فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 وقتی یک بسیجی واقعی از مذاکره میگوید؛
🌷 شهید همت:
با کفر سرمیز مذاکره نشستن خصلت قاسطین و ناکثین و مارقین است؛ نه خصلت مؤمنین و متقین..
ما هیچ چاره ای نداریم ،مگر جنگ و مگر جهاد در راه خدا که سفارش شده..
@Modafeaneharaam
"این هوشیاری از کرامات امام بود!"
یکی از بچهها به نمایندگی بقیه بلند شد و گفت: آقا ارتش طاغوتی است باید تصفیه شود. من محو امام بودم و آن فرد همچنان داشت علیه ارتش حرف میزد.
بعد از پایان حرفهایش امام شروع به صحبت کرد آن شَمَد معروف روی پاهایشان بود و فرمودند شما آیه یاس میخوانید و اگر در ارتش افراد خلافکار و طاغوتی هست، در شما هم هست لکن در شما کمتر! بعدا از بچهها پرسیدم او کیست؟ گفتند آقای کشمیری!
پ.ن: کشمیری عامل اصلی انفجار دفتر نخست وزیری و شهادت شهیدان رجایی و باهنر بود .
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پدر همیشه هست...
به روابت همسر شهید بلباسی
@Modafeaneharaam
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
🌷 بسم رب الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 #قرار_بیقرار 🌹 خاطرات شهید مدافع حرم #مصطفی_صدرزاده قسمت 1
🌷 بسم رب الشهداء و الصدیقین 🌷
🥀 #قرار_بیقرار
🌹 خاطرات شهید مدافع حرم #مصطفی_صدرزاده
قسمت 2⃣
۱۹ شهریور ۱۳۶۵ به دنیا آمد. پرستار او را در بغلم گذاشت. تمام بدنش را نگاه کردم. میترسیدم خدایی نکرده عیب و ایرادی داشته باشد. چشمم روی نقطه ای از دستش که مثل کبودی بود ثابت ماند با نگرانی پرسیدم:
« دست بچهام به جایی خورده که کبود شده؟ »
پرستار با خنده جواب داد:
« نه این علامته! »
بعد با کنجکاوی پرسید:
« حالا اسمش رو چی میذاری؟ »
همان طور که می بوسیدمش گفتم:
« اسمی که برازندهاش باشه. باید بچهام سرباز امام زمان بشه! »
چشمانم میسوزد. ای کاش امروز زودتر تمام شود. این تاسوعا مرا یاد تاسوعای سال ها پیش می اندازد. دلشوره آن روز هم همین طوری بود. آن وقت ها خانه ما نزدیک خانه مادرم داخل خیابان مهران در اهواز و بالای یک نانوایی بود. مادرم دهه اول محرم صبح ها روضه داشت. مرتضی را باردار بودم. آن روز هر چه کردم مصطفی را راضی کنم تا با من راهی شود، زیر بار نرفت. پایش را در یک کفش کرده بود که
« میخوام با داداش محمد حسین برم دسته ببینم! »
قبول کردم. به عادت همیشه برایشان آیتالکرسی خواندم و رفتم. داخل مجلس بودیم که در خانه باز شد و خانمی با وحشت آمد پیش مادرم و هراسان گفت:
« بیبی چه نشستی که موتوری مصطفی رو کشت. »
زنها وسط روضه دویدند سمت خیابان تا ببینند چه شده، اما من از ترس نمی توانستم از روی زمین بلند شوم. فقط در دلم گفتم:
« عمو عباس، مصطفی نذر خودت سالم بمونه و بشه سرباز خودت! »
وقتی مصطفی را آوردند سالم بود فقط کمی پهلویش خراشیده و سرش شکسته بود. بعداً متوجه شدم که موتوری پرتش کرده آن طرف خیابان اما به لطف خدا و حضرت عباس علیه السلام سالم مانده است.
تا قبل از چهارده سالگی حتی خود مصطفی هم از نذرم خبر نداشت. از آن روز، هر سال تاسوعا در روضهٔ مادرم شیر میدادم. امسال هم وقتی به مادرم سرزدم، پول شیر را دادم و برگشتم تهران.
⬅️ ادامه دارد....
