🇮🇷 عکسنوشتہسیاسی 🇮🇷
#مهمان_نخوانده_های_اربعین دوستان عزیز سال گذشته بعد پایان مراسم پیاده روی اربعین خدمت عزیزان یهتدو
ابتدا متن که روش ریپلای شده رو یک مرور بفرمایید
سپس👇👇👇
🔴 سیا ۵۰۰ نفر از دانشجویان خود را به اربعین فرستاد!!
🔻«حیدر مصلحی» وزیر پیشین اطلاعات:
دستگاه #سیا آمریکا ۵۰۰ نفر از دانشجویان خود را به مراسم #اربعین فرستاد تا با مجموعهای از سوالات از زائران اربعین هدف این راهپیمایی باشکوه را بدانند، این مجموعه گزارشات خود را به هیات حاکمه آمریکا ارسال کرده و اشاره داشته که این جمعیت بزرگترین تهدید برای آمریکا است!!!
گرفتی چیشد⁉️
حالا از حضور خارجی ها در اربعین ذوق مرگ نشیم صلوات 😒
✍ مـحـمــ🔆ــد
💯%یهتدونی باشيم 😎 👇
@yahtadoon
نوشته اتحاد، بخوانید کلاشی.
مریم رجوی با دعوت از مصی علینژاد، اون رو توی تنگنای سختی قرار داده: اگر بپذیره؛ در نفرت ایرانیان نسبت به تروریستهای رجویستی(که حتا بر خودشون هم پوشیده نیست)باهاشون شریک میشه، اگر نپذیره هم متهم به تخریب اتحاد اپوزوسیون علیه جمهوری اسلامی میشه.
#مسیح_پولی_نژاد
#مریم_رجوری
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
#اختصاصی_عکسنوشته_سیاسی
هدایت شده از 🌷عکسنوشته شهدا 🌷
🔺شهید لاجوردی:
بارها گفتهام که خطر منافقینِ انقلاب، بمراتب بیشتر از خطر منافقینِ خلق است؛ آنها علاوه بر شیوههای منافقانهی منافقین، سالوسانه در صف حزب اللهی ها قرار گرفتهاند...
#شهید
#شهادت
#شهید_لاجوردی
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
هدایت شده از عکسنوشته فرهنگ و حجاب
14.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حمله به پروژه ی نفوذ:
"کودک همسری"
با افشاگری دکتر حسن عباسی
#کودک_همسری
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
11.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⁉️ آیا میتوانیم بر دشمنی که بیشتر از ما زرق و برق، رسانه، پول و سلاح دارد، پیروز شویم؟!
✅ سوالی که خداوند به حضرت موسی علیهالسلام پاسخ داد...
هدایت شده از 🌷عکسنوشته شهدا 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این فیلم بعد از عملیات "ضربه زعفرانیه" دربهمن ماه سال ۱۳۶۰ وهلاکت سرکردگان منافقین توسط سازمان اطلاعات سپاه ضبط شده است.
کودک خردسالی که در آغوش شهید لاجوردی است، محمد فرزند مسعود رجوی است که سال گذشته افشاگری بیسابقهای درباره اقدامات و شکنجههای سازمان منتشر کرد.
#مرد_پولادین
#شهید
#شهید_لاجوردی
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
🔴خیلی سخته ۲۰ سال رانت آنتن زنده داشته باشی و کلی پز مخاطبت رو بدی(نود)
ولی یه برنامه(عصر جدید) توی ۶ ماه رکوردت رو هوا کنه!
نبوغ و استعداد به این میگن نه برنامه رانتی و بدون دستاورد!
#عصر_جدید
#فردوسی_پور
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
#اختصاصی_عکسنوشته_سیاسی
✨﷽✨
#داستان_مذهبی
#رمان_عاشقانه_دو_مدافع
════════ ✾💙✾💙✾
#قسمت_پنجم
در اتاق به صدا در اومد...
مامان بود...
اسماء جان❓
ساعت و نگاه کردم اصلا حواسمون بہ ساعت نبود یڪ ساعت گذشتہ بود 😱
بلند شدم و درو اتاق و باز کردم😕
جانم مامان😑
حالتون خوبہ عزیزم آقاے سجادے خوب هستید چیزے احتیاج ندارید 🙄
از جاش بلند شد و خجالت زده گفت 🙈
بلہ بلہ خیلے ممنون دیگہ داشتیم میومدیم بیرون🙊
ایـن و گفت و از اتاق رفت بیرون🚶
به مامان یه نگاهے کردم و تو دلم گفتم اخہ الان وقت اومدن بود❓😖
چرا اونطورے نگاه میکنے اسماء❓😐
هیچے آخہ حرفامون تموم نشده بود 😔
نه به ایـن کہ قبول نمیکردے بیان نه به ایـن که دلت نمیخواد برن😏
اخمے کردم و گفتم واااااا مامان من کے گفتم...☹️
صداے یا اللہ مهمونارو شنیدیم 😣
رفتیم تا بدرقشون کنیم 🏃
مادر سجادے صورتمو بوسید و گفت چی شد عروس گلم پسندیدے پسر مارو😊
با تعجب نگاهش کردم 😳 نمیدونستم چی باید بگم 🙈 که مامان به دادم رسید حاج خانم با یہ بار حرف زدن که نمیشہ انشااللہ چند بار همو ببینن حرف بزنـن بعد☺️
سجادے سرشو انداختہ بود پاییـن 😔
اصـلا انگار آدم دیگہاے شده بود
قــرار شد که ما بهشون خبر بدیم که دفہے بعد کے بیان🤔
بعد از رفتنشون نفس راحتے کشیدم و رفتم سمت اتاق که بوے گل یاس و احساس کردم🌾
نگاهم افتاد به دستہ گلے که با گل یاس سفید و رز قرمز تزئین شده بود 💐 عجب سلیقہاے
من و باش دستہ گل شب خواستگاریمم ندیده بودم...😢
شب سختے بود انقد خستہ بودم که حتے به اتفاقات پیش اومده فکر نکردم و خوابیدم😴
صبح که داشتم میرفتم دانشگاه🛣
خدا خدا میکردم امروز کلاسے که با هم داشتیم کنسل بشہ یا اینکہ نیاد نمیتونستم باهاش رو در رو بشم 😅
داشتم وارد دانشگاه میشدم ک یہ نفر صدام کرد سجادے بود بدنم یخ کرد 😰 فقط تو خونہ خودمون شیر بودم
خانم محمدی......❓
سرمو برگردوندم 😳
ازم فاصلہ داشت دویید طرفم🏃
نفس راحتے کشید. 😥 سرشو انداخت پاییـݧ و گفت 😞
سلام خانم محمدے صبحتوݧ بخیر 😊
موقعے که باهام حرف میزد سرش پاییـݧ بود
اصـݧ فک نکنم تاحالا چهرهے منو دیده باشہ پس چطورے اومده خواستگارے الله و اعلم😶
_سلام صبح شما هم بخیر
ایـݧ و گفتم و برگشتم که به راهم ادامہ بدم 🚶
صدام کرد ببخشید خانم محمدے صبر کنید 😑
میخواستم حرف ناتموم دیشب و تموم کنم
راستش...من...😑
انقد لفتش داد کہ دوستش از راه رسید
(آقای محسنی) پسر پر شر و شور دانشگاه، رفیق صمیمیے سجادے بود اما هر چے سجادے آروم و سر بہ زیر بود محسنی شیطون و حاضر جواب اما در کل پسر خوبے بود
رو کرد سمت مـݧ و گفت بہ بہ خانم محمدے روزتون بخیر
سجادے چشم غرهاے براش رفت😠 و از مـݧ عذرخواهے کرد و دست محسنے و گرفت و رفت🚶
خلاصہ که تو دلم کلے به سجادے بدو بیراه گفتم😖
اوݧ از مراسم خواستگارے دیشب که تشریف آورده بود واسہ بازدید از اتاق اینم از الان ☹️
داشتم زیر لب غر میزدم ک دوستم مریم اومد سمتم و گفت بہ بہ عروس خانم چیه چرا باز دارے غر غر میکنے مثل پیر زنها❓😆
اخمے بهش کردم 😠گفتم علیک سلام بیا بریم بابا کلاسموݧ دیر شد😣
خندید و گفت: اوه اوه اینطور که معلومه دیشب یه اتفاقاتی افتاده. 😂
یارو کچل بود❓زشت بود❓
نکنه چایے رو ریختی رو بنده خدا❓بگو مـݧ طاقت شنیدنشو دارم😂
دستشو گرفتم و گفتم بیا کم حرف بزن تو حالا حالاها احتیاج داری به ایـݧ فکر. تازه اول جوونیتہ 😜
تو راه کلاس قضیہ دیشب و تعریف کردم اونم مثل مـݧ جا خورد 😳
تو کلاس یه نگاه به من میکرد یہ نگاه به سجادے بعد میزد زیر خنده. 😂😂
نفهمیدم کلاس چطورے تموم شد کلا تو فکر دیشب و سجادے و....بودم
خدا بگم چیکارت کنه مارو از درس و زندگے انداختے....😒
📝 #ادامـــــهدارد ...
#نویسنـــــده⇩↯⇩
✍ خانم علیآبـــــادی
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI