eitaa logo
تشکل «حوزه مردم»
8.1هزار دنبال‌کننده
17.4هزار عکس
13هزار ویدیو
103 فایل
⁦✔️⁩صدای انقلاب اسلامی از حوزه علمیه قم ⁦✔️⁩سازمان دهی لشکر مطالبه گر روحانیت جوان انقلابی ⁦✔️⁩تحقق میدانی اوامر امامین انقلاب اسلامی 🌐مجموعه طلاب و فضلای جوان حوزه علمیه 📱ارتباط با ما: 🆔 @Rahyar_Nojavan
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ امام حسین«ع» و اصحابش تاریخ را نجات دادند مى‌خواهم از روى مقتل «ابن‌طاووس» -‌کتاب «لهوف»‌- یک چند جمله ذکر مصیبت کنم و چند صحنه از این صحنه‌هاى عظیم را براى شما عزیزان بخوانم. این مقتل، مقتل بسیار معتبرى است. این سیدبن‌طاووس فقیه است، عارف است، بزرگ است، صدوق است، موثق است، مورد احترام همه است. ایشان نخستین مقتل بسیار معتبر و موجز را نوشت. البته قبل از ایشان مقاتل زیادى است اما وقتى لهوف آمد، تقریبا همه آن مقاتل، تحت‌الشعاع قرار گرفت. این مقتلِ بسیار خوبى است؛ چون عبارات، خیلى خوب و دقیق و خلاصه انتخاب شده است. من حالا چند جمله از اینها را مى‌خوانم... یک منظره دیگر، منظره میدان رفتن على‌اکبر علیه‌السلام است که یکى از آن مناظر بسیار پرماجرا و عجیب است. واقعاً عجیب است؛ از همه‌‌طرف عجیب است. از جهت خود امام حسین عجیب است؛ از جهت این جوان - على‌اکبر - عجیب است؛ از جهت زنان و بویژه جناب زینب کبرا عجیب است. راوى مى‌گوید این جوان پیش پدر آمد. اولاً على‌اکبر را ۱۸ تا ۲۵ساله نوشته‌اند. مى‌گوید: «خرج على بن‌الحسین»؛ على‌بن‌الحسین براى جنگیدن، از خیمه‌گاه امام حسین خارج شد. باز در اینجا راوى مى‌گوید: «و کان مِن اشبه النّاس خلقاً»؛ این جوان، جزو زیباترین جوانان عالم بود؛ زیبا، رشید، شجاع. «فاستأذن اباه فى القتال»؛ از پدر اجازه گرفت که برود بجنگد. «فأذن له»؛ حضرت بدون ملاحظه اذن داد. درباره «قاسم‌بن‌الحسن»، حضرت اول اذن نمى‌داد و بعد مقدارى التماس کرد، تا حضرت اذن داد اما «على‌بن‌الحسین» که آمد، چون فرزند خودش است، تا اذن خواست، حضرت فرمود برو. «ثمّ نظر الیه نظر یائسٍ منه»؛ نگاه نومیدانه‌اى به این جوان کرد که به میدان مى‌رود و دیگر برنخواهد گشت. «و ارخى علیه‌السلام عینه و بکى»؛ چشمش را رها کرد و بنا کرد به اشک ریختن. یکى از خصوصیات عاطفى دنیاى اسلام همین است؛ اشک‌ ریختن در حوادث و پدیده‌هاى عاطفى. شما در قضایا زیاد مى‌بینید که حضرت گریه کرد. این گریه، گریه جزع نیست؛ این همان شدت عاطفه است؛ چون اسلام این عاطفه را در فرد رشد مى‌دهد. حضرت بنا کرد به گریه‌‌کردن. بعد این جمله را فرمود که همه شنیده‌اید: «اللهم اشهد»؛ خدایا خودت گواه باش. «فقد برز الیهم غلامٌ»؛ جوانى به سمت اینها براى جنگ رفته است که «اشبه النّاس خُلقاً و خَلقاً و منطقاً برسولک». یک نکته در اینجا هست که من به شما عرض کنم. ببینید؛ امام حسین«ع» در دوران کودکى محبوب پیامبر بود؛ خود او هم پیامبر را بى‌نهایت دوست مى‌داشت. حضرت ۷-۶ ساله بود که پیامبر از دنیا رفت. چهره پیامبر، به صورت خاطره بى‌زوالى در ذهن امام حسین«ع» مانده است و عشق به پیامبر در دل او هست. بعد خداى متعال، على‌اکبر را به امام حسین«ع» مى‌دهد. وقتى این جوان کمى بزرگ مى‌شود، یا به حد بلوغ مى‌رسد، حضرت مى‌بیند چهره، درست چهره پیامبر است؛ همان قیافه‌اى که اینقدر به او علاقه داشت و اینقدر عاشق او بود، حالا این به جد خودش شبیه شده است. حرف مى‌زند، صدا شبیه صداى پیامبر است. حرف‌‌زدن، شبیه حرف‌‌زدن پیامبر است. اخلاق، شبیه اخلاق پیامبر است؛ همان بزرگوارى، همان کرم و همان شرف. بعد این‌گونه مى‌فرماید: «کنّا اذا اشتقنا الى نبیّک نظرنا الیه»؛ هر وقت دلمان براى پیامبر تنگ مى‌شد، به این جوان نگاه مى‌کردیم اما این جوان هم به میدان رفت. «فصاح و قال یابن سعد! قطع‌الله رَحِمَک کما قطعت رَحِمى». بعد نقل مى‌کند که حضرت به میدان رفت و جنگ بسیار شجاعانه‌اى کرد و عده زیادى از افراد دشمن را تارومار کرد؛ بعد برگشت و گفت تشنه‌ام. دوباره به طرف میدان رفت. وقتى که اظهار عطش کرد، حضرت به او فرمودند: عزیزم! یک مقدار دیگر بجنگ؛ طولى نخواهد کشید که از دست جدت پیامبر سیراب خواهى شد. وقتى امام حسین این جمله را به على‌اکبر فرمود، على‌اکبر در آن لحظه آخر، صدایش بلند شد و عرض کرد: «یا ابتا! علیک‌السلام»؛ پدرم! خداحافظ. «هذا جدى رسول‌اللَّه یقرئک السّلام»؛ این جدم پیامبر است که به تو سلام مى‌فرستد. «و یقول عجل القدوم علینا»؛ مى‌گوید بیا به سمت ما. اینها منظره‌هاى عجیبِ این ماجراى عظیم است و امروز هم که روز جناب زینب کبرا سلام‌الله ‌علیهاست. آن بزرگوار هم ماجراهاى عجیبى دارد. حضرت زینب، آن کسى است که از لحظه شهادت امام حسین«ع»، این بار امانت را بر دوش گرفت و شجاعانه و با کمال اقتدار، آنچنان که شایسته دختر امیرالمؤمنین است، در این راه حرکت کرد. اینها توانستند اسلام را جاودانه و دین مردم را حفظ کنند. ماجراى امام حسین، نجات‌بخشى یک ملت نبود، نجات‌بخشى یک امت نبود؛ نجات‌بخشى یک تاریخ بود. امام حسین«ع»، خواهرش زینب و اصحاب و دوستانش، با این حرکت، تاریخ را نجات دادند. بیانات در خطبه‌‌های نماز جمعه - ۱۳۷۷/۲/۱۸ 🌐 کانال تشکل «حوزه مردم» 🆔 @Howzeh_Mardom
✳️ دو فایدهٔ مهم شناخت امام سجاد«ع» دو روش دشمنان یک ملت برای از بین‌بردن قهرمانان ملت‌ها؛ یکی به فراموشی سپردن نام آن قهرمان و ممنوع‌کردن یاد او و دیگری تحریف چهرهٔ آن قهرمان است. این روش دوم خطرناک است و خلفای بنی‌امیه و بنی‌عباس آن را در پیش گرفتند. این کار گرفت؛ آن‌چنان این تیر به هدف رسید که دورهٔ بنی‌امیّه سرآمد، دورهٔ بنی‌عباس سرآمد، قرن‌ها بر این گذشت و دوستان اهل‌بیت، اهل‌بیت