eitaa logo
اشعار ناب آئینے
22.1هزار دنبال‌کننده
632 عکس
14 ویدیو
3 فایل
کـانـال🔹اشعـــــار نابــــــ آئیـــــنے🔹 محبوبتریــن ، بزرگتریــن ، بروزتریــن کانــال شعــر مذهبـی در تلگرام و ایتا زیر نظــر شاعــــــران بنام کشــــــوری ادمین ارسال شعر و تبلیغات: @ad_shereaeini کانال اشعارناب با همین آیدی در تلگرام فعال است
مشاهده در ایتا
دانلود
@shere_aeini   زبانزد همه خوبان عالمی عباس اگر غلط نکنم اسم اعظمی عباس برای شاه شهیدان تو کاشف الکربی که مانع محن و رافع غمی عباس سرت گرفته به زانو به کربلا زهرا که پیش او تو یکی بس مکرمی عباس نظر به صورت ناموس کبریا کردی قسم به عصمت زهرا که محرمی عباس به رتبه ی تو شهیدان تمام غبطه خورند چرا که تاج شهیدان عالمی عباس کسی ندید برای حسین پشت و پناه که از تو شیر خدا ساخت ضیغمی عباس اگر هلال محرم به نیمه کامل شد تو ماه کامل ماه محرمی عباس اگر که مرده بود زنده میشود بی شک نفس به صورت هر کس که میدمی عباس تمام اهل حرم چشم شان به دست تو بود که ساقی همه از نهر علقمی عباس عجیب نیست امید حرم شدی زیرا تو قرص ماه در آن روز مظلمی عباس به زیر آنهمه باری که روی دوش تو بود به ابروان تو نیاورده ای خمی عباس ایا منادی انی احامی عن دینی که در رکاب امامت مصممی عباس خدا قلم کند آن دست بی مروت را که زد به دست تو شمشیر محکمی عباس به روضه ی شهدا بعد سیدالشهدا تو در مقام مصیبت مقدمی عباس نگفته بود که پشتم شکست اما گفت حسین دید چو بی دست و پرچمی عباس همینکه رفت و حرم بی تو شاه دین برگشت نشست بر دل زینب چه ماتمی عباس از آنچه بر سرت آمد خدا خبر دارد هنوز راز مگوی محرمی عباس ز قبر کوچک تو با کسی نگفت حسین هنوز راز مگوی محرمی عباس خدا به نام تو کم عزتی نبخشیده است چه میشود که ببخشی به ما کمی عباس مسیح هر چه سرود از تو کم سروده هنوز که در تمام فضائل مسلمی عباس ازین دو چشم که دارم چه طرف بربندم که من بمردم و رویت ندیدمی عباس 🔸شاعر: ============================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini   با بودن اوســـت آسمانــم آبـی ست آرامش دلهـــای پـر از بی تابـی ست عبـاس هدایت گر هــر درمانده ست چون خاصیت قمرشب مهتابی ست 🔸شاعر: =============================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini   ای دست طلب بسته به دامان اباالفضل بسپار دل خویش به دستان اباالفضل سر می‌رود از خاطره‌ها عطر گل یاس هر جا بدمد عطر گلستان اباالفضل امواج عجیبی‌ست در این دشت عطش‌نوش گیسوی دلاویز و پریشان اباالفضل هر حلقه‌ی آن زلف پر است از دل پر خون در بند و رها گشته‌ی درمان اباالفضل دل‌داده و جان‌داده و سرداده و سرمست این است فقط حال محبان اباالفضل شب مُردم و در صبح جنون زنده شدم باز عشق است و سحرخیزی یاران اباالفضل "بر من که صبوحی زده‌ام خرقه حرام است " این رزق حلالی‌ست ز دستان اباالفضل می‌گریم و می‌میرم و سر می‌کشم از خاک هر لحظه منم گوش به فرمان اباالفضل این دل که چنان شمع پر از سوز و گداز است شرمنده شد از دیده‌ی گریان اباالفضل بسیار گدا شاه شد از دست کریمش دریای عطا سفره‌ی احسان اباالفضل یارا برسان منتقم خون خدا را یارا بگشا این گره را جان اباالفضل 🔸شاعر: ============================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini نشسته سلطان علیِ اکبر ، به روی منبر چُنان پیمبر چُنان پیمبر به رویِ منبر ، نشسته سلطان علی اکبر نگو دو دیده بگو دو ساغر ، نگو دو ابرو بگو دو خنجر نگو دو بازو بگو دو لشگر ، دوباره حیدر دوباره حیدر… قدم نهاده به فتح خیبر ، علی ، علی را چه  خوب از بر نشانمان داد و چیره شد بر  ، تمامِ دل ها و گشت دلبر بنا بر این شد که شیر باشد ، میان میدان دلیر باشد سند برای غدیر باشد ، علیست نامش رخش پیمبر نشسته بر پهنه ی عُقابَش ، چکیده از زَخمه ها شرابَش چه کرده با ما شراب نابَش ، بگو به ساقی بگو به ساغر ز میسَره می رود درون و  ، ز میمنه  میزند برون و چه خوش به پاکرده خاک وخون و ،روَد از این سو به سوی دیگر چو شیر غُرّان چو‌تیغِ بُرّان ، میانِ میدان زمانِ جولان به شاهِ مردان قسم که یک آن ،  نبوده با او کسی برابر چه ضربِ تیغی که هوکشانه ، دُرست خورده به هر نشانه مگر که دشمن زنَد به شانه ، زپشت دشنه ز پشت خنجر به خَلق و خُلق و‌به قد و بالا ، نبیِ اولیٰ علیِ اعلیٰ ز هرچه والی ز هرچه والا ، شده ست سرتر شده ست برتر خوشا که از عمقِ جان بگوید ، ازآن بگوید اذان بگوید علی علی را چنان بگوید ، که لرزه افتد به جانِ لشگر علی امیرش علی امامش ، علی قعودش علی قیامش علی سکوتش علی کلامش ، علیست کرار نامکرر علی رکوعش علی سجودش  ، علی فرازش علی فرودش علی شروطش علی حدودش ، همه وجودش علیست یکسر همین که وا شد وَ اِن یکادش ، شدند مشغول ازدیادش چنان که چون او میانِ صحرا ، نبوده فردی چنین مُکثَر امان ز فتنه ز مُرَّة بن ، مُنْقذِ عَبدی که بُرد دشنه فرو به پهلوی او که تشنه ، شکسته می شد شبیه مادر به سمت معراج خویش پا شد ، میان دشمن مسیر وا شد وَ مطلعش رفت و قطعه ها شد ، کمی دراین سو کمی در آن سر نرفته دشمن به سویش الا ، به نیتِ قربةَ الی الله علیست با فرقِ این که حالا ، شده ست فرقَش کمی علی تر چه شعر شیرینِ دلربایی ، قصیده ای که شده رباعی شده ست مجموعه در عبایی ، چنین شده خوانشش میّسَر فدای اربابِ  ارباً اربا ، که زیر پای امیرِ خود با... شتاب رفت و ضریحِ بابا ، شده ست شش گوشه ای مطهر شروع نابی شده تمامش ، ببر دمادم به غمزه نامش علیِ اکبر علیِ اکبر ، علی ِ اکبر ، علیِ اکبر… 🔸شاعر: ============================ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini شراب کهنه از این جام‌های  باده جداست برای مستیِ ما  خُمِّ سرگشاده جداست فشرده‌ایم از انگورهای روی ضریح که حالِ عاشقِ رو بر تو ایستاده جداست بگو به کعبه! به ایوان طلای شاه قسم که قبله‌گاه من بی‌اراده جداست من از طفولیتیِ خود علی علی گویم حلال‌زاده رهش از حرامزاده جداست کریم‌ها همه خیرات می‌دهند اما... سلامِ مادرِ خوشحالِ خانواده جداست شنیده‌ام پسرِ ارشد حسین آمد میان اهل کرم این بزرگ‌زاده جداست تمام شاهنشینان پیاده‌اند اینجا که سر مقابل اکبر نهاده‌اند اینجا شرابِ شوقِ تو را شهریارها دارند شکوه عشق تو را شهسوارها دارند دو چشم گرم تو با ذوالفقار همسایه‌اند چقدر خاطره‌ی  تارومارها دارند نگاه کن به پدر، عمه‌ها و خواهرها که از تو اینهمه دل انتظارها دارند تبسمی و سلامی سکوتی و لطفی ببخش اگر که گداها هوارها دارند تفضلی به سرِ راه خویش تا خانه چقدر عاشق رویت مزارها دارند همیشه اَبروی عباس و گیسوی اکبر برای غارت دلها قرارها دارند به سربه‌زیری زوارِ تو ندیدم که همیشه بر سر مژگان غبارها دارند سلام حضرت خورشیدِ ارشد زهرا فقط شبیه خودی ای محمد زهرا رقم زدند تو و اقتدار  را با هم گره زدند تو و ذوالفقار را با هم قدِ تو می‌کشد و زنده می‌کند چشمت تمام می‌کند این دو کار را باهم چنان به نعره زدی  بر صفوف صف شکنان که دیده‌اند همه الفرار را باهم نشسته احمد مختار و حیدر کرار که حَظ برند چنین کار زار را باهم علی‌است پیش نبی و حماسه‌ات اکبر بلند می‌کند از جا دو یار را باهم تو و عموی رشیدت دو تیغ از دو طرف که می‌زنید زمین  صد سوار را باهم بس است، یک نفر از این دو مرتضی بی هم خدا بخیر کند یک شکار را با هم تمام کفر گمانم برابر علی است سروده‌اند که اکبر  برادر علی است نداده است  تو را بی‌گمان خدا به حسین که داده است تو را نه حسین را به حسین قسم به عشق  که باب الحوائجِ مایی تو را صدا بکنم می‌رسد صدا به حسین مسیر قرب که پایینِ پای شش‌گوشه است که ابتدا به تو باید رسید تا به حسین تو ماتِ فاطمه‌ای  یا که فاطمه ماتت تو رفته‌ای به نبی یا که مصطفی به حسین اگرچه که داده خدا یک  حسین را به علی ولی به جانِ تو داده   سه مرتضی به حسین گره زدند دل آرایی تو را به  حسن رسید باتو کراماتِ مجتبی به حسین حسین را به تو باید قسم دهم اما رواست تا که بگویم علی تو را به حسین چه می‌کنی به دل عمه با اذان خودت حسین را تو فقط می‌کُشی به‌جان خودت لبش ترک ترک و راهِ آب را گم کرد عقیق سرخ شکست و رکاب را گم کرد همینکه خونِ سرش روی چشم مرکب ریخت مسیر خیمه‌ی عالیجناب را گم کرد به جای خیمه‌ی لیلا به سمت شب پیچید زمینِ کرببلا آفتاب را گم کرد بلند شد به روی پا پدر ، ولی افسوس در ازدحام حرامی عقاب را گم کرد میان حلقه‌ی سلاخ‌های بی احساس حسین خواست رود هِی رکاب را گم کرد شمرد زخم لبش را یکی دوتا ای داد شمرد زخم تنش را حساب را گم کرد صدای فاطمه آمد چه زود   پیر شدی جواب خواست بگوید جواب را گم کرد بنا نبود که آفت به باغ ما بزند پسر بزرگ نکردم که دست وپا بزند 🔸شاعر: ============================ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini صدف در خویش، گوهر می پسندد دلم دریاست، کوثر می پسندد لبم چون ذکر حیدر می پسندد ... مرا بابای اکبر می پسندد صدای گریه اش پیچیده اینجا اذان گوی حسین آمد به دنیا دهد ذکر علی جان، جان به لیلا رسیده جزئی از قرآن به لیلا سلام خالق منّان به لیلا قریش آورده است ایمان به لیلا ببین در طور، نور منجلی را علی بن حسین بن علی را همین در را بزن، باب المراد است گدایی پشت این در، فوق العاده است کسی که پای سائل ایستاده است ... علیِّ اوّلِ این خانواده است خدا تا که خدای عالمین است ... علی اسم پسرهای حسین است عجب شوری همین آغاز دارد پیمبر زاده است، اعجاز دارد دو تا چشمِ کرامتْ ساز دارد به دوش عمه زینب، ناز دارد کسی که بر لبش صدآفرین است بجای فاطمه، ام البنین است خریدارش اویس صد قرن شد قدش طوبای جنات عدن شد مقامش رفت بالا، پنج تن شد علی بن الحسین، ابن الحسن شد همیشه سفره دار مجتبی بود وجودش خرج آن دولتسرا بود نگاهش نور مصباح الهدی داشت به دستش پرچمِ صاحب لوا داشت از اول در مدینه، کربلا داشت عبا از خامس آل عبا داشت ببین یکجا در این شهزاده اکبر جوانی علی را با پیمبر سحرگاهان دعا را دوست دارم غم خون خدا را دوست دارم اگر کرببلا را دوست دارم همان پایین پا را دوست دارم میان زائرانش در خروشم صدای اکبرش خورده به گوشم میان آنهمه غوغای مرکب بمیرم، پیکرش شد نامرتب همینکه مو پریشان کرد زینب معذب شد، معذب شد، معذب حسین آنجا نمی دانم چه ها دید؟ صد و ده تا علی را در عبا چید 🔸شاعر: ============================ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini منم آن خاک آستان علی نوکر کل خاندان علی ذره ای ام در آسمان علی مستحقم به لقمه نان علی تا علی اکبر است امّیدم ذره ای در پناه خورشیدم پرده از روی ماه تا وا شد روی ماه نبی تماشا شد مرتضایی دوباره پیدا شد شاه مظلوم عشق، بابا شد آسمان در تدارک عید است ماه امشب کنار خورشید است به علی رفته دست و بازویش به پیمبر کشیده ابرویش شب یلداست طرز گیسویش عطر زهرا وزیده از رویش او چو پروانه و پدر شمع است هر چه حُسن است در علی جمع است می چکد از لبش شراب بهشت محو چشمش ابو تراب بهشت خنده هایش شمیم ناب بهشت عکس او آبروی قاب بهشت جان تازه دمیده شد به حسین گل لبخند دیده شد به حسین مثل حیدر صلابتش زیباست به ابالفضل قامتش زیباست حسن است و ملاحتش زیباست طلعت ماه صورتش زیباست آمده تا مسیر گم نشود تا قیامت غدیر گم نشود او علی اکبر است و جان حسین بر سر مأذنه اذان حسین آسمانی به کهکشان حسین حیدر جانِ خاندان حسین به اذانش اذان بها گیرد درد از محضرش دوا گیرد سکناتش پیمبری باشد وجناتش چه محشری باشد حسنی هست و حیدری باشد یا ابالفضل دیگری باشد تا ابد نام مطلقش جاری ست "اَوَلَسنا علی الحقش" جاری ست علیِ اکبر ست ای دنیا مثل باران سخاوتش دریا در کرم مثل مجتبی آقا خُلق و خویش فقط خودِ طاها هم علی اکبر ست در قامت هم ابالفضلی است در سیرت ذوالفقاری ست وقت جنگیدن کی شود خسته از علی گفتن می سراید مدیح او دشمن او امامش حسین بود و حسن می زند سر ز دشمن خونخوار چون جوانی حیدر کرار می درخشد به جنگ چون حیدر می‌زند بر یهود کوفه شرر برگ ریزان کند ز دشمن سر بر لب لشکر است این مَفر سرعت ضربه هاش بس غوغاست پرچم مرتضی علی بالاست 🔸شاعر: ============================ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
برای دسترسی به اشعار ایام زیارت مخصوص امام رضا علیه السلام بر روی هشتگ های زیر بزنید
@shere_aeini ای صاحب دنیا علی ای صاحب عقبی علی از هجر خلّصنا علی از هجر خلّصنا علی وجه خدای ذوالجلال عالی مقام عالی کمال هروقت می‌گویم خدا تو میشوی پیدا علی از بند بند پیکرم اسم‌ تو می آید برون لالا‌ نگفته مادرم..گفته به گوشم یا علی! خیر من آن روزیست که پیش تو باشم در نجف خیری ببینم بی نجف؟! حاشا علی حاشا علی آغاز علی پایان علی مبدا علی مقصد علی اول علی آخر علی  اصل و اصول ما علی در عرش جا داری ولی با قنبرت هم سفره ای حالا که با ما راحتی..می‌خوانمت بابا علی! ای حضرت خیبر گشا وا کن گره از کار ما گرم است پشت ما به تو در سختی دنیا علی بالاسر ِتو در نجف انگار خاک کربلاست من کربلایم یا نجف؟! اینجاست یا آنجا علی؟! شمشیر تو در خانه و زهرای تو زیر لگد؟! کشتند ناموس تورا مظلوم علی تنها علی 🔸شاعر: ======================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini نزول رحمتش بود آسمان باران که میبارد و یا روی زمین هر باغبانی گل که میکارد نه مانند علی ، از ابتدای عالم خلقت کسی مانند قنبر را اگر دارد ، بگو آرد پیمبر خواست شیعه باشم آنجایی که میفرمود: خدایا دوست دار آنکه علی را دوست میدارد به بابایم سپرده مادرم که بچه هایش را به دست هیچکس جز حیدر کرار نسپارد تمام دانه دانه ریگ صحراها کم باشد که تسبیحش کند خلق و صفاتش را بشمارد سعادت پیش چشم بنده ی او چیست جز اینکه به وقت مرگ سر بر دامن مولاش بگذارد تمام کوچه ها را حس غربت میکند آنکه نجف ، سمت حرم ، یکبار کرده کوچه ها را رد ضریح و خوشه ی تاکش ، من و حسرت ، من و داغش آهای ای حضرت دلدار ، این دیوانه دل دارد 🔸شاعر: ======================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini خِرَد لَنگ است پایش محضر او عقل هم عاجز به این علت شده سجده به ایوان طلا جایز درختان گر قلم باشند دریا ها اگر جوهر نخواهد شد کتابت فضلِ قنبر نوکرش هرگز! مُسَخّر کرد عالم را و زد روی زمین مولا به ناز شصت ، رشته کوه ها را مثل یک پونِز چنان از قلعه در را کَند و چون شیری به خیبر زد که ترسیده ست شیطان و به شکل موش کرده کِز به دوزخ عده ای را او بدون تیغ راهی کرد فقط با گردش چشمان حیرت آور و نافذ علی آموخت به جبریل  درسِ وحی دادن  را علی وقتی اجازه داد، عزرائیل شد قابِض « علیٌ  حُبُه  جُنّه   قَسیمُ  النّارِ  وَ  الجَنّه» وصی المصطفی حقا شنیدم از لب واعظ نیازی به خلافت که ندارد مرتضی وقتی شده پروردگاریش برای عده ای بارز پیمبر این فضیلت را به ما آموخت در معراج همیشه یاعلی گفتیم ما بعد از خدا حافظ... 🔸شاعر: ======================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini وصف تو نیست در حد قد و قواره‌های ما رو به فضائلت اگر  هست اشاره‌های ما راه به جایی نبرد سعیِ دوباره‌های ما تا ابدالدهر کشد کارِ شماره‌های ما نام تو جان هست‌ها  عربده‌های مست هاست گفت و نشان داد نبی  دست تو روی دست هاست هرچه که هست در جهان  کوکبه‌ی کمال توست شعشعه‌ی جمال تو هیمنه‌ی جلال توست فاطمه گفت یا‌علی  خون همه حلال توست شاه‌نشین چشم من  تکیه گه خیال توست گفت که جان است علی  در جریان است علی که ضربان است علی  در فوران است علی شعله شد و سپند شد  زُلف شد و کمند شد شهد و شراب و قند شد  دور غم و گزند شد حاجی دل پسند شد  آن همه دل که بند شد کوری چشم دشمنش دست علی بلند شد گفت به ایستاده‌ها به راهیان ،جاده‌ها گفت علی است بعد از این میرِ حلال‌زاده‌ها رو به تو چرخانده خدا و قبله و قبله‌گاه را حق نگرفت از ازل از حرمت نگاه را با خودت اعتبار ده کعبه‌ی بی‌پناه را بی تو بجا نیاورم سجده‌ی اشتباه را گفت مگو خداست این  گفت مگر جداست این گیج شدم، رواست این؟  گفت خدا نماست این زیرِ پرِ تو عرش خوش، شهپرِ جبرئیل هم پیش تو سر نموده خم  با تبرش خلیل هم رشک غدیر می‌برد  کوثر و سلسبیل هم حق بده که طمع کنم با تو من علیل هم گفت وِ را نظیر نه ، غیر علی امیر نه خاطر ما چه غم رود  خاطره‌ی غدیر نه نعره بزن که نعره‌ات سینه‌ی شیر می‌درد خطبه بخوان که همچنان تیزی تیر می‌درد کوه ستبر و صخره را تیغ امیر می‌درد پرده به پرده شام را نور غدیر می‌درد گفت علیست پیر و بس، اوست مرا نظیر و بس هرکه به اوست گیر و بس، هست به حق اسیرو بس هول قیامت است یا  پیچش ذوالفقار تو گفت احُد که کیستی  لحظه تار و مار تو قبله‌ی عبدُود بود پهنه‌ی کارزار تو زود درآورد دمار  از همگان شکار تو گفت مگر پَر است این،  نه در خیبر است این حیرت لشکر است این گفت که حیدر است این سمت خروش تیغ تو  مات شده حواس‌ها خیس شد از هیبت تو  دامن عَمروعاص‌ها گرم فرار مانده بر  روی زمین لباس‌ها غرق تو و حماسه‌ات چشم علی شناس‌ها گفت تویی قیامت و  بر همه‌جا مسلط و با تو رسیده‌ایم تا نقطه‌ی آخر خط و... خاک نجف جای رطب قند و نبات می‌دهد روح به ذکر می‌دمد جان به صلات می‌دهد دجله به سجده می‌برد بوسه فرات می‌دهد دانه‌ی خرمای نجف مُرده حیات می‌دهد گفت به حافظ که بخوان باز از ایوان نجف بدرقه‌ی رهت شود  همّت سلطان نجف آه به سوی حرمت نامه‌ی ما که می‌برد جای من شکسته پَر دست دعا که می‌برد تا دم بارگاه تو  روح مرا که می‌برد غیر تو عشاق تو‌ را  تا به خدا که می‌برد گفت که زهرا علی است  آه که تنها علی است شب شده و همسفرِ  کیسه‌ی خرما علی است از در لطفت نرود تا به ابد جبین ما شکرِ خدا عشق تو شد  قسمت سرزمین ما دست تو است دست تو روزی اربعین ما گریه‌ی های‌های ما ناله‌ی آتشین ما گفت بمان رها مکن  دامن آخرین علی باش که قسمتت شود دیدن  آخرین علی 🔸شاعر: ======================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini