چرا باید دل کم حجابا رو به خاطر ظاهرشون بشکنیم؟ کسایی که دلشون با اهل بیته❤‍🩹 چرا نباید با مهربانی باشه؟🙃 . #خاطره_نوشت_طلایی : قرار شد به مدت ده شب توی امامزاده بگردیم دنبال دلایی ک منتظر نشونه ای از طرف امام حسینن❤‍🩹 #شب_دوم سوم بود داشتم تو حرم دور دور میزدم دنبال دل شکسته هایی با ظاهر عجیب بودم تا اینکه .....👈 . از دور دیدمش برگه آزمایشش دستش بود فهمیدم داره با دل شکسته و یه حس مبهمی وارد حرم میشه🥹❤‍🩹 .. با صندل پاشنه بلند' آرایش غلیظ و مژه های خیلی بلند.... . انگار خود بی بی کشان کشان دلش رو آوردن کنار من .. تا بشینم پای درد و دلش .. پای اشک هاش...😭💔 . تا گفتم از طرف امام حسین یه سوپرایز برات دارم بغلم کرد و مثل ابر بهار گریه میکرد🥺 تا گفت سرطان داشتمو اومدم یزد شیمی درمانی کنم امام حسین شفام دادن اومدم این امامزاده برای تشکر ؛ فهمیدم ارباب منو پیش خوب کسی کشونده... مخاطب خاص و دلشکسته🥺💔 . چقدر گریه کرد..باورش نمیشد اینطوری آقا اومدن پیشوازش... چقدر #نشونه_خاص ای بود براشون... . و ما بودیمو ده شب پر از معجزه از جانب امام حسین😭💔 . #امامزاده_جعفر_یزد #یزدیها #طرح_مودت_در_یزد #اسلام_دین_مهربانی هاست #جذب اسلام با #طرح_مودت_محبت #موثر_ترین_روش_امر_به_معروف #محبت معجزه پیامبر خداست.❤❤ #چهارشنبه_های_طلایی #حب_الحسین_یجمعنا #امام_حسین_همه_ای🥺 #ما_رو_هم_بخر_آقا 🌱برای دیدن ویدئو در اینستاگرام کلیک کنید

🌙#خاطره_نوشت_طلایی: دیروز میون مخاطب هام یه دختر هفت هشت ساله بود که وقتی از شهدا میگفتم با دقت گوش میکرد بعد که او و چند نفر دیگه رو دعوتشون کردم و هدایتشون کردم برن غرفه بعدی که پرچم امام حسین بود و همینطور طبق روال خواهران غرفه بعدی هدایتشون میکردن برن غرفه آخری که طرح مودته بعد از حدود نیم ساعت شایدهم بیشتر دختر خانم مجدد اومد مستقیم اومد سمتم و گفت خاله من میخوام برای شهیدا کار کنم🥺🥺🥺باید به کی بگم؟ چکار کنم؟ گفتم عزیزم مدرسه میری؟ گفت بله😍 گفتم برو پیش خانم مربی پرورشی که وقتی میخواین سرود بخونین و صبحگاه اجرا کنین و اینا بگو من میخوام واسه شهدا کار کنم نزارم مردم بی حجاب بشن☺️ ببینم دختر قشنگم😉، حالا که میخوای واسه شهدا کار کنی پس روسری خودت کو؟؟!! آخه سرلخت بود! مِن مِن کرد و گفت آخه میدونین کثیف بود نتونستم سر کنم🥺 گفتم بیا بریم یه روسری قشنگ سرت کنم خوشکل تر بشی 😇🥰 وقتی خواهر عزیزم تو غرفه مودت روسری سرش کرد گفتم وای چقدر خوشکل شدی🤩🤩🤩 تو که میخوای واسه شهیدا کار کنی قول بده دیگه بدون روسری از خونه بیرون نیای... دختر نازم بهم قول داد که همیشه روسریشو بخاطر شهدا سر کنه😍 #دهه_نودی_ها #پاتوق_دخترونه #باغ_دولت_آباد #یزد 🆔@khadem_yazd✨

#خاطره_نوشت_طلایی🌙: . ‌‌. از سه نسل مختلف مادر، دختر و نوه یکی با حجاب روسری، یکی با کلاه و دیگری هیچ... گیره‌های ما تبرکی بودند💚 برای گرفتن هر کدام نیت شده بود، فرق می‌کردند؛ وقتی آن‌ها را که دید گفت: «مربوط به حجابه؟ الان باید حجاب کنم!🤨 شرمنده ما این همه خون ندادیم که باز روسری سر کنیم انتخاب‌مون رو کردیم دیگه به عقب برنمی‌گردیم...»😊 سکوت کردم لحظه‌ای چهره شهدا در ذهنم عبور کرد😞 از همه بیشتر یاد شهیدی افتادم که هنگام خداحافظی با خانواده‌اش، دخترک معصوم به پای پدر چسبیده بود و نمی‌خواست جدا شود دلش پدر را برای همیشه می‌خواست برای لوس کردن‌های دخترانه و ناز خریدن‌های پدرانه... اما پدر باید می‌رفت؛ دشمن به نزدیکی کشور آمده بود، پدر نگران امنیت و آرامش مردم شهر بود؛ نگران حجاب و دین زنان و دختران مملکتش ...💔 با توسل به شهدا در دل بسم‌الله گفتم و ادامه دادم:« این‌ها هدیه است؛ خوب نیست هدیه رو رد کنی...🥰 حالا یه امتحان کن نخواستی باز می‌کنم؛ بفرمایید قابل شما رو ندارد» _ آخه بلد نیستم، نمی‌دونم چه جوری بسته میشه!🙁 _اگر اجازه بدید براتون درست می‌کنم.😉 با لبخندش قوت قلب گرفتم و شروع به بستن کردم😍 دیگر از مقاومت اولیه خبری نبود حالا با اشتیاق در بستن شال به من کمک می‌کرد حتی پیشنهاد استفاده از گیره‌های بیشتر را هم داد، می‌خواست شال روی سرش محکم باشد و نیافتد.🙃 خود را در آینه که دید لبخند تحسین آمیزی زد و گفت :« چه قشنگ بودم و خبر نداشتم! همسرم حتماً با دیدنم شگفت‌زده میشه»😃 با عجله بیرون رفت و من با احترام به مقام شهدا و خانواده‌هایشان از خدا بابت این نعمت بزرگ شکرگزاری کردم.🙂❤️