علیهم‌السلام را آن‌چنان می‌بینند که آن دشمنان می‌دیدند. در زندگی اهل‌بیت علیهم‌السلام این جنایت بزرگ موفق شد. هنوز آن‌چنان است که شیعهٔ امام صادق و مدعی تبلیغ سخن امام صادق علیه‌السلام، ایشان را آن‌چنان معرفی می‌کند که اگر چنانچه شما را آن‌جور معرفی کنند؛ فحش تلقی می‌شود. اگر من را آن‌جور معرفی کنند، توهین تلقی می‌شود. اگر امروز هر چهره موجّهی را آن‌جور معرفی کنند، بی‌ادبی تلقی می‌شود. امام سجاد علیه‌السلام را یک آدم ضعیف بی‌ارادهٔ بازیچهٔ بیمار، معرفی کردند؛ «امام بیمار»! هیچ نام دیگری، هیچ عنوان دیگری، هیچ لقب افتخارآمیز دیگری غیر از بیمار برای یک امام پیدا نکردند. آن هم چه امامی؟! امام چهارمی که به نظر ما بنیانگذار نهضت مخفی شیعی بعد از واقعهٔ کربلاست، امام سجادی که متزلزل‌کننده بنیان اموی است، کسی که ضامن همه نهضت‌هایی است که در طول تاریخ تشیع به‌وسیلهٔ شیعه انجام گرفته. امام سجاد علیه‌السلام به وجودآورندهٔ همهٔ اینهاست. شیعه امروز امام سجاد را یک بیمار می‌داند؛ در حالی‌که بیماری امام سجاد _آنچه در تاریخ هست_ محدود به همان چندروز کربلاست. خب شما هم در عمرتان چندروز بیمار می‌شوید؛ بنده هم بیمار می‌شوم؛ هر آدم ورزشکار قوی هیکل نیرومندی هم در عمرش چند روزی بیمار می‌شود؛ اسم «بیمار» که دیگر نباید تا آخر روی این شخص بماند. به‌جای نام‌ها و این عنوان‌های افتخارآمیز: امام مجاهد، امام عالِم، امام آگاه، امام سازمان‌بخش، امام تشکیلات‌ده، امام به‌وجود آورندهٔ نهضت، امامی که موتور گردونهٔ تاریخی تشیع است، بگویند: «امام بیمار»! پس ببینید که واقعاً این شیوهٔ دشمن، گرفته و ما امروز در مقابل یک تحریف چندین قرنی قرار داریم. ما در مقابل یک چنین انبوه متراکمی از دروغ قرار داریم. بایستی از لابه‌لای این‌همه دروغ، این‌همه ظلمت‌های متراکم، حقیقت منوّر را، حقیقت درخشان را کشف کنیم و بیرون بیاوریم. کار مشکلی هم هست اما شدنی‌ است. گفتیم که شناخت زندگی امامان و سیرهٔ عملی امام دارای این دو فایده است؛ یکی اینکه آموزنده است و دیگر اینکه برانگیزاننده و به اهتزازدرآورنده است، انسان را در پیچ و خم‌های زندگی کمک می‌کند، به انسان حالت تفاخر و مباهات می‌دهد. تعبیر جامع‌تری برای فایده دوم هست و آن اینکه در انسان روح غرور به‌وجود می‌آورد؛ این احساس را در پیروانِ امام به‌وجود می‌آورد که راهی که او می‌رفت و امروز من شیعه، مدعی‌ام که راه او را می‌روم راه خداست، راه پرافتخار است، راه افتخارآمیز است و بنابراین این راه را باید پیمود. شناخت امام این دو فایده را دارد. «ع» (ده گفتار از آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای در تحلیل مبارزات سیاسی امامان معصوم علیهم‌السلام_محرم سال ۱۳۵۱) صفحات ۳۷ تا ۳۹. ‌🌐 کانال تشکل «حوزه مردم» 🆔 @Howzeh_Mardom