eitaa logo
متن‌اشعار حاج‌محمود‌کریمی
2.5هزار دنبال‌کننده
5 عکس
0 ویدیو
1 فایل
﷽ هرگونه انتشار و استفاده از متون با هدیه ۵ صلوات به ساحـت مقـدّس امام زمان "عج"، بلامانع میـباشد کانال حاج محمود کریمی 👇 @MAHMOUDKARIMMI کانال تلگرام متن اشعار 👇 t.me/KARIMI_MATN 📌به جهت بار معنوی کانال تبادل ندارد.
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️ کانال متن‌اشعار حاج‌محمودکریمی . 📋 جــلـــســات 📋 🗓 تاریخ: پنج شنبـه مــورخ 1398/06/14 🔶 مراسم شـب ششم محـرم الحـرام 1441 📢 هیـــأت رایةالعبــــــاس "علیــه السلام" 🕌 چیذر، آستـان امامزاده علی اکبـــر " ع " 🎤 حـــاج محمــود کریمـــی 🔊 | 🔊 | 🔊 | 🔊 | 🔊 | 🔊 | 🔊 | 🔊 | 💠 ۱۳۹۸ پایگاه نشر آثار حاج محمود کریمی 🔗 @MAHMOUDKARIMMI کانال متن‌اشعار حاج‌محمود‌کریمی 🔗 @KARIMI_MATN
📝 🖊 | 🖊 ۱۳۹۸ 🖊 "ع" ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نه فقط زر داده به گدا عزتی از سکه فراتر داده تا خجالت نکشد کیسه ها را حسن از آنطرف در داده به حسینش با صلح مرحمت کرده و هفتاد و دو لشگر داده اوج بخشش اینجاست پسرش را دم آخر به برادر داده قاسمش رفت و حسین، تازه می دید به او یک علی اکبر داده 🔗 @MAHMOUDKARIMMI رفت تا پر بکشد تا مگر جام بلا را سر نی سر بکشد هدفش این بوده در میان رجزش نعره ی حیدر بکشد با سپاه زلفش... می رود یک تنه در معرکه لشکر بکشد این پسر از یک تیغ در دل معرکه کار دو برابر بکشد تیغ را وقت نبرد گاه مثل عمو و علی اکبر بکشد 🔗 @MAHMOUDKARIMMI پسره سردار است از تبار یل کراره بلا فرّار است ابروانش مالک سر او میثم تمار و دلش عمار است شتری نیست ولی شیوه ی جنگ حسن یک سره در تکرار است با سپاه مژه ها گرم شمشیر زدن در وسط پیکار است سن او کم بوده کشته ی تیغ دو ابروش ولی بسیار است تازه بعد از سه پسر ازرق این بار به تسلیم شدن ناچار است 🔗 @MAHMOUDKARIMMI ختم جنگ این سخن است پسری آمده میدان سپرش پیرُهن است زلف پشت سر زلف لشگر گیسوی این مرد شکن در شکن است تشنگی، بی کفنی این حسینیه پر از روضه ی بازه حسن است کوچه تکرار شده دشمن این پسر از نسل همان بد دهن است می زند قاسم را هدف اصلی شمشیر ولی پنج تن است نیزه ها می گفتند بشتابید زمین خورده و وقت زدن است نعل ها نیزه شوید وقت برخواستن و تاختن و دوختن است هر کجا می بینم حسن است و حسن است و حسن است و حسن است 🔗 @MAHMOUDKARIMMI چشم و لب و دو ابروی قاسم نشانه شد وقتی نقاب را ز رُخش نیزه زن گرفت گفتند زنده زنده لگدکوب اسب شد نعل سپاه سهمیه از این بدن گرفت جسمش شبیه موم عسل خانه خانه شد غم را به جان خرید و بلا را به تن گرفت جز وای مادرم سخن دیگری نگفت از او شکاف سینه مجال سخن گرفت ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📁 کانال رَفَــعَ اَللّٰهٌ رایَــةَ اَلْعَـبّاٰسْ 🔗 @MAHMOUDKARIMMI 📝 کانال متن‌اشعار حاج‌محمودکریمی 🔗 @KARIMI_MATN