eitaa logo
اشعار ناب آئینے
22.1هزار دنبال‌کننده
632 عکس
14 ویدیو
3 فایل
کـانـال🔹اشعـــــار نابــــــ آئیـــــنے🔹 محبوبتریــن ، بزرگتریــن ، بروزتریــن کانــال شعــر مذهبـی در تلگرام و ایتا زیر نظــر شاعــــــران بنام کشــــــوری ادمین ارسال شعر و تبلیغات: @ad_shereaeini کانال اشعارناب با همین آیدی در تلگرام فعال است
مشاهده در ایتا
دانلود
@shere_aeini سامرا! امشب مدینه می‌شود مهمان تو آسمان‌ها اشک می‌بارند بر دامان تو شمع، روشن می‌کند چشم ستاره تا سحر با گلاب اشک، می‌شوید تن سوزان تو ای حصار آفتاب، ای آسمان در قفس! یوسفت را می‌برند از گوشۀ زندان تو گریه کن.. خواندند در بزم خدا شعر شراب گریه کن.. آتش گرفته سینۀ قرآن تو چاک زن پیراهن صبرت، مگر روشن شود در غبار چشم‌ها، آیینۀ پنهان تو دست و پایت سرد شد اما سراپای تو سوخت رو به سمت قبله کن، پرواز کرده جان تو 🔸شاعر: _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini بالاتری ز مدح و ثنا أیها النقی ابن الرضای دوم ما أیها النقی با حبّ تو عبادت ما عین بندگی‌ست هادی آل فاطمه یا أیها النقی دارم ولی شناسی خود را ز نور تو مولای من ولی خدا أیها النقی با آن نقاوت نقوی یک نگاه کن پاکیزه کن وجود مرا أیها النقی با صد امید همچو گدایان سامرا پر می‌کشیم سوی شما أیها النقی بخشنده‌تر ز حاتم طائی تویی تویی مسکین‌ترم ز هر چه گدا أیها النقی من هر چه خواستم تو عنایت نموده‌ای یک حاجتم نگشته روا أیها النقی گردد جوانی‌ام همه ترویج مکتبت جانم شود فدای تو یا أیها النقی باید برای غربت تو بی‌امان گریست با ناله‌های حضرت صاحب زمان گریست شرمنده از قدوم تو چشمان جاده بود دشمن سواره آمد و پایت پیاده بود آن ناخن شکسته و آن کاروان‌سرا توهین به ساحت تو برایش چه ساده بود بارانی است از غم تو چشم سامرا با دیدن تو اشک ملک بی‌اراده بود وقتی که آسمان ز غمت سینه‌چاک شد دیدی که عرش سر روی زانو نهاده بود زهر ستم چه با جگر پاره‌پاره کرد دیگر نفس نفس به شماره فتاده بود شکر خدا که دشمن تو خیزران نداشت هر چند دل، شکسته از آن بزم باده بود آقا بیا و با دل غرق به خون بخوان از آن سه‌ساله که پدر از دست داده بود جانش رسید بر لبش از ضربه‌های چوب وقتی کنار طشت طلا ایستاده بود آرام قلب خسته اش از دست رفته بود چشم به خون نشسته‌اش از دست رفته بود 🔸شاعر: _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini شکسته روضه ات دل مقلب القلوب را گرفته رنگ چهره ی تو حالت غروب را شکوه غربتت، شراره زد به قلب کائنات گریست دجله وفرات،گریست اهدنا الصّراط عزا گرفته اند پای روضه ی تو سال ها برای سر سلامتی به جد تو غزال ها فرازهای جامعه کبیره سوگوار تو فراز سجیة الکرم شده است بی قرار تو گمان کنم که فاطمه کنارتو نشسته است زبان گرفته مادری که پهلویش شکسته است فدای روی زرد تو، وجود غرق درد تو چقدر آه میکشد، کنار جسم سردتو زمان رنج وغصه ی تو خاتمه گرفته است چقدر روضه ی تو بوی فاطمه گرفته است دوشنبه بود لحظه ی هجوم زهر برجگر دوشنبه بود وکوچه ها،دوشنبه بود و میخ در دوشنبه قاتلت شده، دوشنبه بود خانه سوخت مغیره که نداشت شرم،غلاف و تازیانه سوخت مصیبتت دم مرا به سمت آه میبرد به پشت مرکبی تورا پیاده راه میبرد تو را چگونه دست بسته باطناب میبرند؟ تو کوثری تو را به مجلس شراب میبرند؟ چقدر زخم خورده ای،شبیه جُبّهٔ حسین کشانده ای مرا دوباره زیر قبّهٔ حسین هزار شکر پیکرت به زیر آفتاب نیست میان مقتلت سخن زکودک رباب نیست هنوز جای شکر مانده سنگ بر جبین نخورد هزار شکر یُمسِک السَّماء بر زمین نخورد کنار پیکر تو گریه بود و هلهله نبود میان مقتل تو نام شمر و حرمله نبود به صحن سینه ی تو چکمهٔ سنان نمیرسد به پای بوسی لب تو خیزران نمیرسد... 🔸شاعر: _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini چشمهایت فرات دلتنگی اشکهایت تلاطم غمهاست حال و روز دل شکسته‌ی تو از نگاه غریب تو پیداست‌ ای غریب مدینه‌ی دوم مرد خلوت نشین سامرّا التماس همیشه‌ی باران حضرت عشق التماس دعا کوچه‌ی خاکی محله‌ی غم در غرور از حضور ساده‌ی توست ولی افسوس شرمگین تو و پای پر پینه و پیاده‌ی توست آه آقا تو خوب می‌دانی که دل بیقرار یعنی چه پشت دروازه‌های شهر ستم آن همه انتظار یعنی چه چه به روز دل تو آوردند رمق ناله در صدایت نیست بگو‌ای نسل کوثر و زمزم بزم شوم شراب جایت نیست بی گمان بین آن همه غربت دل تنگ تو نینوایی شد روضه‌های کبود تشت طلا در نگاه‌تر ات تداعی شد آری آن لحظه ماتم قلبت بی کسی‌های عمّه زینب بود قاتلت زهر کینه ها، نه نه روضه‌ی خیزرانی لب بود در عزای تو حضرت باران که گریبان آسمان چاک است نه فقط چشم‌های ابری ما روضه خوانت تمام افلاک است 🔸شاعر: _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini تب دارترین تب زده‌ی بستر دردم پر سوز‌ترین زمزمه‌ی حنجر دردم رنگ رخ من بر همگان فاش نموده در باغ نبی جلوه‌ی نیلوفر دردم فریاد عطش زد دهن سوخته ام تا ‌تر شد لب خشکیده ام از ساغر دردم جای عرق از چهره‌ی من زهر چکیده پیغامبر خسته دل باور دردم بر زیر گلوی جگرم دشنه کشیدند من کشته‌ی تیغ شرر لشکر دردم آتش فکند بر قد و بالای سپیدار یک ذره‌ی ناچیز ز خاکستر دردم خون گریه کند اختر و مهتاب برایم افلاک شده مستمع منبر دردم 🔸شاعر: _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini شده ام بر آن که پری زنم به هوات یا علی النقی سفری کنم و سری زنم به سرات یا علی النقی به هوات تازه کنم نفس، به سرات آیم از این قفس برسم به مأمن آسمان رهات یا علی النقی هله‌ای قلم تو شروع کن، ز درون درآ و طلوع کن بنویس سردر مشق‌های سیات یا علی النقی بنویس دست مِداحتم نرسد به عرش فضائلت شود آب‌های جهان اگر که دوات یا علی النقی بنویس اوج کدام دم، برسد به وسعت آن قلم که دمیده جامعه‌ای بدان جلوات یا علی النقی تو همان تجلّی ایزدی، که به شکل بنده درآمدی و سروده‌ای غزل از زبان خدات یا علی النقی و به استناد زیارتت، تو و اهل بیت نبوتت شده اید رب جلی، ولی به صفات یا علی النقی ز عدم وجود درست کن، ز نبود بود درست کن و به شیر جان بده با مسیح نگات یا علی النقی منم آشنای قدیم تو، ز دیار عبدالعظیم تو که سلام میدهمت به شوق لقات یا علی النقی نبوَد به بودن تو غمم، بخداکه حر جهنمم که گرفته ام به ولات برگ برات یا علی النقی بگذار کعبه‌ی سامرا، قدمی طواف کنم سر خویش را بزنم به کوی منات یا علی النقی 🔸شاعر: _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
سامرا! امشب مدینه می‌شود مهمان تو آسمان‌ها اشک می‌بارند بر دامان تو شمع، روشن می‌کند چشم ستاره تا سحر با گلاب اشک، می‌شوید تن سوزان تو 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini خاک پای زایر شاه خراسان میشوم  یارضا میگویم و آیینه بندان میشوم هر کجا باشم گدای کوی این آقا منم  همچو موسی سایل دستان سلطان میشوم باز هم از لطف این آقا که صاحب سفره است  بر سر این سفره جزء ریزه خواران میشوم پنجره فولاد او را در بغل حس میکنم  هر زمان دلتنگ عطر و بوی باران میشوم بعد عمری گر نصیب من شود کرببلا  تا ابد ممنون آقای خراسان میشوم  🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini من بی دل آمدم که تو دلدار من شوی  غم دیده آمدم که تو غم خوار من شوی شادم که در حریم تو افتاده بار من  آیا شود ز لطف خریدار من شوی خود را ز راه دور کشاندم به کوی تو  دل خسته آمدم که مددکار من شوی هر طور راحتی، بزن، اما نمی روم  این بار آمدم که فقط یار من شوی من ورشکستهٔ گنهم، می شود شبی  یوسف شوی و گرمی بازار من شوی عمرم به باد رفته به داد دلم برس  من آمدم که مونس من یار من شوی آقاییم همیشه ز سلطانی شماست  یک عمر نوکرم که تو سالار من شوی خوانم میان صحن تو تا روضه ی حسین  گویا که از وفا تو گرفتار من شوی پیچیده باز در حرمِ تو صدای من  دست شماست روزیِ کرب و بلای من 🔸شاعر: _________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini به فکر کربلا بودم در اوردم سر از مشهد بخوانم هرنفس باشوق بار دیگر از مشهد اگر که میل حج دارم چه جایی بهتر از اینجا اگر قصد سفر کردم چه جایی بهتر از مشهد امیدی به من و این طبع خشکیده نبود اما به لطفش برده ام با خود غزل های تر از مشهد گره روی گره زد تا که بخت خواهرم وا شد سحر شد هر شبم با خاطرات مادر از مشهد "پدیده" این نمایشگاه الطاف خداوندی ست ندیدم شهر زیبایی تماشایی تر از مشهد برادر صبح و ظهر و شب به سوی قم نظر دارد چرا که چشم خود را برندارد خواهر از مشهد "به جان مادرت زهرا قسم" رد خور ندارد که نرفتم دست خالی با نگاهی مضطر از مشهد اگر روزی شود تنها بلیط رفت میگیرم چرا که قصد برگشتن ندارم دیگر از مشهد 🔸شاعر: _______________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ای همه دل‌ها، حرمت یا رضا  خلق خدا و کرمت یا رضا  جنّ و بشر، حور و ملک می‌برند  سجده به خاک حرمت یا رضا  بر سر این مملکت از بام طوس  سایه فکنده، عَلَمَت، یا رضا  نیست عجب گر که طواف آورد  کعبه به دور حرمت یا رضا  زاده موسایی و عیسا کند  زندگی از فیض دمت، یا رضا  بس‌که بوَد، لطف و عطایت زیاد  ظرف وجود است کَمَت، یا رضا  گر تو قبولم نکنی، می‌دهم  به جان زهرا قسمت یا رضا  ضــامن آهــو بــه فـدایت شوم  جود و کرم کن، که گدایت شوم  تو هشت بحر نور را، گوهری  تو مطلع الفجر چهار اختری  تو شمع جمعی، به شبستان طوس  تو بر تن عالم خلقت، سری  نام علی بُوَد برازنده‌ات  بلکه تو یک محمّد دیگری  ضامن آهویی و پیش خدا  ضامن خلقی به صف محشری  هم پدر چهار ابن‌الرضا  هم پسر موسی ابن جعفری  ابوالجواد استی و باب‌المراد  ابوالحسن بضه پیغمبری  ای به فدایت پدر و مادرم  که خوبْ‌تر از پدر و مادری  دست کرم بر سر ما می‌کشی  پادشهـی نـاز گـدا مـی‌کشی  سائل درگاه تو، سلطان ماست  خاک درت، دارو و درمان ماست  روی تو! آفتاب عرش خدا  سایه تو بر سر ایران ماست  جان همه عالمی و از کرم  جای تو در قلب خراسان ماست  زهی کرم، که ضامن کلّ خلق  ضامن آهوی بیابان ماست  عنایتت آمده، کل نعَم  ولایتت، تمام ایمان ماست  بهشت، نه که با ولای شما  جحیم هم روضه رضوان ماست  مهر تو ای با همگان، مهربان  در تن ما خوبْ‌تر از جان ماست  سلسلة الذهب، تجلّای توست  کمـال توحید، تولاّی توست  مرغ دلم، خدا خدا می‌کند  رضا رضا، رضا رضا می‌کند  قبله من کعبه، ولی قلب من  روی به ایوان طلا می‌کند  حضرت معصومه علیها‌سلام  به زائران تو دعا می‌کند  نگاه تو، چشم تو، دست تو، نه  نام تو هم دردْ، دوا می‌کند  جز تو که رأفتت خدایی بوَد  حاجت ما را که روا می‌کند  دلت نیاید که جوابش کنی  زائر تو، هر چه خطا می‌کند  اگر چه آلوده و شرمنده‌ام  باز رضا نگه به ما می‌کند  تـو از کرم دست بگیری مرا  صـدا نکـرده می‌پذیری مرا  تو از گدا گرفته‌ای، احترام  تو می‌کنی زائر خود را سلام  بر در این خانه، امید آورند  یأس به درگاه تو باشد حرام  عادت تو، کرامت و عفو و جود  عادت من عجز و گدایی مدام  با چه گنه، ای پسر فاطمه زهر ستم ریخت عدویت به کام  با که بگویم که به یک نیمْروز  آب شد اعضای وجودت تمام  از چه غریبانه زدی، دست و پا  ای به همه عالم خلقت، امام  داغ تو زائل نشود از جگر  تا که بگیرد پسرت انتقام  تو مهدی فاطمه را صدا کن  تو از بـرای فـرجش دعا کن  سوخت در آن حجره ز پا تا سرت  خون جگر ریخت ز چشم ترت  بر دل زارت، جگر زهر سوخت  آب شد ای جان جهان، پیکرت  مرد و زن و پیر و جوان، سوختند  در پی تشییع تن اطهرت  بر سر و بر سینه خود، می‌زدند  زنان نوغان همه چون خواهرت  پشت سر جنازه، انبوه خلق  پیش روی جنازه‌ات، مادرت  جسم شریف تو، اگر آب شد  دگر نشد بریده از تن، سرت  غریب بودی دم رفتن ولی  بود یگانه پسرت در برت  سنگ نزد کسی به پیشانیت  خون سرت نریخت بر منظرت  کـاش چکـد خـون دلـم، از دو عین  صبح و مسا، در غم جدّت حسین تو هشتمین حجّت کبریایی  غریبی و با همه، آشنایی  مسیح نه، طبیب صد مسیحی  کلیم نه، کلام کبریایی  کنار حجره، لحظه شهادت  اشکْفشان به یاد کربلایی  کشت تو را به زهر کینه مأمون  نگفت تو عزیز مصطفایی  چگونه شد، زهر ستم دوایت؟  تو که به درد عالمی، دوایی  چشم و چراغ شیعه‌ای در ایران  گر چه ز جدّ و پدرت جدایی  دست خدا، همیشه بر سر ماست  تا تو، امام مهربان مایی  گر چه بوَد بنده روسیاهی  میثم دلباخته را نگاهی 🔸شاعر: ______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
درمعطل شدن ودست رساندن به ضریح لذتی هست که درسجده طولانی نیست 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini