eitaa logo
نوروساینس و فلسفه ذهن
1.9هزار دنبال‌کننده
350 عکس
125 ویدیو
29 فایل
این کانال در راستای دانش افزایی شما در حوزه انسان شناسی نوین ایجاد شده است.... باشد که خداوند متعال و اهل بیت علیهم السلام در این مسیر دستمان را بگیرند.... ارتباط با مدیر کانال: @aialimadad_1400
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از فلسفه ذهن
💥 در تاریخ جدید، مهم‌ترین دیدگاه دوئالیستی، همان نظریه «تأثیر متقابل» بوده است که توسّط رنه در اثر مهمش، «تأمّلات در فلسفه اولی» ارائه گردید. ☄ هرچند که پیشینه این اعتقاد در مکتوبات فلسفی، به نظریه باز می‏گردد. طبق دیدگاه او، هرکدام از ما یک دارد که بسیط، الهی، تغییرناپذیر و غیر هم‏سنخ با بدن‏مان است؛ بدن‏هایی که مرکّب‏شده از اجزاء و هستند. ☄ در واقع، قبل از آن‏که ما در این جهان متولّد شویم، روح‏مان در حالتی خالص و غیربدن‏مند، وجودی پیشینی داشته‏اند. این ایده، علّت آن‏که هریک از ما دارای و عقلانیت هستیم را تبیین می‌کند. به بیان دقیق‏تر، هرکدام از ما «دارای» یک روح نیستیم؛ بلکه هرکدام از ما یکی از همین روح‏ها هستیم. این نگرش است که چه بسا همچنان بصورت دیدگاه عامیانه بین مردم دین‌دار رواج دارد. 💥 دکارت هرچند در صدد اثبات بسیط بر می‌آمد، ولی مانند و برخلاف افلاطون، نفس را به همراه بدن (و نه و ازلی) می‏دانست؛ به این مطلب تصریح داشت و از ظاهر برخی سخنان دکارت نیز همین دیدگاه برداشت می‏شود. مثلاً در رساله گفتار در روش به کار بردن عقل، پس از آن‏که به کارکردهای مختص به بدن اشاره می‏کند و آن را بین انسان و سایر حیوانات مشترک می‏داند، به صفت یا کارکرد «اندیشیدن» می‏پردازد که فقط در انسان‏ها یافت می‏شود. آن‏گاه می‏افزاید: «من ‏‏‏فرض کرده‏ام که خداوند، نفس ناطقه را خلق می‏‏کند و آن را به شیوه‏ای خاص که توضیح داده‏ام، به بدن ملحق می‏سازد». (Descartes, 2006, p.39.) 💥 دیدگاه شیخ‏الرئیس و دکارت در این‏باره، گونه‏ای تبعیت از ایده ارسطویی درباره حادث بودن نفس است که در مقابل نظریه افلاطونی پیرامون ازلی بودن نفس قرار داشت. 💥 ابن‌سینا و فیلسوفان مشّاء، نفس را حادث به همراه بدن مادّی معرّفی می‌کنند. این البته با ماهیّت روحانی‌بودن نفس در نگاه ایشان، منافات ندارد و در نتیجه نفس، و روحانیة البقاء خواهد بود. بدین ترتیب، تعلّق به یک بدن خاص هم جزو عوارض و ملحقّات ذات روحانی نفس تلقّی می‌شود. شیخ اشراق نیز در آثار خویش، در چارچوب همین دیدگاه سخن گفته است. 🔥 در واقع قول به "حدوث" روحانی نفس، ناشی از اشکالاتی بود که "ازلیت" نفس روحانی را به چالش می‌کشید. هرچند که نفس نیز بعدها توسّط منتقدین بوعلی و بویژه خواجه طوسی و صدرالمتألّهین، با اشکالات مهمّی مواجه گشت و دیدگاه نفس مطرح گردید.
🔰گفته شد یا مغز را به عنوان محل تعامل نفس با بدن مطرح کرد. 🔰اما غده پینه آل کجای مغز است؟ 🔰غده پینه آل (Pineal Gland) یا غده کاجی (همچنین به آن غده رومغزی، چشم سوم، غده صنوبری یا اپی‌فیزیس نیز گفته می‌شود) اندامی از سیستم غدد درون ریز به شمار می‌آید که به شکل یک مخروط کاج کوچک است و در جمجمه مهره‌داران یافت می‌شود. 🔰غده پینه آل، غده کوچکی به اندازه نخود است که در انسان‌های بالغ دقیقاً پشت سر قرار دارد و به وسیله ساقه‌ای‌ به سقف بطن سوم مغز و در زیر مدولاریس استریا (Stria Medullaris) (هسته سپتال یا فضای بویایی میانی) واقع شده است. 🔰این غده بین اجسام تالاموس (بخش‌هایی از دستگاه لیمبیک مغز که محل پردازش اطلاعات است) قرار گرفته است. 🔰 همان طور که گفته شد این غده به سقف بطن سوم وصل شده و بخشی از اپی‌تالاموس را تشکیل می‌دهد. @Brain_Mind
🖌 چرا مهم است؟ (از ، استاد فلسفه دانشگاه برکلی کالیفرنیا) ⏰ زمان حدودی مطالعه: ۴ دقیقه 💡سؤال اصلی دوران ما این است که چگونه می‌توانیم خود را به عنوان موجوداتی خودآگاه، دارای ذهن، دارای عقل و آزاد بفهمیم و بدین وسیله جهانی مملو از ذره های فیزیکی، بی معنا و بدون ذهن را بفهمیم. چگونه می توانیم آنچه درباره خود می دانیم را با آنچه که درباره جهان می دانیم به صورت منسجم در کنار هم قرار دهیم؟ این افق فکری ای بود که دکارت برای ما گشود. ❓چرا دکارت این قدر مهم است؟ ما همچنان با دوگانه‌ای که دکارت مطرح کرد (دوگانه ذهن و بدن) سر و کار داریم. ما خود را متشکل از دو بخش ذهنی و جسمانی می دانیم. این ایده() که انسان جسم و ذهن دارد ابداع دکارت نبود و از زمان یونان باستان بدان باور داشته اند. نوع و نحوه مطرح کردن پرسش دکارت در سده هفدهم درباره رابطه ذهن و جسم، این مسئله را به مسئله ای بنیادین تبدیل کرد که سده های بعدی تا زمان حال بدان مشغول هستیم. اگر آنچه ما امروز در فلسفه ذهن می خوانیم و می نویسیم را به دکارت سده هفدهمی ارائه می کردیم کاملا برایش قابل فهم بود. چرا که ما در افق فکری ای که او تعیین کرده است در حال فلسفه ورزی هستیم. ⚜دکارت بر این باور بود که جهان را می توان به دو مقوله تقسیم کرد: مقوله های ذهنی و مقوله های فیزیکی. دکارت با وجود رویکرد انقلابی اش به فلسفه ایده مبنی بر اینکه جهان از جوهرهایی تشکیل شده است را پذیرفت. برای دکارت جهان از دو نوع جوهر تشکیل شده است: جوهر(substance) و جوهر . ماهیت جوهر فیزیکی بسط یافتگی است، همه بدنها و اجرام فیزیکی در فضا بسط یافته اند ولی علاوه بر واقعیت فیزیکی، نوع دیگری از واقعیت ـ وجود دارد ـ که شامل ما می شود و آن واقعیت ذهنی است. ماهیت ذهن از نظر دکارت فکر کردن است. منظور او از فکر کردن هر گونه حالتی از آکاهی است، نه صرفا تفکر انتزاعی. بنابراین جهان برای دکارت از دو مقوله کاملا متفاوت متافیزیکی تشکیل شده است. ما انسان ها ماهیتا در مقوله ذهنی قرار می گیرم. ما موجوداتی آگاه هستیم و فکر می کنیم. علاوه بر این بدن هم داریم که در فضا بسط یافته است. سؤال دکارت این است که این دو چگونه به یکدیگر مرتبط می شوند.   ❗️به واسطه اینکه داریم، آزاد هستیم. در واقع ذهن ما آزاد است در حالی که بدن ما مانند دیگر اجسام در جهان فیزیکی از قوانین فیزیکی پیروی می کند و آزاد نیست. تا جایی که به ذهن ما مرتبط می شود ما اراده آزاد داریم. علاوه بر این ذهن ها غیرقابل تقسیم هستند. در حالی که بدن های ما مانند دیگر اجسام فیزیکی قابل تجزیه نامحدود هستند. یکی از نتایج این سخن دکارت این است که ذهن ها جاودان هستند و نه نابود شدنی، برعکس بدن های ما و دیگر اجسام فیزیکی. نوع دانشی که میتوانیم نسبت به ذهن خود داشته باشیم با نوع دانشی که میتوانیم از جسم خود یا دنیای فیزیکی داشته باشیم تفاوت دارند. ما با نوعی آگاهی درونی نسبت به ذهن خود معرفت داریم و دکارت این نکته را در معروف ترین گفته خود «می اندیشم پس هستم»(cogito, ergo sum) مطرح کرد. ⬅️ دکارت این جمله را به عنوان اثبات وجود خود که غیرقابل شک است مطرح کرد. شک کردن خود نوعی فکر کردن است و برای اثبات وجود خودش کافی بود. بنابراین انسان نمی تواند در وجود داشتن خود شک کند. پس هر انسانی میتواند (با توجه به اینکه موجودی دارای فکر است) خود را برای خود اثبات کند. برای اثبات این که هر یک از ما وجود داریم تنها کافی است به وجود خود شک کنیم. هر یک از ما بدون هیچ واسطه ای به محتویات ذهن خود که همان افکار ما هستند دسترسی دارد. 📌 این متن برشی از درسگفتاری از جان سِرل که توسط زهیرباقری نوع پرست ترجمه شده است. 📚 مطالعه بیشتر: کتاب" درآمدی کوتاه به ذهن" از جان سِرل که نشر نی با ترجمه محمد یوسفی منتشر کرده است. 🆔 @Mindphilosa کانال نوروساینس و فلسفه ذهن 🆔@Brain_Mind
📌 دکتر آرنولد در بخشی از نامه خود به پدر مِرسن و در نقد دکارتی، به "مکان‏مندی" احساس درد اشاره می‏کند. به بیان او اگر ما یک جوهر مجرّد و غیر ممتد هستیم، چگونه می‏توانیم درد را در نقطه خاصّی از بدن احساس کنیم؟ وقوع احساسات و سایر حالات ذهنی در جوهر مجرّد و مجزا (آن‌گونه که دوئالیسم کلاسیک می‌گفت)، نمی‏تواند در یک موضع مکانی خاص از بدن تجربه شود. 💨 البته تلاش کرده بود بوسیله (روح حیوانی) و از طریق رگ‏های بزرگ (شریان‏ها)، ارتباط نفس با بخش‏های مختلف بدن را توضیح دهد. طبق نظر وی، روح حیوانی - که یک بخار رقیق یا جسم لطیف است - از طریق رگ‏های فراوانی که غدّه صنوبری را احاطه کرده، بدان وارد می‏شود. همچنین شریان‏های مذکور، عامل انتقال روح حیوانی از غدّه صنوبری به اعضاء و جوارح مختلف بدن هستند. (Descartes, 1649, The Passions of the Souls,) 🥊 اما تبیین دکارت - گذشته از اشکالات متعدّد حاصل از کشفیات علم تجربی درباره کارکرد نواحی مختلف مغز - در توضیح مکان‏مندی احساس درد هم چندان موفّق ظاهر نشد. نهایت دستاورد تبیین دکارت – با اغماض از اشکالات علمی تجربی – این بود که علائم عصبی مرتبط با احساسات، از اعضاء مختلف بدن به غدّه صنوبری مغز منتقل شود و بالعکس. اما چرا نفس مجرّد – بعنوان یک جوهر فرافیزیکی و غیرمکان‏مند – احساس درد را در نقطه خاصّی از بدن (انگشت شصت پا) تجربه می‏کند؟ مرکز احساسات باید غدّه صنوبری و بالتبع نفس مجرّد باشد و این‏ها هیچ‏کدام در مکان انگشت پا واقع نشده‏اند. 🥁 بعدها یکی از وجوه امتیاز تئوری خویش را همین تبیین مکان‌مندی معرفی کرد. به هرحال اگر بدن نیز مرتبه‌ای از نفس باشد و با آن یک ترکیب اتحادی هایلومورفیستی را شکل بدهد، تبیین محل ادراک احساسات بدنی نیز با دشواری‌های کمتری روبه‌رو خواهد بود. 🎹 کما این‌که دیدگاه برون‌گرا - بعنوان پرطرفدارترین تئوری دو دهه اخیر در اردوگاه برای تبیین - نیز بازنمایی ویژگی آسیب بافتی در انگشت پا را عامل احساس پدیداریِ درد معرفی می‌کند و تبیین مکان‌مندی احساسات بدنی را از مزایای تئوری خویش می‌داند. مهمترین مباحث فلسفی درباره ذهن/نفس و علوم شناختی را این‌جا ببینید: @PhilMind ______________ کانال نوروساینس و فلسفه ذهن 🆔@Brain_Mind
🧠 از نگاه دکارت ♻️ ✅یکی از عصب شناسان، گزارش داده که "به نوعی جدایی عمیق بین جسم و ذهن" اعتقاد داشت. ✅این عقیده عملاً مغایر با چیزیست که دکارت می‌اندیشید. او بر این گمان بود که ما در درون خویش چیزهای مشخصی را به تجربه درمی‌یابیم که نباید آن را تنها به ذهن و یا جسم منصوب کرد و نیز اینها از وحدت نزدیک و تنگاتنگ ذهنمان با جسممان ناشی می‌شود. ✅ در مشهورترین نوشته‌هایش در واقع بر تفاوت‌های میان ماده و اندیشه تاکید می‌کرد اما همچنین معتقد بود که در موجودات انسانی ذهن و جسم به طرز اسرارآمیز و تفکیک ناپذیری به هم آمیخته‌اند. او نمی‌توانست توضیح دهد که ذهن و جسم چگونه وحدت می‌یابند اما به وحدتشان کاملاً اطمینان داشت. 📚رویای عصر روشنگری، آنتونی گاتلیب ✍حلقهٔ مطالعاتی پدیدار 🛶 ____&&&____ 🆔@Brain_Mind
📚 📒کتاب «ما نفسیم یا بدن؟» نوشته ریچارد سوئین‌برن با ترجمه دکتر مهدی ذاکری و توسط انتشارات پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و در ۲۳۳ صفحه بچاپ رسید. 📗سوئین‌برن بعنوان یکی از چهره‌های معاصر، در این کتاب سعی در ارائه استدلال‌های فلسفی جدیدی به سود جوهر نفس مجرد دارد که توسط برخی یافته‌های علوم اعصاب معاصر پشتیبانی شود. 📕نویسنده پس از بیان برخی مقدمات در فصل اول، فصل دوم را به « و دوگانه‌انگاری ویژگی‌ها» اختصاص داده. مترجم در پیوست سودمندی در انتهای این فصل، دیدگاه سینوی و صدرائی در این موضوع را نیز اضافه کرده است. 📘فصل سوم به نظریات درباره پرداخته و فصل چهارم با عنوان «استدلال دکارت برای نفس»، شکل گرفته است. مترجم در این‌جا نیز چند پیوست درباره استدلال به سود در از طریق اینهمانی شخصی، و نیز برتری استدلال تصورپذیری بر استدلال دکارتی و ... افزوده است. 📙فصل پنجم به علم و اطلاع درونی ما از خودمان می‌پردازد و فصل ششم به تعامل نفس و بدن. در این‌جا پیوست مترجم در نقد دفاع سوئین‌برن از استدلال به سود جوهری قابل توجه است. فصل آخر (هفتم) به این پرسش اختصاص دارد که آیا علم می‌تواند نفس را تبیین کند؟ @PhilMind 🌸🌸🌸 🌐 کانال «نوروساینس و فلسفه ذهن»: https://eitaa.com/joinchat/2311520387Cb4166965da 🆔@Brain_Mind