مادر آرتین رو ببینید، دست آرتین رو چه سفت گرفته،فقط یه مادر میفهمه که الان فکر و ذکر اون مادر فقط خود آرتینه، ولی نشد، که نشد... سر نوشتن این کپشن ضربانم تند تند زد، اشکم در اومد، انگار داغ اونشب برام مجدد تازه شد، انگار تازه فهمیدم چیشده... این روزا بستر مادري رو زمین پهنه که، اونم تمام تلاشش این بود، حَسَنش تو کوچه آسیب نبینه، دست حَسن رو سفت گرفته بود، اما اونجا هم نشد،عالم خراب میشد کاش اون لحظه که دست حَسن از دست مادر رها شد... @Modafeaneharaam

🌹#سردار شهید حاج عباس ڪریمے🌹 💐#احتـــــــــرام_بہ_همســــر 🌸تواضع و فروتنے عباس باور نڪردنے بود . همیشہ عادت داشت وقتے من وارد اتاق م ے شدم ، بـلند میـشد و بـه قامت مےایستاد . 🍃یڪ روزوقتےوارد شدم روے زانوانش ایستاد . ترسیدم؛ گفتم : « عباس ! چیزے شده ؟ پاهات چطورند ؟ ☘خندید و گفت : « نه . شما بد عادت شدے . من همیشه جلوے تو بلند میشم . امروز خستم . رو زانو ایستادم . میدانستم اگر سالم بود بلند مےشد و مےایستاد . 🌴اصرار ڪردم ڪہ بگوید چہ ناراحتے دارد . بعدازاصرارزیادمن گفت:چند روزے بودڪہ پاهام رواز پوتین درنیاورده بودم. انگشتهاے پاهام پوسیده شدن . نمیتونم روے پاهام بایستم ... » ✍ راوے همسر شهید 🌺ولادت : ۱۳۳۶ 🌹شهادت : ۱۳۶۳/۱۲/۲۴ 🎋محل شهادت :شرق دجلہ عملیات بدر 💐مزار شهید : بهشت زهراے تهران 🌴قطعہ ۲۴ در جوار مزار شهید چمران 🌹#شهیدحاج_عباس_ڪریمے #فرمانده_لشگر_۲۷_محمدرسول_اللہ #زندگےبہ_سبڪ_شهدا🕊 •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• @Modafeaneharaam

از ۲۰ هزار مرگ تأییدشده کودکان تا یتیمی اجباری ۵۸ هزار کودک در غزه! سخنگوی یونیسف: 🔹غزه همچنان مکانی خطرناک برای کودکان است؛ بیماری‌ها شیوع یافته، آوارگی ادامه دارد و بسیاری از مردم در مکان‌های باز زندگی می‌کنند و بمب‌ها و مواد منفجره‌ای وجود دارد که هنوز منفجر نشده‌اند. 🔹سرما بسیاری از کودکان را تهدید می‌کند چون در زمستان گذشته نوزادان به دلیل سرما جان باختند. @Modafeaneharaam

️ «شریکة الحسین علیه السلام» را از جمله القاب حضرت زینب سلام الله علیها استاد عالی @Modafeaneharaam @Modafeaneharaam

💟#زندگی_به_سبک_شهدا 🟢شهید مدافع‌حرم #داوود_مرادخانی 💜فرزند شهید نقل می‌کند: پدرم برای همه‌ی ما تکیه‌گاهی مطمئن بود و همه، حرفش را بی‌چون و چرا می‌پذیرفتیم. می‌دانستیم که رفتار‌ها و تصمیماتش بر روی منطقی استوار است. بارها برای تشویق و قدردانی، کتاب به ما هدیه می‌داد. 💚حتی جالب اینکه تا زمانی که من و خواهرم چادر نخواسته بودیم، ما را مجبور به چادر به‌سر‌کردن نکرد. بسیاری از مواقع اگر رفتاری ناصحیح می‌دید، موضوعی را تعریف می‌کرد یا کتابی متناسب آن موضوع می‌خرید و به آن فرد هدیه می‌داد. 💜هیچ وقت مستقیماً اشتباهات و خطاها را گوشزد نمی‌کرد. این موضوع در مورد نماز هم برایمان اتفاق افتاد. اگر پدرم می‌دید که در نماز اول وقت قدری سستی می‌کنیم، می‌گفت: «نماز مثل لیمو شیرینه! باید زود ادا شه؛ چون اگر وقتش بگذره، تلخ می‌شه.» 💚همین جمله‌اش ما را راغب می‌کرد که نماز اول وقت بخوانیم اما هیچوقت نمی‌گفت "بلند شوید الان نماز اول وقت بخوانید". در زمان ناراحتی مدتی را خارج از خانه می‌گذراند تا راه بهتری پیدا کند و وقتی نهایت ناراحتی در او موج می‌زد، قرآن می‌خواند و واقعا آرام می‌شد. @Modafeaneharaam

امنیت میوه درختی است که ریشه در خون شهیدان پلیس دارد 🌷شهید میثم علی خواه در تاریخ ششم آبان ماه ۱۴۰۴ در درگیری با اراذل و اوباش در منطقه لاهیجان استان گیلان به درجه رفیع شهادت نائل گردید . @Modafeaneharaam

