eitaa logo
مهدی عبداللّهی
811 دنبال‌کننده
646 عکس
360 ویدیو
49 فایل
🌐 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 اندیشه‌ورزی در قلمرو علوم عقلی اسلامی و علوم انسانی مهدی عبداللّهی دانشیار مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و مدیر گروه فلسفه علوم انسانی دانش‌آموخته سطح 4 حوزه علمیه قم دکتری فلسفه اسلامی ارتباط با مدیر کانال: @mabd57
مشاهده در ایتا
دانلود
آیت الله : ... اما امروزه همه چیز در "قالب مباحث علمی" قرار گرفته و افرادی با علم فلسفه در راستای این شبهات تحقیق می کنند. وظیفه اصلی پاسخ به این شبهات به عهده حوزویان است. ✍ کانال مهدی عبدالهی 🇮🇷
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌷 💐🎗بسم الله‌ الرحمن الرحیم🎗💐 💎 تفاوت «پاننتئیسم» با وحدت وجود (1) در دیدار پروفسور کلاوس مولر از اساتید دانشگاه مونستر با حضرت آیت الله جوادی آملی که گزارش آن در تاریخ 4 اردیبهشت در کانال منتشر شد، پروفسور مولر در خصوص نسبت «پاننتئیسم» «Panentheism» با وحدت وجود سؤال کردد. در خلال چند پیام به این موضوع خواهیم پرداخت. 🌹 🌿 🌾🍂 🍃🌺🍂 💐🌾🍀🌼🌷🍃🌹 ✍ کانال مهدی عبدالهی 🇮🇷 🆔 @MAbdullahi
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌷 💐🎗بسم الله‌ الرحمن الرحیم🎗💐 💎 تفاوت با (1) در نحستین نگاه، ارتباط خدا با جهان باید به یکی از سه صورت ذیل باشد: (1) خداوند متمایز و جدای از جهان است. (2) خداوند با جهان یکی است، ولی به نحوی که تنها جهان واقعاً موجود است و خدا موجود نیست. (3) خداوند با جهان یکی است، ولی به نحوی که تنها خداوند واقعاً موجود است و جهان وجود ندارد. از سوی دیگر، باید معنای دقیق () و تفاوت آن با () روشن شود. مقصود از همه خداانگاری این است که خدا هر چیز است و هر چیز خداست. در حالی که همه درخداانگاری به تعریف واژه نامه آکسفورد کلیسای مسیحیت عبارت است از: «اعتقاد به این که خدا همه عالم را دربردارد و بر همه عالم سیطره دارد؛ به طوری که هر بخش از آن در او موجود است، اما (برخلاف همه خداانگاری)، هستی او بیش از عالم است و به وسیله عالم تحلیل نمی رود. کلمه «pan» در زبان یونانی به معنای «همه»، «theos» به معنای خدا و «en» به معنای در (in) است. از این رو، «Pantheism» بدین معناست که «همه خداست» و «Panentheism» به این معناست که «همه در خداست». بر این اساس، می توان این دو نظریه را به روشنی از یکدیگر جدا نمود. اما pan میتواند به معنای «هر چیز» نیز باشد در مواردی که یک فرد، «pantheism» را به این معنا میفهمد که «هر چیزی خداست» نه اینکه «کل خداست». جمله اخیر تنها معنای فلسفی جدی برای «pantheism» است که بدین معناست که خداوند همه است یا کلی است که هر شئ محدودی در آن مشارکت دارد و واجب الوجود است، اما آن اشیاء با آن یکی نیستند. چنین فلسفه ای را میتوان به درستی «panentheism» نامید. در فلسفه غرب، افراد متعددی چون اسپینوزا و هگل متهم به همه خداانگاری یا همه درخداانگاری شده اند که داوری در هر مورد نیازمند بررسی مستقل است. اما مسئله مهم آن است بنا بر خداباوری ادیان سنتی مثل اسلام و مسیحیت، جهان مخلوقات بیرون از خدا قرار دارد و خداوند با مخلوقات یکی نیست. 🌹 🌿 🌾🍂 🍃🌺🍂 💐🌾🍀🌼🌷🍃🌹 ✍ کانال مهدی عبدالهی 🇮🇷 🆔 @MAbdullahi
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌷 💐🎗بسم الله‌ الرحمن الرحیم🎗💐 💎 تفاوت با 2⃣ وحدت و کثرت وجود از منظر (1) وحدت و کثرت وجود تا پیش از به‌مثابه یک مسئله فلسفی مطرح نبوده است. از فضای فکری و و نیز از لابه‌لای کلمات فیلسوفان مشائی و اشراقی و مسائلی که مطرح کرده‌اند، می‌توان پی برد که این حکیمان کثرت واقعیات عینی را مسلم می‌دانستند. در فلسفه مشاء کثرت واقعیات عینی را می‌دانستند، و فضای فکری فلسفه سینوی و مسائل مطرح در آن به‌روشنی نشان‌گر آن است که کثرت واقعیات خارجی در این مکتب به رسمیت شناخته شده است. فیلسوفان مشائی از اقسام وجود سخن گفته‌اند. ابن سینا و پیروانش تقسیم موجود به مقولات ده‌گانه را مانند تقسیم جنس به‌وسیله فصول به انواع دانسته، مقولات را به‌منزله انواع موجودات شمرده‌اند. از سوی دیگر، وجود را در تقسیمات متعددی به مفاهیم متقابل فلسفی مانند بالفعل یا بالقوه، واحد یا کثیر، قدیم یا حادث، علت یا معلول، واجب یا ممکن تقسیم کرده‌اند. افزون بر این، مسائلی در این مکتب وجود دارند که تنها با پیش‌فرض انگاشتن تکثر موجودات خارجی مجال طرح یافته‌اند. یکی از روشن‌ترین این مباحث بررسی نحوه پیدایش مخلوقات متکثر از خالق یگانه است که در الهیات بالمعنی الاخص ذیل مسئله «کیفیت صدور کثیر از واحد» مطرح شده است. بدین ترتیب، با وجود عدم طرح مسئله وحدت و کثرت واقعیات خارجی در فلسفه مشائی، هیچ حکیم مشائی در تعدد واقعیات عینی کمترین تردیدی ندارد. از این رو، گاه به فراوانی موجودات خارجی نیز تصریح کرده‌اند مانند: «الموجوداتُ کثیرۀٌ.» حکیمان اشراقی نیز هیچ تردیدی در کثرت واقعیات عینی ندارند. فضای فلسفه اشراق نیز به‌روشنی کثرت‌انگارانه بوده، مسائل آن ریشه در کثرت موجودات خارجی دارند که بی‌تردید روشن‌ترین آن‌ها همان مسئله «کیفیت صدور کثیر از واحد» است. از منظر حکمت اشراق نیز تعدد واقعیات خارجی مسلم است. از این رو، در حکمت اشراق، از وحدت و کثرت وجود سؤال نمیشود. بلکه این فیلسوفان از چگونگی وقوع کثرت در عالم واقع سؤال میپرسند. اگر موجودات گوناگونی در عالم واقع تحقق دارند، جای این پرسش است که از منظر فیلسوفان این مکتب کدامین امر یا امور عامل اختلاف واقعیات متعدد خارجی می‌باشند. شیخ اشراق طرفدار کثرت است، اما از آنجا که به اعتقاد وی، وجود امری و تنها یک مفهوم ذهنی انتزاعی است، واقعیات متکثر را از سنخ ماهیت می‌داند. اما در نظام فلسفی ملاصدرا، پس از پی افکندن به‌مثابه سنگ بنای حکمت متعالیه دومین مسئله فلسفی که قابل طرح است، وحدت و کثرت وجود است. ملاصدرا در این میان دو دیدگاه را در طول یک دیگر عرضه داشته است. نخست، سخن از وجود به‌میان می‌آورد که در آن وجودات خارجی همگی دارای سنخ و حقیقتی واحدند، اما اشخاص و افراد متعددی برای این وجود واحد تحقق دارد. بدین ترتیب، با این وحدت تشکیکی، وحدت و کثرت هم‌آغوش یک‌دیگر پابرچا می‌مانند و و مطرح می‌شود. اما دیدگاه نهایی ملاصدرا، گذر از به است. در این نگرش، حقیقت اصیل وجود تنها یک مصداق واقعی دارد و وجود واحد است. 🌹 🌿 🌾🍂 🍃🌺🍂 💐🌾🍀🌼🌷🍃🌹 ✍ کانال مهدی عبدالهی 🇮🇷 🆔 @MAbdullahi
سلام و صلوات به روح بلند مفسر کلام الهی، عارف واصل و حکیم فرزانه علامه طباطبایی قدس سره الشریف
سیره علامه طباطبایی قدّس سرّه در ماه مبارک رمضان
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌷 💐🎗بسم الله‌ الرحمن الرحیم🎗💐 💎 آسیب شناسی تحصیل فلسفه در کلام حضرت 💥با وضعیت آموزش فعلی فلسفه در حوزه و دانشگاه، کسی فیلسوف نخواهد شد. ✔️ مدظله 🔹فلسفه از لحاظ شیوع رو به افول نیست؛ این‌قدر که امروز رساله می‌نویسند و مدرک دکتری حکمت متعالی می‌گیرند و تدریس می‌شود در دانشگاه‌ها، هیچ‌وقت سابقه نداشته. پس از این جهت رو به افول نیست. 🔹اما اگر منظور از روبه‌افول‌بودن این است که فیلسوفی که فهم عمیق از ملاصدرا داشته باشد و صاحب نظر ـ مثل آقای طباطبایی ـ باشد، از این پس کم‌تر خواهیم داشت، بله چنین است. البته علتش این نیست که امروزه فیلسوفان در انزوا به‌سر می‌برند یا به آن‌ها اعتنا نمی‌شود یا این‌که تکفیرشان می‌کنند؛ همه‌ی این‌ها سابقاً بوده است؛ بلکه علت، سبک و روشی است که در حوزه و مؤسسات اقماری آن بر فلسفه مسلط شده است؛ این روش که درس‌ها در قالب واحد و ترم و مدرک رسمی کارشناسی ارشد و دکتری ارائه می‌شود. اگر کسی به این روش قناعت کند، هیچ‌وقت فیلسوف نخواهد شد. 🔹من در مقدمه کتاب‌هایم نوشته‌ام که چه‌بسا در آینده کاریکاتوری از ارائه خواهد شد و به این کاریکاتور ایراد بگیرند که بینی‌اش بزرگ است، لب‌هایش اشکال دارد و…؛ اما این حکمت متعالیه نیست؛ این توهمی است از . 🔹دانشجویی می‌گفت استادِ روش تحقیق ما گفته است ملاصدرا حشیش کشیده و… ؛ همین استاد در دوره بعد حکمت متعالیه درس داده بود. از چنین تدریسی چه انتظاری دارید؟ حکمت متعالیه واقعاً گسترده است و ممکن نیست در چند واحد بتوان آن را منتقل کرد. غربی‌ها خیلی کتاب دارند. هم‌چنین دانشگاه آن‌ها خیلی از دانشجو کار می‌کشد. وقتی استاد درس می‌دهد شاید دانشجو بیست کتاب اطراف آن بحث را ببیند. 🔹در کشور ما نوشتن مقاله هم اجرای کاریکاتوری از غرب است. مدرک دکترا این‌قدر زیاد شده است که امروزه باید دنبال کسی گشت که دکترا نداشته باشد. این‌ها کار را خراب کرده است. قبلاً می‌دیدیم یکی رشته‌اش فقه بود و فقط یک منظومه خوانده بود؛ اما وقتی که با دکترای حکمت و فلسفه متعالیه فعلی مقایسه‌اش می‌کنیم می‌بینیم با سوادتر از این‌ها بود؛ چون او واقعاً خوب خوانده بود و انگیزه‌اش هم انگیزه فهمیدن حقیقت بود؛ نه این‌که صرفاً دکترا بگیرد و بگوید دستم بند شود. این مسائل کار را خراب کرد؛ حوزه را ضعیف کرده و بیش از این هم ضعیف خواهد کرد؛ مگر آن‌که سردمداران حوزه توجه جدی به این مسأله بکنند؛ بیایند و به روش‌های قبل برگردند. 🔹نمی‌گویم عین سابق شود؛ اما باید آن‌چه بود اصلاح می‌شد؛ نه آن‌که نظام آموزشی را کلاً تغییر دهیم؛ آن‌هم نظامی که می‌گویند در دانشگاه جواب نمی‌دهد؛ آن را به حوزه بیاوریم! در دانشگاه آن‌هایی که خوب کار می‌کردند، طلبگی کار می‌کردند؛ اگر سه واحد یک درس را می‌گرفت، کنارش ده واحد آن درس را کار می‌کرد؛ این می‌شد باسواد و نخبه. 🔺 مباحثات 🌹 🌿 🌾🍂 🍃🌺🍂 💐🌾🍀🌼🌷🍃🌹 ✍ کانال مهدی عبدالهی 🇮🇷 👉 🆔 @MAbdullahi
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌷 💐🎗بسم الله‌ الرحمن الرحیم🎗💐 💎 تحلیل شنیدنی از منطبق با مسائل امروز ما: اگر آقایان توقع دارند که شما چرا با امریکا در افتادید که این جنگها واقع بشود ، ... این اشکالى است که این آقایان باید به خود پیغمبر بکنند که چرا با «ابو سفیان» ها درافتادى تا عمویت را بکشند؟ خوب، تسلیم مى شدى تا آنها [کشته نشوند] گوشه خانه ات مى نشستى! به امیر المؤمنین هم این اشکال وارد است. اشکالى که آقایان مىکنند اگر وارد باشد ، به او هم وارد است؛ خوب، شما چرا با معاویه مخالفت کردى؟ همه گفتند معاویه را بگذار در حکومت شام باقى باشد، چرا گفتى که من یک ساعت ظالم را نمى گذارم سر جاى خودش بنشیند؟ خوب، اسباب این شد که اشخاص بزرگ مثل «عمار» و چندین هزار جمعیت را به کشتن دادى! این منطق اگر درست باشد، به حضرت سید الشهدا- سلام اللَّه علیه- هم وارد است. همان طورى که آن وقت به او اشکال مى کردند؛ خوب، شما در مدینه آسوده نشسته بودى، چرا پا شدى، راه افتادى با این جمعیت کم در مقابل یک حکومت جبار؟! خوب همه انبیا در تاریخ اشتباه کرده اند به منطق این آقایان، همه باید با قلدرها بسازند، ما هم اشتباهى که انبیا کرده اند اعتراف به آن مىکنیم که ما هم مثل انبیا اشتباه کردیم! مسأله این نیست، مسأله، مسئله انسانیت است؛ ارزشهاى انسانى است، مسأله، مسأله جلوگیرى از این جنایاتى است که دارند قلدرها به بشر مىکنند، به انسانها مى کنند، تباهى انسانهاست، مسأله، به تباهى کشیدن افراد ارزشمند است، اگر مسأله این است، ما پیروز هستیم؛ 📚 صحیفه امام خمینی، ج17، ص 168-169 🌹 🌿 🌾🍂 🍃🌺🍂 💐🌾🍀🌼🌷🍃🌹 ✍ کانال مهدی عبدالهی 🇮🇷 👉 🆔 @MAbdullahi
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌷 💐🎗بسم الله‌ الرحمن الرحیم🎗💐 💎 استعدادهای نهفته در حوزه علمیه از زبان مغزهایی در این حوزه علمیه هستند که اگر هر کدام از مراکز تحقیقاتی دنیا این آدم ها را در آن رشته خودشان تربیت کرده بودند، امروز نابغه هایی داشتند. این هم، یکی از بدبختی های ماست!! امروز ذهنهایی در حوزه علمیه هستند که اگر در فلان موسسه تحقیقاتی دنیا، در فن ریاضیات یا فیزیک یا علوم طبیعی یا نجوم مشغول بودند، امروز در دنیا، مثل خورشیدی می درخشیدند! و هر روز، یکی از کارهایشان در دنیا، به ثبت می رسید!! اما این طور مغزها در حوزه علمیه ما، آدم های معمولی و عادی هستند!! 🍃 ۳۰ بهمن ۱۳۷۰ 🌹 🌿 🌾🍂 🍃🌺🍂 💐🌾🍀🌼🌷🍃🌹 ✍ کانال مهدی عبدالهی 🇮🇷 👉 🆔 @MAbdullahi
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌷 💐🎗بسم الله‌ الرحمن الرحیم🎗💐 💎 آموختن فلسفه از جهتی از آموختن فقه واجب تر است علامه : ... در اين زمينه ها، بايد عقل را به كار گرفت تا با تفكر بيشتر و موشكافى دقيقتر، قدرت تعقل را بالا ببريم. اين كارى ضرورى است، بلكه از آموختن فقه نيز واجب تر است؛ چون مربوط به اصل عقيده است. و اين تلاش فكرى همان چيزى است كه آنرا «فلسفه» مى ناميم. اگر در علم كلام هم استدلال عقلى موجود است آن استدلال فلسفى است؛ چون بر طبق تعريف، فلسفه يعنى اثبات مسائل از راه برهان عقلى. اثبات توحيد در آيه «لَو كانَ فيهِما آلِهَةٌ اِلاَّ اللّهُ لَفَسَدَتا»، هم بوسيله يك برهان عقلى است. پس در قرآن نيز فلسفه موجود است. خلاصه سخن آنكه، براى اينكه قدرت فكرى برترى داشته باشيم و بتوانيم در مقابل شبهاتى كه ديگران مطرح كرده اند پاسخ هاى مناسبى بدهيم بايد درس فلسفه بخوانيم. 📚 مباحثی درباره حوزه، ص ۱۰۲ 🌹 🌿 🌾🍂 🍃🌺🍂 💐🌾🍀🌼🌷🍃🌹 ✍ کانال مهدی عبدالهی 🇮🇷 👉 🆔 @MAbdullahi
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌷 💐🎗بسم الله‌ الرحمن الرحیم🎗💐 💎 تفاوت جوهری با دیگر علماء و مراجع علامه : این سخن خواجه نصیرطوسی در وصف عبارات مرحوم بو علی است . او در اشارات در مورد عارف می گوید : حشٌ بشٌ بسّامٌ وَ هُوَ شُجاع وَ کَیفَ لا وَ هُوَ بِمُعزلِ عَنْ تَقیَّهِ المَوت . عارف از موت تقیّه ای ندارد . خصوصیّت بارز امام (رضوان الله علیه) این بود که از مرگ نمی ترسید ؛ چون مرگ ارادی را تجربه کرده بود . وقتی مرگ ارادی را تجربه کرده بود ، وقتی که ترس از مرگ نباشد ، انسان چیزی کم نمی آورد و بقیه مسائل برای او حلّ است . از این رو در مورد تبعیدشان بعد از واقعه ۱۵ خرداد می فرمودند : این ها می ترسیدند، من نمی ترسیدم . هم چنین در واقعه ۲۵ شوال که عوامل رژیم پهلوی بعضی از طلاب را مجروح کردند و بعضی را به شهادت رساندند و بسیاری از آقایان ترسیدند و گفتند : وقت تقیّه است و ساکت شدند. اعلامیه امام در فردای آن روز که در آن خطاب به رژیم فرمودند : شما روی مُغول را سفید کردید ! کسی که از مرگ نترسد، چنین آثاری دارد: اَلْعارِفُ شُجاعٌ‌ کَیفَ لا وَ هُوَ بِمُعزِلٍ عَنْ تَقیَّهِ المَوت . و کسی از مرگ طبیعی نمی ترسد که بالاتر اش را تجربه کرده باشد، و آن مرگ ارادی است . انسان وقتی امیال اش را اِماته کند، متحرّک بِالهَواء نباشد، متحرّک بِالهَوس نباشد، متحرّک بِالمِیل نباشد، بلکه متحرّک بِالولایه باشد، از مرگ هراسی ندارد. وقتی که از مرگ هراسی نداشت، چنین می شود. در انجام وظیفه آن چه که جلوی دیگران را می گرفت و می گیرد، همان ترس از مرگ است. 👈⭕️ بنده در همان بحبوحه قیام ایشان رفتم خدمت یکی از مراجع که از اساتید من هم بودند. دیدم بحار مرحوم علامه مجلسی را باز کرده اند و مشغول مطالعه بحث تقیّه هستند . او گرچه ممکن بود بحثی از جهاد و مبارزه و فداکاری مطرح کند، ولی حرف جهاد را می زد و فکر تقیّه در ذهنش بود. امّا امام حرف جهاد را می زد، فکر جهاد را می کرد، و قلبش برای جهاد می تپید. 🌹 🌿 🌾🍂 🍃🌺🍂 💐🌾🍀🌼🌷🍃🌹 ✍ کانال مهدی عبدالهی 🇮🇷 👉 🆔 @MAbdullahi
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌷 💐🎗بسم الله‌ الرحمن الرحیم🎗💐 💥 فاجعه حقیقی برای حوزه از نگاه انقلاب: ... عیب دوم، عدم گسترش کافی و لازم در باب است که این، حقیقتاً فاجعه است. از این بالاتر و تلخ تر، فراموش شدن کلام است. حوزه‌ اسلام و حوزه‌ علمیه‌ اهل بیت، در درجه‌ اوّل، حوزه‌ کلام و بعد حوزه‌ بود و بزرگانِ فقهای ما، بودند. شما نگاه کنید، در حوزه‌های ما «کلام» منسوخ است؛ در حالی که امروز بیشترین تهاجم از سمت مباحث کلامی است. همان‌طور که مطرح کردم، ما در گذشته عقب نبودیم و هر کس چیزی می گفت، فوراً جوابش حاضر بود؛ ولی امروز این قدر مباحث کلامی در دنیا مطرح میشود که حوزه‌ی علمیه از آنها مطّلع نیست. می دانید امروز چقدر در دنیا مسأله‌ شناسی و ، مورد بحث است و چه کسانی می نویسند و می گویند و تحقیق می کنند و ما خبر نداریم؟ این عیب بزرگی است. البته کسانی از آحاد منتسب به حوزه، کارهای با ارزشی کردند و می کنند؛ اما این کار، کار حوزه - در شکل نظام یافته‌ آن نیست. کارهای افراد، غیر از کارِ نظام است. نظام حوزه بایستی جواب بدهد. حالا یک نفری پیدا شد و وارد منطقه‌ای گردید و کاری کرد و محصولی هم داد؛ نمی شود این را به حساب حوزه گذاشت. انصافاً حوزه در این زمینه کاری نمی کند. 🍃 بیانات در جمع برخی از نخبگان حوزه علمیه 🌹 🌿 🌾🍂 🍃🌺🍂 💐🌾🍀🌼🌷🍃🌹 ✍ کانال مهدی عبدالهی 🇮🇷 👉 🆔 @MAbdullahi