eitaa logo
شهرستان ادب
1.5هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
371 ویدیو
8 فایل
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب ShahrestanAdab.com ارتباط با مدیر کانال: @ShahrestaneAdab
مشاهده در ایتا
دانلود
شهرستان ادب
🔻 پیشنهاد مؤسسه به ▪️بسمه تعالی مؤسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب حمایت از همه اهالی ادبیات را رسالت خود می‌داند و در حد توان برای آموزش و افزایش توانمندی‌های فنی نویسندگان و شاعران کشور تلاش می‌کند. این موسسه بدین‌وسیله آمادگی خود را برای حضور نویسنده گرامی و متعهد، آقای «رضا امیرخانی» در دوره‌های آموزشی و نشست‌های ادبی مؤسسه شهرستان ادب به صورت افتخاری اعلام می‌دارد. باور ما این است که حضور ایشان در این دوره‌ها ، هم موجب کسب اطلاع دقیق‌ترشان از شیوه کار مؤسسه خواهد شد و هم از تداوم سیر نزولی و تبدیل یک «استعداد درخشان» به یک ژورنالیست سطحی پیشگیری خواهد کرد. همچنین به ایشان پیشنهاد می‌شود، به حکم صداقت و صراحت، مسائل شخصی خود با افراد و مؤسسات را بیش از این در قالب نظریه‌پردازی‌های خام‌دستانه بیان نفرمایند. و من الله التوفیق روابط عمومی مؤسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب ☑️ @ShahrestanAdab
🔻گزارش تصویری نشست نقد و بررسی مجموعه شعر #از_پیله_تا_پروانگی سروده‌ی #محمدرضا_روزبه 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9489 ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻طوفان گرفت... (ستون شعر سایت شهرستان ادب را با خوانش بخش آغازین منظومه‌ی سروده‌ی تازه می‌کنیم) ▪️«...طوفان گرفت و گردوغبار از چهارسو درهم تنید هرچه که در پیش چشم بود دختر به چشم کوچک خود دید از آسمان هرچه رسید، درد و بلا، خوف و خشم بود طوفان چنان گرفت که او را شبیه پر از خاک کند و خواست به بادِ فنا دهد اما درخت پیر و کهن‌سالی آن‌طرف آغوش باز کرد به آن طفل جا دهد وقتی رساند بر تنه‌ی آن درخت دست طوفان شدیدتر شد و حتی درخت را از ریشه کند و گفت: «نشان می‌دهم به تو شب‌های شوم و غربت ایّام سخت را...» متن کامل این شعر را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9490 ☑️ @ShahrestanAdab
8.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تیزر #پرونده_ادبیات_عاشورایی سایت شهرستان ادب به مناسبت فرارسیدن دهه نخست محرم ۱۴۴۰ ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻تو مرگ را به سُخره گرفتی (پرونده سایت شهرستان ادب را با شعری از کتاب سروده‌ی جناب آقای تازه می‌کنیم) ▪️آورده‌است بوی تو را کاروان به شام پیچیده عطر «واعطشا»ی تو در مشام نجوای بغضِ یائسه ی ابرهاست این: «برآنِ تنِ بدونِ سرِ بی‌کفن، سلام!» هفتاد و یک ستاره که بر نیزه رفته‌اند، صف بسته‌اند پشت سر تو به احترام با چشم بسته میگذری تا که آفتاب از دیدن‌ات خجل نشود روی پشت‌بام تو پیک پادشاه بقایّی و بی‌کلام آورده‌ای پیام به این ملکِ بی‌دوام تو مرگ را به سُخره گرفتیّ و دیگران دلخوش به دینِ بی‌خطرند و مقام و نام طولی نمی‌کشد که جهان بشنود که نیست حجّی قبول‌تر ز همین حجّ ناتمام آنقدر دور نیست که دستی به انتقام تیغ تو را دوباره برون آرَد از نیام ☑️ @ShahrestanAdab
🔻شانزدهمین میزگرد در شهرستان ادب 🔖خلاصه: eitaa.com/shahrestanadab/644 📖مشروح و 📸گزارش تصویری این نشست به زودی منتشر خواهد شد. ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻شانزدهمین میزگرد #بوطیقا در شهرستان ادب 🔖خلاصه: eitaa.com/shahrestanadab/644 📖مشروح و 📸گزارش تصویر
📕 بیست و یکمین میزگرد از سری میزگردهای آزاد ادبی در موسسه‌ی شهرستان ادب برگزار شد و با حضور آقایان محمدقائم خانی، علیرضا سمیعی، علی الماسی زند و محمدحسن نیلی درباره‌ی اثر به بحث و گفت‌وگو پرداختند. خلاصه جلسه: ✔️ : «مسئله‌ی فضیلت‌مندی و پرکسیس را در «هملت» می‌بینیم. در این اثر تلاش شده امور کاملا در نسبت با زمینه های ان دیده شوند و از مواجهه انتزاعی و بی زمان با امر اخلاقی و اجتماعی احتراز شود.» ✔️ : «درگیری انسان با خودش و قرارگرفتن بر سر دوراهی انتخاب مسیر کمال یا قهقهرا از تم‌های اصلی تراژدی های شکسپیر است. از نظر شکسپیر اراده، اختیار و انتخاب، حلقه‌ی واسط انسان و فضیلت‌ مندی هستند. ردپای آثار اومانسیت هایی چون اراسموس و پیکودلامیراندولا در آثار وی مشهود است.» ✔️ : «در نفی، طرح کلی باشکوه از فضیلت در عالم ذهن از بین می‌رود. انسان در لحظه‌ی عمل نمی‌تواند اموری را که در آنها شک دارد از هم تفکیک کند. در آثار شکسپیر به خصوص «هملت» ما این موضوع را به وفور می‌بینیم». ✔️ : ««در «هملت» بحران داوری داریم. مسئله اینجاست که در «هملت» ما یک حکم اخلاقی از پیش تعیین شده که تمام مسائل را بر اساس آن بسنجیم نداریم. در صحنه و موقعیت حکم اخلاقی ممکن می‌شود.» ▪️گزارش و مشروح این نشست به زودی منتشر خواهد شد. ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻مختارنامه‌ای دیگر | معرفی کتاب اثر (به قلم ویژه پرونده ) ▪️ «...در میان قفسه‌های کتاب‌فروشی می‌گشتم که این کتاب را دیدم و آن را تهیه کردم. شاید به دو دلیل؛ اولی، که محرک اصلی بود، تازه بودن اثر از حیث زمان انتشار بود و دیگری این‌که کتاب درباره‌ی مختار بود. مدتی از پخش و تماشای "مختارنامه" می‌گذشت و برایم خواندن دوباره‌ی آن و نگاه به آن برهه از میان واژگان خوش بود. رمان "چابکسوار" به قلم مسلم ناصری، سرچشمه‌ای دارد که خود نویسنده آن را متن مقدس نامیده است. وی در سفری به عراق با کاغذهایی دست‌نوشت و قدیمی برخورد می‌کند که در آن پیرمردی خود را به دودوی کاتب نسبت می‌دهد و سخن می‌گوید از کسی به نام ابواسحاق. آقای ناصری که خود در حوزه‌ی تاریخ تشیع تحصیل کرده‌اند، پیگیر می‌شوند و حاصل جست‌وجوها و تحقیق‌هاشان می‌شود رمانی با عنوان چابکسوار. از حیث ژانر که پرواضح است با رمان تاریخی مواجه‌ایم و برای غالب ما که مختارنامه را دیده‌ایم، احتمالاً این‌گونه رقم خواهد خورد که درمیان سطرهای کتاب به دنبال صحنه‌ها و تصاویر این سریال باشیم و مدام آن‌ها را مرور کنیم. اما از نظر نثر، متنی که به مخاطب ارائه شده، خالی از اشکالات تایپی و ویرایشی و... نیست. همان دلیلی که پیش از این یک‌بار انتشار کتاب را برای نخستین بار و بعد از چاپ آن به وقفه انداخت، همچنان پابرجاست و کاملاً برطرف نشده است. امید که رفع شود...» ادامه‌ی این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9497 ☑️ @ShahrestanAdab