❇️گفتگو با روزنامه همشهری با موضوع نقد سیاستگذاری حوزه حجاب در جمهوری اسلامی
🔹 در درجه اول مسئله حجاب نباید به محور مناقشات سیاست داخلی بین جناحها و گروهها تبدیل شود که مثلا یک جناح بخواهد با نفی ضرورت یا اهمیت حجاب، در بین طبقه ای خاص محبوبیت اجتماعی کسب کند و عدهای هم با موضع تند و غیر منطقی بخواهند در بین گروهی دیگر برای خود پایگاه اجتماعی بسازد.
🔹کلیت حاکمیت، فارغ از اضلاعش، می بایست درک کند میخواهد چه مواجههای با حجاب بهصورت خاص و مفاسد اخلاقی اجتماعی بهطور عام داشته باشد و متناسب با آن سیاست، اضلاعش را همسان و هم جهت کند تا آن سیاست پیش برود.
🔹 در دهه ۶۰ مجموعه حکومت در زمینه حجاب و ناامنیهای اخلاقی سیاست مشخصی داشت. نهادی خاص مثل کمیتههای انقلاب هم متولی اجرای این سیاست بود که بقیه حاکمیت نیز از او پشتیبانی میکرد. اگرچه به عملکرد کمیتهها نیز میتوان نقد وارد کرد اما این یکپارچگی سیاستی موجب میشد آن سیاست مقتدرانه و موفق اجرا شود.
🔹بعد از جنگ حجاب به مسئله مناقشات سیاست داخلی تبدیل شد. یک طرف مواضع تند و تظاهراتهای دوره ای و در سوی دیگر در راس حاکمیت افرادی اباحه گری اخلاقی را دامن میزدند. مواضع دختر رییس جمهور وقت در زمینه تشویق دوچرخه سواری یا کت و شلوار پوشیدن زنان که از طرف افکار عمومی موضع حاکمیت تلقی میشد، از نمونه های این تقابل پیام بود.
🔹 قبل از پاسخ به این سوال که ما در زمینه حجاب چه سیاستی باید داشته باشیم، باید این را قبول کنیم که مجموعه حاکمیت در این زمینه باید سیاست یکپارچه ای داشته باشد.
🔹 نخستین مسئله این است که ما اصلا سیاست داشته باشیم، در درجه دوم آن سیاست درست و دقیق و عاقلانه باشد و در مرحله سوم بدنه نهادهای حاکمیتی و گروهها و مجموعههایی که در دل حاکمیت تعریف میشوند، در قالب بردارهای هم افزا به پیشبرد آن سیاست کمک کنند.
🔹الان در بحث حجاب این سیاست واحد را نداریم و حتی در داخل دولت هم پیامهای متناقضی به جامعه منعکس میشود. مثلا میبینید وزارت کشور به عنوان متولی موضوع سیاستی را اتخاذ و ابلاغ میکند و چند روز بعد شخصیتی دیگر در داخل دولت علیه آن سیاست موضع میگیرد. مجلس و قوه قضاییه هم هر کدام به تناسب اقتضائات سیاسی و فشار نیروهای بیرونی سیاستهای متفاوتی را پیش میگیرند.
🔹 سیاستهای متناقض بخشهای مختلف حاکمیت در موضوع حجاب پیامهای متناقضی را به جامعه هدف این نوع از ناهنجاری های اجتماعی منتقل میکند. این پیام ها به جای اینکه بردارهای همافزا شکل بدهند یکدیگر را خنثی میکنند.
🔹 جامعه ایران، جامعه عفیف و با حیایی است و تمام پیمایش های اجتماعی نشان میدهد، با ناهنجاری های اخلاقی زاویه دارد. اما این انسجام حاکمیت است که میتواند آنها را پشت یک سیاست عاقلانه بسیج کند.
https://newspaper.hamshahrionline.ir/id/197181/%D8%AD%D9%88%D8%B2%D9%87-%D8%AD%D8%AC%D8%A7%D8%A8-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%DA%AF%D8%B0%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87%DB%8C%D9%85.html
🔹گفتگو با روزنامه قدس با موضوع جامعه شناسی رفتار جامعه ایران در ماه محرم
📌🔖 @mzohurian
❇️ صدا و سیما، هرم ارزشهای برنامه سازی و چهره ها
👤میثم ظهوریان
🔹هرم ارزش های برنامه سازی در صدا و سیما در حالت مطلوب می بایست از پیام شروع شده و با گذر از جذابیت، به مخاطب برسد. در این الگو شبکه ای از پیام ها وجود دارد که برای انتقال آن برنامه هایی جذاب می بایست ساخته شوند تا مخاطب جذب این برنامه و به تبع آن پیام منتقل شود. در این الگو چهره در خدمت سیاستهای رسانه و پیام مطلوب آن قرار دارد.
🔹در فرهنگ سازمانی صدا و سیما در طول سه دهه گذشته به تدریج این هرم شکل معکوس یافته است و مخاطب به راس این هرم منتقل شده و پیام در انتهای آن قرار گرفته است و هدف اصلی جذب مخاطب شده است. لذا ابتدا یک فرد چهره (که احتمالا خود به خود فارغ از جذابیت برنامه بتواند مخاطبی را جذب کند) محور ساخت برنامه می شود. مبتنی بر او برنامه ای طراحی میشود. وقتی به انتهای هرم می رسید هم برای انتقال پیام از سطحی و آشکارترین لایه ممکن (ابزارهایی مانند شرشره بندی دکور برنامه در ایام مذهبی ) استفاده می شود. شوربختانه بر خلاف تصور اولیه، این الگو حتی در جذب مخاطب نیز شکست خورده است.
🔹پاسخ به سوال بازگشت یا عدم بازگشت چهره های جدا شده به آنتن نیز به پاسخ به این سوال بر می گردد که این بازگشت قرار است، ذیل کدام سلسله مراتب از نظام ارزشی اتفاق بیفتد. آیا بازگشت این چهره ها به سیما از موضع اقتدار سازمان و ذیل سیاست های آن است یا صرفا با نگاه جذب مخاطب به هر شکل و از موضع نیاز و وابستگی.
🔹در حاشیه های اخیر بازگشت برخی از این چهرهها، رییس سازمان در مصاحبه های خود (با تاکید بر این که بدون چهره های هنجارشکن هم در یلدا و نوروز برنامه ساخته است و به کسی باج نخواهد داد و ...) تلاش کرد، موضع اول را تثبیت کند.
🔹اما در سوی دیگر ماجرا توییت مدیر شبکه سه که به نظر می رسد، فرهنگ سازمانی بخشی از بدنه سیما را نیز نمایندگی می کند، نشان می دهد در بخشی از بدنه همچنان نگاه دوم غلبه دارد.
📌🔖 @zohurian
❇️مصاحبه با خبرگزاری ایسنا : احیای جهاد سازندگی چه معنایی دارد و چگونه قابل انجام است؟
🔹احیای الگوی جهاد سازندگی یعنی ایجاد یک ساختار منعطف و کوچک از نیروهای جهادی که بین ظرفیتهای داوطلب مردمی، مردم مناطق محروم و ظرفیتهای نهادی ارتباط برقرار کند.
🔹جهاد سازندگی برای خود یک کلان مساله یعنی عمران و آبادانی روستاها و پیشرفت کشور تعریف کرده بود و ذیل این کلان مساله، ماموریتهای مختلف را انجام داد. جهاد سازندگی ساختاری منعطف داشت و در آن ساختار از کار تبعیت میکرد و به همین دلیل توانست با شروع جنگ تحمیلی به سرعت در این عرصه حضور یابد یا مثلا در زلزله رودبار نقشآفرینی کرد. به عبارت دیگر جهاد مبتنی بر مسائل کشور دائماً تغییر شکل میداد.
🔹جهاد سازندگی حلقه وصل بین ظرفیتهای کشور و نیاز روستاها بود، تصریح کرد: جهاد، نیازهای روستا را با مشارکت مردمی شناسایی میکرد و نیروهای مردمی را به ظرفیتهای حکومتی وصل میکرد تا مشکلات را حل کنند. با این حال از همان ابتدا نیروهای سیاسی واگرا نسبت به جهاد سازندگی وجود داشت و نظر آنها این بود که جهاد سازندگی به همه امور وارد میشود
🔹 آنها از قدرت و نفوذ جهاد را در روستاها برنمیتابیدند. بنیصدر مخالف جهاد سازندگی و شهید بهشتی و رجایی از حامیان آن بودند. بالاخره سال ۶۲ مصوبهای در مجلس شورای اسلامی تصویب شد که جهاد سازندگی به وزارتخانه تبدیل شود و با این کار برخی وظایف آن به سایر وزارتخانهها واگذار و مسئولیت آن محدود شد و وظایف جهاد بین سایر دستگاهها تقسیم شد.
🔹 کشور همچنان به کارکرد نهادی مثل جهاد سازندگی با حضور نیروهای داوطلب نیازمند است. برخی معتقدند که چون شرایط اول انقلاب تغییر کرده است پس به جهاد سازندگی هم نیاز نیست و این الگو دیگر جوابگو نیست. در علوم اجتماعی بحثی درباره ارتباط عامل با ساختار وجود دارد.
🔹برخی معتقدند که ساختار از وجود افراد تشکیل شده و آنها کارکرد ساختار را تعیین میکنند و در مقابل برخی به ارتباط متقابل ساختار و عامل اعتقاد دارند. براساس اعتقاد گروه اول، دلیل شکلگیری جهاد سازندگی، وجود افراد پیامبرگونه بود که کار جهادی کردند. این در حالی است که افراد عادی وارد ساختار جهاد سازندگی شده و در آن ساختار، رفتار مجاهدانه کردند بنابراین اگر الگوی جهاد سازندگی دوباره احیا شود، همین افراد عادی باری دیگر رفتار جهادی خواهند داشت همانطور که با آغاز جنگ در سوریه و عراق مشاهده کردیم چگونه افراد عادی، رفتار مجاهدگونه داشتند.
🔹احیای الگوی جهاد سازندگی یعنی ایجاد یک ساختار منعطف و کوچک از نیروهای جهادی که بین ظرفیتهای مردمی، مردم مناطق محروم و ظرفیتهای حکومتی ارتباط برقرار کند. وظیفه دولت پشتیبانی از این ساختار مردمی است و در واقع بسیج از پایین و پشتیبانی از بالا باید ایجاد شود. الگوی جهاد سازندگی اگر احیا شود، می تواند همان نقش در پیشرفت و آبادانی کشور در اول پیروزی انقلاب اسلامی را ایفا کند.
لینک متن کامل مصاحبه در سایت ایسنا:
yun.ir/fqjvoa
📌🔖 @zohurian
❇️پایگاه اجتماعی حماس در بین فلسطینیان چه میزان است؟
🔹 آنچه که به طور قطع میدانیم این است که در تنها انتخابات برگزار شده در مناطق خودگردان در سال ۲۰۰۶، حماس هم در غزه و هم در کرانه باختری پیروز شد و در مجموع ۷۴ کرسی از ۱۳۴ کرسی پارلمان را به دست آورد.البته فتح پس از شکست با حمایت اسراییلی ها اقدام به کودتا کرد و در کرانه باختری حکومت را به دست گرفت، اما قدرت گردانهای قسام موجب شد،کودتای شاخه نظامی فتح در غزه شکست بخورد.
🔹 آخرین پیمایش انجام شده در مناطق فلسطینی نشین هم نشان میدهد، ۷۲ درصد از فلسطینی ها از شکلگیری و تقویت سازمانهای مسلح در کرانه باختری که مستقل از پلیس حکومت خودگردان باشند، حمایت میکنند.
🔹نتایج همین پیمایش نشان میدهد، این میزان حمایت در غزه حتی بیشتر و حدود ۸۴ درصد است. این اعداد با توجه به توحشی که اسراییل در پاسخ هر عملیات نظامی گروه های مقاومت در مجازات جمعی فلسطینیان بروز میدهد، معنادارتر نیز میشود.
🔹یکی دیگر از نتایج همین پیمایش نشان میدهد، ۸۹ درصد از جامعه فلسطین حتی برای پلیس حکومت خودگردان هم حق مواجهه و بازداشت گروههای نظامی مسلح را قائل نیستند. به عبارت دیگر بین گروههای مسلح و حکومت خودگردان اولی را ترجیح میدهند.
🔖📌 @mzohurian