هدایت شده از شیخ فرهاد فتحی
﷽
🔻 ویراست؛ برخی از بزرگان دینی و انقلابی تا کنشگران دینی و انقلابی که مخاطب دارند حتی یک جمله در مورد حجاب نگفتند، به خدا موثر است، هر کدام از این افراد مخاطبینی دارند که اگر فقط بگویند عزیزان حجاب حکم خداست و به کسی ربط ندارد جمعیت قابل توجهی رعایت میکنند ولی برای من عجیبه یک عده چنین سکوت کردند، یک عده دیگر هم بر روش های غلط اصرار دارند، میبینه حاصل اون روش ها چه شد ولی باز میگه نه باید همون روش باشد و هرکس با اون روش ها که موجب بی حجابی شد مخالفت کند ضددین است.
✅ اگر همه ی افرادی که معتقدند ومخاطب هم دارند که کم هم نیستند، از استاد حوزه و دانشگاه ومعلم متدین تا بزرگان دینی و مداحان و کنشگران انقلابی هفته ای یکبار تذکر درست بدهند قطعا موثر است ولی وقتی یکعده کارخرابی میکنند و یک عده هم سکوت کردند نهایتا وضعیت حجاب درست نمیشود.
✍شیخ #فرهاد_فتحی / عضویت 👇
https://eitaa.com/joinchat/1246560365Ca5e65155c1
هدایت شده از شیخ فرهاد فتحی
📌در مکتب ما فقط فعل معصوم حجت است و غیرمعصوم هرکاری بکند هیچ حجیتی برای ما ندارد ولی کار بجایی رسیده است که یک تروریستی که به اقرار ميرزا ابوالفضل گلپايگاني نویسنده کشف الغطاء به عموی خود که پدر شوهرش بود رحم نکرد و مدیریت قتل او را بر عهده داشت و کسی که مبلغ کتاب تفسیر سوره یوسف باب بوده که قائل است تمام کسانی که مثل ما فکر نمیکنند باید کشته شوند، مورد حمایت مدعیان حقوق بشری شده است.
📌خلاصه از مدعیان حقوق بشر بعید است بخاطر توجیه کشف حجاب طرفدار یک تروریست باشد.
📌درضمن کشف حجاب این خانم تروریست مثلا مجتهده مورد اختلاف محققین است که برقعه از صورت برداشت یا کشف حجاب کرد.
📝کانال شیخ فرهاد فتحی↙️
eitaa.com/joinchat/1246560365Ca5e65155c1
هدایت شده از شیخ فرهاد فتحی
29.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هدایت شده از شیخ فرهاد فتحی
CamScanner ۱۲-۲۱-۲۰۲۲ ۰۰.۴۶.pdf
حجم:
40.03M
با سلام و احترام
یکی از مسائلی که در فتنه اخیر مورد تأکید دشمن قرار گرفت، مسأله کشف حجاب بود که برخی دانسته و یا نادانسته همراه دشمن شده و مرتکب کشف حجاب شدند.
در مقابل، علاوه بر خانمها و دخترانی که حجابشان را محکمتر از قبل گرفتند، ما شاهد خانمها و دخترانی در جامعهمان بودیم که از کمحجابی به حجاب کامل تمایل یافتند که متأسفانه اینها دیده نشدند و حتی احساس کردیم و دریافتیم که بسیاری از دوستان مذهبی و انقلابی هم گمان میکنند در این فتنه، فقط ریزشها بوده که رقم خورده و رویشی در کار نبوده است!
این شد که به فکر ایجاد یک چالش در کانال شیخ فرهاد فتحی در ایتا برآمدیم و سؤالات زیر را با مخاطبان کانال درمیان گذاشته و درخواست شد تا صادقانه به سؤالات این چالش، پاسخ دهند:
1. چرا کانال رو دنبال میکنید؟
2. چرا حجابتون کامل نیست؟
3. چه اتفاقی بیفته حجابت کامل میشه؟
4. آیا کسی در چندماه اخیر، حجابش کاملتر شده؟
نتیجه این چالش، جوابهایی بود که به عنوان نمونه، بخشی از آنها (حدود 350 عدد) را بدون اینکه دستچین شوند، بهصورت یک فایل Pdf درآوردیم تا مورد مطالعه، توجه و تأمل سایر مخاطبین گرامی قرار گیرد.
📝کانال شیخ فرهاد فتحی↙️
eitaa.com/joinchat/1246560365Ca5e65155c1
هدایت شده از شیخ فرهاد فتحی
زمان:
حجم:
14.35M
✅پاسخ به تاجزاده در مورد رهبری
📝کانال شیخ فرهاد فتحی↙️
eitaa.com/joinchat/1246560365Ca5e65155c1
16.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خودرو دوباره گران شد و ما همچنان دنبال زیربغل ماریم.
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله:
هر کس یک شب گرانی را براى امّت من بخواهد، خداوند عملِ چهل سالش را تباه مىسازد.
امام صادق عليه السلام : گرانى نرخ، اخلاق را بد مى كند، امانتدارى را از بين مى برد و انسان مسلمان را دلتنگ و بى قرار مى سازد .
☆عضویتــــــــــــــــــــ ⏬
🆔 @Sheikh_Farhad_Fathi
نقدی نسبت به یادداشت
«نکاتی دربارهی دوران طلایی حوزه» ـ محمدعلی دستمالی
یکی از فضلای حوزه درخواست کردند پاسخی برای این یادداشت بنویسم و با اینکه در مجازی به دلایلی عمدا کوشیدم وارد این وادی و این نوع نوشتار نشوم ولی لازم دیدم به این یادداشت پاسخی بنویسم.
یادداشت آقای دستمالی از نظر قالب، از نوع نقد شخصیِ اجتماعی با لحن شبهتحلیلی است؛ یعنی نه از منظر فقه و درونگفتمان حوزه، بلکه با عینک جامعهشناسی سیاسی به سخنان آقای فاضل لنکرانی نگاه میکند.
اما از حیث روش، چند خلل بنیادی در رویکرد انتقادی او مشاهده میشود:
عبارت «دوران طلایی حوزه» را بدون رجوع مستقیم به منطق گوینده و شاخصهای مورد نظر او، به معنای «طلایی بودن کارآمدی اجتماعی و ملی» گرفته است، در حالی که مقصود آقای فاضل لنکرانی – طبق قرائن سخنان پیشین وی – ناظر به "تحول علمی و توسعه فقههای مضاف" است، نه وضع عمومی معیشت یا اثر بیرونی فوری.
نویسنده میان «طلایی بودنِ علمی» و «طلایی بودنِ اجتماعی» خلط کرده است. حوزه، نهاد علمی و تربیتی است نه نهاد اجرایی؛ مقایسهی وضعیت علمی حوزه با رشد اقتصادی کشور، قیاس معالفارق است.
دستمالی اعلام میکند «من طلبه نیستم»، در نتیجه تحلیل او بر اساس منطق علوم اجتماعی است. این مسأله ذاتاً محدودکننده است؛ زیرا سخنان استاد فاضل لنکرانی از جنس «درونفقهی» است و نقد آن نیازمند فهم از مفاهیم اجتهاد، فقه مضاف و فرآیند تولید علم دینی است.
سؤال اینکه "چرا با بودجه زیاد، طلاب فقیرند؟" از نظر منطقی، بدیهی نیست که افزایش بودجه لزوماً به رفاه همه طلاب بینجامد؛ زیرا:
- بودجههای رسمی حوزه عمدتاً صرف زیرساخت آموزشی، پرداخت خدمات درمان و بیمه، و ادارهی مدارس است، نه حقوق مستقیم طلاب؛
- وجوهات شرعی نیز استقلال مالی دارد و توزیع آن تابع احکام شرع و نظر مراجع است، نه سیستم دولتی.
پس ایراد نویسنده بیشتر از جنس سوءفهم کارکرد بودجه دینی است تا اشکال واقعی مالی.
دستمالی پرسیده است آیا فقه باید در تمام حوزهها نظر دهد؟! این نقد بر پایه تصور «هژمونیطلبی فقه» بنا شده؛ در حالیکه در ادبیات معاصر حوزه، اصطلاح "فقههای مضاف" (فقه تربیت، فقه پزشکی، فقه اطلاعات…) به معنای دخالت فقه در موضوعات نیست، بلکه به معنای تعیین نسبت حکم شرعی با پدیدههای نو است.
هدف آن «تولید نظام حقوقی اسلامی» در کنار علوم تجربی است، نه حذف یا سلطه بر آنها. این سوء تفاهم یا به قول غربی ها misunderstanding را میتوان یکی از ضعفهای مفهومی یادداشت دانست.
از حیث فلسفهی علم نیز، قلمرو فقه بر اساس مبانی کلامی شیعه (به ویژه دیدگاه شهید صدر) «نظامساز» است؛ یعنی میکوشد چارچوب هنجاری و ارزشی برای علوم انسانی فراهم کند، نه جایگزین آنها شود. پس تطبیق فقه با مباحث پسامدرن و نظریههای جامعهشناسی، باید بر این اساس سنجیده شود.
نویسنده از تناقض ظاهری میان «طلایی بودن حوزه» و «بحران در جامعه» سخن گفته است، اما از دید جامعهشناسی تاریخی، چنین عدمِ تطابقی امری شناختهشده است.
برای مثال:
- در عصر صفویه، شکوفایی علمی حوزه اصفهان همزمان با برخی بحرانهای سیاسی بود؛
- در دهههای اخیر نیز رشد تولید علم دینی ـ مثلاً پیدایش صدها پایاننامه فقههای تخصصی و دیجیتال ـ لزوماً اثر بیرونی فوری ندارد، چون تبدیل علم به سیاست عمومی زمانمند است.
بنابراین، نبودِ اثر اجتماعی فوری دلیل بر عدمِ دوران طلایی علمی نیست.
او پرسیده است «اگر اسلام راه معقول حکومت است، پس کارنامه جمهوری اسلامی چیست؟». این پرسش اگرچه مشروع و دغدغهمند است، اما خلط میان «نظریهی فقه سیاسی اسلامی» و «عملکرد حکمرانی ایران» دارد.
آیتالله فاضل لنکرانی دربارهی «منطق نظری حکومت دینی» سخن گفته، نه ارزیابی کارنامهی اجرایی نظام. از منظر روش علمی، نقد باید در همان سطح مطرح شود؛ یعنی تبیین کند آیا نظریهی حکومت دینی دروناً منسجم است، نه اینکه عملکرد کارگزاران را ملاک درستی نظریه قرار دهد.
به نظر میرسد یادداشت با نیت پرسشگری آغاز شده و از حیث ادبی روان و جاذب است؛ اما در جاهایی لحن آن به «طنز انتقادی» نزدیک میشود («آخوندهای جامعهی ما»، «پای منبر فقه») که از شأن گفتوگوی علمی فاصله دارد. نقد مستند باید از تعبیرات هیجانی پرهیز کند و به استناد و مقایسهی منطقی بپردازد.
یادداشت آقای دستمالی در واقع دغدغهای اجتماعی دربارهی نسبت «حوزه و جامعه» را مطرح میکند، اما از نظر اصول نقد علمی و تطبیق دادههای تاریخی، روش فقهپژوهی، و دقت آماری، از استحکام کافی برخوردار نیست. سخنان آقای فاضل لنکرانی مبتنی بر "تحول علمی درونی حوزه و ظهور فقههای مضاف" است، نه موفقیت اقتصادی یا اجتماعی کشور؛ بنابراین تفسیر بیرونیِ «طلایی بودن» از سوی نویسنده اساساً کجفهمی مفهومی دارد. یاعلی...
☆عضویتــــــــــــــــــــ ⏬
🆔 @Sheikh_Farhad_Fathi
11.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بخشی از "ایران عزیزم"
https://www.aparat.com/v/ddamhd9
گفتگوی متفاوت ۳۰ دقیقه ای در آپارات منتشر شد. به نظرم نکات قابل تاملی گفته شد.
آپارات رو هم دنبال کنید.
.
✍ مَعجونِ سَمّی
من سالها درباره ارز ترجیحی و قاچاق سوخت نوشتهام و توضیح دادهام که چه مبالغی از جیب مردم هدر میرود. در عین حال با گران کردن بیقاعده بنزین و هرچیزی هم مخالف بودهام. اخیراً قیمت سوم برای بنزین تعیین کردهاند؛ ۶۰ لیتر با نرخ ۱۵۰۰، ۱۰۰ لیتر با ۳۰۰۰ تومان، اما برای خودروهای نو، دولتی، وارداتی، پلاک مناطق آزاد و افرادی که با کارت جایگاه سوخت میزنند، قیمت ۵۰۰۰ تومان است. این کار از نظر من اشتباه است.
اگر هدف جلوگیری از قاچاق است، وقتی قیمت منطقهای بیش از ۱۰۰ هزار تومان است، حتی اگر بنزین را ۵۰ هزار تومان کنند هنوز قاچاق سود دارد. اگر هدف کنترل پرمصرفهاست، باز بیفایده است؛ کسی که ماهی ۵۰۰ لیتر اضافه مصرف کند نهایتاً یک میلیون تومان بیشتر میپردازد که برای آن قشر رقم ناچیزی است. شاید هم خواستهاند قیمت خودروهای نو را تعدیل کنند، اما حذف سهمیه آنها هم اثر خاصی ندارد.
اقتصاد ایران نیازمند تصمیمهای بزرگ است. یکبار باید با مردم صریح صحبت کرد، اشتباهات را پذیرفت و با هماهنگی کل حاکمیت، تکلیف مدل اقتصادی کشور را روشن کرد. نمیشود ترکیبی از اقتصاد اسلامی و لیبرال و کمونیستی را کنار هم چید و انتظار کارآمدی داشت. این وضعیت محصول سالها نسخهنویسی متناقض بوده است.
اول باید معلوم شود اقتصاد بر چه مبنایی اداره میشود. اگر قرار است لیبرال باشد، باید سود بانکی برابر تورم + کارمزد باشد تا رانت ایجاد نشود؛ وقتی سودبانکی کمتر از تورم است هر کسی وام بگیرد و پشکل هم بخرد برنده است، مخصوصاً وامگیرندگان کلان و در این وضعیت بانک آینده ایجاد میشود و ما به جای مبارزه با علت ها با معلول درگیریم و وقتی بانک آینده منحل شد یک ذره در اقتصاد موثر نیست چون مشکل اصلی جای دیگری است که آن مشکل همچنان باقیست و آن دریافت وام خرد و کلان با درصد پایین در وضعیت تورمی بالاست و تا این علت باقیست، هرچقدر با معلول ها مبارزه کنی بی فایده است. مثل اینکه شیرآب باز باشد و آب وارد خانه شود و شما هی با لیوان بخواهی آب راجمع کنی و هرچقدر جمع کنی باز میبینی آب است و نهایتا خسته میشوی و رها میکنی و میگویی چه فایده دارد. راهکار اصلی این است که باید شیرآب را ببندی وگرنه اگر ده نفردیگر هم بیاییند کنارت و هی با لیوان آب را به بیرون خانه خالی کنید باز میبینی آب موجود است و بخاطر همین من با این نوع مبارزه با فساد مخالفم و میدانم عملا هیچ فایده ای جز خستگی و ناامیدی ندارد. بخاطر این است که با برخی نمایندگان مخالفم چون آنها باید درمجلس دنبال جریان سازی باشند تا فساد از ریشه خشک شود نه اینکه موردی با فساد مبارزه کنند و تهش هم خودشان خسته شوند هم مردم ناامید شوند. اگر نظام اقتصادی درست شد دیگر انصاری ها نمیتوانند بانک بزنند و به خودشان وام بدهند و ملک بخرند و بعد چندسال بخاطر اینکه سود بانکی کمتر از تورم است، هزاران میلیارد سود کنند. تا این مشکل است، انصاری اعدام هم شود صدها انصاری دیگر جایگزین میشوند. مثل سلطان سکه که اعدام شد ولی در بازار سکه تغییر ایجاد نشد چون او هم معلول یک سیاست غلط است و تا آن سیاست باقیست، بازار سکه هم درست نخواهد شد.
اگر میخواهیم بگوییم سود بانکی حرام است، این درصدهای ۱۸ و ۲۴ هم تفاوتی ندارد و فقط صورت مسئله را با کلاه شرعی تغییر دادهایم. اگر قرار است کمونیستی باشد، بازار باید یکدست دولتی باشد. اگر هم اسلامی باشد، باید به نسخه الهی پایبند بود؛ ربا حتی یک درصدش هم حرام است و باید به سمت قرضالحسنه رفت. اما در همین قدم نخست دچار تناقض میشویم.
در نگاه اسلامی واقعی، همه ثروتهای کشور متعلق به خدا است: بنزین، گاز، برق، زمین و… و باید رایگان و عادلانه توزیع شود؛ چرا که هزینه استخراج و تولید آنها از بیتالمال پرداخت میشود. حتی بخش زیادی از قیمت خودرو، که از فولاد ملی و منابع عمومی ساخته میشود، باید برای مردم رایگان باشد و این میتواند قیمت خودرو تا یخچال را بهطور چشمگیری کاهش دهد. در چنین مدلی خدمات عمومی و حقوق کارمندان نیز از بیتالمال تأمین میشود و مردم فقط در مواردی هزینه میکنند که وابسته به منابع داخلی نباشد. این نسخه اسلامی است، اما چون امروز آمادگی فرهنگی و معنوی آن وجود ندارد، اجرای کامل آن ممکن نیست و طرح ناقص آن مردم را نسبت به اسلام بدبین میکند.
شاید این الگوی کامل تنها در حکومت مهدوی تحقق یابد؛ جایی که فضای عمومی شبیه فرهنگ اربعین است و جامعه به سطحی از اعتماد و ایثار میرسد که مال فردی و جمعی از هم جدا نیست.
پس در شرایط فعلی، کشور باید تصمیم بگیرد: یا به سمت الگوی موفق چین (اقتصاد دولتی برنامهمحور) برود، یا به سمت الگوی لیبرال غرب. هر دو از وضعیت فعلی ما کارآمدترند. نمیتوان در این سردرگمی ماند. کشور نیازمند انتخابی روشن و قاطع است. یاعلی...
☆عضویتــــــــــــــــــــ ⏬
🆔 @Sheikh_Farhad_Fathi
بسم الله
«به بهانه انتشار عکس بدون روسری یک بانوی شهید در سایت رهبری معظم»
1️⃣) امیرالمؤمنین علیه السلام برای اینکه قاعدین کوفه را پای نبرد صفین بکشاند، جمله زیبایی دارد:
«إِذَا دَعَوْتُكُمْ إِلَى جِهَادِ عَدُوِّكُمْ دَارَتْ أَعْيُنُكُمْ كَأَنَّكُمْ مِنَ الْمَوْتِ فِي غَمْرة....: وقتی شما را به جهاد با دشمن خودتان فرا میخوانم...»
حضرت باید قاعدین را متقاعد میکردند که معاویه با خود شما دشمن است (عدوّکم) نه اینکه صرفا با منِ علی، مشکل داشته باشد.
2️⃣) ایشان برای اثبات اینکه معاویه با خود شما دشمنی دارد، باید نمونه عملی از شقاوت و "کوفه ستیزی" معاویه ارائه میکردند. غارت انبار توسط معاویه، فرصت خوبی شد، ماجرای خلخال «زن ذمّی» را با بیان معجزهآسای خودشان به زیبایی به تصویر کشاندند.
3️⃣) نحوه بیانشان طوری بود که بدون اینکه «کفر» زن ذمی را تأیید کند، «مظلومیت» او را عیان کرد تا ثابت شود که «معاویه به هیچ یک از کوفیان رحم نخواهد کرد حتی به کوفیان ذمّی که از حلقه یاران علی دور هستند»
هیچ کس به علی ع ایراد نگرفت که چرا غارت خانه یک زن ذمی را به مرثیه تبدیل کردهای!
4️⃣) امروز رهبری نظام میخواهند همه را پای کارِ «مقاومت در برابر صهیونیزم» بیاورند.
باید به بیتفاوتها، به خاکستریها نشان دهند که صهیونیستها فقط با انقلابیها دشمنی ندارند، با ایران و ایرانی مشکل دارند (عدوکم). اگر در گوشهی صفحه اول، با یک عکس کوچک، مظلومیت زن ایرانی را به تصویر نکشد پس چگونه به خاکستریها و بیتفاوتها بباوراند که صهیونیزم با «ایرانی عزتطلب» دشمن است نه با «انقلابیها»؟
5️⃣) نشر عکس آن بانوی شهید را در سایت رهبری، طوری تفسیر نکنیم که بیحجابیاش اعتبار پیدا بکند بلکه طوری فهم و تفسیر کنیم که «مظلومیتش» سندی برای «اثبات ایرانستیز بودن صهیونیزم» بشود.
حجت الاسلام عشایری از اساتید حوزه
+ امروز بر همه ی اساتید و نخبگان لازم است علم خود رو در دفاع از رسانه ی حریم ولایت ابراز کنند. من سالها با عوامل رسانه ای موساد مقابله کردم و خط موساد را از چند کیلومتری میفهمم، امروز تخریب حتی نقد صحیح آقا و اطرافیان و رسانه ی آقا خط موساد است. مالک اشتر هم معصوم نبود ولی نقد مالک یعنی پنجه کشیدن به صورت علی و تضعیف جایگاه ولایت چون یه چیزهای عَلَم شده و اگر بیفتد خیلی چیزها میفتد. اگر رسانه ی آقا تخریب شود و موقع حساس نتواند خط را به ماها برساند و ورق را برگرداند، تک تک ما و زنان چادری را از تیربرق ها آویزان میکنند و آن روز دیگر پشیمانی بی فایده است. اگر ولایت بماند، حجاب هم نهایتا درست میشود ولی اگر ولایت آسیب ببیند کل دین در ایران نابود خواهد شد. این رو بفهمید و فکر نکنید خدا به ما چک سفید امضا داده است. اگر قدر ندانیم و زمان شناس نباشیم در یک لحظه همه چی تمام میشود.
خلاصه اساتید بیان وسط میدان، اگر رسانه هم ندارند بفرستند ادمین ما منتشر میکنیم. یاعلی....
☆عضویتــــــــــــــــــــ ⏬
🆔 @Sheikh_Farhad_Fathi
ما دو گونه می توانیم به تاریخ نگاه کنیم. یکی اینکه بگوییم فلان ماجرا در چه تاریخی اتفاق افتاده است و سعی کنیم تاریخ دقیق آن را مشخص کنیم و نگاه شناسنامه ای به تاریخ داشته باشیم؛ این نگاه گرچه فوایدی علمی دارد و یک نوع اطلاعات عمومی به حساب می آید ولی آنچه مهم و واجب است این است که از وقایع تاریخی عبرت بگیریم.
با این مقدمه به مناسبت سالروز شهادت حضرت ام البنین(س) سراغ یکی از گزاره های تاریخی می رویم و آن ازدواج حضرت امیرالمومنین( ع) با این بانوی بزرگوار می باشد.
با توجه به نگاه اول که در مقدمه ذکر شد باید بگوییم زمان این ازدواج مورد اختلاف است؛ برخی معتقدند بر اساس اینکه اولین فرزند ام البنین در سال ۲۶ ه.ق به دنیا آمده است، ازدواج امام علی(ع) با خانم ام البنین(س) قطعا قبل ازسال ۲۳ هجری بوده است، اما برخی دیگر سال ازدواج آنها ۱۳ یا ۱۶ قمری میدانند چرا که بین ازدواج آنها و تولدحضرت عباس(ع) بزرگترین فرزندشان ۱۰ سال فاصله بوده است.
همچنین در مورد اینکه او بعد از حضرت فاطمه همسر دوم یا سوم امام بوده است نیز اختلاف وجود دارد. اما در خصوص اینکه او قبل از ازدواج با حضرت علی و بعد از شهادت ایشان با شخص دیگری ازدواج نکرده است اختلافی وجود ندارد.
اما آنچه برای ما مهم است، دانستن سال و ماه ازدواج نیست بلکه عبرت گرفتن از این ماجرا است؛ حضرت علی (ع) با برادرش عقیل که در نسبشناسی عرب شهره بود، درباره انتخاب همسری که اصیل باشد و فرزندانی دلیر و جنگاور بیاورد، مشورت کرد و عقیل، حضرت ام البنین را پیشنهاد کرد که حضرت امیر(ع) با او ازدواج کردند.
درس مهمی که از این ماجرا می توانیم بگیریم این است که وقتی شخصیتی مانند حضرت علی (ع) که عالم به همه چیز هستند در مورد ازدواج مشورت می کنند و به متخصص مسئله مراجعه می کند ما انسانهای معمولی باید در کارهای مهمی از قبیل ازدواج مشورت کنیم و به رای و نظر خود متکی نباشیم و شاهد این همه مشکلات و تلخی ها در خانواده ها نباشیم. اگر امروز در کارها از متخصص آن امر مشورت بگیریم در خیلی موارد مشکلات حل خواهد شد.
یادآوری این نکته لازم است که کارهای اهلبیت (ع) برای آموزش ما انسانها است وگرنه حضرت هر آنچه برادرش می دانست را می داند ولی می خواهد به ما آموزش دهد که وقتی من علی مشورت می کنم، شما به مراتب بیشتر نیازمند مشورت هستید.
📚 کتاب اسلامکده، ص٢١١| فرهاد فتحی
☆عضویتــــــــــــــــــــ ⏬
🆔 @Sheikh_Farhad_Fathi
اساس اختلاف نگاه من با برخی رفقا این است که آنها به ظرفیتها و موقعیتها توجه نمیکنند. اگر عزیز من کاری را میخواهد انجام دهد، پیش از انجامش اگر مشورت بخواهد و ببینم به صلاح نیست، میگویم «نکن». اما اگر رفت و انجام داد و موفقیت نسبی هم داشت، پس از تحقق موضوع دیگر مخالفت نمیکنم؛ زیرا مخالفتِ بعد از وقوع، نهتنها او را تضعیف میکند، بلکه به ضرر همه ما تمام میشود.
جناب حامد کاشانی یک هفته قبل اعلام کرده بود که قصد دارد مناظره کند. اگر دوستانی مخالف بودند، همان موقع باید میرفتند و دلایلشان را مستقیم برای او توضیح میدادند. اگر او نمیپذیرفت، آنوقت میتوانستند علناً بگویند «مخالفیم». اما اکنون که او به هر دلیلی احساس وظیفه کرده و رفته و ــ به اعتقاد من ــ موفق هم بوده، مخالفتِ پس از عمل عملاً یعنی «من تو را موفق نمیدانم». و جملهای مثل «بله، موفق بود ولی…» در رسانه یعنی «موفق نبوده». همین «ولی»هاست که کار را خراب میکند.
رفقا کار او را خراب کردند. مثلا میگویند «شما باید شبهه را جواب میدادی، نه اینکه مناظره کنی». سؤال این است: شما چندتا از شبهات اردستانی را قبل مناظره جواب داده بودید؟ وقتی خودت کاری را نکردهای، چرا از دیگری توقع داری؟
مشکل ما عدم درک موقعیت است. وقتی یک گروه فحش میدهد و یک گروه با ادبیات مختلف اعتراض میکند، به جامعه این پیام منتقل میشود که اگر حرفهای کاشانی خوب بود، اینها اینطور عصبانی نمیشدند. مردم هم سه ساعت وقت نمیگذارند مناظره کامل ببینند. با همین واکنشهای دوستان نتیجه میگیرند «پس کاشانی موفق نبوده». درحالیکه بسیاری از همین منتقدان مناظره را ندیدهاند و فقط کلیپهای تقطیعشده را تماشا کردهاند.
مثلا درباره ماجرای امام جواد، دهها نفر رفتهاند پاسخ شبهه دادهاند درحالیکه اردستانی اساساً چیز دیگری میگفت. وقتی در موضوع حضرت زهرا دستش خالی شد، میخواست با آوردن مثالهای مختلف اینطور القا کند که «روضهخوانها همه جا خلاف میگویند». خودش هم همانجا گفت «اینطور نیست». یعنی قصدش این نبود که آن روایت خاص درست است؛ میخواست از یک مثال درست، یک مثال غلط بسازد و نتیجهگیری کلی کند. اگر مناظره را کامل ببینید متوجه میشوید. کاشانی هم به همین خاطر وارد مباحث فرعی نشد؛ چون میدانست وارد شود، موضوع پشت موضوع میآید و از اصل بحث دور میشود.
اگر از من نظر بخواهید، میگویم اولویت امروز ما مبارزه با افراطیگری است. به همین دلیل هم دو سال است بسیاری از مباحث تخصصی قبلیام را کنار گذاشتهام. من اگر جای کاشانی بودم شاید اصلاً بهجای مناظره با اردستانی، به این میپرداختم که چگونه یک انسان به نقطهای میرسد که اردستانی رسید.اردستانی خودش سابقاً افراطی بود؛ دین را معادل همان افراط میدانست؛ بعد یکباره همه چیز را کنار گذاشت. اما کاشانی جای من نیست و مسیر من برای او ممکن است تبعات سنگینی داشته باشد. اگر او راه من را برود، همانطور که خودم عملاً سالهاست بایکوت شدهام، او هم ممکن است بایکوت شود. پس نمیتوانم نسخه خودم را برای دیگران بپیچم. هرکس ظرفیت و موقعیت خاص خود را دارد؛ اگر در جایگاه خودش درست رفتار کند، وظیفه ما کمک است، نه تخریب.
مثلا از نظر من کل پروژهای که کاشانی سالهاست انجام میدهد، بیفایده است. من خودم سالها درگیر کتاب و نسخه خطی بودم ولی امروز این کارها را اولویت هزارم میدانم. اما وقتی او با پول و اعتبار شخصیاش کتاب میخرد و کتابخانه میزند، نه از بیتالمال است و نه از رانت. بنابراین با اینکه آن مسیر را برای امروز بیثمر میدانم، مخالفتی نمیکنم.
بهنظر من امروز اولویت ما بازسازی جبههی انقلاب و همین مردم درون خانهی خودمان است. فرصت جذب و اقناع مخالفان، سالها قبل بود. من همان زمان رفتم گفتگو کردم؛ اما اتفاقات ۱۴۰۱ همه چیز را عوض کرد. بعد از جنگ اخیر هم خیلی چیزها تغییر کرده و من هم باید تغییر کنم. دنیا با سرعتی باورنکردنی عوض میشود. امروز باید مراقب باشیم همین چند میلیون نفرِ خودمان، درست بفهمند. بعد با یک لشکر دهمیلیونی مسلمان آگاه، هرکدام بر ده نفر اثر بگذاریم؛ آنوقت جامعه تغییر میکند. اما تا وقتی ما خودمان نادانیم، هر حرکتی به سمت جامعه فقط خرابکاری است.
داستان مناظره کاشانی هم همین است: چون ما نادان بودیم، خرابش کردیم. امروز باید بپذیریم که مشکل اول ما خود ما هستیم. برخی علم کافی ندارند، برخی جامعه را نمیشناسند، برخی رسانه را. مسائل هر روز پیچیدهتر میشود، و ما همچنان با سادهانگاری میخواهیم مسائل پیچیده را حل کنیم. روشهایی که در دهه شصت هم جواب نمیداد، امروز برای دنیای ۲۰۲۵ نسخه میپیچیم. نتیجه؟ هم خودمان خسته میشویم هم جامعه. هم ما ناراضی هستیم هم مردم.
اگر فکر اساسی نکنیم، غرق خواهیم شد. یاعلی....
☆عضویتــــــــــــــــــــ ⏬
🆔 @Sheikh_Farhad_Fathi