خداوندا... همان گونه که چشم هایمان را از خواب بیدار کردی قلب‌های ما را از غفلت بیدار کن و همان گونه که جهان را به نور صبح منور گرداندی زندگیمان را به نور هدایت منور بگردان ❣️ #صبح_بخیر 🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena

🔸علامه مصباح: سازشگران از شمر هم بدترند 🔹آیت‌الله مصباح یزدی(ره): 🔰 کسانی که مددهای الهی در انقلاب و دفاع مقدس را دیده و باز هم به دنبال سازش با دشمن اند،👈 از #شمر بدترند! 🚨 خیال رفع تحریم با سازش، دروغین است و همچنان علی‌رغم افزایش تحریم‌ها باز هم دست از این رویه بر نمی‌دارند. 👈 9 اسفند 97 / دیدار با مسئولین عقیدتی سیاسی و جمعی از کارکنان وزارت دفاع در دفتر ایشان. 🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena

#اخلاق #سحرخیزی 🔹آیت‌الله جوادی آملی: قدری شب‌ها زودتر بخوابيد، سبك‌تر غذا بخوريد، سحر را دريابيد. به تعبير بعضی از بزرگان «مرا اگر سر برود سحر نمی‌رود» اين سحر را دريابيد، با خداوند متعال راز و نياز كنيد. اگر كسی شب برخاست حدّاقل چهل مؤمن را دعا كرد، روز به فكر حلّ چهارصد مشكل است، مشكل چهارصد نفر را حل مي‌كند. خب اگر جامعه، جامعه سحرخيز بود، شب‌هنگام به ياد ديگران بود، روز راه ديگران را نمی‌بندد، چنين جامعه‌‌ای جامعه فاضله خواهد بود، مدينه فاضله خواهد بود. (درس اخلاق ۹۰‌/١٢‌/١١) 🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena

#مقاومت #نصرت_الهی 💠 فرعون تصمیم گرفته بود که بساط قوم حضرت موسی را جمع کند، اما بساط خودش جمع شد! 🔰 آیت‌الله میرباقری: 🔺 فرعون وقتی دید که حضرت موسی ششصد هزار نفر را شبانه برداشت و از شهر خارج شد، تصمیم گرفت بساط آنها را جمع کند. آفتاب‌نزده و مجهّز، به‌دنبال قوم حضرت موسی به راه افتادند. کار به آنجا رسید که حضرت مأمور شدند و دریا را شکافتند و عبور کردند و فرعونی‌ها به داخل دریا رفتند و غرق شدند و‌ بساط خودشان جمع شد! 🔺 وقتی دشمن ملاحظات را کنار می‌گذارد و تصمیم می‌گیرد که بساط جبهۀ ایمان را جمع کند، خدای متعال بساط دشمن را جمع می‌کند. «فَأَرَادَ أَنْ يَسْتَفِزَّهُمْ مِنَ الْأرْضِ». فرعون تصمیم گرفت که بساط قوم حضرت موسی را جمع کند. اما: «فَأَغْرَقْنَاهُ وَمَنْ مَعَهُ جَميعًا». 🔺در دوران ما، شعار دموکراسی و حقوق بشر سر می‌دادند، ولی جبهۀ مؤمنین، استقامت را به نقطه‌ای می‌رسانند که دستگاه دشمن مجبور می‌شود همه این شعارها و ملاحظات منافقانه را زیر پا بگذارد تا بساط مؤمنین را جمع کند. آنجایی که دشمن، این ملاحظات را کنار می‌گذارد، یکی از جاهایی است که نصرت الهی نازل می‌شود. 🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena

#بصیرت 👆دو تصویر که در ساعات گذشته بسیار دیده شده است. تصویر پایین، زلنسکی ایستاده در کاخ سفید تا به وضعش رسیدگی کنند. تصویر بالا ترامپ (مثلا پرمدعاترین سیاستمدار آمریکایی) ایستاده تا یهودی‌های ساکن فلسطین در کاخ سفید به وضعش رسیدگی کنند... همه چیز روشن است؛ نیاز به توضیح بیشتر نیست! 🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena

#سلامت #استرس 🔸افراد 18-33 ساله بیشتر دچار استرس می‌شوند 🔹اما از 33 سالگی به بعد کاهش چشمگیری در استرس آنها دیدند گویا افراد بعد از این سن به این نتیجه میرسن که زندگی ارزش استرس را نداشته است! 🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena

#هشدار #خلاقیت 📸آگهی خلاقانه برای فرهنگ‌سازی: کمربند ایمنی صندلی عقب را ببندید! هنگام تصادف در سرعت‌های بالا، صندلی جلویی مانند دیوار آجری عمل می‌کند! ‎ 🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena

#سلامت #خندیدن 🔻بخندید تا خونتان رقیق شود!😁 🔹اندروفینی که در رگ‌ها موقع خندیدن ترشح می‌شود، باعث روان شدن خون شده و یک ضد غلظت طبیعی است به جای دارو خوردن عادت کنید بخندید! 🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena

#سلامت #چرت_زدن 🔻افرادی که چرت می‌زنند احتمالاً مغز بزرگ‌تری دارند 🔹پژوهش‌های دانشمندان نشان می‌دهد که چرت‌زدن در طول روز می‌تواند برای مغز مفید باشد. آنها دریافتند کسانی که در طول ساعات روز چرت می‌زنند، حجم مغزی بزرگ‌تری دارند. به همین علت دانشمندان توصیه کرده‌اند افرادی که می‌خواهند روند کوچک‌شدن مغزشان را کند کنند در طول روز یک چرت ۳۰ دقیقه‌ای داشته باشند. 🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena

#راه‌کار #خانه‌داری 👆یه راهکار ساده و کاربردی برای کَندن چسب از روی اشیاء 🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena

#داستان #تأمل 🔸سفر شاهزاده به شهر غریب ▫️شاهزاده‌ای به شهری در قلمرو پدر خویش سفر کرد. او تصمیم گرفت ناشناخته سفر کند تا کسی او را نشناسد. چون به دروازه‌ی شهر رسید، نگهبانان شهر با او تندی کردند. شاهزاده وارد شهر شد و به سمتِ نانوایی رفت تا نانی تهیه کند، نانوا چون او را غریب دید تحقیرش کرد. به کنج بنایی رفت تا استراحت کند از آنجا نیز دورش کردند. به ناگاه جوان هم‌سن و سالی او را دید و با او دوست شد. هر دو مدتی با هم هم‌سفر شدند، جوان را تاب تحقیر او نیامد و گفت: در این شهر غریب چه می‌کنی؟ به شهر خود برگرد! شاهزاده گفت: بیا با هم چند روزی به شهر ما سفر کنیم. جوان پذیرفت و با او همراه شد. چون به دروازه‌ی شهر رسیدند، بسی دید او را تکریم و احترام می‌کنند و با مکنت به سراغش آمدند و او را به دربار پادشاه بردند. جوان فهمید او شاهزاده است و در تعجب شد. از او سؤال کرد چگونه در شهر غربت این همه رنج و بی‌احترامی را تحمّل کردی و سکوت نمودی در حالی که شهر ما نیز مُلک‌اش برای پدر شماست و همه تحت امر او هستند؟ شاهزاده گفت:" وقتی کسی به من اهانت می‌کرد همیشه با خودم می‌گفتم این بنده، مرا و جایگاه مرا نمی‌شناسد اگر می‌دانست چنین توهین نمی‌کرد و اگر جایی ترس از گرفتار شدن داشتم، با خود می‌گفتم این سرزمین برای پدر من است کسی قدرتِ زندانی‌ کردن مرا در این شهر ندارد، بگذار بترسانندم. اگر کسی مرا از جایِ خوابم دور می‌کرد، می‌گفتم خدایا! این سرزمین مُلک‌اش به دست پدر من است، اگر او می‌دانست مرا نمی‌توانست بیرونم کند. چنین بود که صبرم هرگز تمام نشد تا با سربلندی و بدون این‌که رنجی در آن شهر تحمل کنم به شهر خویش و دربار فرمانروایی برگشتم." 🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena