♻️ قصه عمامه و خون
.
قصه عمامه و خون ، حکایت جدیدی نیست
همین رمضان شاهد است و محراب مسجد کوفه
که عمامه و خون، چگونه با هم در سحرگاه ۱۹ رمضان رستگار شدند.
عمامهای که در گودال خونین به غارت رفت، خوب قصه عروج را میشناسد.
شیخ شمس الدین محمد نبطی جزینی و زینالدین بن علی بن احمد عاملی جُبَعی را شهید اول و ثانی نام نهادهاند تا فقاهت از نخست با شهادت همنشین باشد.
از شیخ فضل الله نوری تا نواب صفوی، از یونس استاد سرایی یا همان میرزا کوچک جنگلی تا سیدحسن مدرس، از سید مصطفی خمینی تا سید محمدباقر صدر، از شریف قنوتی تا مصطفی ردانی پور، از مفتح تا مطهری، از بهشتی تا باهنر، از مدنی و دستغیب و اشرفی اصفهانی و صدوقی تا مالامیری و کریمیان و هادی ذوالفقاری، از محمدباقر حکیم تا شیخ نمر، از سید مصطفی موسوی تا شیخ راغب و بیش از ۳۵۰۰ شهید طلبه دفاع مقدس شاهدند که این نهضت مدیون عمامههای در خون نشسته است.
بگذار از مولوی جنگی زهی، ماموستا شیخ الاسلام، ملا عبدالحمید فرقانی، ماموستا برهان عالی، برهان الدین ربانی، مولوی فیض محمد حسین بر، به همراه ۱۰۰ روحانی شهید اهل سنت کشور نیز سخن بگویم، ایشان نیز شاهد این مدعا هستند که برای دشمن تکتف در نماز یا غیر آن مهم نیست، دشمن مخالف عالمان مجاهد است و در این مسیر برای او شیعه و سنی تفاوتی ندارد. اصول کافی بخوانی یا صحیح، او با قرائت جهادی از اسلام مخالف است. در این میانه بدش نمیآید که گاهی بر طبل اختلاف بدمد و خون این دسته را به گرده آن یکی بیاندازد و به ریش قم و قاهره بخندد.
حادثه عمامههای در خون نشسته در صحن امن رضوی، حکایت استدامت استقامت حوزههای علوم دینی بر سبیل مجاهدت است.
گوارا باد شربت شیرین شهود و شهادت بر عاشقان مسیر وصل و چه زیباست جامه عروج خونین بر اندام فقاهت.
چه خوش فرمود آقا روح الله بزرگ، آن احیاگر اسلام جهادی در عصر حاضر، پس از شهادت علامه مطهری: بریزید خونها را زندگی ما دوام پیدا میکند. بکُشید ما را ملت ما بیدارتر میشود. ما از مرگ نمیترسیم؛ و شما هم از مرگ ما صرفه ندارید.
رزقنا الله قتلاً فی سبیل الاسلام
#با_افتخار_من_یک_طلبه_ام
#طلبه_مشهدی
✍️ حجت الاسلام رضاپور
@tabyin_tahlil_ejtehad
خون مشهد جوشید
این روزها اسم مشهد سر زبانها بود، مشهد میگویند چون رهبر اهل آنجا است، رییس جمهور اهل آنجا است، انقلابی ها اهل آنجایند، باید بد نام میشد مشهد، چون محل ترویج امید بود. امید نباید بجوشد امید نباید باشد. اینهمه خبر بد از مشهد مخابره شد که چه شود؟ ورزشگاه و داستان فوتبال را ، مصاحبه جناب مداح را، شعر خوانی و مدح مقابل امام جمعه را دیدید؟ همه هم البته غلط بود اما غلطها را چنان ضریب دادند که تصویری از مشهد آفریده شود در ذهن مردم، آنچنان که میخواهند.
جهل و ندانمکاری ما هم مدد میدادشان اما آنها کارشان را خوب بلد بودند. میدانستند اگر زشتیها به دست نادانهای رسانه چی و نامردهای بی بی سی چران بیفتد، همه با هم بلدند چه کنند و یک خط را جلو میبرند. آنهم بد نام کردن مشهد.
آنها که مشهد رفته بودند سخن از امید از زبان مردم کوچه و خیابانش زیاد میشنیدند. باید این امید مخابره نمیشد. باید صدای مشهد خفه میشد. همه بهانه ها را جمع کردند همه بهانه بود تا صدای مشهد که صدای جمهوری اسلامی بود که صدای پیروزی بود، خفه شود.
اما نمیدانستند برگ برنده ای دارد خدا، که خودش رو میکند و وقتی رو کند ، جگر ها را میسوزاند و چشمها را مبهوت میکند. آن وقت نمیتوانید لایک نکنید و کامنت نگذارید و عبور کنید.
شما دنبال قاتل و دست کثیف دشمن باشید. خوب است. اما بیایید دست خدا را هم ببینیم.
کشتند، به جرم روحانی بودن، با لب تشنه، در آغوش امام رئوف، روحانی رزمنده، روحانی جهادی، روحانی هم نشین محرومین، روحانی حرم امام هشتم، روحانی آقای جمهوری اسلامی.
ببینید زیر پست بی بی سی را، روی نعشش میزنند و میکوبند و میرقصند. نوش جانش اهل روضه میفهمند چه میگویم.
به جرم اتصال به جمهوری اسلامی میزنندش، که حرم است، که مظهر جنگ با اربابانشان است که اگر بماند همه حرمها میمانند، نوش جانش، مدافعین حرم میدانند چه میگویم.
با لباس سربازی اش به خونش کشیدند، روی سنگ فرش خاک قدمهای امامش، هنگام بدو بدو کردن برای محرومین، یعنی دویدن برای انقلاب، برای جمهوری اسلامی، روی پای امامش جان داد، نوش جانش، اهل مبارزه آرزو میکنندش.
حالا یک تنه سرها به سمت تو برگشت. چرا تو را خدا انتخاب کرد، آخوند خاکی رزمنده و جهادی گمنام حاشیه نشین و دلسوز مردم؟ چرا تو؟
مشهد همه دار و ندار ما است ، امید ما است، این مردم با گدایی سر سفره او آقا شده اند. چند وقت بود دنبال یک خادم بودیم راه حرم را نشانمان بدهد، چه کسی بهتر از تو. چند وقت بود حرم ما مدافع مشهدی لازم داشت، که بهتر از تو.
به قیافه ات نه تقابل شیعه سنی میخورد نه تقابل ایران و افغان، تو راست کار به تماشا کشیدن چهره جمهوری اسلامی بودی. همان که به بهانه اش روی خونت میرقصند یزیدیها. خوش به حالت.
کاش ما را هم مثل تو بپذیرد آن دست با تدبیر عالم.
✍علی مهدیان
@tabyin_tahlil_ejtehad
ما گفتیم ما گفتیم!
بین نیروهای انقلابی ظاهرا نخبه! یک جوی راه افتاده که: «مردم بدانید ما تا ته مطلب را به دولت و دولتیها گفتیم، طی جلسات متعدد و به اشکال مختلف هم گفتیم که این مسیر اشتباه است!»
خب اخوی گفتی، دست شما درد نکند، الحمد لله که شما آنچه درست دیدی را منتقل کردی و دولت هم گوش شنوا دارد.
الان آنی که باید تصمیم بگیرد دولت است، آیا به دولت و دولتمردان اعتماد نداری؟ اینها را هم غربگدای خائن میدانی؟!
اگر به آنها اعتماد داری، حالا که نظر خودت را گفتی اگر بر طبق نظر تو عمل نکردند، چرا در جامعه جو ترس و بیاعتمادی بوجود میآوری؟!
میخواهی خودت را ثابت کنی و برئ الذمه؟!
کاش خود درونت را میکشتی! آن گفتنها کمک به دولت بود، اما دقت داری این گفتنها! چیست؟!
کاش میدانستی همین «مردم بدانید ما گفتیم» بخش قابل توجهی از بحران است. بیاعتمادی و ترسی که از این «بدانید ما گفتیم» درست میشود، مشکل بزرگتری از آن مشکل که فرار میکنید را تولید کرده است.
شاید «این بدانید ما گفتیم» هم مثل آن بدانید ما گفتیمهای برخی مخالفان واکسن باشد که وسط بحران روزانه ۶۰۰ کشته میگفتند از ترس چاله به چاه فرار نکنید و پیش بینی آمارهای چند هزار کشته در روز در آینده نزدیک، به علت واکسیناسیون را میکردند.
شاید هم آن دوستان در وسط جنگ بیولوژیک و باتوجه به بیاعتمادی به غرب و دانستن سابقه غرب در واکسن و دیگر کشتارهای از این سبک واقعا حق داشتند و احساس خطر میکردند.
اما دولت و دولتمردان هم چیزهایی میدانستند و توجهاتی داشتند که این خطر را دفع میکرد و میدانستند چطور کشتی اجتماع را به سلامت و امنیت به ساحل برسانند.
وقتی سکان در دست کسانی است که به ایمان و عقل و کاردانی آنها اعتماد داری و حرفها و نقدهایت را هم کامل به آنها گفتهای، حالا دیگر وسط طوفان التهاب آفرینی نکن و به ناخدای خود فرصت ده.
✍حمیدرضا باقری
@tabyin_tahlil_ejtehad
کانال تبیین، تحلیل و اجتهاد
تصمیم
🔻دولت قوی را به تصمیم گیری هایش باید شناخت. دولتی که قدرت تصمیم گیری ندارد و لو همه ارکانش دانشمند هم باشند، ولو خوب هم سخنرانی کنند، ولو خوب هم ادعا کنند، دولت قوی نیست.
🔻ساده نگیرید تصمیم گیری را. اهل علم چند صباحی درس میخوانند، مکتب علمی خاصی را انتخاب میکنند،تحلیل میکنند و نظر میدهند. آخرش هم قبل یا بعد از تصمیمها مینشینند و حرف میزنند یا تایید میکنند یا رد میکنند. خوب است لازم است اما تصمیم گیری این نیست.
🔻تصمیم گیری در زندگی فردی هم در نقاط حساس و شرایط خاص، شجاعت و جسارت و حکمت و علم و فهم صحنه را میطلبد. اما مدیریت یک ساختار، آنهم ساختاری که ارزش محوری اش «مردمسالاری» است در عین «حق سالاری» که بنا است مبارزه کند که بنا است راهبردهای کلان پیشرفت و تعالی را هم پیش ببرد، دشوارتر است.
🔻هشت سال پیش وقتی جناب دولت میخواست تصمیم بگیرد خود را پشت دیگر ارکان نظام مخفی میکرد، پشت رهبری پشت رووسای قوای دیگر، پشت شوراهای کلان، چرا ، چون جسارت تصمیم گیری نداشت. چرا نداشت، چون اعتماد مردم را نابود کرده بود. اعتماد مردم و بلکه همراهی مردم وقتی نیست، دولت پنهانکارتر میشود، و هزینه تصمیماتش را هم بر عهده نمیگیرد. آنکه میگفت من خودم جمعه فهمیدم، به نظرم هدفش استهزا مردم نبود، او میترسید تصمیم را گردن بگیرد.
🔻فارغ از بحثهای اقتصادی که بین مکاتب مختلف در جریان است و یک طرف بحث آثار و تبعات بی عدالتی ناشی از یارانه پنهان و زمینه سازی قاچاق و رانت و امثالهم را مطرح میکند و یک طرف هم بحث مضرات شوک درمانی و تورم روانی و امثالهم را، اما این دولت چند اتفاق مهم را در تصمیم گیری رقم زده است.
🔻اولا نخبگان مختلف از جریانهای فکری متنوع را جمع کرده.
ثانیا بسیاری از پژوهشگران و اندیشمندان جوان نظرات خود را با او در میان گذاشته اند. ایده دادند. نقد کردند. اثبات کردند. رد کردند.
ثالثا گفتگوهای مفصل با دیگر قوا مثل نمایندگان مجلس روبروی ملت انجام دادند. بحث از حذف یارانه پنهان و ارز ۴۲۰۰ مطرح شد. دولت پیش چشم مردم زیر بار تبعات این تصمیم هم رفت و آن را گردن گرفت.
رابعا مدیران مختلف نیز آمدند و توضیح دادند.
خامسا در نهایت هم خود دولت به تنهایی بدون پنهان شدن زیر عبای رهبر و دیگر قوا این تصمیم دشوار را گرفت.
این ها همه ارزشمند است. من فارغ از بحثهای اقتصادی اش میگویم. دولتی که هم شفاف است. هم جماعت نخبگان و اهل علم را به کار میگیرد. هم خودش پای تصمیمش میایستد. هم مردم را توجیه میکند. قوی است و ارزشمند است.
🔻من با مخالفین دولت انقلابی و تکمیل کنندگان پازل دشمن و کی و کی کار ندارم. با آنها هم که قیافه خیرخواهانه و بی طرف میگیرند اما در واقع نقد میکنند تا بگویند خیلی به فکر مردمند تا فالور جمع کنند هم کار ندارم.
اما تو دوست عزیز که نقدهایت را گفته ای. مستقیم به مسوولین گفته ای. مناظره کرده ای. حالا جمع بندی دولت وفق نظرت نبوده. لااقل اینقدر انصاف داشته باش دولت را به لجن نکش. منتقد هم هستی مستبد و بی انصاف نباش.
نقد کن. مطالبه کن. اما تو داری اعتماد مردم را نابود میکنی. و دولتی که اعتمادی به او نباشد تصمیم گیری برایش دشوار میشود. و در دولت قبل دیدیم که خطر تصمیم نگرفتن گاهی از تصمیم غلط گرفتن بیشتر است. مجیزگو نباشید اما لجن پراکنی و طعنه زنی هم نکنید خواهشا. باز هم خودتان بهتر میدانید از ما گفتن.
✍ علی مهدیان
@tabyin_tahlil_ejtehad
کانال تبیین، تحلیل و اجتهاد
در این چند روزی که برخی از اقتصاددانان انقلابی، انتقاداتی را در زمینه تداوم سیاست نادرست تعدیل نرخ ارز به دولت مطرح کردند، این توهم در میان برخی از دولتمردان دولت قبل ایجاد شده که میتوانند از این موقعیت استفاده کنند و به تطهیر خود بپردازند. و نیز توهم کردهاند که این اقتصاددانان، کلید عبور از دولت انقلابی را زدهاند.
اما:
۱- این دولت در شرایطی سر کار آمد که خزانه، سیلوها و گمرک خالی از جنس بود. و امروز با گذشت کمتر از یک سال، سیلوها و گمرک پر است و این پر بودن البته برخی از دولتمردان ناآگاه را به این توهم انداخته که ممکن است برخی قاچاق سازمان یافته غیرقابل کنترل انجام دهند و از این رو پیشنهادات تعدیل قیمتی را ارائه کردهاند.
۲- این دولت در شرایطی سرکار آمد که رئیس دولت قبل از ترس کرونا، ماهها در مجامع عمومی آفتابی نمیشد و از پشت شیشه دودی ماشینش مردم را روانشناسی میکرد. رئیس این دولت، در همان ماه اول، استراتژی مبارزه با کرونای خود را ارائه کرد و تا انتها بر آن ماند و با سیره عملی خود به مردم نشان داد که حضور در جامعه و نترسیدن از کرونا با مبارزه با آن تزاحمی ندارد. استراتژی جلوگیری از تعطیلی مشاغل و تعطیلی اقتصاد، کمرنگکردن کرونا در اذهان عمومی و نیز اجرای گسترده واکسیناسیون را اجرا کرد و بر آن ماند. و نتیجه اینکه امروز از آن ماجرا تقریبا خبری نیست و مردم در همین هفته سفرهای میلیونی انجام دادند.
۳- این دولت، بودجهای برای رشد ۸ درصدی اقتصاد ارائه کرد و نمیتوانیم و نمیدانیم و نمیشود را در چشم مردم نکرد. هرچند ما معتقدیم این برنامه، برنامه جهش اقتصادی نیست، اما هزاران فرسنگ با ندانمکاریهای دولت قبل فاصله دارد.
۴- این دولت اگر حرف از گران کردن میزند (که اشتباه هم هست) اما هرگز از خود سلب مسئولیت نکرده و نمیکند و به دنبال آن است که با همین ابزارهای جبرانی یارانهای، کاهش قدرت خرید را جبران کند. نه این که با منطق دولت قبل بگوید «من خودم صبح جمعه فهمیدم» و «خودت بمال». اگر یادتان باشد، بنزین را گران کردند و دیگر هیچ.
۵- این دولت جوانان انقلابی را سر کار آورده که با کار شبانهروزی، زمینههای رفع اشکالات جدی در حوزههای اشتغال، تجارت و صنعت را ایجاد کردهاند و با تمام نقدهایی که به برخی از نظریات داریم، هرگز این جوانان دانشمند را با امنیتیهایی که بنابود شغل ایجاد کنند، یا مدیران صنعتی که دغدغهشان ویلاسازی در لواسان بود و مدیران عهد دقیانوس که درپی تبدیل مناطق آزاد، مناطق خالی از معاملات سالم و شفاف بودند مقایسه نمیکنیم.
۶- این دولت در همین مدت در صدور مجوز، تسهیل کسب و کار، ارائه تسهیلات به مشاغل خرد، مبارزه با مفاسد و برکنار کردن مدیران رانتی، چنان کوشیده است که سروصداهای عجیب و غریب بعضی از منفعتجویان از رانتهای کثیف را از هرجایی بلند کرده است.
و دهها مورد دیگر
آقایان تصور نکنند، نقدهای محکم ما به بعضی از سیاستهای دولت، به معنای بازگشت به قرون وسطای نئولیبرالی است. ما از این دولت انقلابی، انتظار جهش داریم نه رشد. از این رو میکوشیم تا با کمکهای فکری، مسیرهای جهش را نمایان سازیم.
دولت انقلابی انشاالله با پشت سر گذاشتن این بحرانها و با تصفیه نظری خود، این مسیر را خواهد یافت.
باذن الله تعالی.
لذا به آنهایی که تلاش میکنند از نمد برای خود کلاهی بدوزند توصیه میکنم این ابیات حضرت حافظ را خوب بخوانند:
ای مگس حضرت (عرصه) سیمرغ نه جولانگه توست
عرض خود میبری و زحمت ما میداری
تو به تقصیر خود افتادی از این در محروم
از که مینالی و فریاد چرا میداری
حافظ از پادشهان پایه به خدمت طلبند
سعی نابرده چه امید عطا میداری
✍ دکتر حمیدرضا مقصودی
@tabyin_tahlil_ejtehad
کانال تبیین، تحلیل و اجتهاد
🔻#تصویر / دکتر عبدالملکی در سخنرانی خطبههای پیش از نماز جمعه تهران چه گفت؟
☘کانال تبیین، تحلیل و اجتهاد
https://eitaa.com/tabyin_tahlil_ejtehad
11.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 با دقت به صحبتهای این آقا گوش بدید
غرض از انتشار این فیلم، توجیه عملکرد اشتباه بعضی از مسئولین نیست، اما همیشه مسائل اونطور که در فضای مجازی نمایش داده میشه نیست، خیلی مراقب باشیم دچار #خودکمبینی نشیم.
@tabyin_tahlil_ejtehad
کانال تبیین، تحلیل و اجتهاد
16.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 صفر تا صد ماجرای ارز ترجیحی در کمتر از ۳ دقیقه
@tabyin_tahlil_ejtehad
کانال تبیین، تحلیل و اجتهاد
♦️نسبت بین اندیشهورزی حقیرانهی نخبگان و حقیر شدن جامعه
فضای مجازی در کنار معایب و حُسنهایش اما یک حُسن بزرگ داشت، اینکه نشان داد بسیاری از نخبگان مدعی ما هنوز هم درگیر مسائل حقیر و ناچیز هستند، مسائلی چون:
دختران خیابان انقلاب
اعدام یک محارب
ربنای شجریان
لباس تیم ملی
ورود یا عدم ورود خانمها به ورزشگاه
خودکشی یک جاسوس
استعفای یک معاون
تبدیل شدن قم به یک کشور مستقل
برخورد چند مامور با یک مجرم
و بسیاری موارد دیگر!
شوربختانه باید گفت: وقتی نخبگان جامعه مسائل حقیر و ناچیز برایشان مسائل اصلی شود و ساعتها پیرامون آن قلم فرسایی کنند و نظریه دهند و از مسائل اصلی و ریشه ای جامعه غفلت کنند، آن جامعه هیچ وقت بزرگ نخواهد شد. چون نخبگانش حس خطرپذیری و اندیشدن نسبت به مسائل بزرگ، انتقال آن مسائل اصلی و بزرگ به سطح جامعه و تلاش برای رسیدن به آنها را ندارند! لاجرم جامعه نیز درگیر مسائل حاشیه ای خواهد شد!
آقایان عزیز، نخبگان گرامی، مدعیانی که لایک و ممبر و فالوور گرفتن شده است ملاک شما برای اصلی و فرعی کردن مسائل، بهوالله همه آنهایی که میتوانند روی افکار عمومی جامعه اثرگذار باشند، مسئولند و باید فردا علاوه بر پاسخگویی در محضر داور حق، جوابگوی تاریخ باشند!
همه پیامبران با مردم بودند، اما آنها مصلح بودند، هدایتگر جامعه و مردم به سمت اهداف بزرگ و والا بودند، نه اینکه بخواهند جامعه را مشغول حواشی و مسائل حقیر کنند تا لایک و ممبرهایشان زیاد شود، که اگر غیر این بود این همه مورد تمسخر قرار نمیگرفتند!
لذا جای شکرش باقی است، در رأس نظام ما رهبری قرار دارد که از نخبگان زمانه خودش بسیار جلوتر است و بزرگ فکر میکند و برای بزرگ شدن جامعه تلاش می کند!
امیدوارم همراه این مصلح شویم
نه درگیر حواشی حقیر و ناچیز!
✍محمدعلی رنجبر
https://eitaa.com/tabyin_tahlil_ejtehad
کانال تبیین، تحلیل و اجتهاد
◀️ از «آقامون جنتلمنه» نوشتید، از «سلام فرمانده» هم بنویسید!
🔰چرا پژوهش و رسانه ایران به آسیبها بیشتر توجه دارد تا دستاوردها؟
⭕ «بدنو ببین، جون بابا، خودتو بلرزون بابا» میخواندند و تأسف میخوردند و سر تکان میدادند که کودک و نوجوان ایرانی تباه شده و جمهوری اسلامی دچار شکاف نسلی عمیقی شده که دیگر پر کردنی نیست. ارزشها و هنجارهای انقلاب اسلامی را بر باد رفته میدیدند و به اندک تلاشهای مخلصانه بسیجیانی که مخلصانه و بیمزد و منت در حال تربیت نسل و برپایی حلقه صالحین و برگزاری اردوی جهادی بودند، پوزخند میزدند که چه نشستهاید که سیل همهتان را غرق خواهد کرد. اما امروز که یک سرود کاملاً ابتدایی و تقریباً بیهزینه روی لب دهها هزار کودک و نوجوان ایرانی نشسته، سکوت کردهاند و لب نمیجنبانند که نکند مالهکش و همدست و حکومتی خوانده شوند.
⭕«سلام فرمانده» شهر به شهر میچرخد. نمیتوان انکارش کرد. نمیتوان حکومتی دانستش. چیزی دارد که خریدنی نیست. نمیتوان اتوبوس و مینیبوس گرفت و این همه دختر و پسر نوجوان را جمع کرد و در میدانهای اصلی شهر، لبخوانی کردش. نمیتوان همه رسانههای فراگیر را به خط کرد و این چنین هماهنگ به خانهها فرستادش. «سلام فرمانده» در متن جامعه پیچیده، با همه مشکلات و دشواریها و رنجها و زخمهایی که این جامعه دارد و زیر بار آنها کمر خم کرده. اما هر چه بیشتر خوانده می شود، کمتر در موردش نوشته میشود.
⭕گویی کلیشههایی وجود دارد که روشنفکر و دانشگاهی و اهل کتاب و دانشگاه ایران نمیخواهد از آنها جدا شود. موضوع این نیست که این سرود از نظر عدهای «چیپ» است یا خیر، موضوع این است که بخشهایی از جامعه نخبگانی ما جرأت مقاومت در برابر فکر و نگاه غربی را از دست دادهاند، وگرنه «چیپ» هم تحلیل میشود، اگر از آن سوی آبها آمده باشد!
⭕ویدئوهایی که از همخوانی «سلام فرمانده» در شهرهای مختلف منتشر میشود، نشان میدهد این سرود از نظر ایجاد موج اجتماعی و ساخت همدلی موفق بوده است. ارزیابی میزان این موفقیت باید مبتنی بر معیارهایی کاملاً مستند و معتبر باشد. اما هر پژوهشی از یک حدس عالمانه آغاز میشود و حدس عالمانه این است که «سلام فرمانده» فراگیری بالایی ایجاد کرده آن هم در جامعهای که لایهها و اقشارش روز به روز از یکدیگر فاصله میگیرند. این فراگیری هم در سطح و هم در عمق رخ داده، هم از حیث شمار موجی که ایجاد شده و هم از نظر تنوعی که ساخته. نمیتوان گفت فقط چادریها، فقط بسیجیها، فقط مذهبیها «سلام فرمانده» را لبخوانی میکنند و حاضرند برایش تجمع کنند و شعرش را حفظ کنند. این حدس عالمانه یا فرض محتمل را لااقل بررسی کنید!
⭕جامعه دانشگاهی، اهالی پژوهش و فعالان رسانهای ایران، جرأت احتمالدهی، تأملورزی و اندیشهسازی را از دست دادهاند. گمان میبرند دیر یا زود در هاضمه فکری جهان حل خواهیم شد و اساساً قائل به نگاه تمدنی و تمایز فرهنگی نیستند. انقلاب اسلامی ایران، همان انقلابی که آن همه وصف و تعبیر و شگفتانه از دوست و دشمن، سیاستمدار و امنیتی، اقتصاددان و جامعهشناس در موردش رفته است، بیش و پیش از آنکه تجمع و تظاهراتی باشد، صورتبندی مسأله چرایی عقبماندگی ایران بود.
⭕انقلاب در قلبها ریشه زد. ذهنها را پرسشگر کرد. «نه شرقی و نه غربی» قبل از آنکه به یک برنامه کلان در سیاست خارجی تبدیل شود، یک باور ملّی و هنجار دینی است. اگر نخبه جامعه ایران، باور به امکان استقلال نظری در برابر جهان فریبنده غرب و شرق را از دست بدهد، تمدنسازی چگونه ممکن میشود؟ اگر نخبه جامعه ایران، مرتباً روی آسیبها و اشکالات متمرکز شود و فرصتها و داراییها را نبیند، آیندهسازی چگونه میسر میشود؟
⭕«سلام فرمانده» مهر باطلی است بر گزاره پرتکرار ناامیدی و دینستیزی مردم و به ویژه غربگرایی مطلق کودکان و نوجوانان ایرانی.
هر اندازه با محتوا و مضمون این سرود مشکل داشته باشیم و دلیل اثربخشی و فراگیری آن را درک نکنیم یا نسبت به بتسازی عوامل و طراحان و مجریان این سرود هشدار بدهیم و از موجسواری رسانههای پرادعا اما کماثر حکومتی روی این کار مردمی خشمگین شویم؛
نمیتوانیم انکار کنیم «سلام فرمانده» به اصطلاح رسانهایها «گرفته» یا فراگیر شده و نشان داده که «امکان» مقاومت فرهنگی در برابر ساختههای مبتذل امثال ساسی مانکن که به شکل طراحی شدهای، نسل جدید را هدف گرفته، وجود دارد.
⭕دومین ویژگی یعنی طرح «امکان» مقاومت از نخستین ویژگی یعنی «فراگیری» مهمتر است؛ حتی اگر هیچ دانشگاهی، پژوهشگر یا اهل رسانهای بدان نپردازد. کاش یک دهم آسیبشناسها، دستاوردشناس داشتیم.
✍ محمد رستمپور
https://eitaa.com/tabyin_tahlil_ejtehad
[کانال تبیین، تحلیل و اجتهاد]
آقای حسن خمینی، معنای «ولایتفقیه» و گسترۀ اختیارات ولیّفقیه را نفهمیدهاید.
پایگاه اطلاعرسانی جماران به نقل از سید حسن خمینی: قید «مطلقه» در عنوان ولایتفقیه، نسبت به «احکام اوّلی» است، نه «قانون اساسی».
آیةالله خامنهای:
کار ولیّفقیه چیست در جامعه؟ کار ولیّفقیه عبارت است از ادارۀ جامعه، البته بر مبنای اسلام؛ شکی در این نیست؛ اما آنجاهایی که مصالح اسلامی را، مصالح اجتماعی را ولیّفقیه تشخیص میدهد و بر طبقِ مصلحت، یک دستوری صادر میکند، آن دستور، «حکم الله» است، آن دستور، خودش یک دستور شرعی است. ولیّفقیه چه با اتکا به دلیل عقلیِ قطعی و چه با اتکا به ادلّهٔ شرعی، یک مصلحتی را برای جامعه تشخیص میدهد، آن مصلحت را اِعمال میکند، آن میشود «حکم الله» و برای همهٔ مردم، این حکم واجبالاِطاعه است. معنای این جمله هم که در بیانات بزرگان تکرار شده که حکومت از احکام اولیّه است، همین است. اصل حکومت از احکام اولیّه است و احکامِ حاکم اسلامی هم حکم اوّلی است، یعنی حکم ثانوی، به معنایِ اینکه تابع ضرورتها باشد نیست. البته در مواردی هم میتواند حکم ثانوی بکند. حکم ثانوی هم حکم شرعی است، فرقی نمیکند، اما آنچه را که ولیّفقیه در جامعهٔ اسلامی بهعنوان قانونی وضع میکند یا اجرا میکند، احکام ولیّفقیه احکام اوّلیه است، مثل «احکام الله» است.
در جامعهٔ اسلامی تمام دستگاهها، چه دستگاههای قانونگذار، چه دستگاههای اجراکننده، اعم از قوهٔ اجرائیه و قوهٔ قضائیه، مشروعیتشان به خاطر ارتباط و اتّصال به ولیّفقیه است و الّا بهخودیخود، حتی مجلس قانونگذاری هم حق قانونگذاری ندارد. مجلس شورای اسلامی که قانون وضع میکند ــ معنای قانون وضع کردن چیست؟ معنای قانون وضع کردن این است که محدودیتهایی را در زندگی مردم، بر طبق یک مصالحی ایجاد میکنند ــ خب یک چنین کاری بنا بر مبنای فقهی اسلامی و بنا بر اصل ولایتفقیه، برای هیچکس جایز نیست و از هیچکس مشروع نیست، مگر ولیّفقیه. در حقیقت قانونگذاری هم اعتبارش به اتکا به ولایتفقیه است. قوه مجریه هم اعتبارش به اتکا و امضا و تنفیذ ولیّفقیه است که اگر ولیّفقیه اجازه ندهد و تنفیذ نکند و امضا نکند، تمام این دستگاههایی که در مملکت مشغول کار هستند، چه قانونگذاری، چه اجرائیات، کارهایشان بدون دلیل و بدون حق است و واجبالاطاعه و الزامی نیست. به خاطر ارتباط و اتّصال به ولیفقیه است که اینها هم مشروعیّت پیدا میکنند. در حقیقت ولایتفقیه مثل روحی است در کالبد نظام.
بالاتر از این من بگویم، «قانون اساسی» در جمهوری اسلامی که ملاک و معیار و چهـارچوب قوانیـن است، اعتبارش به خاطر قبول و تأیید ولیفقیــه است و اِلّا خبـــرگان، ۵۰ نفر، ۶۰ نفر، ۱۰۰ نفر، از هر قشری، چه حقی دارند دورهم بنشینند و برای مردمِ مملکت و مردم جامعه قانون وضع کنند؟ قانون اساسی وضع کنند؟ اکثریت مردم چه حقی دارند که امضا کنند قانون اساسی را و برای همۀ مردم این قانون را لازمالاجرا بکنند؟ آن کسی که حق دارد قانون اساسی را برای جامعه قرار بدهد، ولیّفقیه است، او همان امام اسلامی است و دستگاهی است که حاکمیت الهی را از طریق وراثتِ پیغمبر و وراثتِ ائمهٔ معصومین در اختیار دارد. او چون به خبرگان دستور داد که بنشینند قانون اساسی بنویسند و او چون امضا کرد قانون اساسـی را، قانـون اساسی شد قانــون. حتـی اصـل نظـام جمهـــوری اسلامــی، مشروعیتش، بهعنوان یک حکم از طرف ولیفقیه است. این ولیفقیه است که نظام جمهوری اسلامی را بهعنوان یک نظام، برای جامعه اسلامی به وجود میآورد و جعل میکند و لازمالاتّباع میکند و مخالفت با این نظام حرام میشود و جزء گناهان کبیره میشود و مبارزهٔ با مخالفین این نظام واجب میشود. چرا؟ برای خاطر اینکه این نظام، نظامی است که ولیّفقیه، یعنی آن مقامِ مسئولِ موظفِ مأذون از طرف پروردگار، برای مردم به وجود آورده؛ این شأن ولیّفقیه است.
در حقیقت ولایت و حاکمیت ولیّفقیه، ولایت و حاکمیت فقه اسلامی است، ولایت و حاکمیت دین خداست، ولایت و حاکمیت ملاکها و ارزشهاست، نه ولایت و حاکمیت یک شخص؛ یعنی خودِ ولیفقیه هم بهعنوان یک شخص، موظف است که آنچه حکم ولیّفقیه است اطاعت کند و تبعیّت کند. بر همه واجبالِاتّباع است این احکام. احکامِ ولیّفقیه، حتی بر خودِ ولیّفقیه [واجب است]. یک چنین گسترهٔ بسیار وسیع و عظیمی را، دامنه ولایتفقیه داراست که منتهی میشود به ولایت خدا؛ یعنی چون ریشهٔ ولایتفقیه، ولایت الهی است، ریشهٔ آن ولایت پیغمبر است و همان چیزی است که پیغمبر به اوصیای معصومینش و از اوصیای معصومین به علمای امت، فقهای امت... منتقلشده، لذاست که این، دارای یک چنین سعهٔ اختیاراتی است؛ این معنای ولایتفقیه در جامعهٔ اسلامی است.
کتاب «ولایت و حکومت» ص۲۷۵
کتاب «ولایت و انسانسازی» ص۱۰۳
✍اسماعیل فخریان
🔲 تحلیلی بر حکم رهبری در نصب مسئول جدید روزنامه اطلاعات
◻️ انتصاب سریع یک چهرۀ اصلاح طلب بجای مرحوم دعایی در روزنامه اطلاعات از طرف رهبری چه معنایی دارد؟
◻️آیا این حکم حضرت آقا معنایش تمایل ایشان همچنان به حضور و تثبیت دوجناح سنتی در عرصۀ سیاسی کشور است؟
◻️از این حکم لزوما این برداشت فهم نمیشود. بیان مسئله نیازمند شرحی است که اینجا مختصرا به آن پرداخته می شود.
1⃣ اول: حضرت آقا کار آیندۀ کشور را به جوانان سپردهاند و در این دو جریان رویش وجود ندارد.
2⃣ دوم: جریان چپ به دو بخش رادیکال و معتدل تجزیه شده است. در سپهر سیاسی آینده کشور جریانتندرو جریانی میرا و تمام شده است. جریان چپ با تکیه بر عقلانیت می تواند بقای خود را در آینده تضمین کند.
3⃣ سوم: نه جریان اصلاحات و نه اصولگرا با آنچه حضرت آقا تفکر انقلابی نامیدهاند منطبق نیستند.
4⃣چهارم: رویشِ یک فضای بالنده سیاسی نیازمند بسترهای سالم و طبیعی است و تا آن وقت، صورتبندی سیاسی کشور و کنشگران درون آن عمدتاً با همین موجودین معنا مییابند.
5⃣ پنجم: جریان اصولگرا با شعار آزادی و مردم سالاری پیوند عمیق ندارد. جریان اصلاحطلب هم با شعار استقلال و اسلامیت خیلی میانهای ندارد. وجود این دو جریان فعلا موجب تعدیل نسبی فضای سیاسی کشور به نفع شعارهای انقلاب است.
6⃣ ششم: انقلاب منتظر ظهور و شکوفایی یک جریان جوانانۀ انقلابی است. حضرت آقا جوانان را نسبت به تحزّب موجود نهی کردهاند. اما آنها را به سیاستورزی دعوت کردهاند نتیجه روشن است. قالب فعلی سیاسی در کشور نیازمند پوستاندازی است.
7⃣ هفتم: فضای سیاسی انقلابی آینده به معنای حذف همۀ سلایق سیاسی و پیدایش و حاکمیت یک نگاه و یک سلیقه و یکمشی نیست. در درون فضای انقلابی آینده یک تنوع، سرزندگی، تضارب آراء و رقابت سالم وجدی بر اساس مسابقه در خیرات نه رقابت در قدرت شکل خواهد گرفت.
8⃣ هشتم: شعارهای انقلاب روشن است: استقلال، آزادی، مردمسالاری، جمهوریت، عدالت، معنویت، اخوت، وحدت مسلمانان، مقاومت در برابر نظام سلطه و... ترکیب بندی جریانهای سیاسی آینده با وفاداری واقعی نسبت به این اصول و تفاوت و تنوع در مشی در تحقق اهداف انقلاب شکل خواهد گرفت.
9⃣ نهم: آینده سیاسی کشور متحول خواهد شد و از جریانهای قدیمی آنها که توانستهاند خود را با این تحول تطبیق دهند، خواهند ماند. اما پیشران سیاسی در کشور یکجریان جوان بالغ، عاقل، اصولی، روشن اندیش، مردمی، خدمتگذار و متدیّن خواهد بود.
◻️مدیریت تحوّل یک مدیریت تکگزارهای، تک خطی، غیرمنعطف و بیتوجه به واقعیات میدانی نیست. جمع بین واقعبینی و آرمانگرایی اکسیر تحول سیاسی در کشور است.
✍علی ثقفی
https://eitaa.com/tabyin_tahlil_ejtehad
کانال تبیین، تحلیل و اجتهاد