eitaa logo
نگاره‌هاے امیرعباس
323 دنبال‌کننده
1هزار عکس
1.1هزار ویدیو
12 فایل
من نه شاعرم، نه فیلسوف؛ فقط مسافری هستم با چمدانی پر از سؤال... و اینجا، ایستگاهِ به اشتراک گذاشتنِ "حیرت"های من است. "در این دنیای پر زرق و برق، ما محکوم به راستگوی هستیم!" @Amirabbas_norozi✍️
مشاهده در ایتا
دانلود
سلمان از زبان خودش: در حدیثی طولانی سلمان خود را این گونه معرفی می‌کند: (البته حقیر اجمالش رو میگم) _ در روستای جی اصفهان. _ دهقان زاده ای که مورد علاقه پدر بود. _ در آیین مجوس خیلی دقت داشتم. _ من با کلیسا آشنا شدم و دیدم از بقیه دین ها برتر است... _ از دست پدرم به شام فرار کردم و مسیحی شدم _ در کنار اسقف های بزرگی بودم و به شهر های مختلف رفتم _ ...
_ ... _ در عموریه روم آخرین اسقف به من گفت: «تو در عصری زندگی میکنی که بعثت آخرین پیامبر نزدیک است» _ او در بین دو بیابان سنگلاخ واقع شده. _ از نشانه های او: ازغذاهای صدقه نمی خورد، ولی هدیه قبول می‌کند و میان دو کتف او نشان نبوت است. _ با گروهی از اعراب به جزیره العرب رفتیم، ولی آنها من را به یک یهودی فروختند... _ و یک یهودی دیگر مرا خرید و به مدینه برد _ از حرف های مخفیانه صاحب یهودی ام فهمیدم پیامبر مبعوث شده... مخفیانه فرار کردم و خودم را به قبا رساندم. _ خودم را به پیامبر رساندم _ به ایشان گفتم مقداری غذا نذر کرده ام صدقه بدهم... _ پیامبر به یارانش داد ولی خودشان نخوردند _ این از اولین نشانه _ دومین روز به عنوان هدیه آوردم و ایشان خوردند _ این هم دومین نشانه _ روز بعد در قبرستان بقیع در هنگام عوض کردن عبا، نشانه سوم را هم دیدم _ ...
_ مسلمان شدم _ به خاطر برده بودن در جنگ بدر و احد شرکت نکردم... _ بعد از کلی مکاتبه با صاحب خود، از بردگی در آمدم _ الان مثل یک مسلمان آزاد هستم و در جنگ خندق شرکت کردم
✍️ فردا شب درباره فضيلت های سلمان حرف می‌زنیم ...😉
«علم» روایت پیامبر(صل الله علیه‌وآله): اگر دین در ثریا بود، سلمان به آن دست می‌یافت... _ سلمان پیش از اسلام از اوصیای حضرت عیسی بود... _ در روایات سلمان همچو لقمان حکیم در علم است. ...
... _ روایت امام صادق(عليهالسلام): مردی فقیه تر از سلمان آفریده نشده... _ طبق روایات: سلمان دریای بی پایان دانش است. سلمان به دانش اول و آخر مخصوص شده. سلمان دارای حکمت و برهان است.
«ولایت» _ او اعتقاد زیاد به امیرالمؤمنین داشت. _ او دومین نفری بود که در حضور خلیفه دوم ایستاد و سخن آتشین گفت... _ روایاتی که بین سلمان و امام‌علی(علیه‌السلام ) است بی نظیر است، حیف که مجال بحثش این جا نیست...
«زهد» _ همچو سلمان در مسلمانی بکوش/ ای مسلمان تا که سلمانت کنند _ روایت امام صادق( علیه‌السلام ): ایمان ده درجه دارد مقداد در درجه هشتم ابوذر در درجه نهم و سلمان در درجه دهم ایمان است. _ جالبه سلمان خانه نداشت، بعد از مدت ها یک خانه ای که سرش به سقف می‌خورد و هنگام خوابیدن پایش به دیوار، درست کردند... _ او از بیت المال یک درهم بر میداشت؛ همان یک درهم را خرما می‌خرید، زنبیل درست می‌کرد و سه درهم می‌فروخت، یک درهم برای خانواده خرج می‌کرد و یک درهم در راه خدا صدقه می‌داد...
«کرامات» _ در راه مدائن وقتی به سرزمین کربلا رسیدند، سلمان گفت: اینجا محل کشته شدن برادران من است... و همین طور وقتی به حرورا و کوفه رسید... _ زهیر بن قین (همان که نمی‌خواست به یاری امام حسین برود، ولی بعد با اشتیاق رفت...) در توضیح موضع گیری جدیدش می‌گوید: در جنگ رومیان سلمان به من گفت از به دست آوردن غنائم خوشحالی؟! + گفتم آری گفت پس چقدر خوشحال می‌شوی فقطی به یاری سید جوانان آل محمد بروی... ...
_ سلمان را هم مهاجرین و هم انصار از خودشان می‌دانستند...(با اینکه از هیچ کدام نبود) _ ولی پیامبر گفتند: «سلمان از اهل‌بیت ماست» _ او سلمان محمدی بود، متعلق به جایی نیست... _ بر اساس روایت اشتیاق بهشت به سلمان بیشتر است... _ پیامبر شب های برای سلمان درس خصوصی داشت... _ امام علی میفرمایند: سلمان «باب الله» است.
_سخنان سلمان باعث شد بدون درگیری مدائن رو فتح کنند... _چهار هزار نفر به خاطر سلمان از لشکر «فرخ زاد» به مسلمانان پیوستند.