eitaa logo
شهرستان ادب
1.5هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
371 ویدیو
8 فایل
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب ShahrestanAdab.com ارتباط با مدیر کانال: @ShahrestaneAdab
مشاهده در ایتا
دانلود
شهرستان ادب
🔻پرونده پرتره در سایت شهرستان ادب منتشر شد (به بهانه سالروز درگذشت این بزرگ غزلسرای روزگارمانر و روز ملی شعر و ادب پارسی) ▪️همزمان با ۲۷شهریورماه، سالروز درگذشت استاد محمدحسین شهریار و روز ملی شعر و ادب پارسی، جدیدترین پرونده پرتره سایت شهرستان ادب در بخش شعر به بهترین غزلسرای روزگار ما اختصاص می یابد. پیش تر در سایت شهرستان ادب، مطالب مرتبطی با شهریار، اشعار و دنیای شعری او منتشر شده بود که از آن جمله می توان به : 🔸مثلث عشقی شعر شهریار 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/5830 🔸ترک پارسی گوی 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/3911 🔸روز شعر و شهریار 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/3905 🔸همین که بگویی «شهریار» 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/6554 🔸ماهم که هاله ای به رخ از دود آهش است... 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/6553 🔸«شب و علی» مثنوی شهریار برای امام علی (ع) 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/3701 🔸گله مفتون امینی از چاپ نشدن «شهریارنامه» 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/3020 🔸 : خواب دید مرا می برند جهنم 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/2781 🔸شهریار به روایت اخوان 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/2612 همزمان با گشایش این پرونده، مطالب تازه‌تری در سایت شهرستان ادب با موضوع زنده‌یاد استاد شهریار منتشر خواهد شد. برای مطالعه مطالب این پرونده به صفحۀ ویژۀ استاد، در سایت شهرستان ادب مراجعه کنید: 🔹پرونده پرتره استاد شهریار 🔗shahrestanadab.com/محمدحسین-شهریار گفتنی‌ست، سیدمحمدحسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار، فرزند حاج میرآقا خشگنابی (از وکلای درجه اول تبریز، دانشمند و اهل ادب) در سال ۱۲۸۳ش. (در نقل دیگری از لطف الله زاهدی و جمشید علیزاده، سال تولد شهریار ۱۲۸۵ ذکر شده است) در تبریز متولد شد. خانواده وی اصالتا از روستای خشگناب بودند. دوران کودکی‌اش مصادف با انقلاب‌های تبریز بود. او این دوران را در روستاهای «شنگول‌آباد»، «قیش‌قرشاق»، و «خشگناب» گذراند. تحصیلات وی با قرائت گلستان در مکتب روستا و نزد پدرش آغاز شد و در همان اوان با دیوان حافظ آشنایی پیدا کرد. پس از آن سیکل اول متوسطه را در مدرسه متحده و فیوضات به پایان رساند و در سال ۱۲۹۹ش. به تهران آمد و تحصیلات متوسطه را در دار الفنون (۱۳۰۳) به پایان رساند و وارد مدرسه طب شد. در سال ۱۳۱۰ دیوان شهریار با مقدمه، ملک الشعرای بهار، سعید نفیسی و پژمان بختیاری چاپ شد و در همان سال در اداره ثبت اسناد و املاک کشور مشغول بکار شد. شهریار بعدها، بعد از چاپ مثنوی و منظومه و سرودن منظومه بینظیر «حیدربابا»، در سال ۱۳۳۳ جلد اول دیوان او، با مقدمه «علی زهری» به چاپ رسید. تا سال ۱۳۳۶ اتفاقات بزرگی در زندگی شهریار رخ دادند که از جمله می توان به آغاز کتابت قرآن، دیدار با «ابولحسن صبا» و «عبدالله دوامی» و چاپ جلدهای دوم، سوم و چهارم دیوان او اشاره کرد. محمد حسین شهریار، در سال ۱۳۴۳ به زادگاه پدری خود خشکناب باز گشت و جلد دوم منظومه را سرود. وی در اوایل شاعری، «بهجت» تخلص می‌کرد، و بعد از تافل به حضرت حافظ، «شهریار» را به عنوان نام شعری خود برگزید. او در انواع قالب های شعر فارسی درخشان ترین اشعار را سروده است و بی اغراق، می شود گفت تنها شاعری ست که هم در زبان مادری اش ترکی و هم در زبان فارسی شاهکار آفریده است. پر بیراه نیست که ملک الشعرای بهار می گوید: «شهریار نه تنها افتخار ایران، بلکه افتخار شرق است». بسیاری از آثار شهریار، به ویژه منظومه به چندین زبان زندۀ ترجمه شده است. ملی گرایی ایرانی، توجه ویژه به طبیعت، عاطفۀ سرشار، استفاده از اصطلاحات عامیانه، مدح و منقبت اهل بیت عصمت و طهارت (ع) به ویژه ارادت خاص او به حضرت امیرمومنان علی بن ابی طالب(ع) از جمله ویژگی های برجستۀ این شاعر ترک پارسی گوی است. ۱۹ آذر ۱۳۶۶، آغاز روزهای بیماری این عاشق شوریده سر بود که در بیمارستان امام خمینی (ره) تبریز بستری شد. بعد از شدت یافتن بیماری به بیمارستان مهر تهران در ساعت ۶:۴۵ دقیقه بامداد در بیمارستان جان به جان آفرین تسلیم کرد و در شعرها و نام بلندش جاودانه شد. پیکر او به تبریز منتقل شده و پس از تشییعی باشکوه، در مقبره الشعرای تبریز به خاک سپرده شد. محمد حسین شهریار، آخرین شاعری ست که در مقبره الشعرا دفن شده است. روز درگذشت استاد محمد حسین شهریار، با پیشنهاد دکتر «علی اصغر شعردوست» و تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی به نام «روز ملی شعر و ادب فارسی» نامگذاری شده است. ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻شهریار شیعه‌ترین شاعر ادبیات فارسی (یادداشتی از در پرونده‌پرتره‌ی ) ▪️«...سیدمحمدحسین بهجت‌تبریزی متخلص به شهریار شاید مردمی‌ترین شاعر روزگار ما باشد. شاعری که ناخودآگاه جمعی ایرانیان او را «استاد» خطاب می‌کند همانطور که فردوسی را حکیم و سعدی را شیخ و حافظ را خواجه خوانده‌است. استاد شهریار اما از بُعد ویژه‌ای وارد روح و جان ایرانیان شده‌است. در حقیقت شهریار با ارادت ویژه‌ای که به خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام داشته، جایگاه خود را در دل و جان مردم باز کرده‌است. شهریار برای من، مترجم ارادت و عشق به علی بن ابی طالب(ع) است. من با او علی(ع) را شناختم در همان سه چهار سالگی وقتی پدرم "علی ای همای رحمت" را کلمه کلمه در ذهنم می‌کاشت. عموم مردم ایران که روح و جانشان در گرو محبت به امیرالمؤمنین(ع) است هم شاید چنین نگاهی به شعر "علی ای همای رحمت" داشته باشند. شاید بی‌راه نباشد اگر بگوییم که شهریار شیعه‌ترین شاعر تاریخ ادبیات فارسی است. من بی‌شک ناقض جایگاه بلند و تاثیرگذار فردوسی در آن کشمکش تاریخی با سلطان محمود غزنوی نیستم که کتمان چنین حقیقتی سنگ انداختن بر آفتاب است و می‌دانم که رودکی آدم‌الشعرای شعر فارسی شاید به جرم علوی بودن نابینا شده‌است. از جایگاه بلند کسایی و دردهایی که ناصرخسرو قبادیانی در پاک‌دینی تحمل کرده‌است آگاهم. اما هیچ شاعری به اندازه شهریار نتوانسته اشعار آمیخته به محبت ولایت را وارد روح و جان مردم کند. معجزه سید تبریزی در همین نکته است، در همین که شعر آکنده به ارادت شیعی‌اش در افواه عموم جاری است. هرچند که شهریار در جا به جای اشعارش یاد حادثه بزرگ عاشورا و قیام سیدالشهداء(ع) را زنده نگاه داشته اما ارادت او به حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) بسیار برجسته‌تر است...» ادامه‌ی این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9542 ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻 پاییزِ خاطرات‌انگیز (در میان اشعاری که برای پاییز سروده شده است، قطعاً شعر پاییزی استاد شهریار یکی از بهترین‌هاست. در تازه‌ترین مطلب پرونده‌ی و پرونده‌پرتره‌‌ی در سایت شهرستان ادب، شما را به خواندن این شعر دعوت می‌کنیم. ) ▪️ شب است و باغ گلستان خزان رؤیاخیز بیا که طعنه به شیراز می‌زند تبریز به گوشوار دلاویز ماه من نرسد ستاره، گرچه به گوش فلک شود آویز به باغ یاد تو کردم که باغبان قضا گشوده پرده‌ی پاییز خاطرات‌انگیز چنان به ذوق و نشاط آمدم که گویی باز بهار عشق و شبابست این شب پاییز عروس گل که به نازش به حجله آوردند به عشوه بازدهندش به باد رخت و جهیز شهید خنجر جلاد باد می‌غلتند به خاک و خون همه در انتظار رستاخیز خزان خمار غمش هست و ساغر گل زرد بهار سبز کجا وین شراب سحرآمیز خزان صحیفه‌ی پایان دفتر عمر است به این صحیفه رسیده است دفتر تا نیز به سینمای خزان ماجرای خود دیدم شباب با چه شتابی به اسب زد مهمیز هنوز خون به دل از داغ لاله‌ام ساقی به غیر خون دلم باده در پیاله مریز شبی که با تو سرآمد چه دولتی سرمد دمی که بی‌تو به سر شد چه قسمتی ناچیز عزیز من مگر از یاد من توانی رفت که یاد توست مرا یادگار عمر عزیز پری به دیدن دیوانه رام می‌گردد پریوشا تو ز دیوانه می‌کنی پرهیز نوای باربدی خسروانه کی خیزد مگر به حجله‌ی شیرین گذر کند پرویز به عشق پاک تو بگذشتم از مقام ملک که بال عشق تو بادم زند بر آتش تیز تو هم به شعشعه وقتی به شهر تبریز آی که شهریار ز شوق و طرب کنی لبریز ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻چهره‌ی انقلابی شهریار (یادداشتی از در پرونده‌پرتره‌ی ) ▪️«...دهۀ شصت از نظر تاریخی، شاید پرحادثه‌ترین دهۀ ایران در قرن معاصر باشد. به‌عبارتی اواخر دهۀ پنجاه و دهۀ شصت "جمیعاَ به مجاز دهۀ شصت" بستر یک انفجار در تاریخ سیاسی ایران است. انقلاب و جنگ هشت‌ساله، دو حادثۀ بزرگی است که نه‌تنها در قرن معاصر که در سده‌های گذشته نیز نمونه ندارد. البته در قرن معاصر، وقایعی چون جنگ جهانی و کودتای بیست‌وهشت مرداد، برجسته‌اند، اما از نظر وسعت اتفاق، قابل مقایسه با انقلاب و جنگ نیستند. به‌طورمثال کودتا فقط فضای پایتخت را به‌طورکامل تحت‌تأثیر قرار می‌دهد یا اشغال کشور در جنگ جهانی دوم، درست است که موجب تلفات بالا و بدبختی‌های گسترده برای عموم ملت است اما این بدبختی، درست است که مردم را می‌کشد اما مردم، مورچگانی لگدکوب وقایع‌اند و خود نقشی در ماجرا ندارند. در جنگ و انقلاب، آحاد مردم درگیرند؛ چه به‌عنوان موافق و چه به‌عنوان مخالف. همین مسائل باعث می‌شود ما که اکنون در پایان قرن ایستاده‌ایم و به دهۀ شصت نظر می‌افکنیم، انتظار داشته باشیم که مولودات دهۀ شصت در همۀ ابعاد خود "اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و ادبی و ..." در منتهای اهمیت دیده شود. علی‌ای‌حال هر چه باشد ما بایستی نگاهی ژرف به ادبیات دهۀ شصت داشته باشیم. ما در دو جنبه در قبال این ادبیات ضعیف بوده‌ایم: 🔸۱.جنبۀ وقایع‌نگاری 🔸۲.جنبۀ نظریۀ شناختی و فلسفی...» ادامه‌ی این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9575 ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻اگر شهریار نه، پس چه کسی؟ (مصاحبه‌ی ویژه‌ی با در پرونده‌پرتره‌ی ) ▪️«...قبل از رفتنم به تهران، در تبریز به‌صورت طبیعی با استاد شهریار مربوط بودیم؛ رادیو بود و هم وظیفۀ اداری بود و هم خودم به استادشهریار علاقه‌مند بودم و مکرر به دیدارشان می‌رفتم. عکس‌ها و تصاویر هست. دستگاهی می‌بردیم و با استاد صحبت می‌کردیم. استاد اگر سرحال بود شروع می‌کردند به خواندن شعر و ما هم ضبط می‌کردیم و بعدها به‌تناسب در برنامه‌ها استفاده می‌کردیم. استاد یک اعتمادی به من داشتند به‌نحوی که بعد از این‌که من به تهران آمده بودم هم، اگر مثلاً کسانی می‌خواستند با استاد دیدار کنند یکی از کسانی که می‌‌گفتند با او صحبت کنید نده بودم. یک‌بار من از ایشان پرسیدم استاد این چه رازی است که شما می‌فرمایید که من به شما بگویم، درصورتی‌که شما ممکن است بشناسید یا صلاح بدانید به کسی وقت بدهید؟ استاد فرمودند:‌ "بعضی از این‌ها، شیاطین هستند می‌خواهند از من حرف‌هایی بگیرند و ضبط کنند و بعد منعکس و پخش کنند، من می‌خواهم آدم‌هایی که می‌آیند، آدم‌های معتمدی باشند." در تهران هم که من بودم استاد شهریار نیاز به معرفی نداشتند و ما از ایشان بهره مند می‌شدیم و در برنامه‌ها استفاده می‌کردیم. برای شهریار چند برنامۀ ویژه ساختیم و از شبکۀ سراسری پخش کردیم. بعضی دوستان ما هم بودند که با استادشهریار مرتبط بودند، مثل آقای طرزمی، آقای فردی و دوستان دیگر که ما در هر جایی که بودیم به‌هرحال چون هم‌شهری‌های ما بودند به‌تناسب، از دوستان نیز استفاده می‌کردیم و از آن‌ها می‌خواستیم، برنامه بسازند و برنامه بدهند. یک کار بسیار خوبی آقای طرزمی کردند که آن زمان مدیر گروه ادب‌وهنر تلویزیون بودند، یک واحد سیار از تهران آوردند تبریز و یک زندگینامۀ تصویری کامل از شهریار ضبط کردند...» ادامه‌ی این مصاحبه را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9583 ☑️ @ShahrestanAdab