eitaa logo
صبح ظهور
4.4هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
2هزار ویدیو
84 فایل
°° برنامه تلویزیونی صبح ظهور°° 📌شبکه امید ما رو در صفحات مجازی دنبال کنید:👇 📲ایتا ، بله: 💠@sobhezohor 🔘وب سایت برنامه: 🌐http://sobhezohor.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
به شماره افتاده بود. زیر لب گفت: «چه کار بزرگی… .» بلیت را در جیب خود فشرد. سرش را بلند کرد و به آسمان نگاهی انداخت. دانه های برف آرام روی او می نشستند و با گرمای وجودش آب می شدند. آدم ها بی تفاوت از کنارش می گذشتند. به صورت آن ها نگاه کرد. در میان آن چهره های سرد و بی روح، مردی جوان و خوش چهره، توجه او را جلب کرد. مرد به طرف او آمد و سلام کرد و گفت: «یولی! در سفرت به ایران ممکن است مشکلات بسیاری برایت پیش اید، ولی تو همه آنها را تحمل می کنی؛ این مشکلات تو را بزرگ می کنند. تو اینده روشنی داری.» یولی به چهره مرد خیره شد و فکر کرد که او را کجا دیده، در دانشکده، در سفارت… . مرد ادامه داد: «تو کوچک که بودی، همیشه دور از چشم پدر و مادرت به آسمان نگاه می کردی و دنبال سلطان آسمان ها می گشتی.» ـ شما مرا از کجا می شناسید؟ شما این را از کجا می دانید؟ شما کی هستید؟! ـ من برای نجات و هدایت انسان ها آمده ام تا آن ها گناه نکنند. ـ شما چه کار بزرگی می کنید! لطفاً نشانی منزل تان را به من بدهید. دوست دارم شما را ببینم. ـ نمی توانی؛ من همیشه و در همه جا به یاری ات خواهم آمد. ـ در ایران چه اتفاقی برایم می افتد؟ ـ برایت مشکلاتی ایجاد می شود، ولی از مشکلات نترس و همه را تحمل کن. این مشکلات تو را به روشنایی می رسانند. مرد به راه افتاد. یولی دنبالش رفت. چند قدم بیش تر نرفته بود که مرد لابه لای جمعیت گم شد. اولین روز درس بود. یولی وارد کلاس شد. پس از او دانش جویان، یکی یکی وارد شدند، با چهره ها و ملیت متفاوت. وارد که می شدند، سلام می کردند و کنار هم می نشستند. دو ماه از ورود او به ایران گذشته بود و او در این مدت اطلاعات بیش تری درباره دینش به دست آورده بود. پس از مدتی، استاد وارد کلاس شد. برگه حضور و غیاب دانش جویان را روی میز گذاشت. نام ها را خواند. ـ سمیه! یولی لبخندی زد و دستش را بلند کرد. https://telewebion.com/program/0xd1d3c37 🔆 صبح ظهور تو ❣️ شروع زندگی، شود اگر بیایی @sobhezohor
11.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
السلام عَلَیْکِ یَا فَاطِمَةُ المَعصومة اشْفَعِی لَنَا فِی الْجَنَّه https://telewebion.com/program/0xd1d3c37 🔆 صبح ظهور تو ❣️ شروع زندگی، شود اگر بیایی @sobhezohor
زیباترین دل نوشته های امام زمانی❣️ زمان گذشت! زمان گذشت و قلبم گواهی می دهد، که به یقین تو می آیی. تو می آیی و آیینه های زنگار گرفته قرن ها جهالت و سکوت و روزمرگی را دوباره جلا خواهی داد. تو می آیی و قلب های سیاه شده از تنهایی را دوباره با حضور روشنی بخش خود نورانی خواهی کرد. تو می آیی و دلم را خویشاوند تمام پنجره های جهان می کنی. تو می آیی و چشمان جهان را به آبشاران زلال معنویت پیوند می زنی. تو می آیی و فریادهای فرو خفته ستمدیدگان جهان را معنا می بخشی. تو می آیی و گوش جهان را که از فریادهای گوشخراش شیاطین کفر و الحاد کر شده است، با زمزمه روح بخش محبتت نوازش می کنی. تو می آیی و من خوب می دانم که روزی از همین دریچه که سال هاست بسته مانده است، جوانه ای خواهد رویید؛ جوانه ای سبز که از خیال همیشه منتظر من به سمت آسمان های آبی حضور تو سر بر خواهد آورد. تو می آیی و زمین در زیر پای تو از شادی می شکفد. تو می آیی و رودهای احساس، از دستان پر مهر نسیم، بر منتظران واقعی ات جاری می شوند. https://telewebion.com/program/0xd1d3c37 🔆 صبح ظهور تو ❣️ شروع زندگی، شود اگر بیایی @sobhezohor
👌 آیت الله مجتهدی تهرانی: 🔹 ‌تا زنده ای و دستت می رسد کاری بکن، به فکر خودت باش و یک کاری برای آخرتت انجام بده که مبادا دست خالی از دنیا بروی! https://telewebion.com/program/0xd1d3c37 🔆 صبح ظهور تو ❣️ شروع زندگی، شود اگر بیایی @sobhezohor
همراه ما باش؛ روایت خادمی مخلص داماد علامه امینی صاحب کتاب الغدیر می گويد: در اوایل طلبگی در حجره ی مدرسه، مشغول ریاضت هایی بودم به خاطر همین نیمه شب ها از خواب بیدار می شدم و به شب زنده داری می پرداختم. مدرسه ی ما خادمی داشت که در خدمت گذاری به طلاب از هیچ کمکی مضایقه نمی کرد، علاوه بر تمیز کردن مدرسه که وظیفه اش بود حجره های طلبه ها را هم تمیز می کرد، برایشان نان می گرفت آب می آورد و اگر اجازه می دادند لباس هایشان را هم می شست، بسیار کم حرف و پر کار بود. شب چهارشنبه وقتی نیمه شب برای عبادت بیدار شدم نوری در اتاق خادم توجه ام را جلب کرد می خواستم به سمت آن نور بروم که دیدم قدرت رفتن ندارم! فهمیدم مصلحتی در این امر است. ایستادم صدای صحبت کردن خادم را با کسی می شنیدم، ولی صدای کسی که خادم با او صحبت می کرد به گوشم نمی رسید. بعد از مدتی نور رفت، در زدم بعد از باز کردن و سلام و احوالپرسی، پرسیدم این نور چیست؟ رنگ از رخسارش پرید! می خواست جواب ندهد ولی من ول کن اش نبودم تا آخر مرا قسم داد که می گویم ولی تا روز جمعه به کسی از این جریان چیزی نگو قبول کردم او هم جریان را برایم گفت که وجود مقدس امام زمان(عج) تشریف آورده بودند در اتاق من، و از خصوصيت یارانشان برایم صحبت کردند و فرموند که آماده شوم جمعه می آیند سراغم تا من هم به کار گزاران و خادمانشان ملحق شوم. با حسرت به چهره خادم نگاهی انداختم و از این که تا حالا برایم کارهایی انجام داده بود احساس شرمندگی نمودم. روز جمعه شد چشم از خادم برنداشتم تا لحظه ی بردنش را ببینم. نزدیک ظهر، خادم کنار لبه حوض نشسته بود، یک لحظه حواس من به چیزی پرت شد تا برگشتم دیدم اثری از خادم نیست او رفت و دیگر هیچ یک از طلبه ها او را ندیدند. نقل از آیت الله فاطمی نیا https://telewebion.com/program/0xd1d3c37 🔆 صبح ظهور تو ❣️ شروع زندگی، شود اگر بیایی @sobhezohor
قابل توجه مخاطبان عزیز برنامه تلویزیونی صبح ظهور مطالبی درباره ملاقات با امام زمان عج و داستان های تشرف،خدمت، حضرت صاحب الزمان را می توانید، با هشتگ در کانال جستجو کرده و بخوانید. https://telewebion.com/program/0xd1d3c37 🔆 صبح ظهور تو ❣️ شروع زندگی، شود اگر بیایی @sobhezohor
11.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
السلام عَلَیْکِ یَا فَاطِمَةُ المَعصومة اشْفَعِی لَنَا فِی الْجَنَّه https://telewebion.com/program/0xd1d3c37 🔆 صبح ظهور تو ❣️ شروع زندگی، شود اگر بیایی @sobhezohor
زیباترین دل نوشته های امام زمانی❣️ آقای مهربانم سلام! مدتی می‌ شود که بهانه‌ های مختلف، پنجره ی روشنی را بر من بسته است. مثل همه ی اهل زمانه‌ ام! آخر مردمان زمانه ی ما، به بهانه ی زندگی پر ز نور، در تاریکی سر می‌ کنند، به بهانه ی چیدن گلی، به بوستان نقاشی شده ی تابلوی کاغذی چشم می‌ دوزند، به بهانه ی سیرابی، سراب‌ ها از پس هم می‌ گذرانند، و به بهانه ی انتظارت، بر پشت دیوار غیبت تکیه می‌ زنند، و بهانه پشت بهانه گویی کسی نیست تا برخیزد و بی‌بهانه، سنگی از این دیوار غیبت برچیند! https://telewebion.com/program/0xd1d3c37 🔆 صبح ظهور تو ❣️ شروع زندگی، شود اگر بیایی @sobhezohor
11.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
السلام عَلَیْکِ یَا فَاطِمَةُ المَعصومة اشْفَعِی لَنَا فِی الْجَنَّه https://telewebion.com/program/0xd1d3c37 🔆 صبح ظهور تو ❣️ شروع زندگی، شود اگر بیایی @sobhezohor
زیباترین دل نوشته های امام زمانی❣️ جوانه ای سبز که از خیال همیشه منتظر من به سمت آسمان های آبی حضور تو سر بر خواهد آورد. تو می آیی و زمین در زیر پای تو از شادی می شکفد. تو می آیی و رودهای احساس، از دستان پر مهر نسیم، بر منتظران واقعی ات جاری می شوند. ای تجلی مهر خداوند در زمین! شوره زار خشک دل های خسته مان در انتظار نوازش نرم نگاه پر مهر توست! سوار سبزپوش آرزوهای ما! روایت گر فتح و پیروزی مسلمانان! وارث بدر و حنین! ذوالفقار حیدر در دستان توست و نرمی کلام مصطفی از زبان تو جاری می شود. یا حُجّهُ اللّه علی خلقه! هلا نگاه تو باران ترین باران ها ببار بر دل تب دار این بیابان ها بگو که پنجره بر دوش، تا کجا آخر سکوت و صبر تو و پرسش خیابان ها چه قدر این دل بر باد رفته ام خوانده است تو را ز حنجره زخمی نیستان ها https://telewebion.com/program/0xd1d3c37 🔆 صبح ظهور تو ❣️ شروع زندگی، شود اگر بیایی @sobhezohor