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
🌷 بسم رب الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 #قرار_بیقرار 🌹 خاطرات شهید مدافع حرم #مصطفی_صدرزاده قسمت 2
🌷 بسم رب الشهداء و الصدیقین 🌷
🥀 #قرار_بیقرار
🌹 خاطرات شهید مدافع حرم #مصطفی_صدرزاده
قسمت 3⃣
مرتضی یک سال و خرده ای داشت و مصطفی هم عاشق این بود که برایش بزرگتری کند. مدام میخواست او را بغل کند یا بخواباند، اما من از ترس اینکه بلایی سر مرتضی نیاید، هر دفعه به بهانه ای نمیگذاشتم. یک بار خیلی اصرار کرد و من هم مقاومت کردم. همان طور که مرتضی را گرفته بودم پاهایش را کشید و موهایش در دستم ماند. دعوایش کردم و گفتم:
« این چه کاری بود کردی؟ »
با ناراحتی گفت:
« اگه مرتضی رو بهم ندی خونه رو آتیش میزنم! »
حرفش را جدی نگرفتم و رفتم اتاق طبقه بالا تا لباس بچه را عوض کنم. مصطفی همان جا ماند. آن وقتها یک اتاق پایین بود که به جای آشپزخانه از آن استفاده می کردیم. بعد از چند دقیقه دیدم خانه را دود گرفته سریع پایین رفتم و دیدم کنار گاز نشسته و با کبریت فرش کف آشپزخانه را آتش زده است. بعد از اینکه آتش را خاموش کردم، او را در بغلم گرفتم و بوسیدم. همان طور که روی پایم نشسته بود گفتم:
« مامان چرا این کار رو کردی؟ »
با خونسردی گفت:
« من که بهتون گفته بودم! »
آن قدر نگران شیطنتهای بی اندازه اش بودم که او را پیش یک متخصص مغز و اعصاب بردم. دکتر بعد از کلی سؤال و جواب و حرف زدن با مصطفی گفت:
« خانم این بچه سالمه. فقط یه ایراد داره روحش برای این جسم خیلی بزرگه لطفاً بچه رو از این دکتر به اون دکتر نبرید! »
⬅️ ادامه دارد....
@Modafeaneharaam
@sticker_mazhabiCQACAgQAAyEFAASVGzVsAAIBJ2goyPEV9L3-s7nXyjkQd1MzI7UhAAKhCQAC-Ch5UBS9rxP7C80lNgQ.mp3
زمان:
حجم:
6.38M
🎧 #زیارت_عاشورا
❤️ چله نوکری
با صدای #حاج_مهدی_سماواتی
💢 حجم: ۶ مگابایت
⏰ زمان: ۱۰:۴۶
با خواندن زیارت عاشورا در هر روز به استقبال محرم برویم 🙏
نهایتا ۱۰ دقیقه وقتمون رو بگیره 👌
بسم الله...
@Modafeaneharaam
هدایت شده از باب الجنه
☀️ ﷽ ☀️
🌸مسابقه غدیر🌺
🌟به سوالات پاسخ بده و جایزه بگیر🌟
🌹 ویژه تمامی سنین و برای عموم آزاد است و به قید قرعه به تعدادی از شرکت کنندگان جوایز نفیسی به رسم یاد بود اهدا خواهد شد.
🌹جهت شرکت در مسابقه به آیدی زیر در ایتا پیام دهید @baboljanat17
09902181868
⭕️مهلت ثبت نام در مسابقه غدیر تا ۲۴ خرداد ماه(روز عید سعید غدیر خم) می باشد🌹
🆔 کانال های بسیج مسجدمون
🇮🇷 https://eitaa.com/baboljanat
🇮🇷 https://ble.ir/baboljanat
🇮🇷 https://eitaa.com/ordoobaboljanat
🇮🇷https://www.aparat.com/BASIJ1717
#السلام_علیک
#یااباعبدلله_الحسین【ع♥️】
منم آن عاشقِ
جا مانده ی روز عرفه
سر به زیرم
سر اعمال به هم ریخته ام😔
#صبحتون_حسینیــــــــــ☀️🍃
@Modafeaneharaam
امام على عليه السلام:
لا تُغالوا بِمُهورِ النِّساءِ، فَتَكونَ عَداوَةً
در مهريه هاى زنان، زياده روى نكنيد؛ چون مايه دشمنى مى شود
مكارم الأخلاق ج1 ص506
@Modafeaneharaam
🔹ناهار اشرافی داشتیم؛ ماست.
سفره را انداخته و نینداخته، دکتر رسید. دعوتش کردیم بماند. دستهایش را شست و نشست سر همان سفره.
🔹️ یکی می پرسید «این وزیر دفاع که گفتن قراره بیاد سرکشی، چی شد پس؟» دکتر آن موقع وزیر دفاع بود.
#شهید_دکتر_مصطفی_چمران
@Modafeaneharaam