدم
وگفتم میشہ قرار بعدیموݧ بیروݧ از خونہ باشه❓❓❓❓
چپ چپ نگاهم کرد و گفت:
خوبہ والاجوون هاے الاݧ دیگہ حیا و خجالت نمیدونـݧ چیہ ما تا اسم خواستگارو جلوموݧ میوردن نمیدونستیم کجا قایم بشیم
دیگہ چیزے نگفتم ورفتم تو اتاق
شب ک بابا اومد ماماݧ باهاش حرف زد
ماماݧ اومد اتاقم چهرش ناراحت بودو گفت
اسماء بابات اصـݧ راضے ب قرار دوباره نیست گفت خوشم نیومده ازشوݧ...
از جام بلند شدم و گفتم چے❓چرااااااا❓
ماماݧ چشماش و گرد کرد و با تعجب گفت❓
شوخے کردم دختر چہ خبرتہ
تازه ب خودم اومد لپام قرمز شده بود....
ماماݧ خندید ورفت بہ مادر سجادے خبر بده مث ایـݧ ڪ سجادے هم نظرش رو بیرون از خونہ بود
خلاصہ قرارموݧ شد پنج شنبہ
کلے ب ماماݧ غر زدم ک پنجشنبہ مـݧ باید برم بهشت زهرا ...
اما ماماݧ گفت اونا گفتـݧ و نتونستہ چیزے بگہ...
خلاصہ ک کلے غر زدم و تو دلم ب سجادے بدو بیراه گفتم.....
دیگہ تا اخر هفتہ تو دانشگاه سجادے دورو ورم نیومد
فقط چهارشنبہ ک قصد داشتم بعد دانشگاه برم بهشت زهرا بهم گفت اگہ میشہ نرم ...
ایـݧ از کجا میدونست خدا میدونہ هرچے ک میگذشت کنجکاو تر میشدم
بالاخره پنج شنبہ از راه رسید..
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh