eitaa logo
شهرستان ادب
1.5هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
371 ویدیو
8 فایل
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب ShahrestanAdab.com ارتباط با مدیر کانال: @ShahrestaneAdab
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻رمان «وضعیت بی‌عاری» برگزیدۀ سی‌وهفتمین جایزۀ کتاب سال شد ▪️سی‌وهفتمین دورۀ #جایزه_کتاب_سال جمهوری اسلامی ایران با معرفی برترین‌ها به کار خود پایان داد. در مراسمی که ۱۶ بهمن‌ماه با حضور رئیس جمهور و جمعی از اهالی قلم و مهمانانی از کشورهای خارجی در تالار وحدت برگزار شد، ۴۱ عنوان کتاب در بخش‌های متفاوت برگزیده و معرفی شدند. رمان #وضعیت_بی_عاری اثر #حامد_جلالی توانست جایزۀ کتاب سال را با همراهی کتابی دیگر به دست آورد. این رمان شاخص را #انتشارات_شهرستان_ادب سال گذشته منتشر کرده بود که از تولیدات #مدرسه_رمان این مؤسسه است. رمان وضعیت بی‌عاری توانسته بود پیش از این دوازدهمین #جایزه_جلال آل احمد را نیز از آن خود کند. هیئت داوران سی‌وهفتمین جایزۀ کتاب سال، رمان‌های «وضعیت بی‌عاری» و «دور زدن در خیابان یک‌طرفه» را در بخش داستان بلند و رمان به صورت مشترک انتخاب کردند. شهرستان ادب و همۀ هنرمندان همراه با این مجموعه، این موفقیت را به آقای حامد جلالی تبریک گفته و برای این نویسندۀ گرامی آرزوی موفقیت‌های روزافزون دارد. ☑️ @ShahrestanAdab
🔻تبریک به «حمیدرضا شاه‌آبادی» مدرس «مدرسۀ رمان» شهرستان ادب ▪️جایزۀ کتاب سال در سی‌وهفتمین دورۀ خود، برگزیدگانش را شناخت و در مراسمی با حضور مسئولان عالی‌رتبۀ کشور در تالار وحدت، با معرفی برندگان و اهدای جوایز به کار خود پایان داد. نویسندۀ مطرحی که در حوزۀ ادبیات کودک و نوجوان آثار شناخته‌شده‌ای دارد، موفق شد جایزۀ کتاب سال را در بخش داستان تألیفی ادبیات کودک و نوجوان، دریافت کند. این جایزه بابت کتاب «دروازۀ مردگان: ۱. قبرستان عمومی» به شاه‌آبادی تعلق گرفت. گفتنی‌ست حمیدرضا شاه‌آبادی از مدرسان شهرستان ادب است که پیش از این سایت شهرستان ادب طی پرونده‌پرتره‌ای اختصاصی، به بررسی آثار و فعالیت‌های این نویسندۀ مهم پرداخته بود. 🔗 پرونده‌پرترۀ حمیدرضا شاه‌آبادی: shahrestanadab.com/حمیدرضا-شاه-آبادی شهرستان ادب و همۀ هنرمندان همراه با این مجموعه، این موفقیت را به آقای شاه‌آبادی تبریک گفته و برای این نویسندۀ گرامی آرزوی موفقیت‌های روزافزون دارد. ☑️ @ShahrestanAdab
🔻طلوع امید (شعری از #ندا_هدایتی_فرد در پروندۀ #ادبیات_انقلاب) ▪️همیشه قافیه قرمز، ردیف، سبز و سفید سلام كشور من! ای وطن! طلوع امید! قدم قدم غزلم را ستاره می‌بندم مسیر آمدنت را سپیده‌ای كه دمید چگونه بین غزل‌ها تو را بگنجانم به حجم تنگ غزل جا نمی‌شود خورشید غروب، رفتن تو، اشك‌های ما، قرآن سحر و آمدنت نور شد، به دل تابید به خون پاك شهیدان تا ابد آباد اگرچه سخت ولی سر رسید این تبعید تو آمدی و دوباره زلالی از باران به خاكی در و دیوار كوچه‌ها بارید تو پیر میكده مسلمین تاریخی و حكم بعد خدایی همیشه جاوید ☑️ @ShahrestanAdab
🔻عدم پذیرش معجزه نزد #فئودور_داستایفسکی؛ هستی‌شناختی، روان‌شناختی یا اخلاقی؟ (یادداشتی از #محمدقائم_خانی به مناسبت سالگرد درگذشت نویسندۀ شهیر روسی در پروندۀ #رمان_معناگرا) ▪️«داستایفسکی در موارد متعدد به کلیسای کاتولیک پرداخته و حمله‌های سنگینی علیه آن نموده است. در رمان برادران کازامازوف هم این مسیر را پیش رفته و با زبان تند و تیزی، علیه ایشان سخن گفته است. یکی از مسائلی که در آن‌جا مطرح می‌شود، سخن او علیه معجزه است. او به دنبال معجزه، ‌بودن را تقبیح می‌کند و مسیحیتی که به خاطر انجام معجزه توسط مسیح مورد پذیرش قرار بگیرد، مردود می‌شمارد. از نظر او معجزه در تضاد با بلوغ انسان است و تأکید کاتولیک‌ها بر آن را نشانۀ سیطره‌طلبی کلیسا بر عوام می‌داند. تا این‌جا به نظر نمی‌رسد که داستایفسکی حرف خاصی دربارۀ معجزه زده باشد. ظاهراً او همان حرف مشهور غیرعقلانی‌بودن معجزه را پیش کشیده و خواستار دینی پاکیزه از خرافات و در چهارچوب عقل بشری گشته است. نشانۀ دیگری هم در برادران کازامازوف وجود دارد که می‌تواند چنین موضعی را تقویت کند و مسألۀ "معجزه از نگاه داستایفسکی" را تمام‌شده بداند...» 🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11379 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻جدایی آه از شین (نقد و بررسی رمان #آه_با_شین نوشتۀ #محمدکاظم_مزینانی به قلم #ملیکا_آلیک در پروندۀ #ادبیات_انقلاب) ▪️«...هر هنرمند مطرحی با یک جهش ژنتیکی به دنیا می‌آید. مثلاً نویسنده‌ها مانند شش‌انگشتی‌ها با یک گوش و چشم اضافه متولد می‌شوند و یا شاید مثل گربه‌ها هفت جان دارند که هریک را برای جاسوسی به گوشه‌ای می‌فرستند و هربار که می‌میرند با جان دیگر زنده می‌شوند و دوباره زندگی را تجربه می‌کنند. آن‌ها فلسفه و ایده دارند و فلسفه‌شان را می‌بینند و می‌شنوند و می‌توانند چیزها را به زبانی غیرفلسفی بنویسند. وضعیت شاعران هم بهتر نیست. آن‌ها هم با احساسات گیج و درهمی به دنیا می‌آیند و انگار هیچ‌کدام از حس‌ها نمی‌خواهند فقط سر کار خود باشند و شاعر را در هزیان و سرگردانی همیشگی نگه می‌دارند. خوشبختانه "محمدکاظم مزینانی" یک شاعر و نویسنده است...» 🔗 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11503 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻کجا میری ننه امرو؟ (بازخوانی داستانی کوتاه از #احمد_محمود ویژۀ پروندۀ #ادبیات_انقلاب) ▪️«ئوشب چه به سرت ئومد ننه امرو. ننه امرالله خیال می‌کند که - انگار- بار دیگر، در گذشته‌ای دور، همین هول و تکان را داشته است. - گریه هم کردی ننه امرو؟ خیال می‌کند که در همین گذشتۀ دور، پای امرالله، به وقت فرار تیر خورده است و از نردبان چوبی سقوط کرده است. شب خیس زمستان، سرمای نمور، ثلث اول بعد از نیمه شب، ترس و لرز خودش و بهت همسایه ها – "یا قمر بنی هاشم!" - ئیقدر بی‌تابی نکن ننه امرو، خدا بزرگه. امرالله را کلبچه می‌زنند. پای چپش می‌لنگد و از بالای زانو خون می‌جوشد – "ای کس بی کسان". پیرزن تنها می‌ماند...» 🔗 ادامه این داستان را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11502 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻گزارش مشروح و تصویری نشست خبری آغاز دوره هشتم آفتابگردان‌ها ▪️نشست خبری ویژه آغاز دوره هشتم #آفتابگردان_ها، شنبه نوزدهم بهمن‌ماه ساعت ۱۰ صبح در موسسه شهرستان ادب برگزار شد. در این نشست #علی_محمد_مودب، #علی_داودی، #میلاد_عرفانپور و #محمدمهدی_سیار درباره دورۀ جدید اردوهای آفتابگردان‌ها سخن گفتند و به سوالات جمعی خبرنگاران پاسخ دادند. همچنین در این نشست خبری، از پوستر هشتمین دورۀ شعر جوان آفتابگردان‌ها رونمایی شد. 🔗 مشروح و گزارش تصویری این نشست را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11504 ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻گزارش مشروح و تصویری نشست خبری آغاز دوره هشتم آفتابگردان‌ها ▪️نشست خبری ویژه آغاز دوره هشتم #آفتاب
🔻انتشار پوستر هشتمین دوره آموزشی شعر جوان کشور «آفتابگردان‌ها» ▪️شنبه ۱۹بهمن ۱۳۹۸ با حضور جمعی از مدیران موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب در نشست خبری هشتمین دوره آموزشی شعر جوان کشور #آفتابگردان_ها از پوستر اختصاصی این دوره رونمایی شد. دوره آموزشی آفتاب‌گردان‌ها که به همت دفتر شعر موسسه شهرستان ادب از سال ۱۳۹۰ راه‌اندازی و برگزار شده است امسال به هشتمین ایستگاه خود رسیده است. از نخستین‌سال تأسیس آفتابگردان‌ها تاکنون متولی امور گرافیکی و رسانه‌ای این دوره آموزشی دفتر رسانه موسسه شهرستان ادب بوده است و این دفتر به ویژه در سال‌های اخیر اهتمامی ویژه به زیبایی این پوستر داشته است. #محسن_نورپور، گرافیست جوان و توان‌مند کشورمان در همکاری با دفتر رسانه شهرستان ادب از سال ۱۳۹۵ طراحی این پوستر را برای سه دورۀ پنجم، ششم و هفتم آفتابگردان‌ها بر عهده گرفت و با سه طراحی‌ هنرمندانه‌اش جایگاه گرافیکی این دوره را به رتبه‌ای حرفه‌ای ارتقا داد. امسال اما طراحی پوستر هشتمین دوره آفتابگردان‌ها بر عهده خانم #سمیه_صاحبی از دیگر طراحان توان‌مند و جوان کشورمان است که با نگاهی تازه سراغ طراحی این پوستر رفته است. ☑️ @ShahrestanAdab
🔻زنده‌باد انقلاب (شعری از #پروانه_نجاتی در پروندۀ #ادبیات_انقلاب) ▪️بچه‌های عطر و نور، بچه‌های انقلاب! فصل‌فصل عمرتان پُر ز لحظه‌های ناب! یادتان هنوز هست موج‌موج تیرگی خواب تلخ زندگی زیر سایۀ حباب نه غرور و عزّتی، نه بهار رغبتی می‌گذشت سال و ماه، روزهای پر شتاب این طرف حضور فقر، آن طرف بلور قصر این سیاه، آن سفید؛ سخت بود انتخاب دست‌های فتنه‌خیز، در بسیط خاک بود داس یا تب هراس یا عقوبت و عذاب شعله می‌زد از گلو بغض‌های سرکشی: «ما کجای عالمیم؟» یک سوال بی‌جواب! ناگهان پیام عشق، بین ما ظهور کرد گفت: خستگان شب، تشنگان آفتاب! رخت صبر بر کنید وقت سرفرازی است تیغ صبح برکشید! تیغ سرخ انقلاب گرچه حس نمی‌کنند دوستان ناسپاس راز صبح آرزو، درد شام التهاب روی کوچه می‌کشید طرح سبز عشق را دست‌های گرم عشق، لرزه‌های اضطراب زندگی جوانه زد روی شاخۀ امید رنگ تازه‌ای گرفت درس و دفتر و کتاب گوشه‌گوشۀ زمین از گلوی لاله‌ها بانگ می‌زند وطن: زنده‌باد انقلاب! ☑️ @ShahrestanAdab
🔻نمونه خوب رمان انقلاب اسلامی (یادداشتی بر رمان #لحظه_ها_جا_می_مانند نوشتۀ #یوسف_قوجق به قلم دکتر #محمد_حنیف در پروندۀ #ادبیات_انقلاب) ▪️«...در تعریف "داستان انقلاب" پرسش‌هایی مطرح می‌‌شود که برای رسیدن به تعریفی جامع، پاسخ به آن پرسش‌ها لازم می‌نماید، پرسش‌هایی از قبیل: آیا برای تعریف ادبیات یک انقلاب، باید به تعریف خود آن انقلاب، رجوع کرد؟ اگر چنین است، تکلیف آن دسته از آثاری که در پس زمینه‌ انقلاب خلق شده‌اند یا آن‌هایی که در حاشیه یا در نقد انقلاب یا حتی در اختلاف زاویه با آن شکل گرفته‌اند، چه می‌شود؟ آیا ادبیات یک انقلاب، تنها به آثاری محدود می‌شود که در مورد آن انقلاب سخن گفته‌اند یا نوشته‌های دیگری در همان راستا و با همان موضوع را نیز شامل می‌شود؟ در این میان تکلیف آثار سیاسی دیگر کشورها چه می‌شود؟ آیا باید گفت ادبیات انقلاب، ادبیاتی است که فقط در حوزه‌ انقلاب اسلامی نوشته شده است یا می‌توان تعریف عام‌تر و گسترده‌تری ارایه کرد؟ در مسیر پرفراز و نشیب انقلاب، انگیزه، دغدغه، درونمایه، فرم و محتوا، سبک و تکنیک‌های ادبیات داستانی چگونه تغییر می‌کند؟...» 🔗 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/6017 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻«مرد زندانی» به روایت #جواد_افهمی | از کتاب #سال_گرگ (سی‌وهشتمین صفحه از #یک_صفحه_خوب_از_یک_رمان_خوب ویژۀ پروندۀ #ادبیات_انقلاب) ▪️«پرتو نوری نیست. هوا دم دارد. تا دمیدن صبح، هنوز زمان باقی‌ست؛ شاید بیشتر از یکی، دوساعت. نگهبان شب ایستگاه راه‌آهن محلی، خمیازه می‌کشد و هم‌زمان، چراغ فانوسی را مقابل چشمان خیسش به چپ و راست تکان می‌دهد. دیزل کهنه، چرخ به روی ریل می‌ساباند و تن لُهُرش را میان سایۀ تاریک درختان نارون و سپیدار حاشیۀ ایستگاه می‌کشاند و دور می‌شود. واگن‌های کهنه و تاریک هم به دنبالش ایستگاه را ترک می‌کنند. دو مأمور یونیفرم‌پوش، تفنگ‌های سازمانی ام.یک‌شام را حمایل کرده‌اند و کمی دورتر از سکوی قطار، دوطرف زندانی بلندقامتی ایستاده‌اند. نگهبان پیر، بی‌اعتنا به سه‌تازه‌واردی که به‌تازگی از قطار پیاده شده‌اند، از کنارشان می‌گذرد و وارد اتاقک نگهبانی می‌شود...» 🔗 متن کامل این صفحه را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11501 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻چرک در خون (بازخوانی داستانی از ویژۀ پروندۀ ) ▪️«لای در را که باز کردم و مهری را وسط تالارک خانه ایستاده دیدم، دانستم که باز، حرفی برای زدن دارد و شاید مدت‌ها خودش را با پس‌وپیش‌کردن گل‌های گلدان کوچک روی تلویزیون و مرتب‌کردن صندلی‌های دور میز ناهارخوری مشغول کرده بود تا نه در آشپزخانه و اتاق نشیمن، که همان‌جا، وسط تالارک، وقتی کتم را درمی‌آوردم تا به جالباسی نزدیک در آویزان کنم، خبرش را با شتابی ظاهراً صبورانه و خونسردانه به اطلاعم برساند. از این‌گذشته، آشپزخانه را- با بوی خوش غذاهایی که می‌پخت- هرگز با طعم خبرهای بد مخلوط نمی‌کرد و اتاق نشیمن را بخشیده بود به چرخ خیاطی و تقسیم رخت‌های شسته و آرایش و آن‌قدر چیزهای دیگر که در آن‌جا جایی برای خبر –حتی از نوع بسیار خوبش- باقی نمانده بود. از این‌هم گذشته، مهری، در ارسال خبر کم‌صبر بود و شتابش برای تحویل یک‌اطلاع، گاهی مرا سخت وحشت می‌انداخت...» 🔗 ادامه این داستان را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11510 ☑️ @ShahrestanAdab