شهادت پیامبر از تراژدی تا واقعیت(۱)
✍ محمد صادق رجبی آزادبنی
#بخش_نخست
یکی از مباحث چالشی در این ایام ، مسئله کیفیت درگذشت پیامبر ص است ؛ آیا پیامبر به مرگ طبیعی از دنیا رفتهاند یا اینکه به قتل رسیدهاند؟!
برای دستیابی به نظری صحیح در این باره ، می بایست فضای جامعه اسلامی در سنوات پایانی عمر رسول اکرم ص را مورد بررسی قرار داد.
آنچه که از آیات قرآن به دست میآید این است که هرچه به سال های پایانی عمر رسول اکرم ص نزدیک می شویم ، جریان نفاق نمودی پرنگ تر پیدا می کنند.
قرآن کریم در این باره می فرماید:
وَمِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ ۖ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ ۖ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُمْ ۖ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ ۚ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَىٰ عَذَابٍ عَظِيمٍ ( توبه/۱۰۱)
طبق این آیه حتی اهل مدینه که شاهد مجاهدت های گوناگون آنها بودهایم نیز دچار نفاق می شوند!
شاهد این مدعا نوع رویکرد اصحاب رسول الله ص در مواجهه با فرامین ایشان است.
با نگاهی به تاریخ در می یابیم که هرچه به سالهای پایانی عمر رسول اکرم ص نزدیک می شویم ، نوعی عرفی سازی از شخصیت پیامبر ص صورت گرفته که به نحوی فرامین وی نه حتی به عنوان فرمانی الهی ، بلکه به عنوان فرمانی حاکمیتی نیز مورد اطاعت و امتثال قرار نمی گیرد!
نمونهی آن استنکاف برخی از اصحاب در کیفیت احرام در جریان حج سال هفتم می باشد.
اما نمونه بارز تر ، استنکاف اصحاب از همراهی سپاه اسامه با وجود تاکیدات فراوان پیامبر ص ، می باشد ؛ و بدتر از آن نسبت هذیان به پیامبر ص در ماجرای دوات و قلم در واپسین لحظات عمر ایشان است!!
با عنایت به مقدمه فوق میگوییم :
عرفی ساری و تنزل جایگاه پیامبر ص در سطح جامعه تا جایی پیش رفت که مقام ایشان در نزد منافقان نه مقامی الهی بلکه صرفا یک مقام حاکمیتی و دنیوی بود! مقامی که می توان به هنگام نیاز و صلاح دید آن را حذف فیزیکی نمود!
بر پایه همین اندیشه ، عدهای از اصحاب نامدار ولی منافق در خلال بازگشت از غزوه تبوک برنامه ترور حضرت را چیدند که البته ناکام ماند.
خداوند در آیه ۷۴ از سوره توبه می فرماید :
« یَحْلِفُونَ بِاللَّهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا کَلِمَةَ الْکُفْرِ وَ کَفَرُوا بَعْدَ اِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ یَنالُوا ...»
در ذیل این آیه ، این روایت نقل شده است :
رجع رَسول الله صلَّى الله عليه وسلَّم قَافِلًا من تَبوكَ إِلَى الْمَدِينَةِ حتَّى إذا كان ببعض الطَّريق مَكَرَ برسول الله صلَّى الله عليه وسلَّم نَاسٌ مِن #أَصحَابِهِ، فَتَآمَرُوا أَنْ يَطرَحُوهُ من عَقَبَةٍ في الطَّرِيقِ
السنن الكبرى ، البيهقي أبوبكر جلد:9 صفحه:57
طبق این روایت برخی از #اصحاب قصد ترور پیامبر را در مراجعت از تبوک را داشتند!
حافظ بیهقی جلد۸ ص۳۴۵ و ص۳۴۷ نیز این روایت را با تفصیل بیشتر نقل می کند.
همچنین این رخداد در دلائل النبوة ج۵ ص۲۵۶ نیز گزارش شده است.
ابن کثیر نیز ذیل آیه مزبور در تفسیر خود ج۴ص۱۵۹ این واقعه را ذکر کرده است.
نقل دیگر که موید ادعای فوق است ، روایتی است مسلم در صحیح خود بدان اشاره کرده است:
حَدَّثَنَا أَبو الطُّفيل، قال: كان بينَ رجل مِن أَهلِ الْعَقَبَةِ؟ وَبين حذيفة بعضُ ما يَكُون بَينَ النَّاسِ، فَقَالَ: أَنْشدُكَ بالله كم كان أَصحاب العقبة؟ قال فقال لَهُ القومُ: أَخبِرهُ إِذ سَأَلَكَ، قَالَ: كُنَّا نُخبَرُ أَنَّهُم أَربَعَةَ عَشَرَ، فإن كنتَ منهم فقد كان القوم خَمسَةَ عَشَرَ، وأَشهد بالله أَنَّ اثنی عَشَرَ منهم حربٌ لله ولرسوله فی الحياة الدنيا ويوم يقوم الأَشهاد، وعذر ثلاثة ...
صحیح مسلم جلد۴ص۲۱۴۴ حدیث ۲۷۷۹
نتیجه مهم : از مجموع آنچه ذکر شد برداشت می شود که عدهای از #اصحاب پیامبر قصد ترور پیامبر را به هنگام بازگشت از تبوک داشتند.
مهم : غزوه تبوک حوالی رجب سال نهم رخ داد یعنی حدود یک سال قبل از درگذشت پیامبر ص
سوال مهم:
آیا منافقینی که نقشه قتل و ترور پیامبر را کشیدند ، آیا در ماههای پیش رو از کشیدن نقشههای دیگر برای ترور ایشان ، خودداری کردند؟!!
پاسخ منفی است!
طبق نقلهای متعدد پیامبر خدا به مرگ طبیعی از دنیا نرفته است:
۱_ امام رضا(ع): والله ما منا إلا مقتول شهيد
عیون اخبار الرضا ج۱ص۲۸۷
الأمالي شیخ صدوق ج1ص120
من لا يحضره الفقيه ج2 ص585
وسائل الشيعة ج 10ص446
بحار الأنوار ج99 ص 32
۲_ شیخ مفید در المقنعه صفحه ۴۵۶ می نویسد :
قبض بالمدينة #مسموما يوم الإثنين
در منابع اهل سنت هم به ماجرای مسموم شدن پیامبر اشاره شده است:
۱_مسند احمد ج۶ص۱۱۵
۲_طبقات الکبری،ج2 ص201
۳_المصنف،ج5 ص269
۴_المستدرک علی الصحیحین ج3 ص61
پس طبق مستندات فوق ، پیامبر ص نه با مرگ طبیعی ، بلکه با دسیسه منافقین به قتل رسیدند.
#پایان_بخش_نخست
« آن سوی تاریخ🔍📜 »
https://eitaa.com/joinchat/664404026C8962097bde