مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری #قسمتبیستوهشتم از محمدرضا تا محمد
ابووصال
کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری
#قسمتبیستونهم
نیمه پنهان
حالات معنویاش را حفظ میکرد☺️ و اصلا اهل بروز دادن نبود☝️.معنویتش را پشت شوخیهایش پنهان میکرد👌.اگر مواقعی بود که میفهمید طرف مقابلش میخواهد از اوضاع معنویاش اطلاع پیدا کند🙂،مطلقاً چیزی نمیگفت🙃،مگر اینکه خودش حرف بزند.👌☺️
راوی:مادرشهید
#ادامهدارد...
@modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری #قسمتبیستونهم نیمه پنهان حالات م
ابووصال
کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری
#قسمتسیام
شوخی در جدی
یکی از همکارانم برای مدرسه غیر دولتیاش چند نیرو میخواست😊.تعدادی را معرفی کردم،که #محمدرضا هم در فهرست بود☺️.از قبل به او گفته بودم اسم مرا نیاورد☺️.قول داد👌. وقتی که رفت و نوبت مصاحبهاش شد؛از او پرسیدند که اگر دانش آموز چهارم ابتدایی شیطنت کند🙄، او به عنوان یک مربی تربیتی چه میکند😕؟!او هم بدون هیچ ملاحظهای برگشت و گفت:آن قدر آن بچه را کتک میزنم تا جانش درآید😂. به خاطر همین جملهاش رد شد😅.چند وقت بعد که از طریق همکارام جریان را شنیدم به او گفتم میخواستی چطور مربی بشوی که بچه مردم را کتک بزنی🤔؟! برگشت و گفت: من که نمیتوانم دروغ بگویم🤗 و کلی خندید😃. در حین جدیت کار،شوخی میکرد☺️ و سخت نمیگرفت.کاری را که دوست داشت انجام میداد.☺️❤️
راوی:مادرشهید
#ادامهدارد...
@modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری #قسمتسیام شوخی در جدی یکی از همکا
ابووصال
کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری
#قسمتسیویکم
وبالوالدیناحسانا
وقت هایی بود که با دوستان
بیرون میرفتم🚶ویا برای
رفتن به هیئت برنامهریزی
میکردیم.اوهم همراه بود☺️،اما
اگرخانوادهاش چیز دیگری
میگفتند،دعوتما را رد میکرد وباآنها میرفت.🤗
به شدت مطیع حرف
پدورومادرش بود،☺️👌
هرچه آنها میگفتند در
اولویت بود🤗.درصورتی که
ممکن بود ما به خاطر
دوستان با برنامههای خانواده
همراهی نکنیم☺️ و وقتمان را
با آنها بگذرانیم.👌😊
راوی:دوست شهید
#ادامهدارد...
@modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری #قسمتسیویکم وبالوالدیناحسانا وق
ابووصال
کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری
#قسمتسیودوم
نیک سیرت
با دوستش به هیئتی که می شناخت رفتند ☺️
اولین بارش بود که در آن هیئت از همان ابتدای آشنایی با رفقای هیئتی دوستش
جوری رفتار کرده بود که انگار چندین سال است همدگیر را می شناسند🙂🍃
از همان جا بود که دوستی های جدید شکل گرفت...👬
به عنوان یک بچه هیئتی ☺️
قدرت جذب بالایی داشت و به خاطر خوش اخلاقی و لبخندی که روی لب داشت ☺️
سریع رابطه برقرار می کرد...👌
راوی:دوست شهید
#ادامهدارد...
@modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری #قسمتسیودوم نیک سیرت با دوستش به
ابووصال
کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری
#قسمتسیوسوم
در کلاس درس
درســـش بدنبود.
دربعضی دروسکه استاد با
موضوع درسیمورد علاقهاش
بود،جانودل میگذاشت☺️
جزوه مینوشت📖 وحتی
بحثهای مشارکتی فعالیت
داشت.
اما خیلی کم بود و اگر شرکت
داشت،موضوعات خوبی
مطرح میکرد😍،
اهل مطالعه زیاد نبود و بیشتر
جنبوجوش داشت.☺️
راوی:دوست شهید
#ادامه_دارد...
@modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری #قسمتسیوسوم در کلاس درس درســـش
ابووصال
کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری
#قسمتسیوچهارم
احترام به استاد
به اساتیدی که طلبه بودند،علاقه خاصی داشت☺️ و به آنها احترام میگذاشت👌.احساس صمیمیت داشت و با اشتیاق پای درس این اساتید مینشست❤️.گاهی کارهایشان را انجام میداد و هوای آنها را هم داشت.☺️👌
راوی:دوست شهید
#ادامهدارد...
@modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری #قسمتسیوچهارم احترام به استاد ب
ابووصال
کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری
#قسمتسیوپنجم
شیوه درس خواندن
شیوه خاصی برای درس خواندن داشت👌 که تحت هیچ شرایطی آن را تغییر نمیداد☝️.برایش فرقی نمیکرد که سه روز یا سه ساعت به امتحان مانده باشد👌. کتاب را میخواند📖 بعد خلاصه نویسی میکرد📝.همان خلاصهنویسیها را مطالعه کرد📖.در تبادل اطلاعات درسی،خلاصهنویسیهایش را در اختیار دیگران قرار میداد☺️ و به این شیوه مطالعه علاقه داشت❤️.برای درس خواندن حرص نمیخورد و با آرامش رفتار میکرد.☺️❤️
راوی:دوستشهید
#ادامهدارد...
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری #قسمتسیوپنجم شیوه درس خواندن شیو
ابووصال
کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری
#قسمتسیوششم
رفیق بامعرفت
هوای رفقایش را داشت👌☺️،تا جایی که میتوانست کمکشان میکرد❤️.و نسبت به حرمتی که بین رفقایش بود،حساسیت نشان میداد👌☺️ و بامعرفت بود.☺️حتی نسبت به دوستان دوستانش ارزش و احترام قائل بود.☺️❤️
راوی:دوست شهید
#ادامهدارد...
@modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری #قسمتسیوششم رفیق بامعرفت هوای رف
ابووصال
کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری
#قسمتسیوهفتم
قهر بی کینه
در دنیای رفاقتش قهر و آشتی با هم بود😁. دعوا و آرامش هم بود😊.دیر عصبانی میشد👌 و اگر از دست کسی ناراحت بود،بی محلی می کرد☺️ و توجهی نداشت🤗.قهر میکرد اما کینه ای نبود❤️.طاقت قهرهای طولانی را نداشت و عاطفی و دل نازک بود و زود آشتی میکرد☺️.اما هر بار که آشتی می کرد صمیمیتها چند برابر میشد.👌☺️❤️
راوی:دوستشهید
#ادامهدارد...
@modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری #قسمتسیوهفتم قهر بی کینه در دن
ابووصال
کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری
#قسمتسیوهشتم
همدم شهرستانیها
در رفاقت با بچههای شهرستانی دانشگاه مطهری کم نمیگذاشت☺️.با آن که رفقای تهرانی زیادی داشت☝️،اما برایش فرقی نمیکرد👌.بامرام بودن و بامعرفت بودن را برای همه یکسان میدانست🤗 و علاقهاش به دوستان شهرستانی زیاد بود.☺️❤️
راوی:دوستشهید
#ادامهدارد...
@modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری #قسمتسیوهشتم همدم شهرستانیها در
ابووصال
کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری
#قسمتسیونهم
آخرین عکس یادگاری💔
حجره جدیدمان در دانشگاه مطهری را تازه تمیز کرده بودیم.خسته و کوفته😪 سر سفره ناهار نشسته بودیم که ناگهان در باز شد.😐محمدرضا بود.اصرار کرد که بیرون برویم،چون کفش های بندی پایش بود.👞👞به زور ما را پای سفره به بیرون کشاند تا چند عکس یادگاری📸 بگیریم.آن لحظه آخرین دیدار ما بود😔.خداحافظی👋 کرد و رفت.💔
راوی:دوستشهید
#ادامهدارد...
@modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری #قسمتسیونهم آخرین عکس یادگاری💔 حج
ابووصال
کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری
#قسمتچهلم
عابر_بانک
گاهی با رفقا قرار می گذاشت و با هم به گشت و گذار می رفتیم👬.یک بار که به کوه های شیان رفته بودیم،بعد از کلی تحرک و شیطنت🚶🏃،به زور عابر بانکش💳 را گرفتم و گفتم که همین امروز باید ما را مهمان کنی.😏 حرص می خورد که پولهایش را جمع کرده تا موتور بخرد😕.من هم اذیتش کردم و گفتم نگران نباش،با صد تومن آدم کسری نمی آورد برای خرید موتور😊، خودم برایت صد تومان تخفیف می گیرم😁.عاشق موتور بود😍.به خانواده اش قول داده بود پولهایش را پس انداز کند که موتور دلخواهش را بخرد.
راوی:دوستشهید
#ادامهدارد...
@modafeaneharaam