اعطای درجه سپهبدی به خانواده سردار شهید علی شادمانی 🔹سرلشکر عبداللهی، فرمانده قرارگاه مرکزی حضرت خاتم‌الانبیاء(ص) عصر امروز با حضور در منزل سردار شهید علی شادمانی فرمانده فقید قرارگاه خاتم الانبیاء ضمن ادای احترام به مقام شامخ شهدا، به‌ویژه شهدای جنگ تحمیلی ۱۲ روزه و خاصه شهید علی شادمانی، طی حکم فرمانده معظم کل قوا حضرت امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) درجه سپهبدی این شهید والامقام را به خانواده ایشان اعطاء کرد. ‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌@Modafeaneharaam

💢 درد دل دختر شهید هسته‌ای با دختر سردار سلامی: باباهامون ما رو جا گذاشتن! 🔹‌دختر شهید سپهبد حاج حسین سلامی به عیادت فهیمه هاشمی‌تبار، دختر دانشمند شهید سیداصغر هاشمی‌تبار رفت. 🔹‌دختر سردار شهید سلامی: تو الگوی همه دختران ایران هستی @Modafeaneharaam

💟#زندگی_به_سبک_شهدا 🔴شهید مدافع‌حرم #علی_منیعات 🎙راوے: همسر شهید 🎈علی همیشه می‌گفت: «سعی کنیم محیطی فراهم کنیم که بچه در اون به آرامش برسه. مثلا بلند صحبت نکنیم یا مشکلات رو جلوی اون مطرح نکنیم.» به بچّه شخصیت می‌داد و بهش احترام می‌گذاشت. سعی می‌کرد بهش انرژی مثبت بده و سرکوبش نکنه و همیشه تشویقش می‌کرد و با احترام با بچه رفتار می‌کرد. 🎈علی‌آقا مسائل رو برای دخترم توضیح می‌داد و روشنش می‌کرد. به مراسم مذهبی می‌بُردیمش. از کوچیکی گمونم چهار سالگیش مادرم براش چادر دوخت و سرش می‌کردم. علی خیلی خوشش میومد. دست زینب رو می‌گرفت و بیرون می‌بُرد. می‌گفت «دختر باید از بچّگی با حُجب و حیا بار بیاد.» 🌸 🌸🌼🌺 🌸🌼🌺🌼🌸 @Modafeaneharaam

« •°🌾•° » شهید حامد سلطانی: من تا زمانی که زنده ام،نمیگذارم کسی نگاه چـپ به نامــوس خدا داشته باشد. #شهید_حامد_سلطانی🥀 #سالروزشهادت‌ 🕊 ╭♥️ ╰┈➤ @Modafeaneharaam @Modafeaneharaam

🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 #قرار_بی‌قرار 🌹 خاطرات شهید مدافع حرم #مصطفی_صدرزاده قسمت 7⃣3⃣1⃣ هر وقت مصطفی می آمد ایران اول می‌رفت مشهد به خانواده شهید قاسمی دانا سر می‌زد و می گفت: « من پسر شما هستم! » به پدر شهید صابری هم می گفت: « پدر. » پدر شهید صابری از روحانیون افغانستانی مقیم قم است. هر وقت مصطفی به دیدنش می رفت، می گفت: « برای منم همون دعایی که در حق مهدی کردید و شهید شد، بکنید تا به شهادت برسم! » خانواده شهید صابری تا آن زمان شمال نرفته بودند. آقا مصطفی یک بار آنها را با خودش برد. یک روز زنگ زدم گفتم: « کجایی؟ » گفت: « خونواده شهید صابری رو آوردم شمال و بعدم می‌برم مشهد! » همیشه غصه می خورد و می‌گفت: « بچه های اینا شهید شدن، ولی من هنوز هیچی! » وقتی این حرف‌ها را میزد دلم آشوب می‌شد و می‌گفتم: « تو باید بمونی تا هر چقدر می‌تونی از این داعشیا بکشی هنوز وقت رفتنت نیست! » حتی یک سری تیر خورده بود و کتاب دعای داخل جیبش هم سوراخ شده بود، ولی تیر به بدنش اصابت نکرده بود. یک بار هم در عملیات آزادسازی حلب خمپاره ۱۲۰ میلی متری خورد داخل سنگری که مصطفی بود. بچه ها تعریف کردند که گردوخاک همه جا رو فرا گرفت. ما گفتیم مصطفی شهید شد. داد زدیم: « سید ابراهیم! » دیدیم یکی از لای گردو خاک آمده بیرون و با خنده و می گوید: « دیدید شهید نشدم! » بعد از مجروحیت مصطفی در عملیات " بصر الحریر"، او را شبانه بردند بیمارستان بقیة الله. عکس که گرفتند متوجه شدند نخاعش ترک برداشته و احتمال قطعی نخاع هست. خونریزی شدیدی هم داشت. ⬅️ ادامه دارد.... @Modafeaneharaam