🔻کتابهای #خبرهای_خوب و #دعوتنامه از #مریم_کرباسی در بیست و هفتمین نشست #یک_ماه_یک_کتاب نقد و بررسی میشوند
(روز شنبه ۲۹ تیرماه با حضور #علی_داودی، #انسیه_موسویان، #فريبا_يوسفى)
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10798
☑️ @ShahrestanAdab
🔻نگاه
(ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از کتاب #به_رنگ_درنگ سروده #محمد_مرادی بهروز میکنیم. گفتنیست این کتاب توسط #انتشارات_شهرستان_ادب به چاپ رسیده است)
▪️یک بغل شعر و کمی خاطره اینجاست، ببین
روز و شب دلهره در دلهره اینجاست، ببین
به زمین خیره شو ای دل، به زمان چشم بدوز
زل بزن، منظره در منظره اینجاست، ببین
سعی کن باز به دیوار مبدّل نشوی
صد نفس باغ پس پنجره اینجاست، ببین
سربه سر راز جهان خندهی مستانهی اوست
صد دهان قهقههی یکسره اینجاست، ببین
لشکر اوست که بر دشت زمان صف زده است
شک نکن، میمنه در میسره آنجاست...ببین!
☑️ @ShahrestanAdab
🔻برگۀ مأموریت | معرفی رمان #وریا اثر #سیده_زهرا_محمدی
(یادداشتی از #سعید_داودی در پروندۀ اختصاصی #ادبیات_کودک_و_نوجوان)
▪️«...ویژگی یککتاب خوب برای نوجوانان چیست؟ احتمالاً مهمترین ویژگی یکرمان نوجوان، این است که باید خطدهی داشته باشد. باید به نوجوان یاد بدهد که جامعهاش را بهتر ببیند، بهتر بیاندیشد و بهتر تصمیم بگیرد. در یککلمه باید آگاهیبخش باشد.
راوی کتاب وریا، دخترکی است جستجوگر. او که با مسألهای بهنام حجاب روبهرو شده، حالا میخواهد آن را در بوتۀ آزمایش بگذارد. میخواهد دربارۀ آن تصمیم بگیرد و آن را قضاوت کند. همۀ ما وقتی با مسألۀ جدیدی برخورد میکنیم، دست به پیشداوری میزنیم و آن را همانطوری تفسیر میکنیم که دلمان میخواهد، امّا مهمترین شرط قضاوت، دوری از پیشداوری است. (موضوعی که بهنظر میرسد ما بزرگسالها هم در آن ضعف داریم). پس از آن نوبت به جمعآوری اطلاعات و درنهایت قضاوت میرسد.
راهی که دخترک رمان وریا میرود، همین راه است...»
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10796
☑️ @ShahrestanAdab
🔻آمیختگی شعر و موسیقی در ایران، از هزارههای دور تا سقوط سلسلۀ ساسانی
(یادداشتی از #علی_جوان_نژاد در پروندۀ تخصصی #ترانه_خوانی)
▪️«تاریخِ آمیختگی شعر و موسیقی را میتوان تا هزارههایی خیلی دور ادامه داد. مثلاً میتوان دید در هزارۀ سوم پیش از میلاد، خنیاگرانی هر صبح و شام به افتخار پادشاهی عیلامی به سرود ایستادهاند. یا چند صد سال بعد هرودوت را میتوان دید که در کرانۀ رود نیل به شنیدن ترانهای آشنا نشستهاست. و این همه به آن معناست که تا سپیدهدمان تاریخ میشود در پی ردِّ پایی از آمیختگی این دو هنرِ متعالی رفت بیآنکه از یافتن ردِّ پایی قدیمیتر ناامید شد.
میتوان حدس زد شعرِ آمیخته با موسیقی یا شعر ملحون، در ابتدا بیشتر عبادی بوده؛ خواه بتپرستانه، خواه یکتاپرستانه و احتمالاً مناسک نمایشی که قبل از به قدرت رسیدن آریاییها، در خاورمیانه مرسوم بوده با موسیقی همراهی داشتهاست. به عنوان مثال میشود از مراسمی نمایشی یاد کرد که در سوگ دوموزی میگرفتند و بعدها به هیبت سوگ سیاوش بازآفرینی میشود...»
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10542
☑️ @ShahrestanAdab
🔻نورِ تو
(ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از #محمد_غفاری بهروز میکنیم)
▪️برای از تو سرودن، زبان ما بستهست
که در برابر تو، شعر، دست و پا بستهست
به هر دری که زدم رو به تو گشوده نشد
دلم شکسته، فقط چشم بر دعا بستهست
چگونه نور تو را پشت ابر باید دید؟
که اشک، راه تماشای چشم را بستهست
برای یاس حیاط از تو گفتم و گل داد
چه قدر غنچه به تو عاشقانه وابستهست
«دلم قرار نمیگیرد از فغان بی تو»
که راه چارهی ما بیقرارها بستهست
تو آسمان و زمینی، تو نور و باران، تو…
چهقدر از تو نشان هست و چشم ما بستهست
☑️ @ShahrestanAdab
🔻تجربۀ کارگاه داستانِ مجید قیصری | به قلم #سیدعلی_موسوی_ویری، #لیلا_بهرامی، #علیرضا_عیوضی و #الهه_هدایتی
(پروندهپرترۀ #مجید_قیصری)
▪️«...در جلسههای استاد قیصری آنقدر چیز یاد میگیرم که گاهیاوقات احساس افتقار مقدسی بر من چیره میشود؛ انگار که لباسهای کهنۀ مرا گرفته باشند و لباسهایی نو به من هدیه کنند. روند جلسهها هم برای من اینطور بوده که هربار حجم زیادی از اطلاعات مفید و متنوع از داستان گرفته تا مکاتب ادبی، همچنین پژوهشهای ادبی و حتی فیلمهایی را که جنبههای ادبی خیلی قوی دارند، بهوسیلۀ راهنمایی استاد قیصری شناختم.
روش ایشان در نقد داستانهای اعضا و حتی نقد داستانهایی که در دورۀ صدسال داستاننویسی ایران و جهان داشتیم، همیشه برایم آموزنده بود. بهعبارتدیگر چون ایشان نویسندۀ برجستهای هم هستند، معمولاً دست نویسنده (اعضای جلسه) را خالی نمیگذارند و علاوهبر بیان چالشهای داستان مورد نقد، پیشنهادهایی ارائه میدهند که خیلی از آنها را یادداشت کردهام و هنوز هم نگهشان داشتهام؛ پیشنهادهایی که موقعیت یکداستان بهظاهر ساده را به یکموقعیت جذاب و خواندنی تبدیل میکند...»
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10801
#یکشنبه_های_داستان
☑️ @ShahrestanAdab
🔻 چرا پیرمرد و دریای همینگوی نوبل گرفت؟
(فردا زادروز #ارنست_همینگوی است. نویسندهای که اثر مشهور او #پیرمرد_و_دریا در سال ۱۹۵۴ جایزۀ نوبل را از آن خود کرد. #سعید_داودی در یادداشتی سعی کرده است به این پرسش پاسخ دهد که «چرا پیرمرد و دریای همینگوی نوبل گرفت؟»)
▪️«...پیرمرد و دریای همینگوی با معرفی شخصیت سانتیاگو شروع میشود. در همان چند صفحۀ اول ما متوجه میشویم که او پیرمردی لاغر و خشکیده است و لکههای قهوهای رنگی روی پوست صورتش به چشم میخورد. سانتیاگو ماهیگیر بدشانسی است که ۸۴ روز به دریا میرود و دستخالی از دریا برمیگردد.
اما شخصیتپردازی این کتاب یک تفاوت بزرگ با دیگر آثار کلاسیک قبل از خود دارد؛ اگرچه همینگوی به سبک آثار گذشته در همان ابتدای داستان به معرفی سانتیاگو میپردازد، امّا... سانتیاگوی واقعی را ما از دل گفتوگوهای درونی و کنش و واکنشهایش در موقعیتهای گوناگون زندگیاش میشناسیم. به همین خاطر است که وقتی رمان پیرمرد و دریا میخوانیم، تصور میکنیم که با یک ماهی واقعی، یک پیرمرد واقعی و یک دریای واقعی سروکار داریم...»
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10802
☑️ @ShahrestanAdab
🔻لحن دریا
(ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از کتاب #مرا_صدا_کردی؟ سروده #لیلا_حسین_نیا بهروز میکنیم. گفتنیست این کتاب توسط #انتشارات_شهرستان_ادب به چاپ رسیده است)
▪️بشکن سکوت را و به غوغا بخوان مرا
بیزارم از گذشته، به فردا بخوان مرا
من بیتبیت یک غزلم، سادهام مگیر
با آن صدای زندهی گیرا بخوان مرا
تنهایی و ادامهی کابوس تا کجا!
