eitaa logo
شهرستان ادب
1.5هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
371 ویدیو
8 فایل
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب ShahrestanAdab.com ارتباط با مدیر کانال: @ShahrestaneAdab
مشاهده در ایتا
دانلود
ما بر آن عهد که بودیم، بر آنیم هنوز... @shahrestanadab
هلا، روز و شب فانی چشم تو دلم شد چراغانی چشم تو به مهمان شراب عطش می‌دهد شگفت است مهمانی چشم تو بنا را بر اصل خماری نهاد ز روز ازل بانی چشم تو پر از مثنوی‌های رندانه است شب شعر عرفانی چشم تو تویی قطب روحانی جان من منم سالک فانی چشم تو دلم نیمه‌شب‌ها قدم می‌زند در آفاق بارانی چشم تو شفا می‌دهد آشکارا به دل اشارات پنهانی چشم تو هلا توشهٔ راه دریادلان مفاهیم طوفانی چشم تو مرا جذب آیین آیینه کرد کرامات نورانی چشم تو از این پس مرید نگاه توام به آیات قرآنی چشم تو
بعد از عمری لحظه‌شماری گفتیم با لهجهٔ گل‌های بهاری گفتیم نوروز جوانه زد میان دل ما وقتی به سوال عشق «آری» گفتیم @shahrestanadab
*چهارشنبه‌های شعر شهرستان ادب* به صرف شعر و شیرینی ۲۰ فروردین ۱۴۰۴ از ساعت ۱۶:۳۰ دبیر جلسه: دکتر علی داودی اولویت شعرخوانی با بزرگوارانی است که زودتر در جلسه حاضر می‌شوند نشانی: شریعتی، بالاتر از سه راه طالقانی، روبروی سینما صحرا، پلاک ۱۶۸، طبقه چهارم
شعر، مواجهۀ شاعر است با عالم. کشفی که در اشعار شاعران اتفاق می‌افتد، تصویری است که شاعران در قالب کلمات از آن مواجهه به ما مخابره می‌کنند. شاعر اگر دارای نظام اندیشه‌ای منسجم باشد، مجموعۀ این مواجهاتش با عالم و کلمات هم منسجم خواهد بود. یعنی در یک مجموعه شعر، هر شعر بدون اینکه به شعر دیگر کاری داشته باشد، ساز خود را نمی‌زند، بلکه هماهنگ با هم، سمفونی تصاویر را ایجاد می‌کنند. متن کامل این یادداشت را از پیوند زیر بخوانید: https://shahrestanadab.com/Content/ID/12482/ @shahrestanadab
*چهارشنبه‌های شعر شهرستان ادب* به صرف شعر و شیرینی بیست و هفتم فروردین ۱۴۰۴ از ساعت ۱۶:۳۰ با حضور: سیدعلی لواسانی اولویت شعرخوانی با بزرگوارانی است که زودتر در جلسه حاضر می‌شوند نشانی: شریعتی، بالاتر از سه راه طالقانی، روبروی سینما صحرا، پلاک ۱۶۸، طبقه چهارم
برای «محمود عجور» پسر عزیز غزه... نه دست مانده نه تاب و توان به پیکر من تو را چگونه بغل گیرم آه مادر من؟! مرا به دست دعای شگفت خود بسپار که آزمون غریبی‌ست در برابر من مگر نه این‌که در آوار ترس و تنهایی فرشته‌ای که تو بودی رسید در بر من مرا گرفت خیال تو تنگ در آغوش چقدر دست نوازش کشید بر سر من مرا به خانه ببر مادرم! ببین! جنگ است بگو کجاست تفنگم؟ کجاست سنگر من؟ در آن حیاط چه شد خاطرات شیرینم چه تلخ‌ سوخته زیتون سایه‌گستر من چه مانده از پسرت؟ -آن همیشه بازیگوش- مرا ببخش و حلالم کن ای صنوبر من! مرا بس است همین نیم‌جانِ خیره به تو مرا بس است همین روزیِ مقدّر من تو سر نداری و من، دست... عصر دلگیری‌ست تو را چگونه بغل گیرم آه مادر من... @shahrestanadab
12.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای دل من، خدا نگهدارت! شعرخوانی سیدعلی لواسانی در جلسهٔ چهارشنبه‌های شعر، ۲۷ فروردین ۱۴۰۴ @shahrestanadab
بسم‌ الله الرحمن الرحیم انا لله و انا الیه راجعون جناب آقای مجید قیصری، استاد ارجمند و نویسندهٔ گرامی، درگذشت پدر گرامی‌تان را خدمت شما و خانوادهٔ محترم تسلیت عرض می‌کنیم. از خداوند متعال برای آن مرحوم رحمت واسعه، و برای شما و عزیزانتان صبر مسئلت می‌‌کنیم. موسسهٔ فرهنگی هنری شهرستان ادب @shahrestanadab
تو هیچ عهد نبستی که عاقبت نشکستی مرا بر آتش سوزان نشاندی و ننشستی بنای مهر نمودی که پایدار نمانَد مرا به بند ببستی خود از کمند بجَستی دلم شکستی و رفتی خلاف شرط مودّت به احتیاط رو اکنون که آبگینه شکستی چراغْ چون تو نباشد به هیچ خانه ولیکن کس این سرای نبندد در این چنین که تو بستی گرَم عذاب نمایی به داغ و درد جدایی شکنجه صبر ندارم بریز خونم و رَستی بیا که ما سرِ هستی و کبریا و رُعونت به زیر پای نهادیم و پای بر سر هستی گرَت به گوشهٔ چشمی نظر بُود به اسیران دوای درد من اول که بی‌گناه بخستی هر آن کَست که ببیند روا بود که بگوید که من بهشت بدیدم به راستی و درستی گرت کسی بپرستد ملامتش نکنم من تو هم در آینه بنگر که خویشتن بپرستی عجب مدار که سعدی به یاد دوست بنالد که عشق موجب شوق است و خَمر علت مستی   @shahrestanadab
من آنم کز ولایت برنگردم وگر از آسمان خنجر ببارد @shahrestanadab
کلمات من به زیارت تو آمده‌اند لای این همه آهن قراضه و دود ضریح تو کجاست؟ انگار یک کانتینر سنگ خالی کرده‌اند روی دلم دستم به صدایم نمی‌رسد صدایم به دستم بعد از تو بادی آتش گرفته‌ام که نمی‌دانم کدام سمت بدوم؟ این عباسی که من می‌شناسم حتماً دارد جایی در جزیره‌ای دور برای این بندر سوخته نوحه می خواند @shahrestanadab