مدافعان حرم 🇮🇷
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت* * #براساس_زندگینامه_شهید_عبدالمجید_سپاسی* * #نویسنده_غلامرضا_کاف
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت*
* #براساس_زندگینامه_شهید_عبدالمجید_سپاسی*
* #نویسنده_غلامرضا_کافی*
* #قسمت_پنجم*
یکی از سرویس های پادگان امام حسین مینی بوس قرمز رنگی بود که از دارالرحمه می آمد عادل آباد،باسکول نادر ،زرهی و پادگان.
«سعید جراحی» چهارراه زندان سوار میشد. آن روز لباس نو و مرتب ای پوشیده بود که از دور دیده میشد. شوخی بچه ها گل کرد به راننده گفتند سریع برو و سعید را سوار نکن تا اذیتش کنیم. سرویس از جلوی سعید به سرعت رد شد. سعید که انتظارش را نداشت سوت زد و دست تکان داد و دوید دنبال ماشین تا اینکه بالاخره راننده پا گذاشت روی ترمز.
سعید نفس نفس زنان پیش در رسید .همین که پایش را در رکاب گذاشته قهقهه بچه ها بلند شد و سعید که تازه فهمید قضیه چیست لبخندی زد و در میان چند طعنه بچه ها روی صندلی نشست.
مینی بوس که راه افتاد یکی از بچه ها برای سلامتی رزمندگان اسلام صلواتی را طلب کرد بعد هم از علیرضا حیدری که مداح بود خواست تا نوحه بخواند .علیرضا شروع کرد .حالا ماشین درست رسیده بود به باسکول نادر و نوحه علیرضا رسیده بود به:« یاران همه سوی مرگ رفتند ..به شتاب که تازه نمانی»
صدای خوش صدای علیرضا ،وقتی مینیبوس به طرف زرهی پیچید با سفیر سربی تیربار ژ۳ در هم آمیخت. همراه با صدای شلیک ،درهای عقب جیپ کالسکه باز شد. شعله خون گرفته ای از دهانه تیربار بیرون می زد که درست جلوی ما بود. رگباری داخل، رگباری کف و دوباره رگباری در فضای داخل مینی بوس.
جیپ کالسکه ای با سرعت حیرتآوری رد میشد که من از جایم بلند شدم. همه بچه ها کف ماشین تلنبار شده بودند .اسلحه کمری ام را کشیدم و چند تیر به طرفشان شلیک کردم. مینیبوس به چپ و راست خیابان تلو تلو می خورد مرا که تا کمر از پنجره بیرون بودم درست در تیررسشان قرار داد.
پنج تیر به کمر و دنده هایم خورد. درد شدیدی در سینه ام پیچید. احساس کردم نمی توانم نفس بکشم. پرده نازکی پیش چشم هایم کشیده می شد. مردم را میدیدم و در نگاهی آستیگمات کنارمان حلقه می زدند.
چشم که باز کردن یکی از اتاق های بیمارستان نمازی بودم و مادرم بود در حالی که اشک تمام صورتش را پر کرده بود ، با دختر خاله ام که تازه شیرینی خورده بودیم. هر دو گریه می کردند و من ذره ذره یادم میآمد. لحظاتی بعد سید شمس الدین غازی و علی بهمنی هم پیدایشان شد و چند نفر دیگر.
سراغ مینی بوس و بچه ها را گرفتم که بی جواب ماند.
بیمارستان نمازی پر بود از یهودی و منافقین بعدها مادرم تعریف کرد که عمل من میکردهاند و علی بهمنی تهدید کرده بود که اتاق عمل را روی سرتان خراب می کنیم و وقتی به اتاق عمل می روم غازی ضامن نارنجک را می کشد و در راهرو بیمارستان داد میزند که اگر خون از دماغ مریض ما بیاید بیمارستان را منفجر می کنیم.
دکتر ها حسابی می ترسند و دست از پا خطا نمیکنند فقط به یک نفر مشکوک میشوند که میرود نمازخانه بیمارستان تا خودش را آماده کند در هیئت پرستار!! کاشته و غازی با شجاعتی که داشت می رود و دستگیرش میکند.
و گفت که پیچ رادیو باز بود که خبر را پخش کرد و اسم شهدا را گفت اول از همه هم گفت اسماعیل شیخ زاده..
چند روز بعد به پادگان برگشتن سعید جراحی و علیرضا حیدری را دیدم و نعیمی را که مربی عقیدتی بود. درست مقابل در ورودی پادگان.
با مرور خاطره آن روز پرده شفافی پیش چشمم آمد. پیش رفتم بوسیدمشان و نبض لامپ های رنگارنگ حجله شأن ،روی سکوت قاب عکسشان سر می خورد مثل اشکها روی گونه من.
#ادامه دارد....
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
@Modafeaneharaam
12.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥تصویرگری چهرهی سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی با بیش از پنجاه هزار اثر انگشت در اهواز
@Modafeaneharaam
(تَق تَق)🕺🚪با اجازه سلام علیکم
اگه می خوای ببینی دنیا از نگاه شهید حاج #قاسم_سلیمانی چه جوری بوده بیا🚶♂ داخل این کانال تا بهت بگم☺️☺️....
شتاب کن🕺🕺
✍ #بسم_الله_قاصم_الجباری
📲 @Besmellah_ghasm_jabbarin
💝 #سلام_آقای_من💝
🍃🌸می نویسم ز تو که دار و ندارم شدہ ای
🌸🍃بیقرارت شدم و صبر و قرارم شدہ ای
🍃🌸من که بیتاب توأم ای همهی تاب و تبم
🌸🍃تو همه دلخوشی لیل و نهارم شده ای
🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات🌹
@Modafeaneharaam
امام على عليه السلام:
ريشه سالم ماندن از لغزشها،
انديشيدن پيش از عمل كردن است
و سنجيدن پيش از سخن گفتن است
غرر الحكم، حدیث 3098
@Modafeaneharaam
🔸یازدهمین فراز از وصیتنامه شهید حاج قاسم سلیمانی:
🔹عزیزم! من از بیجاقراری و رسوای ماندگی، سر به بیابانها گذاردهام؛ من بهامیدی از این شهر به آن شهر و از این صحرا به آن صحرا در زمستان و تابستان میروم. کریم، حبیب، به کَرَمت دل بستهام، تو خود میدانی دوستت دارم. خوب میدانی جز تو را نمیخواهم. مرا به خودت متصل کن.
#چهل_چراغ
#حاج_قاسم
@Modafeaneharaam
12.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#تیزر سیدنا دوباره برگشت
و حواشی یک سال بایکوت رسانه ای!!
بسم الله
ما اومدیم، قوی تر از قبل
به کمک خدا و همراهی شما، شاید بتونیم
دوکلــــوم حرف دلی بزنیم تـــو این شرایط
کشور و منطقه که بتونهبه دردتون بخـوره!
.
این آیدی کانال ایتا سیدناست
یه سری به کانالش بزنید،کلیپ های خفنی قراره منتشر بشه!
@seyyedoona
@seyyedoona
@seyyedoona
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ | اختلافافکنی بهنفع دشمنان!
🕋 #دیدار_حج
📥 سایر کیفیتها👇
https://khl.ink/f/50514
@Modafeaneharaam
💞زندگی پربرکت💞
🌷پیگیری علی شهدای گمنام در شهرری تدفین شدند.
مدتی بود که فرهنگسرای ولاء در میدان نماز شهرری محیطی شده بود برای تجمع غیرمذهبیها که در شأن شهرری نبود. علی و دوستانش برای تغییر جو فرهنگسرا جهت دفن شهید گمنام اقدام کردند. برای مجوز و کارهای مربوطه خیلی زحمت کشیدند. علی با این که از همه کم سن و سالتر بود، اما همه کار و زندگی را رها کرده و کار شهدا را در رأس کارهای خود گذاشته بود و بالأخره بعد از کلی دوندگی و پیگیری، مجوز و موافقت دفن شهدا را گرفتند. یکی از شادترین روزهای زندگی علی همان روز بود. حسابی شیدا شده بود و همه را از این خبر مطلع میکرد.
با دوستان خود قبر شهدا را کنده بودند و قدری از خاک آن را برای تبرک آورده بود.
همه همّ و غمّ علی شده بود شهدای فرهنگسرا . غروب جمعه زیارت آل یاسین برگزار میکرد و موقع سال تحویل مراسم میگرفت. از قبل تحویل سال سفره هفتسین میچید و همه را دور آن سفره سر مزار شهدای گمنام فرهنگسرا جمع میکرد تا شهدا غریب و تنها نباشند. میگفت:
💚«ما باید به جای خانواده این شهدا برای آنها سنگ تمام بگذاریم تا آنها را از غربت درآوریم.»
یادش باصلوات
#شهید_مدافع_حرم_علی_امرایی🌹
@Modafeaneharaam
5.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ۴ تیر ماه سالروز شهادت جوانی بود که فرمانده قرارگاه نصرت بود. قرارگاهی که در طول دفاع مقدس وظیفه شناسایی مناطق عملیاتی از هورالعظیم تا جاده بغداد به بصره و همچنین شناساییهای برونمرزی در عراق، از جمله شهرهای نجف، کربلا و سامرا را بر عهده داشت و نقش مهمی در دفاع مقدس ایفا میکرد.
شهید علی هاشمی ..
@Modafeaneharaam
#کلام_علما
✍علامه طباطبایی(ره): یک بار از ایشان تقاضای ذکـر کردم فرمودند :بالاترین ذکر خدا #صلوات بر محمد وآلمحمد است.
@Modafeaneharaam