eitaa logo
«نفیر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
113 دنبال‌کننده
595 عکس
664 ویدیو
5 فایل
*گاهی می‌نویسم...* ارتباط با ادمین: @MohammadMahdi_BORHAN
مشاهده در ایتا
دانلود
«نفیر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
۰۰• بــسمـ‌اللّٰہ‌الرحمـٰـن‌الرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ • عالم هِیٖچْکـٰاك یـــا عالم مُـرْتض
۰۰• بــسمـ‌اللّٰہ‌الرحمـٰـن‌الرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ • عالم هِیٖچْکـٰاك یـــا عالم مُـرْتضیٰ؟! • () مقالۀ «»، نگاره‌ای است با مباحثی پراکنده که به چند مطلب اساسی می‌پردازد: بررسی ایده‌های مرکزی آثار و رابطۀ آنها با جهان‌بینی ، برّرسی مصداقی برخی آثار از لحاظ محتوا و تکنیک، سخن دربارۀ شخصیّت ، و در آخر توضیح ماهیّت و ساختار (امّا نه به شکل منسجم). در ابتدا از سناریو فیلم «» نقبی می‌زند به سمبُلیک بودن و رؤیاگون بودن فیلم‌های ؛ دنیای آثار ، دنیایی است راز آلود که همچون رؤیایی شبانه، انسان را مسحور و مقهور خود می‌کند و باعث می‌شود انسان برای لحظاتی، از واقعیّت غافل شود. اتّفاقاً برای راه یافتن به این عالَم نیز راهی نیست جز عبور از سطح که با چیره‌دستی، این تجربه را برای مخاطبان خود فراهم می‌آورد. پس به عقیدۀ ، آثار (و در کلّ، آثار سنیمایی و نمایشی) این ظرفیّت را دارند که انسان را به یک و تجربۀ درونی دعوت کنند. جان کلام که در تمام نگاره، سعی در اثبات آن دارد، همین است (1). ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ 1. -سوسپانس، ترس و دلهره، برای هیچکاک وسیله‌ها ویا بهانه‌هایی بیش نیستند که به او امکان می‌دهند تماشاگر را از سطح واقعیّت عبور دهد و او را به یک تجربۀ روحی در فضایی ماورایی دعوت کند. ص13 -تماشاگر سهیم در فضای فیلم، همراه با سیر داستانی اغلب آثار هیچکاک، به نوعی از «پالایش روانی یا روحی» دست می‌یابد. ص30 -تماشاگر...به همراه با کاراکترهای فیلم، در صورتی از یک سلوک نفسانی یا تجربۀ روحی پالایش می¬یابد. ص27 -فیلم خوب آن است که تماشاگر را به سفر دل دعوت کند. ص68 -اصلاً سینما برای این استغراق، بی¬خودی و غفلت از خویشتن به وجود آمده است، اگرچه که تجربه نشان داده این استغراق می¬تواند نوعی سلوک روحی و یا روحانی نیز باشد. ص69 و 70 م.بُـــرهان ۱۴۰۱/۱۲/۱۲ ... ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
(۲) روایتی از امام صادق(ع) راجع به آثار روزه‌داری کتاب «روزه دریچه‌ای به عالم معنا» از اینجا دریافت کنید.
«نفیر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
۰۰• بــسمـ‌اللّٰہ‌الرحمـٰـن‌الرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ • روزه، دریٖچـه‌ای به عالـم معنـٰا • () ۱. در ماه مبارک رمضان، فضا برای دریافت فیض الهی مهیّا تر از دیگر زمان هاست؛ انسان از درون حس می‌کند که در این ماه به عالم غیب نزدیک تر است تا زمان های دیگر؛ و متوجه می شود که القائات شیطان در این ماه کمتر بر او اثر می‌کند. به عبارتی مقدّر شده است که در این ماه حجاب های عالم غیب کمرنگ تر شوند. ۲. باید التفات داشت به اینکه بهشت و جهنّم روی دیگرِ همین زندگی ماست و اگر در این ماه حسّ می‌کنیم که حال خوبی داریم و از عبادت و نیایش در این ماه لذّت می‌بریم باید بدانیم که بهشت نزدیک شده ایم. ۳. ما باید انتظارمان از روزه گرفتن را مشخّص کنیم؛ وگرنه یک ماه را گرسنگی کشیده ایم بدون اینکه هیچ گونه آورده‌ای داشته باشد. روزه آنقدر شأن بالایی دارد که باعث تولید صفتی همچون یکی از صفات الهی در انسان می‌شود. از آنجا که ما برای ساعاتی خود را از خوراکی‌ها و نوشیدنی‌ها بی نیاز می‌بینیم، صفتی همانند «غنی» در ما ایجاد می‌شود که یکی از صفات الهی است. ۴. روزه به نوعی تمرین کشتن هوس هاست که موجب احیای قلب می‌شود که به موجب آن، قابلیّت دریافت حقایق عالیه در انسان افزایش پیدا می‌کند. قلب که احیا شد، بر تمامی جوارح حکومت می‌کند و موجب جلوگیری از جولان شهوات می‌شود. ۵. گرفتن روزه باعث زیادت تضرّع می‌شود و انسان‌ها را را بیشتر به یاد نیستانی که از آن بریده شده‌اند می‌اندازد. نیستان عالم غیب... ۶. گاهی انسان می‌خواهد کار مهمی را انجام بدهد امّا نمی‌تواند زیرا تقوی و اراده‌ای ضعیف دارد. روزه باعث تقویّت اراده و تقوی می‌شود. ... م.بُـــرهان ۱۴۰۲/۰۱/۰۵ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ نسخه pdf «کتاب روزه دریچه‌ای به عالم معنا» را از اینجا دریافت کنید.
«نفیر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
۰۰• بــسمـ‌اللّٰہ‌الرحمـٰـن‌الرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ • قنـٰات قـصبـهٔ گنـٰابـاد • #مع
۰۰• بــسمـ‌اللّٰہ‌الرحمـٰـن‌الرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ • قنـٰات قـصبـهٔ گنـٰابـاد • () بیش از 2500 سال قدمت دارد و به طول 33 کیلومتر حفّاری شده است، آن هم با ابزاری‌های ابتدایی آن روزگار مثل تیشه و چرخ آب! می‌توان تصوّر کرد که چندین نسل از مردمان آن دیار، برای حفر این قنات زحمت کشیده و را بر منفعت شخصی خود ترجیح داده‌اند تا در سال‌های بعد، نوادگان آن‌ها زندگی آسوده‌تری را تجربه کنند. در رگ‌های این قنات، ارادۀ انسانِ ماقبل جریان دارد که توان خود را تجمیع کرده و به خود جرأت داده تا به پروژه‌ای اینچنین غول‌آسا فکر کند و برای به نتیجه رسیدن آن، آستین همّت بالابزند. بشر امروزی امّا هیچ‌گاه به فکر انجام چنین کارهایی با دست خالی نمی‌افتد؛ او دیگر حوصله و ارادۀ چنین کاری را ندارد بلکه در صدد آن بر می‌آید که به مدد تکنیک و تکنولوژی، ابزارهایی را تهیه کند و کارها را هرچه سریعتر به نتیجه برساند، اگرچه این امر به قیمت برهم زدن چرخه طبیعی محیط زیست و پاره‌پاره شدنِ جگر مادر طبیعت به انجام برسد. ... م.بــرهان ۱۴۰۲/۰۱/۰۹ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ مستند «قنات قصبه گناباد» را از طریق لینک زیر دریافت کنید: https://www.doctv.ir/program/153591
«نفیر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
۰۰• بــسمـ‌اللّٰہ‌الرحمـٰـن‌الرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ○◇● یکــْـ‌مینیاتوریستِ‌ـــــجــٰادوگ
۰۰• بــسمـ‌اللّٰہ‌الرحمـٰـن‌الرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ○◇● یکــْـ‌مینیاتوریستِ‌ـــــجــٰادوگـر ●◇○ (پایانی) من یک نفر را می‌شناسم که جادوگرِ جادوگران است؛ استادْ تمامِ مینیاتور. حال، توصیف استادنا الاعظم -- از کارهای "او" را، زیر انگشتانم می‌کنم: «"او" یک مینیاتوریست واقعی‌ست». البته "او"، یک هم هست. برای دیدن تابلوهایی که فرشچیان به رنگِ روغن سروده، نیاز به دارید؛ امّا نوآوری و ابداعات "او" را نه با ذرّه‌بین، که با هم به زحمت می‌توانید ببینید. آری "او" در عرصه‌ی فعالیت خود، یک اَبَر مینیاتوریست است. "او"، استخوان خُرد کرده رزمگاهِ است. "او" پیرِ میکده است. "او" یک حکیم است. "او" یک فیلسوف است. تعجب کردید؟! خودمم هم متعجّبم! "او" انسان عجیبی‌ست. "او" شاگرد اوّل مدرسه بوعلی، شهاب الدین، صدرا و محی‌الدین است. "او" نامش «مُحَمَّدحسین طباطبایی تبریزی» است. "او" کسی‌ست که به لغت «»، هیبت بخشیده. «علّامه» از صدقه سر "او"ست که علامه است. علامه لغت بزرگی‌ست امّا نه به بزرگی "او". "او" به‌سان جادوگری قهّار در عرصه عریض و طویل حکمت، محصولات ناب و متاع‌های گرانبهایی را رندانه و مینیاتوری در لا‌به‌لای آثار خویش نظیر «»، «»، «» و «» و و های فراوان، پنهان کرده... علّامه، است؛ برای درک ظرافت‌های جاساز شده در آثار او، باید میکروسکوپی بسیار قوی در دست داشته باشيد؛ میکروسکوپی چون همو -. میناتورکاری، کار من و شما نیست؛ فهم آن هم کارِ ما نیست. امّا بازهم می‌شود به تابلو «پنجمین روز آفرینش» خیره شد، چیزی از آن نفهمید، امّا حظیط و سرمست شد از آن همه هنر و زیبایی. می‌شود «نهایه» را چهار-پنج بار کلاس رفت، صوتِ این استاد و آن استاد را استماع کرد، ولی باز با هر بار خواندنِ مدخل، نکاتی نغز و کامکار صید کرد. امید است روزی، توفیق دو زانو نشستن محضر علّامه و استفاده از آثار او، درک درست اندیشه‌های او، و فهم ظرافت‌های مینیاتوری کار او، برای یکایک طالبان و عاشقان فکر و حاصل شود. والسلام، والحمدللّه علی التمام به تاریخ ۱۴۰۲/۰۹/۳۰ ۰۲:۵۴ بامداد
«نفیر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
۰۰• بــسمـ‌اللّٰہ‌الرحمـٰـن‌الرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ســـــــ◇● ســـــٰایــه، هَستْ یــٰا
• بــسمـ‌اللّٰہ‌الرحمـٰـن‌الرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ســـــــــ◇● ســـــٰایــه، هَستْ یــٰا نیٖــسْت؟!●◇ــــــٰایه [ ... آنچه گفتیم در نگاه اوّل، به نظر می‌رسد؛ از طرفی سایه هیچ است و پوچ، و در طرف دیگر، اوصافی دارد و احکامی. چنین چیزی چگونه امکانپذیر است؟] در توضیح این مهم، باید به نکاتی توجّه کرد؛ آنچه از برای سایه ثابت می‌شود، خود، پوچ و باطل است. یعنی اگر سایه قدّی دارد و قواره‌ای به این خاطر است که نور به آن بخش از زمین نرسیده، و سایه را اینچنین اندازه زده. لکن بازهم این حکم از برای سایه ثابت است -اگرچه که هالک و باطل است این حکم. پس هم سایه و هم آثار و احکام و لوازم آن، همگی باطلند و از نبود نور سرچشمه می‌گیرند در عین حال که این احکام، برای سایه هستند و برای اویند. امّا آنچه باعث ایجاد سایه شده و دار و ندار سایه از اوست، همانا ساختمان است. ساختمان که جلوی خورشید می‌ایستد، سایه تشکیل می‌شود. شمایل و قیافه‌ای هم اگر سایه دارد، به جهت تابش نور به ساختمان بستگی دارد. اگر در ابتدای صبح، سایه بلند است به این خاطر است که آفتاب از زاویه‌ای بسته به آن می‌تابد و اگر سرِ ظهر این سایه به نصف اندازه پیشین می‌رسد، دلیلش این است که در آن ساعات، آفتاب عمود می‌تابد. دقّت داشته باشیم که این اوصاف و احکامِ باطل که به واسطه ساختمان‌ها ثابت می‌شوند، به خودِ ساختمان‌ها نمی‌کنند و ساختمان‌ها به این احکام نمی‌شوند. واضح است که اگر سایه، کوتاه و بلند می‌شود و خم و راست، ساختمان نیز همین بلا سرش بیاید. پس احکام پوچِ سایه، برای خود سایه‌ی پوچ ثابت‌اند و هرگز ساختمان‌ها به این اوصاف نمی‌شوند... (ادامه دارد...)
۰۰• بــسمـ‌اللّٰہ‌الرحمـٰـن‌الرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ • عالم هِیٖچْکـٰاك یـــا عالم مُـرْتضیٰ؟! • () مقالۀ «»، نگاره‌ای است با مباحثی پراکنده که به چند مطلب اساسی می‌پردازد: بررسی ایده‌های مرکزی آثار و رابطۀ آنها با جهان‌بینی ، برّرسی مصداقی برخی آثار از لحاظ محتوا و تکنیک، سخن دربارۀ شخصیّت ، و در آخر توضیح ماهیّت و ساختار (امّا نه به شکل منسجم). در ابتدا از سناریو فیلم «» نقبی می‌زند به سمبُلیک بودن و رؤیاگون بودن فیلم‌های ؛ دنیای آثار ، دنیایی است راز آلود که همچون رؤیایی شبانه، انسان را مسحور و مقهور خود می‌کند و باعث می‌شود انسان برای لحظاتی، از واقعیّت غافل شود. اتّفاقاً برای راه یافتن به این عالَم نیز راهی نیست جز عبور از سطح که با چیره‌دستی، این تجربه را برای مخاطبان خود فراهم می‌آورد. پس به عقیدۀ ، آثار (و در کلّ، آثار سنیمایی و نمایشی) این ظرفیّت را دارند که انسان را به یک و تجربۀ درونی دعوت کنند. جان کلام که در تمام نگاره، سعی در اثبات آن دارد، همین است (1). ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ 1. -سوسپانس، ترس و دلهره، برای هیچکاک وسیله‌ها ویا بهانه‌هایی بیش نیستند که به او امکان می‌دهند تماشاگر را از سطح واقعیّت عبور دهد و او را به یک تجربۀ روحی در فضایی ماورایی دعوت کند. ص13 -تماشاگر سهیم در فضای فیلم، همراه با سیر داستانی اغلب آثار هیچکاک، به نوعی از «پالایش روانی یا روحی» دست می‌یابد. ص30 -تماشاگر...به همراه با کاراکترهای فیلم، در صورتی از یک سلوک نفسانی یا تجربۀ روحی پالایش می¬یابد. ص27 -فیلم خوب آن است که تماشاگر را به سفر دل دعوت کند. ص68 -اصلاً سینما برای این استغراق، بی¬خودی و غفلت از خویشتن به وجود آمده است، اگرچه که تجربه نشان داده این استغراق می¬تواند نوعی سلوک روحی و یا روحانی نیز باشد. ص69 و 70 م.بُـــرهان ۱۴۰۱/۱۲/۱۲ ... ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
۰۰• بــسمـ‌اللّٰہ‌الرحمـٰـن‌الرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ • روزه، دریٖچـه‌ای به عالـم معنـٰا • () ۱. در ماه مبارک رمضان، فضا برای دریافت فیض الهی مهیّا تر از دیگر زمان هاست؛ انسان از درون حس می‌کند که در این ماه به عالم غیب نزدیک تر است تا زمان های دیگر؛ و متوجه می شود که القائات شیطان در این ماه کمتر بر او اثر می‌کند. به عبارتی مقدّر شده است که در این ماه حجاب های عالم غیب کمرنگ تر شوند. ۲. باید التفات داشت به اینکه بهشت و جهنّم روی دیگرِ همین زندگی ماست و اگر در این ماه حسّ می‌کنیم که حال خوبی داریم و از عبادت و نیایش در این ماه لذّت می‌بریم باید بدانیم که بهشت نزدیک شده ایم. ۳. ما باید انتظارمان از روزه گرفتن را مشخّص کنیم؛ وگرنه یک ماه را گرسنگی کشیده ایم بدون اینکه هیچ گونه آورده‌ای داشته باشد. روزه آنقدر شأن بالایی دارد که باعث تولید صفتی همچون یکی از صفات الهی در انسان می‌شود. از آنجا که ما برای ساعاتی خود را از خوراکی‌ها و نوشیدنی‌ها بی نیاز می‌بینیم، صفتی همانند «غنی» در ما ایجاد می‌شود که یکی از صفات الهی است. ۴. روزه به نوعی تمرین کشتن هوس هاست که موجب احیای قلب می‌شود که به موجب آن، قابلیّت دریافت حقایق عالیه در انسان افزایش پیدا می‌کند. قلب که احیا شد، بر تمامی جوارح حکومت می‌کند و موجب جلوگیری از جولان شهوات می‌شود. ۵. گرفتن روزه باعث زیادت تضرّع می‌شود و انسان‌ها را را بیشتر به یاد نیستانی که از آن بریده شده‌اند می‌اندازد. نیستان عالم غیب... ۶. گاهی انسان می‌خواهد کار مهمی را انجام بدهد امّا نمی‌تواند زیرا تقوی و اراده‌ای ضعیف دارد. روزه باعث تقویّت اراده و تقوی می‌شود. ... م.بُـــرهان ۱۴۰۲/۰۱/۰۵ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ نسخه pdf «کتاب روزه دریچه‌ای به عالم معنا» را از اینجا دریافت کنید.
(۲) روایتی از امام صادق(ع) راجع به آثار روزه‌داری کتاب «روزه دریچه‌ای به عالم معنا» از اینجا دریافت کنید.
﷽ 🔰 زمین سوخته‌ی ادبیات مقاومت ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ✍🏻 مـحمّـد بـُــرهـان جنسش از جنس آدم‌هایی مثل است؛ محمود را آقا اجازه نداده بود برندۀ جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی شود(۱). چندین بار هم –بدون آنکه اسم بیاورد– تلویحاً از این گفته بود که اینجور نویسندگان و در کلّ، اینجور هنرمندان یه چیزی‌شان کم است و یه چیزی‌شان می‌شود. آقا راجع به احمد محمود می‌گوید: «سال های 61 و 62 آن آقای .... کتاب "زمین سوخته" را می نویسد، که صددرصد ضد جنگ است و اصلا حماسه ای در این کتاب نیست! کما اینکه وی یک کتاب دیگر دارد که ضد انقلاب است؛ [...] یک رمان مفصل سه جلدی است. من حالا اسمش را نمی گویم، که اگر کسی تا حالا نشنیده، نشنیده باشد. [...] گاهی می شود که در خاستگاه ادبیات جنگ، که محصول طبیعی‌اش ادبیات مقاومت است، کسانی می آیند از روی غرض ادبیات ضد جنگ را باب می کنند؛ مثل همین کتاب زمین سوخته.» احمد دهقان ضد جنگ است؛ اصلاً قصد بررسی تفکّرات ضد جنگ و این مزخرفات را ندارم. حوصله‌ام نمی‌کشد. قدر مسلّم آن است که جنگِ ما –که در واقع جنگ نیست، دفاع است– با امثال جنگ‌هایی که انسانِ وحشیِ غربی برای استمتاع هرچه بیشتر از منابع طبیعی و به قیمت دِق دادنِ مادر طبیعت به راه انداخته، فرق می‌کند. غرب وحشی، بعد از مکیدن شیر مادر طبیعت، پستان او را گاز می‌گیرد. همین جمله از حضرت روح الله، در بیان تفاوت بین این دو جنگ کافی‌ست: «گاهی که وصیّتنامۀ بعض شهدا را که می‌بینم [...]، می‌بینم که ملّت، الهی شده است.» امثال احمد دهقان با آنکه رزمنده و جانباز دفاع مقدّس هستند، ولی به قدر یک فریم، از نگاتیو چندصد کلیومتریِ جنگ نصیب‌شان نشده. غرب زدگی در هر شکلِ آن، بلای خانمانسوزی‌ست که انسان را در استخر عسل هم تلخ‌کام نگه می‌دارد. این آدم انگار هیچ چیز از جنگ حالی‌اش نیست. مثل ژورنالیستی حرف می‌زند که انگار چند صباحی توریستی به پشت جبهه رفته و کمپوت گیلاسِ خُنک خورده و برگشته. تعابیرش همه تُهی‌ست؛ به پندار من، وقتی حرف می‌زند انگار با نهایت تکلّف و ظاهرسازی سعی در فرهیخته نشان دادن خود دارد. این آدم همه‌اش، رو کار و ظاهر است. رادیو مضمون در پنج قسمت با احمد دهقان گفتگو کرده که هنوز فقط دو تایش منتشر شده؛ چند روزِ آینده که باقی اپیزودها بیرون بیاید، ممکن است جنجال رسانه‌ای راه بیفتد! این گفتگوی اعصاب خُردکن کاملاً پتانسیل آن را دارد که حاشیه و دعوا درست کند. البته ممکن هم هست که قشر حزب‌الله به چَپَش هم نباشد؛ کما اینکه در خیلی از مسائل دیگر نیز همینطور بوده است... ۱. ر.ک: روزنگاشت‌های اکبر هاشمی رفسنجانی، ۲۸ اسفند ۱۳۷۷؛ و نامه سرگشاده عطاالله مهاجرانی تحت عنوان "آقای خامنه‌ای! اراذل را بر کشور حاکم کرده‌اید!"، دویچ وله، ۱۲ ژوئن ۲۰۱۰ ... ┄┄┅••┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄••┅┄┄
﷽ 🔰 چرا چاقیم؟ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ✍🏻 () به یاد دارم که سال گذشته، کمی شکم آورده بودم. کرونا باعث شده بود که فعّالیت خاصّی نداشته باشم. به خاطر همین، تصمیم گرفتم که روزانه کفش‌هایم را پا کنم و تا هر قدر که می‌توانستم بدوم. صبح زود بیرون می‌رفتم: به که چه هوایی بود! آن اوایل، شاید تا دو هفته، بیشتر از ده دقیقه دوام نمی‌آوردم و زود به خانه بر می‌گشتم. امّا همین که دو هفته گذشت، می‌توانستم تا نیم ساعت هم به دویدن ادامه بدهم. بعد از این مدّتی نیم ساعت دویدم، فهمیدم که حالْ می‌توانم تا یک ساعت بدوم! امّا چون من فارست گامپ نبودم که میلیونر باشم و بتوانم تمام ایران را بدوم، تصمیم گرفتم به همان روزی نیم ساعت قناعت کنم. امّا جالب بود: گویا اراده‌ی من هم مثل عضله‌ی پاهایم، همینطور قوی و قوی‌تر می‌شد. شکم برای من معنای بدی دارد: وقتی آدمی شکم آورده است، یعنی بیشتر از چیزی که نیاز داشته خورده است، یعنی احتمالاً می‌دانسته که میل او به خوردن بشقاب دوّم خردمندانه نیست، امّا باز هم بشقاب دوّم را خورده است و مدام این اشتباه را تکرار کرده و سرانجام، شکم آورده است! امّا راستش را بخواهید، اراده‌ی ما آدم‌ها آن چنان هم آزاد نیست. ما بیش از حد روی اراده‌ی‌مان حساب می‌کنیم. البته که من‌ «هم» مسئول چاق‌شدنم هستم، امّا نباید تأثیر محیط پیرامونم را نادیده گرفت. وقتی از آغاز خیابان «آذر» تا خانه‌ی ما پیاده بیایید، مدام مغازه‌های خوشمزه می‌بینید: آبمیوه فروشی، کبابی، سیرابی، جگرکی. کاش فقط همین بود، درب این مغازه‌ها شیشه‌ای است و شما می‌توانید مشتری‌هایشان را تماشا کنید که با چه ولعی می‌نوشند و می‌جوند و می‌بلعند! واقعاً سخت است که بتوانید از این همه تحریک فرار کنید. چند وقت پیش، مقاله‌ای با عنوان «خورنده را سرزنش نکنید» می‌خواندم. نویسنده که خود در روزگار نوجوانی چاق بوده است، پیرامون شیوع چاقی در نوجوانان ایالت متّحده می‌نویسد:‌ «دست کم ۳۰ درصد کودکان آمریکا از دیابت نوع دوّم، رنج می‌کشند.» همچنین ادامه می‌دهد:« پول‌های صرف‌شده برای درمان دیابت سر به فلک کشیده است و ۱۰۰ میلیارد دلار از هزینه‌های سالانه‌ی مراقبت‌های بهداشتی به دیابت اختصاص یافته است!» آقای زینچنکو می‌گوید که کودکان و نوجوانان تقصیری ندارند: شرکت‌هایی مثل مک دونالد و برگر کینگ نه تنها با در تمام یا اغلب خیابان‌های اصلی آمریکا شعبه‌ای دارند، بلکه دائماً افراد را بمباران تبلیغاتی می‌کنند. مطابق آمار، مک دونالد، سالانه ۱ میلیار دلار هزینه‌ی تبلیغات می‌کند. به علاوه، ما نوجوانان‌مان را از خطر مصرف بی‌رویه‌ی فست فود آگاه نکرده‌ایم و همچنین، راه دیگری پیش پای آن‌ها نگذاشته‌ایم. خلاصه، ساختار اجتماعی و فرهنگی کشور، چاره‌ی دیگری برای آن‌ها نگذاشته‌اند. ... ┄┄┅••┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄••┅┄┄
﷽ 🔰 امام، راه امام، یار امام *روایت اردوی یک روزه‌ی ، خانه طلاب جوان ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ✍🏻 مـحمّـد بـُــرهـان یکم: لانگ‌شات ● اگر بخواهم یک تصویرِ نمای باز از رویداد تحویلتان بدهم، باید بگویم سلّول بنیادینِ حرکتِ ششم اردیبهشت‌ماه، از تلفیق "راه امام" و "اردوی جهادی" به دست آمد. راه امام، مجموعه جلساتی‌ست که در خانه طلّاب جوان برگزار می‌شود و محور اصلی آن، مباحثه، و زد و خورد راجع به سخنرانی‌های چهارده خرداد استاد آیت‌الله سیّد علی خامنه‌ای‌ست. درباره نحوه برگزاری و فرآیند اجرای آن هم گفته‌ام. راه امامی‌های خانه طلّاب، هر ماه به زیارت بارگاه حضرت روح‌الله می‌روند. عهدشان است. این بار هم قرار بوده که پنجشنبه، حرکت کنند به سمت مرقد امام. از طرفی 8 اردیبهشت‌ماه سالروز درگذشت حاج عبدالله والی، تقریباً مصادف شده بود با این سفر؛ لذا تصمیمشان بر این شد که هر دو رویداد را ترکیب کرده، زیارت امام را با بزرگداشت حاجی، یکی کنند. مقدّمات سفر از جمله ثبت‌نام افراد و هماهنگی برای ماشین‌ها را انجام دادند. طبق معمول، تدارکات را هم عمو رضای بابُلی عهده گرفت. کلّ شب را هم پای دیگ بود تا در گلزار، یک ماکارونی حرفه‌ای نوش جان کنیم –آن هم بدون قاشق. فکر کنم با هشت ماشین شخصی، به سمت مرقد حضرت امام حرکت کردیم. سر هر عوارضی هم هماهنگ می‌شدیم. بعد از زیارت، جزوه‌ای که تدارک دیده شده بود را مباحثه کردیم. سپس راه افتادیم به سمت بهشت زهرا و بر سر مزار حاجی حاضر شدیم. و هم برای‌مان صحبت کردند. بعد از آن، گلزار گردی شروع شد و تا ناهار همانجا بودیم. در انتها هم چند ماشین به سمت حرم عبدالعظیم حسنی حرکت کردند و چندتا هم به سمت قم. ... ┄┄┅••┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄••┅┄┄