یک شب به میهمانی رویا بخوان مرا
تا مثل رود راه گشایم به سوی تو
با لحن بیکرانهی دریا بخوان مرا
بگذار از گذشته نگوییم و بگذریم
تنها تو را بخوانم و تنها بخوان مرا
☑️ @ShahrestanAdab
🔻لالایی؛ نجوای خیالانگیز مادرانه
نگاهی به فرم و ساختار لالاییهای اقوام مختلف
(یادداشتی از #الهام_فرجی در پروندۀ تخصصی #ترانه_خوانی)
▪️«لالاییها یکی از قدیمیترین انواع ترانهها هستند که بهعنوان بخشی از ادبیات شفاهی در کنار ضربالمثلها، افسانهها و آوازهای محلی سینهبهسینه از نسلی به نسل دیگر منتقل شدهاند. لالایی در هرمنطقۀ جغرافیایی متناسب با ویژگیهای آن اقلیم و باتوجه به گویش، زبان و سبک زندگی خاص آن منطقه سروده میشود و بههمیندلیل تفاوتهایی میان لالاییهای هرمنطقه وجود دارد، اما به طورکلی محتوای هر لالایی مجموعهای از آرزوها، گلایهها، امیدها و نیایشهایی است که با زبانی بیتکلف و صمیمی بیان میشود.
اگرچه لالایی را وسیلهای برای تعامل میان مادر و فرزند میدانیم، اما مفاهیمی که در قالب لالایی سروده شده است معمولاً برای مخاطب کودک قابل درک نیست و آنچه بیشترین میزان تأثیرگذاری را بر کودک دارد، نغمۀ جادویی و خیالانگیز مادر است که با تکانهای موزون گاهواره همراه شده و سبب ایجاد احساس امنیت و آرامش کودک میشود...»
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10494
☑️ @ShahrestanAdab
🔻داستانی از تاریخ
(معرفی رمان #سه_کاهن اثر #مجید_قیصری به قلم #سعیده_عقیلی)
▪️«...همهاش تاریخ است. همهی آنچه در کتابهای درسی مان خواندهایم چیزی نبودند جز واقعیات تاریخی از زندگی مردی که همیشه، یا یک جوان پاک و راستگو بود یا یک مرد مهربان و رئوف که به سبب رحمت بینظیرش دوست داشتنی بود. همیشه یاد گرفتهایم که پیامبرمان را دوست داشته باشیم، چون برگزیدهی خدا بود. در داستانهایی که تا به حال خواندهایم، محمد یک جوان امّی بود که ناگهان در چهل سالگی مبعوث شد و شد پیامبر رحمت. سه کاهن، داستانی است از تاریخ، از حقیقتی که میدانیم...»
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/3697
☑️ @ShahrestanAdab
🔻زیبای دور از دسترس
(غزلی میخوانیم از کتاب #لیلی_آذر سرودۀ خانم #اعظم_سعادتمند که توسط انتشارات شهرستان ادب منتشر شده است. گفتنی است این کتاب سال گذشته موفق شد #جایزه_پروین_اعتصامی را از آن خود کند)
▪️ ای موج! موجِ سرکشِ جاهل! چه میخواهی؟
از سنگ پیر و ساکت ساحل چه میخواهی؟
در قایقی وارونه پارو میزنی انگار
از این تقلاهای بیحاصل چه میخواهی؟
هر روز پس میآوری نعش غریقی را
ای جانی بالفطره! ای قاتل! چه میخواهی؟
گفتی تمام قصهها زیر سر ماه است
زیبای دور از دسترس! از دل چه میخواهی؟
از من، منِ بیآبروی نیمهدیوانه
ای ماه، ماه عاقل کامل، چه میخواهی!؟
☑️ @ShahrestanAdab
🔻سنگریزههای پرمحتوا | معرفی کتاب #سنگریزه_های_بدون_اسم اثر #سیدنوید_سیدعلی_اکبر
(یادداشتی از #نیلوفر_نیک_بنیاد در پروندۀ اختصاصی #ادبیات_کودک_و_نوجوان)
▪️«...سنگریزههای این داستان خیلی چیزها ندارند، حتی اسم هم ندارند. این اسم نداشتنشان مهمترین ویژگی آنهاست. به همین دلیل نویسنده نام کتاب را "سنگریزههای بدون اسم" میگذارد و بعد در قسمتی از داستان، وقتی تکهچوب شناوری روی آب میگوید اسمش فرشاد است، سنگریزهها تازه با این موضوع روبهرو میشوند که اصلاً اسم یعنی چه.
شخصیتهای این داستان، سنگ و چوب و پدیدههای سادهای مانند اینها هستند، اما سیدعلیاکبر در طول همین داستان کوتاه آنقدر خوب از پس شخصیتپردازی این پدیدهها برآمده است که بهیقین میتوان گفت خواننده تا مدتها آنها را فراموش نخواهد کرد. تکهچوب شناور روی آب لحن و تکیهکلامهای خاص خودش را دارد، سنگریزهها هم همینطور...»
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10118
☑️ @ShahrestanAdab