و همین خانم صادق ها در اتاق های دربسته مورد تایید و تاکید قرار گرفتن!
ماها فکر میکردیم، اونهایی که تا بن دندان به نظام معتقدند مذهبی ها و انقلابیون وفادار به انقلاب و رهبری هستند ولی در انتخاب وزرا فهمیدیم، امثال فرزانه صادق ها و غضنفری ها و حامیان فتنه و حامیان قاتلان شهدای مظلوم حجاب هستند که مصداق "تا بن دندان معتقد به نظام" هستند!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 تلویزیون رسمی دولت کشور آذربایجان: تبریز، اردبیل، زنجان خاک کشور آذربایجان است و به زودی آزاد خواهند شد.
🇮🇷 عکسنوشتہسیاسی 🇮🇷
دو قطبی و پناهیان از زاویه جديد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی انقلاب دکان می شود
گفت آن یار کزو گشت سر دار بلند
👈جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد
هدایت شده از محمد تقی رادمان
♦️به نظر شما اگر این آخوندک جوان در فتنه ی ۸۸ یا ۱۴۰۱ توسط اغتشاش گران با ضربات چاقو کشته میشد یا با ماشین زیر گرفته میشد ( که یکی از دوستان نزدیک و روحانی بنده با همین کیفیت شهید شد) باز هم دنبال رفع حصر یا رفع فیلترینگ سکوهای فتنه انگیزی بود ؟؟
البته که شهادت در راه خدا لیاقت می خواهد و کسانی که در بزنگاهها طرف ثروت و قدرت هستند و نماز را پشت علی ( ع) می خوانند و شام را سر سفره معاویه می خورند حسابشان متفاوت است .
به نظر شما فیلترینگ در کفه دیگر ترازوی حصر است ؟؟
پ ن ؛ این گفته ی ایشان نشان می دهد که خود منافقین و فتنه گران و ایادیشون هم معتقدند که چه ارکان فتنه آزاد شوند و چه سکوهای فتنه انگیزی آزاد شوند در یک حد است .
حالا شما انتخاب کنید کدام فتنه انگیزتر و جذابتر است؟؟ 😁
@Radmanminer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ کشف سکه های عصر ساسانی در شهر شکی جمهوری باکو
یک چوپان در شهر شکی در نزدیکی مرزهای گرجستان و جمهوری داغستان روسیه، سکه های نقره عصر ساسانی متعلق به قرن هفتم میلادی را کشف کرده و قصد فروش آنها را داشت که توسط پلیس دستگیر شد.
پ ن ؛
منتظر باشید جاعلان باکو و اوباش وابسته به آنها در ایران برای این سکه ها هویت ترکی جعل کنند
🔘مقاومت اسلامی قفقاز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇵🇸🏴☠وداع کودک فلسطینی با خواهر شهید خود
🔹شمار شهدای جنگ علیه غزه به ۴۰۸۷۸ نفر افزایش یافت.
🔆#امام_علی علیهالسلام
#لیلة_المبیت
♦️مبدأ دوران
شب همان شب که سفر مبدأ دوران میشد
خط به خط باور تقویم، مسلمان میشد
شب همان شب که جهانی نگران بود آن شب
صحبت از جان پیمبر به میان بود آن شب
در شب فتنه، شب فتنه، شب خنجرها
باز هم چاره علی بود نه آن دیگرها
مرد، مردی که کمر بسته به پیکار دگر
بیزره آمده در معرکه یکبار دگر
تا خودِ صبح، خطر دور و برش میچرخید
تیغِ عریان شده بالای سرش میچرخید
مرد آن است که تا لحظۀ آخر مانده
در شب خوف و خطر جای پیمبر مانده
باده در دستِ سبو بود و نفهمید کسی
و محمد خود او بود و نفهمید کسی
در شبِ فتنه، شبِ فتنه، شب خنجرها
باز هم چاره علی بود نه آن دیگرها
دیگرانی که به هنگامه تمرّد کردند
جان پیغمبر خود را سپر خود کردند
بگذارید بگویم چه غمی حاصل شد
آیۀ ترس برای چه کسی نازل شد
بگذارید بگویم خطر عشق مکن
«جگر شیر نداری سفر عشق مکن»...
باز هم یک نفر از درد به من میگوید
من زبان بستهام و خواجه سخن میگوید:
«من که از آتش دل چون خُم مِی در جوشم
مُهر بر لب زده، خون میخورم و خاموشم»
طاقت آوردن این درد نهان آسان نیست
شِقشقیّهست و سخن گفتن از آن آسان نیست...
📝 #سیدحمیدرضا_برقعی
هدایت شده از سید یاسر جبرائیلی
جمهوری اسلامی، یک هسته سخت دارد که موجد آن، نه ترس و نه طمع، بلکه ایمان ناب به معارف انقلاب اسلامی است؛ و همین ایمان است که از این هسته، سپری پولادین در برابر فتنهها ساخته است.
سرکوب این هسته سخت بابت عمل به ایمانش به معارف انقلاب، فقط یک پیام دارد...
@syjebraily
.
🔴شیخی که قطبنما داشت!
🔹لیسانس فیزیک را که گرفت، موقعیتهای شغلی به پیشوازش آمدند. یک فعال دانشجویی شاخص بسیجی را که مدرک دانشگاهی در دست داشت، در دولت احمدینژاد حلوا حلوا میکردند. اما او سودای دیگری در سر داشت و رؤیای خاصی در ذهنش میپروراند. تصمیمش را گرفته بود و اینکه از میان ایل و تبارش اولین آدمی باشد که پا به حوزهی علمیه میگذارد، پایش را سست و ته دلش را خالی نمیکرد. آرمانی که در جستجوی آن حاضر بود مسیر زندگیاش را کج کند، از درس و مشق طلبگی میگذشت.
این شد که اهواز را به مقصد قم ترک کرد. رفت اما میدانست که برمیگردد. در چشمانداز زندگیاش دیده بود که زمین بازیاش باید در خوزستان باشد. رفت و چند سالی در قم تلمذ کرد و در قامت یک روحانی برگشت. برگشت تا دغدغههایش را پی بگیرد. دغدغههایی که آب و نانی نداشت، اما دردسر الیماشاءالله! از آن طلبههایش نبود که در پستوی حجره بماند و در انزوای رهبانیت، ضَرَبَ ضَرَبایش را جلو ببرد. در میان قرائتهای هفتاد و دو ملتی از اسلام و مسلمانی، به اسلام ناب رهبری چنگ زده بود و خود را وکیل او میدانست؛ یک وکالت عام برای نفی اسلام خنثی و بیبخار. این فراز از کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن را از بر بود:
«اگر دینی را پیدا کردید که با ظالم ساخت، با مستبد همکاری کرد، با مظلوم یک لحظه کنار نیامد، یک گره از کار فروبسته مردم نگشود، برای امروز و فردای مردم، خشخاشی، ذره مثقالی، سود نداشت؛ تو هم از طرف ما وکیل، اگر چنین دینی را پیدا کردی، هر جا پیدا کردی، رَدّش کن، یک لحظه این دین را نپذیر. برای خاطر اینکه دین اگر از سوی خداست، این جوری نیست.»
این فراز، شاهبیت و قطبنمای مسلمانیاش شده بود. هیچ چیز به اندازهی بیعدالتی اجتماعی آزارش نمیداد و از هیچ چیز به اندازهی سکوت در برابر ظلم و عافیتطلبی رنجور نمیشد.
🔹ماجرای اعتصاب کارگران نیشکر #هفت_تپه شاید اولین آزمون جدیاش بود تا نشان دهد اهل هزینه دادن برای تحقق عدالت است. کارگران، ماهها بود که حقوق نگرفته بودند و مالک نااهل کارخانه، بیاعتنا به معیشت کارگران، خر خودش را میراند. شیخ، دوستان طلبهاش را جمع کرد تا در جمع کارگران حاضر شوند و از آنها حمایت کنند. جماعت متحصن نماز ظهر را به او اقتدا کردند و تا السلام علیکم را گفت، تازه دردسرهای بزرگ سراغش آمدند. ویدیوی حضورش در جمع کارگران سر از شبکههای معاند درآورد و آن دختر موفرفری او را مزدور نظام نامید. از آن طرف مسئولین خوزستان از ظاهر شدن چند طلبهی ناشناس در میان یک پروندهی اجتماعی-اقتصادی که امنیتی هم شده بود، ناخرسند بودند.
🔹کلیپ شیخ دست به دست میچرخید و او در میان برخی هملباسهایش باید نگاههای سنگین و پر از سؤال را تحمل میکرد و از چشمهاشان میخواند که طلبه را چه به این قرشمالبازیها! خلاصه دوست و دشمن شروع به نکوهش و شماتتش کردند. اما شیخ، به درستیِ راهی که رفته و کاری که کرده بود، ایمان داشت. او به کمک دوستانش و بعضی مطالبهگران و عدالتخواهان و جریان دانشجویی حمایت از کارگران را ادامه دادند و پای وزر و وبالش ایستادند تا گره از کار فروبستهی آنها باز شد و پرونده هفتتپه به نفع کارگران به سرانجام رسید.
🔹وقتی رهبری در دیدار رمضانیاش با دانشجویان، مهر تأییدی بر مطالبهی آنها زد، جریانهای شماتتگر رفوزه شدند. شیخ اما قطبنمایش از اول میزان بود و تکلیفش با خودش روشن. تکلیفش این بود که مطالبهی عدالت را ادامه دهد و از هزینههایش نترسد.
از آن حلوا حلوا کردنها دیگر خبری نبود و شیخ اینبار خودش به پیشواز یک مسئولیت خطیر رفت و شد معاون ستاد امر به معروف و نهی از منکر خوزستان. نه برای اینکه فقط بگوید «خواهرم حجابت، برادرم نگاهت»؛ میخواست امر به معروف را اول برای حاکمان و صاحبان قدرت و مبارزه با باندهای زر و زور و تزویر اقامه کند. از آن کارهای پر دردسر و بی آب و نان. شیخ به حکم آن وکالت عام جنگیدن برای عدالت را انتخاب کرده بود تا مسلمان باشد؛ از جایگاه حقوقیاش در پروندههای زیادی از مفاسد ورود کرد و منشأ خیر شد. این اواخر از او شکایت شد. در پروندهی میدان میوه و ترهبار اهواز با اصحاب قدرت و ثروت درافتاده بود. شاکی خصوصی او را به دادگاه ویژهی روحانیت کشاند. حالا 10 روزی میشود که شیخ محسن #ریسمانسنج در زندان است.
شیخ میتوانست معلم فیزیکی باشد و سر برج حقوقش را بگیرد و بچسبد به زندگیاش. یا در فلان دستگاه کار فرهنگی کند. اما میخواست خشخاشی و ذره مثقالی برای امروز و فردای مردم سودمند باشد. امروز بعضی از آنها که در ضَرَبَ ضَرَبا گیر کردهاند، از گیر افتادن او خوشحالند و دوباره شماتتش میکنند که طلبه را چه به قرشمالبازی! اما شیخ محسن قطبنما دارد و دوباره برمیگردد و ادامه میدهد؛ آبدیدهتر از قبل!
✍ زهرا محسنیفر