eitaa logo
اشعار ناب آئینے
22.1هزار دنبال‌کننده
632 عکس
14 ویدیو
3 فایل
کـانـال🔹اشعـــــار نابــــــ آئیـــــنے🔹 محبوبتریــن ، بزرگتریــن ، بروزتریــن کانــال شعــر مذهبـی در تلگرام و ایتا زیر نظــر شاعــــــران بنام کشــــــوری ادمین ارسال شعر و تبلیغات: @ad_shereaeini کانال اشعارناب با همین آیدی در تلگرام فعال است
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 اشعار ======================= @shere_aeini رو کرده هر آیینه به آیین اباالفضل هر کس که مسلمان شده با دین اباالفضل از جانب خورشید به من مرحمتی شد چون گوش سپردم به فرامین اباالفضل لب‌تشنگی آل عبا چیز کمی نیست از منظر چشمان جهان‌بین اباالفضل ای کودک شش‌ماهه که در لحظه‌ی رفتن لبخند تو شد مایه‌ی تسکین اباالفضل شرمندگی از اهل حرم هست پدیدار از حالت پیشانی پُرچین اباالفضل زیباتر از این چیست که در معرکه‌ی عشق زهرا برسد بر سر بالین اباالفضل هستیم گدایانِ درِ خانه‌ی عباس هستیم به عالم همه مسکین اباالفضل او باعث و بانی شده تا شعر بگویم دریای معانی شده تا شعر بگویم 🔸 شاعر: ========================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار ======================= @shere_aeini این ریشه‌ی عشق است؛ از دل کندنی نیست بالاتر از فهم است؛ پس فهمیدنی نیست هرکس دلش گیر است یکجایی به هرحال من که دلم این روزها ام البنینی‌ست با اینکه اصلاً زاده‌ی ام البنین است آشفته‌تر از فاطمه امشب زنی نیست این خانواده کلهم نور‌اند، يک نور پس بچه‌ی این پنج تن که ناتنی نیست در شهر ما نامش به روی ارمنی‌هاست هرچند این باب الحوائج ارمنی نیست ما با فرات کربلایش قهر کردیم چون بعد او این آب‌ها که خوردنی نیست ** تیری که به مشکش زدید عباس را کشت دیگر نیازی به عمود آهنی نیست 🔸 شاعر: ========================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار ======================= @shere_aeini رفت از خیمه به دنبالش دل ارباب رفت رفت از خیمه به دنبالش حرم از تاب رفت آب باید محضِ پابوسی می‌آمد خدمتش کار دنیا را ببین، دریا به سوی آب رفت ریخت از مشک عمو سوغات اصغر بر زمین گریه کرد عباس اما حرمله شاداب رفت حیف که ادرک اخایش به کمانداران رسید  قبل از ارباب این صدا تا دشمن ناباب رفت محضر چشمش سه شعبه تشنه آمد با شتاب  از میان کاسه‌ی چشمش ولی سیراب رفت با کُلاخودش به روی آسمان خط می‌کشید  علقمه! او را چه شد قد رشیدش آب رفت؟ قطعه قطعه شد که کوچکتر شود پیش حسین آری از نزد بزرگ قوم با آداب رفت   از مزار کوچکش پیداست با جسمش چه شد شد پریشان‌خاطر از غم، هر که در سرداب رفت 🔸 شاعر: ========================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار ======================= @shere_aeini تمام عرش با هفت آسمان افتاده بر پایش شبانه روز می چرخد زمین دورِ قدمهایش نگاهش نافذ و گیراست مخصوصا دم ِ پیکار صلابت پرور است و مردِ میدان! مثلِ بابایش أباالفضل(ع) است و زانو میزند پیشَش فضیلت ها به میدانِ جوانمردی و غیرت نیست همتایش همینکه راه می آید فراری میشود دشمن أشِدٌاءُ علَیَ الکفّار یعنی قدّ و بالایش مبادا لحظه ای وقتِ غضب شمشیر بردارد که عزرائیل می آید به همراهِ بلایایش دخیلِ دستهایش بود اهل عالمی اما علمدارِ همه عالم؛ رقیه(س) بود دنیایش برای دردمندان یک نخی از چادر زینب(س) به دورِ نسخه می پیچد؛ فدایِ این مداوایش شنیدم از حسین بن علی(ع) دل برده هر لحظه تبرّی و توَلّایش ، تولّی و تبرّایش بنا شد در مصافِ کربلا؛ باشد فقط سقّا به رویِ هر دو چشمش بود دستوراتِ آقایش همین شد که نخورد آب و به جایش تیرِ بی وجدان اصابت کرد بر آن چشم ِ از عصیان مُبرّایش برایش نیزه ها را کاملا با زهر آغشتند زدند و کِل کشیدند و مهیّا شد تماشایش دو دستش شد قلم در علقمه باب الحوائج شد به دستِ حضرتِ زهرا(س) محوّل شد تسلّایش! 🔸 شاعر: ========================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار ======================= @shere_aeini ریخت بر هم با زمین افتادنت دنیای من دیدی آخر چشم خوردی، خوش قد و بالای من! پیشمرگ من شدی و پیشمرگ خواهرم تیرخوردی، نیزه خوردی، جای زینب، جای من قید مشکت را بزن با من سوی خیمه بیا بعد ازین هرکس که حرف از تشنگی زد پای من مسجد کوفه‌ست اینجا یا کنار علقمه؟! فرق عباس است یا فرق سر بابای من! انقدر بازو زمین کوبیدی آبم کرده‌ای داغ تو پشت مرا خم می‌کند دریای من این خجالت چه بلایی بر سرت آورده است قدّ یک طفل است اینجا قامت سقای من دارد از امروز خولی فکر معجر می‌کند وای بر امروز من، ای وای بر فردای من... 🔸 شاعر: ========================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار ======================= @shere_aeini لحظه‌ای آمدی که افتادم پیشِ پایت نشد که برخیزم تو برایِ من اشک می‌ریزی  من برایِ تو اشک می‌ریزم دست‌هایم قلم شد و بی دست از بلندایِ مرکب افتادم بگذر از من اگر به محضرِ تو اینچنین نامرتب افتادم روزِگاری عجیب دارم من از حرم شرم می‌کند سقا من که امیدِ یک جهان هستم غصه‌ی مَشک می‌خورم حالا تیرها چون به سَمتِ من آمد سنگری دورِ مَشکِ خود بودم آبرویم که ریخت رویِ زمین شاهدِ سیلِ اشکِ خود بودم بدتر از این نمی‌شود حالا  قحطِ آب است و من زمین‌گیرم به سکینه بگو که شرمندم با همین شرم و غصه می‌میرم جانِ من فکرِ دیگری بهرِ آن لبِ خشکِ خردسال کنید رفتی از من به اهلِ خیمه بگو این دَمِ آخری حلال کنید مادرت آمده به بالینم السلام علیک ای بانو کمرت را گرفته‌ای، او هم دستِ خود را گرفته بر پهلو برو از پیشِ من نمان اینجا ساعتی بعد، بینِ گودالی هیچکس پیشِ تو نمی‌ماند  آن زمان که خودِ تو پامالی من و تو می‌رویم اما من به فدایِ غمِ دلِ زینب وَ قرارِ من و شما باشد رویِ نیزه مقابلِ زینب 🔸 شاعر: ========================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار ======================= @shere_aeini بنویسید ابالفضل، بخوانید حیا بنویسید علمدار، بخوانید وفا هیچکس مثل ابالفضل نگیرد دستی بنویسید زحاجات، بخوانید روا بنویسد که سقاست، بخوانید خجل قول دادست که آبی برساند اما مشک افتاد و تو افتادی  و ارباب افتاد پای گهواره‌ی طفلش زنی افتاد از پا بعد تو دشمن تو اهل جسارت بشود بعد تو زینب تو سوی اسارت برود 🔸 شاعر: ========================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار ======================== @shere_aeini هوای غمکده را هر که مغتنم بشمارد به جای نافله اش تیغه علم بشمارد خوشا کسی که حریم طهور روضه او را رواق جامعی از روضه اِرم بشمارد قلوب ما همگی باب قبله ی حرم اوست رواق سلطنتش را اگر حرم بشمارد به پای بوسی زُوار او ملک بشتابد ثواب آبله ها را قدم قدم بشمارد به آن کبودی بر لوح شانه های رفیعش نمیشود کرمش را کمی قلم بشمارد نهاد صورت خود را به روی صورت جُونش خدا کند که مرا نیز محترم بشمارد فدای آنکه حبیب است یا زهیرِ خیامش هزار مرتبه جان داده است و کم بشمارد شده است رشک ملائک رسولِ تُرک حریمش خوشا کسی که خودش را سگ حرم بشمارد گدای دانه ی تسبیح اشک فاطمه هستم خدا کند که مرا لایق کرم بشمارد هزار و نهصد و پنجاه تا ستاره خود را به آسمان تنش تا سپیده دم بشمارد 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار ======================== @shere_aeini رسید قصه به سر،هر سری که بود افتاد دوباره ماه به چشمان ِشب ،کبود افتاد دوباره سیلی نامردها به صورتِ گل شمیم ِعطر ِحسینی به روی عود افتاد چقدر سر که به تیزی نیزه ها تن داد چقدر دل که به سر نیزه ی حسود افتاد چه آتشی که بر اندوه مادران رقصید چه خار ها که به پاهای غنچه زود افتاد نه ابر بود و نه باران نه هق هق ِ آبی هزار خون ِگلو در دهانِ رود افتاد هزار مرثیه گویای یک محرم نیست هزار مرثیه  از آه ِدل فرود  افتاد همیشه آتشِ عشقِ حسین(ع) سوزان است کلاف قافیه ام ناگهان به دود افتاد 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار ======================== @shere_aeini آن روز بر تو آسمان هم گریه می کرد عیوق بلکه کهکشان هم گریه می کرد بر جسم زیر آفتابت ای برادر حیوان به زیر سایه بان هم گریه می کرد باید به خوشحالی ز تو می برد خاتم می رفت اما ساربان هم گریه می کرد ای برکت نانِ همه ، با ملک ری هم گندم به آب دیده ، نان هم گریه می کرد یوم علی صدر النبی ای من بمیرم بر سینه ات تیر و کمان هم گریه می کرد شلاق ها اشک حرم را در نیاورد تو گریه کردی ، کاروان هم گریه می کرد تر گشت چوب خیزران از خون و از اشک چونکه برایت خیزران هم گریه می کرد 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار ======================= @shere_aeini اطراف ظهر بود که دنیا سیاه شد ذکر لب تمام حرم آه،آه شد پشت و پناهِ عالمیان،بی پناه شد با زور نیزه وارد آن قتلگاه شد... بالای گود..،چکمه‌ی یک بددهن رسید "وَ الشِّمرُ جالسٌ..،نفس مادرش بُرید" حلقوم خشک و نیزه ی تیز و سنان مست... سرنیزه ای بلند شد و خواهری نشست شیخ قبیله بند دل عرش را گسست آنقدر پشت‌هم به سرش زد..،عصا شکست پیری که دیده راه به جایی نمی برد آمد ادای تشنگی اش را در آورد ای لعنتی نزن به پری که شکسته است پنجه نکش به دسته‌ی زلفی که بسته است بس کن..،تمام پیکرش از هم گسسته است آهسته پشت و روش کن ای شمر..،خسته است در پیش چشم فاطمه سر را عقب کشید او داشت حرف می زد و..،شمر از قفا برید ده اسب سمت گودی گودال می دوید آن بی حیا که نقشه برای تنش کشید ای کاش نعل تازه به ذهنش نمی رسید فریاد استخوان تنش را خدا شنید تا عرش سوزِ ضجّه ی این آه پخش شد هرجای دشت تکّه ای از شاه پخش شد عمامه را یکی به روی خاک دید و برد تسبیح را یکی که به سمتش دوید و برد دستار را یکی سر فرصت بُرید و برد کهنه لباس مادر او را کشید و برد زشت است..،فکر حُرمت این مرد را کنید عریان نمی شود تن او را رها کنید 🔸شاعر: ========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار ======================== @shere_aeini پسر مرتضی خداحافظ نوه‌ی مصطفی خداحافظ  برو ای نازنین برادر من در پناه خدا، خداحافظ ای به قربان صورت ماهت ای به قربان عُمرکوتاهت برو دست خدا به همراهت تشنه‌ی کربلا خداحافظ بعد تو زینب است و داغ سفر داغ انگشت و داغ انگشتر داغ گهواره‌ی علی اصغر ای به غم مبتلا خداحافظ بعد تو زینب است و روی کبود بعد تو زینب است و آتش و دود بعد تو زینب است و چشم یهود وارث انبیا خداحافظ زینت شانه‌های پیغمبر آخرین یادگاری مادر بعد تو زینب است و این لشکر سرور سرجدا خداحافظ برو ای آسمان خریدارت برو ای اولیا عزادارت برو دست علی نگهدارت ای شفیع جزا خداحافظ 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini