فرازی زیبا از وصیتنامه شهیدی
که پیکرش بعد از 16 سال
سالم به میهن برگشت
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
🌷سعی کنید که یکی از افرادی باشید که همیشه سعی در #زمینه_سازی برای #ظهور صاحب الامر دارند
🌷و بکوشید اول #خود
و بعد #جامعه را پاک سازی کنید
🌷و دعا کنید که این #انقلاب به #انقلاب_جهانی آقا امام زمان متصل شود.
🌷پس اگر می خواهید دعاهایتان #مستجاب شود به #جهاد_اکبر
که همان #خودسازی_درونی است بپردازید.
#شهید_محمدرضا_شفیعی
#وصیتنامه
@modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
#ازــتـبـریـزــتـاــدمـشـق #چنـدخـط_ازیـک_زنـدگـی_مـهـم #محمودرضا متولد۱۸آذر سال۱۳۶۰بود،
در شهریور 1385دوره افسری را به اتمام رساند و از دانشکده فارغ التحصیل شد☺️ و قدم در مسیری گذاشت که تا آخرین لحظه حیات ظاهری اش هیچ تزلزلی درپیمودن آن مسیردراو مشاهده نشد.👌
#پرکاری و#کم_خوابی ویژگی اصلیش بود.☺️👌 آن چنان که کار در روز #جمعه راهم دریکی ازجلسات اداری به تصویب رسانده بود🍃. به این ترتیب عملا کارش #تعطیلی نداشت. معتقد بود #شهادت در راه خدا مزد کسانیست که درراه خدا پرکارند☝️ و #شهدای_جنگ_تحمیلی را شاهداین حرف خودمعرفی میکرد.👌
به دلیل علاقه فراوان به کارش برای تشکیل خانواده حاظر به رجعت به تبریز نبود🙂. در۲۵ اسفند سال۱۳۸۷ مقارن با سالروزمیلاد #پیامبراعظم (ع)و#امام_جعفرصادق(ع) باهمسری فاضل ازخانواده ای ولایت مدار درتهران ازدواج کردوساکن تهران شد.❤️
ثمره این ازدواج (#کوثر)است متولد ۲۵ اسفند ۱۳۹۱.
عشق وعلاقه وصف ناشدنی #محمودرضا به آرمان جهانی #امام_خمینی(ع)یعنی تشکیل نهضت جهانی اسلام روحیه خاصی رادر او به وجود آورده بود👌. آنچنان که تا آغازجنگ #سوریه درجهت تحقق آن شبانه روز تلاش ومجاهدت میکرد.✌️
مطالعات دینی، سیاسی اش تعطیل نمی شد به #اخبار داخلی وخارجی به ویژه تحولات #جهان_اسلام اشراف داشت واین وقایع راتحلیل می کرد🍃. تعصب آگاهانه و وافری به #انقلاب_اسلامی ، #رهبری و#نظام داشت.😊
درایام فتنه ۸۸شب وروز آرام وقرارنداشت، تمام اخبار و وقایع فتنه را رصد می کرد و در معرکه دفاع سخت از#انقلاب_اسلامی درایام فتنه چندین بارجانش رابه خطرانداخت.😞
صاحب موضع بود ودربحث ها به خوبی استدلال می کرد، میگفت این #انقلاب تنها نقطه امید #مستضعفان_عالم است☝️ وهرگونه تهدیدی که متوجه موجودیت انقلاب اسلامی باشدمیتواند جبهه مستضغفان و علاقمندان انقلاب اسلامی در جهان را سست کند و نگرانی عمیقی از این بابت داشت.🍃
با #زبان عربی و لهجه های عراقی و سوری آشنا بود🙂 و به همین خاطر با رزمندگان نهضت جهانی اسلام آشنایی نزدیک و ارتباط تنگاتنگ داشت🤗. به مقاومت اسلامی لبنان و رزمندگان حزب الله و همین طور به شیعیان مستضعف و مجاهد عراقی تعلق خاطر داشت و آنها را می ستود.☺️
با آغاز جنگ از سال ۱۳۹۰در سوریه برای یاری جبهه مقاومت و دفاع از #حریم_آل_الله آگاهانه عازم سوریه شد.✌️
اعزام های داوطلبانه مکرر و حضور مداوم در جبهه سوریه،روحیه زندگی را در وجودش تثبیت کرده بود. در دوسال اخر حیاط ظاهری خود،به معنی واقعی کلمه زندگی #رزمنده را داشت.🍃
به خاطر تعلقی که از نوجوانی به جمع اوری و ثبت اسناد و مواریث #دفاع_مقدس داشت،در جبهه سوریه نیز به گردآوری اسناد جنگ همت گماشته بود.🍃 هر بار که به ایران می آمد،آثاری از جنگ را همراه داشت،از جمله تصاویری که با دوربین خود ثبت کرده بود و آثاری که از تکفیری ها در صحنه های درگیری به جا مانده بود.🙂
اوج #توفیقات خود در این جبهه را حضور در عملیاتی می دانست که در تاسوعای ۱۳۹۲در منطقه #حجیره برای آزادی سازی کامل اطراف حرم مطهر #حضرت_زینب(س) انجام گرفت و منجر به پاک سازی حرم تا شعاع چند کیلومتری از لوث وجود تکفیری ها شد.✌️☺️
در اخرین اعزام خود در دی ماه ۱۳۹۲به یکی از یاران نزدیکش اعلام کرد که این سفر او بی بازگشت است😔. از دو ماه پیش از اعزام به دنبال هماهنگی برای محل تدفین خود بود.💔 سرانجام بعد از دو سال حضور در جبهه #سوریه،در بعد از ظهر ۲۹دی ۱۳۹۲هم زمان با سالروز میلاد #پیامبر(ص) و #امام_جعفرصادق(ع)در اثنای درگیری با مزدوران تکفیری استکبار، درحالی که فرمانده محوری عملیاتی در منطقه <<#قاسمیه>> در جنوب شرقی دمشق را به عهده داشت🍃،در اثر اصابت ترکش های یک #تله_انفجاری به ناحیه سر و سینه به فیض شهادت نائل آمد.💔🕊🕊
#ادامه_دارد...
@modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
📚 #تـوشــهـیـد_نـمـیـشـوے📚 روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه ❤️شـهـيـد مـدافـع حـرم❤️
📚 #تـوشــهـیـد_نـمـیـشـوے📚
روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه
❤️شـهـيـد مـدافـع حـرم❤️
💚#شـهیـدمـحـمـودرضـابـیضـایـی
به روایت برادرشهید💚
🍂 #قسمت_پـانـزدهــم
مـرد کـار
زیاد درباره #کارش از او سوال نمی کردم.اما می دانستم که پرکاراست.🙂
به قول خودمان توی کار اهل دو درکردن نبود.👌
کارش را واقعا دوست داشت.وقتی تهران باهم بودیم از تماس های تلفنی زیاد،📞از #چشمهایش که اغلب #بی خواب و #سرخ بود از اکتفا کردنش گاه به دوسه ساعت خواب در شبانه روز،ازصبح خیلی زود سرکار رفتن هایش یا گاهی دو سه روز خانه نرفتنش می دیدم🙂 که چطور برای کارش مایه می گذارد.👌
دریکی از جلسات اداری در محل کارش به #فرمانده مستقیمش اصرار کرده بود☹️ که روزهای #جمعه کارش تعطیل نشود.در آن جلسه این موضوع را به #تصویب رسانده بود.😊
در سفری که قبل از سفر آخربه #سوریه داشت به خاطر تخلیه #بار_کمردرد شدیدی پیدا کرده بود🙁 طوری که وقتی برگشت نمی توانست پشت #فرمان بنشیند.🙂
می گفت:آنجا برای این کمردرد رفتم دکتر،مسکنی بهم زد که گفت این مسکن فیل را از پا می اندازد ولی فرقی به حال کمردرد من نکرد.🙁
سفر آخر راهم باهمین کمردرد رفت و در #عملیاتی که به #شهادت رسید😔 #جلیقه_ضدگلوله را به خاطر وزن آن به تن نکرده بود.🍃
#محمودرضا درحد خودش #حق_مجاهدت و کار برای #انقلاب را ادا کرد و رفت من اعتقاد دارم شهادتش #مزد_پرکاری اش بود.👌
بعد از #شهادتش💔 دوبار به پادگان محل کارش در تهران رفتم.با یکی از همکارانش به اتاقی که کمدوسایل شخصی #محمودرضا در آن بود رفتیم🍃.روی کمدش این #جمله_ازامام_خامنه ای را با فونت درشت تایپ کرده و چسبانده بود:#درجمهوری_ اسلامی_هرجاکه_قرار گرفته اید همان جا را #مرکز دنیا بدانید👌 و آگاه باشید که همه ی کارها به شما #متوجه است.☝️
🍂 #پانزدهم_شـانـزدهــم
هـمه مـان را رنـگ کـرد و رفت
هیچ وقت #التماس دعا نمی گفت☺️:یادم نمی آید این لفظ را از او شنیده باشم🙂.
هیچ وقت #قبول باشه هم از او نشنیدم.می دانستم #شهادتش_حتمی است🕊.
برای همین یکی دو باری از او #طلب_شفاعت کردم😔.اما سکوت کردو هیچوقت حتی از سرشکسته نفسی نگفت مثلا ما #لایق نیستیم .یا ما را چه به این حرف ها.🙂
هیچ وقت از #معنویات حرف نمی زد🍃.تا جایی که می توانست آدم را می پیچاند که حرفی از زبانش راجع به #معنویات نکشی.👌
#سلوک معنوی اش بسیار مکتوم بود🍃 و از هرحرف یا هرحرکتی که کوچک ترین حکایتی از #تقوای او داشته باشد.همیشه پرهیز می کرد.👌
#معامله ای را که با خدا کرده بود☝️ تا آخر برای همه #کتمان کرد و #زهدی به کسی نفروخت و بالاخره اینکه #همه_را_رنگ_کرد و رفت.😔🕊
#ادامه_دارد...
@modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
📚 #تـوشــهـیـد_نـمـیـشـوے📚 روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه ❤️شـهـيـد مـدافـع حـرم❤️
📚 #تـوشــهـیـد_نـمـیـشـوے📚
روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه
❤️شـهـيـد مـدافـع حـرم❤️
💚#شـهیـدمـحـمـودرضـابـیضـایـی
به روایت برادرشهید💚
🍂 #قسمت_بـیـسـت_سـوم
نـغـمـه هـاے آسمـانـے
#"اناشید"حماسی حزب الله را دوست داشت و گوش می داد.☺️
#سال۱۳۸۵بود که یک مجموعه از این اناشید را داد من هم گوش کنم بین آنها سرودی بود به نام "اکتب بالدم النازف"که توجه ام را به خود جلب کرد🍃 و بسیار علاقمند شدم که متن آن را داشته باشم و حفظ کنم.🍃
ترجیع بند این سرود #الموت_الموت_لاسرائیل بود که در هر سطر آن تکرار می شد به این صورت "اکتب بالدم النازف ...الموت الموت لاسرائیل...واصنع بالجسد الناسف...الموت الموت لاسرائیل ..."از #محمودرضا خواستم سرود را به یکی از☝️ رفقای#لبنانی اش بدهد تا متنش را برایم پیاده کند☺️.چند هفته بعد متن دست نویس عربی این سرود را با خودش از تهران آورد😊 #محمودرضا هرازچندگاهی همین طور چند فایل صوتی به #عربی که گاهی سخنرانی🎤 و مداحی هم بینشان بود می داد به من و توصیه می کرد حتما گوش بدهم🙂 یک بار ماه #محرم بود که به او گفتم دارم مداحی های #ملاباسم کربلایی را گوش می دهم #گفت ملاباسم چیه؟#حسین اکرف گوش بده.☺️👌
اسم حسین اکرف،مداح بحرینی به گوشم نخورده بود.پرسیدم از ملاباسم قشنگتر میخواند؟گفت این #ولایت_مدارتر است.✌️☺️
🍂 #قسمت_بیـسـت_چهـارم
بسیجی وسط معرکه
به بچه های #بسیج خیلی #اعتقاد داشت☺️،در روزهای #فتنه۸۸یک بار درباره بچه های #بسیج صحبت می کردیم.☝️
از بسیجی های #اسلام شهری و اینکه چطور پای کار #انقلاب اند👌 کلی صحبت کرد و کلی از آنها تعریف و تمجید کرد.❤️
با همه جو سنگینی که آن روزها علیه بچه های بسیج وجود داشت،به شدت از تاثیر حضور بسیج در خاتمه دادن به غائله #فتنه تعریف می کرد.🍃
این بچه ها را خیلی دوست داشت و با احترام از آنها یاد می کرد.❤️
خودش هم یکی از آنها بود.☺️
#محمودرضا #بسیجی_وسط_معرکه_ بود.در ایام #اغتشاشات خیابان های تهران،کنار بچه های بسیج بود.👌
کسی به او تکلیف نمی کرد که برود،اما موتورسیکلیتش🏍 را برمی داشت و تنهایی می رفت.🙂
چند بار هم خودش را به خطر انداخته بود🙁.یک بار خودش تعریف می کرد به خاطر #ظاهر_بسیجی اش،پشت چراغ قرمز،ارازل و اوباش #هجوم آورده بودند😢 که موتورش را زمین بزنند.اما نتوانسته بودند.✌️
آن روزها نگرانش می شدم.در یکی دوهفته اول بعد از اعلام نتایج انتخابات که خیابان آزادی و بعضی خیابان های اطراف #اغتشاش بود🍃،با او تماس گرفتم و پرسیدم کجایی🤔؟گفت توی خیابان.گفتم چه خبر است آنجا؟ گفت:#امن و امان گفتم این چیزهایی که من دارم توی #اینترنت می بینم😒 آن قدرها هم امن وامان نیست!گفت:نگران نباش.گفتم چرا؟گفت:#بسیجی_زیاد_است.✌️🙂
#ادامه_دارد...
@modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
📚 #تـوشــهـیـد_نـمـیـشـوے📚 روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه ❤️شـهـيـد مـدافـع حـرم❤️
📚 #تـوشــهـیـد_نـمـیـشـوے📚
روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه
❤️شـهـيـد مـدافـع حـرم❤️
💚#شـهیـدمـحـمـودرضـابـیضـایـی
به روایت برادرشهید💚
🍂 #قسمت_بـیـسـتوپـنجـم
هـوا دار تمـام عـیار انـقـلاب
در#فتنه۸۸#وبلاگی راه انداخته بودم و تا مدتی به صورت روزنوشت،یاد داشتهایی درباره #فتنه می نوشتم🍃.البته بیشتر از دوسال دوام نیاورد و اوایل سال ۱۳۹۱هک شد.یکی از خواننده های ثابت آن وبلاگ،#محمودرضا بود.👌☺️
یادداشت هایی را می خواند و با اسم مستعار #<م.ر.ب>پای پست ها #کامنت می گذاشت.👌
گاهی هم بعد از اینکه یادداشتی را می خواند،زنگ می زد و نظرش را می گفت😊..در دیدارهای گاه و بیگاهی هم که تهران با هم داشتیم.وسط حرف ها حتما چیزی درباره وبلاگ می گفت.☝️
گاهی پیش می امد که چند روز چیزی در وبلاگ نمی #نوشتم.این جور مواقع #تماس می گرفت📞 و پیگیر نوشتم می شد.بعضی از یادداشت ها گاهی در پایگاه های خبری تحلیلی مثل جهان نیوز و رجانیوز و خبرگذاری فارس لینک می شدند.👌
این جور وقت ها #تماس می گرفت و #تشویقم می کرد☺️.بعد از اینکه وبلاگم هک شد،اکانتم را از طریق تماس با مدیر سرویسی که وبلاگ را روی آن ساخته بودم پس گرفتم☹️،اما دیگر چیزی در آن ننوشتم.به جایش یک وب سایت زدم.🙂
#محمودرضا از این کار خوشش نیامده بود🙁 و بعد از
آن بارها از من خواست که به همان وبلاگ سابق برگردم.😐
می گفت:وبلاگت شخصیت پیدا کرده بود☝️
#محمودرضا در #ایام_فتنه غیر از اینکه کنار بچه های #بسیج در میدان دفاع از #انقلاب حضور داشت🍃،وقایع #فتنه را رصد هم میکرد.یادم هست آن روزها برای پیگیری دقیق اخبار و تحلیل ها لپ تاب خرید💻 و برای خانه شان اینترنت وای فای گرفت.به #نظام_و_انقلاب #تعصب داشت👌 و هر وقت من در نوشته هایم دفاعی از انقلاب میکردم خوشحال می شد☺️،تماس می گرفت و تشویقمیکرد.یک بار چیزی در دفاع از نظام نوشتم که کمی#جنجال برانگیز شد و کامنت های زیادی پایش خورد🍃،با یکی از خواننده های آن روزهای وبلاگ که از جریان فتنه جانب داری می کرد بحثم شده بود و چندتا کامنت بلند رد و بدل کرده بودیم،نهایتا من کوتاه آمده بودم.☹️
#محمودرضا دلخور بود از من،اصرار داشت که من در بحث با این شخص کوتاه آمده بودم و
نباید عقب نشینی می کردم😒.آن روز تماس گرفت پرسید:می شناسی اش؟گفتم:بله،سابقه جبهه و جنگ هم دارد.اسمش را پرسید که من نگفتم و از او خواستم که بی خیال شود☹️!گفت تو شکسته نفسی کرده ای در حالی که جای شکسته نفسی نبود.😒
فردایش دیدم آمده و توی #کامنت هاجواب بی تعارف و #محکمی به او داده است.🙂☝️
🍂#قسمت_بـیـسـتوشـشم
پـرکـارهـا شـهیـد مے شوند
اسفند سال1388بود.مثل هرسال در تالاروزارت کشور برای #سالگردشهیدان #آقامهدی_وآقاحمید_باکری مراسمی برگزار شده بود.❤️
#تهران بودم آن روزها #محمودرضا زنگ زد و گفت:می آیی مراسم؟گفتم : می آیم چطور؟گفت حتما بیا .سخنران مراسم #حاج_قاسم است.☺️
مقابل تالار باهم قرار گذاشته بودیم.
#محمودرضا زودتر از من رسیده بود.من با چندنفر از دوستان رفته بودم پیدایش کردم🙂 و باهم رفتیم و نشستیم طبقه بالا.
همه صندلی ها پر بود و جا برای نشستن نبود🍃.به زحمت روی لبه یکی از سکوها جایی پیدا کردیم و همان جا نشستیم روی سکو.درطول مراسم با #محمودرضا مشغول صحبت بودیم🙂.ولی #حاج_قاسم که آمد #محمودرضا دیگر حرفی نمی زد.😊
من گوشی موبایلم را در آوردم و همان جا شروع کردم به ضبط کردن سخنرانی حاج قاسم.☺️
#محمودرضا تا آخر همین طوری توی#سکوت بود و گوش می داد☝️.وقتی حاج قاسم داشت حرف هایش را جمع بندی می کرد ،#محمودرضا یک مرتبه برگشت #گفت:حاج قاسم فرصت #سرخاراندن هم ندارد.🙁
این #کت_وشلواری را که تنش هست می بینی؟باور کن این را به #زور قبول کرده که برای مراسم بپوشد والا همین قدر هم وقت برای تلف کردن ندارد.☹️
موقع پایین آمدن از پله ها به #محمودرضا گفتم :نمی شود حاج قاسم را از نزدیک ببینیم😒؟گفت :من خجالت می کشم توی #صورت حاج قاسم نگاه کنم،بس که #چهره اش_خسته است.😣
پایین که آمدیم ،موقع خداحافظی با دیالوگ مشهور سلحشور در فیلم آژانس شیشه ای به او #گفتم:این شما،اینم #مربیتون☹️!دلخور شدم که قبول نکرد برویم حاج قاسم را از نزدیک ببینیم.
#محمودرضا خودش هم همین طور بودهمیشه #خسته.
#پرکاربود و به #پرکاری اعتقاد داشت👌.می گفت:من یک بار در حضور حاج قاسم برای عده ای حرف می زدم.گفتم من این طوره فهمیده ام که #خداوند_شهادت💔 را به کسانی می دهد که پرکار هستند و #شهدای ما در #جنگ این طور بوده اند👌.حاج#قاسم حرفم را تایید کرد و #گفت_بله همین طور بود.👌☺️
#ادامه_دارد...
@modafeaneharaam
9d668289bde79d6349ca8d5bbf439e32833a219e.pdf
حجم:
6.04M
🔹" کجا بودیم؟ کجا هستیم! "🔹
🔴دستاوردهای #انقــلاب🔴
#نشرحداکثری
@Modafeaneharaam
🍃🌺🌺🌺🍃
یکی گفت:
🔸 هنوز با این گرانی ها پای نظام ، #انقلاب و رهبرت هستی؟!
گفتم:
🔹 در مکتب امام حسین «علیه السلام» ممکن است
( زمانی آب هم برای نوشیدن نداشته باشیم! )☝️
@Modafeaneharaam
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
این #انقلاب ماندنی شد
دشمن هم هیچ غلطی نتونست بکنه☝️
حالا #چهلویڪ سالگی انقلاب رو به آقامون مقام معظم رهبری، خانوادههای معزز شهدا و ملت محکم و غیور ایران اسلامی تبریڪ عرض میکنیم🌺🍃
انشاءلله جشن چهارصد سالگی بگیریم😍
@Modafeaneharaam
3.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آخرین فیلم چند ساعت قبل از #شهادت🕊 شهید حادثه تروریستی #عبدالرضا_بروجی 🍃
۲۲ بهمن تو پاسگاه همه را جمع کرده بود و دور پاسگاه فریاد #مرگ_بر_آمریکا می کشیدند.✊
۴ تا ۵ ساعت تو این جاده وحشتناک بودند نه اینکه خم به #ابرو نمی آوردند بلکه همانگونه که میبینید از #انقلاب و #شهادت حرف می زدند.👌
#آقایان_مسئول اینان اینگونه تو شرایط برای #نظام و #انقلاب کار می کنند ولی شما چی⁉️
به راستی لیاقت اینان #شهادت بود.☝️
@Modafeaneharaam
🔴پیش گویی عجیب شهید اندرزگو
همسر شهید:
چند ماه قبل از شهادتش در خانه نشسته بودیم. سید علی یک ذغال گداخته را از روی قلیان برداشت و کف دستش گرفت. من شگفت زده پرسیدم سید دستت نمی سوزد😳 سید لبخندی زد و گفت: «این که هیچ، بدن من به آتش جهنم هم حرام است☝️. بعد سید علی گفت بزودی پهلوی می رود و #انقلاب پیروز خواهد شد. دو سال بعد از پیروزی شخصی رئیس جمهور خواهد شد که نامش «سید علی» است💢. از آنروز به بعد منتظر ظهور حضرت ولی عصر عج باشید.»❗️
بعد گفت دینداری در آن دوران مثل نگه داشتن این ذغال گداخته در دست است. همسر شهید گفت من پرسیدم: سیدعلی! منظورتان این است که خودتان رئیس جمهور می شوید⁉️سید پاسخ داد خیر، من آن روز نیستم.
بعد ذغال را آرام برگرداند و روی قلیان گذاشت… همسر شهید گفت: دست از سیدعلی نکشید...☝️
#تفکر
#سیدعلی_مقام_معظم_رهبری
#رییس_جمهور
@Modafeaneharaam