eitaa logo
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
212 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
6 فایل
حاج اصغر : ت ۱۳۵۸.۰۶.۳۱، ش ۱۳۹۸.۱۱.۱۳ - حلب رجعت پیکر حاج اصغر به تهران: ۱۳۹۸.۱۲.۰۴ حاج محمد (همسر خواهر حاج اصغر) : ت ۱۳۵۶.۰۶.۱۵، ش ۱۳۹۵.۰۶.۳۱، مسمومیت بر اثر زهر دشمنان 🕊ساکن قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران
مشاهده در ایتا
دانلود
📬 «یارخوب تمام ماجراست» فقط آنجا که حبیب‌بن مظاهر وقتی نامه امام حسین را دریافت کرد چون که میخواست تصمیمش را پنهان کند، نزد همسرش وانمود کردبه یاری امام حسین می‌رود. پس زنش گفت: ای حبیب نصرت حسین را ناخوش داری! حبیب گفت بلی! پس زوجه‌اش گریه کرد و روسری بر سر حبیب گذاشت و گفت در این هنگام لایق است سرت را این مقنعه. تو بنشین در خانه، من به نصرت او میروم که فراموش نکردم در مورد او صحبت رسول خدا را. حبیب که دید یارش کجای ماجرا ایستاده لبخند زد و حقیقت را اشکار کرد گفت: البته میترسم بعد از من ذلیل شوی. پس زنش شادشد و گفت: مرا بگذار خاک بخورم ترک مکن نصرت حسین را. تو را بخدا خدمتش که رسیدی دست و پاهایش را ببوس. حبیب گفت: حبّاوکرامتا.یارخوب تمام ماجراست. خدا ازاین یارهانصیب کنه.همراه ومشوق خوبیها --------------------- الهی آمین تشکر از مطالب خیلی خوبتون🌺 ارتباط ناشناس باکانال🌹👇 ✉️daigo.ir/secret/6145971794 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
🌱 جناب قاسم برادری دارد به نام عبدالله. امام حسن ده سال قبل از شهید شد، مسموم شد و از دنیا رفت. سن این طفل را هم ده سال نوشته‌اند؛ یعنی وقتی که پدر بزرگوارش از دنیا رفته، او تازه به دنیا آمده و شاید بعد از آن بوده است. به هر حال از پدر چیزی یادش نبود. و در خانه اباعبدالله بزرگ شده بود و اباعبدالله برای او، هم عمو بود و هم به منزله پدر. اباعبدالله به عمه این طفل، به خواهر بزرگوارش زینب سپرده بود که مراقب این بچه‌ها بالخصوص باشند. این پسر بچه‌ها مرتب تلاش می‌کردند که خودشان را به وسط معرکه برسانند ولی مانع می‌شدند. نمی‌دانم در آن لحظات آخر که اباعبدالله در گودال قتلگاه افتاده بودند، چطور شد که یکمرتبه این طفل ده ساله از خیمه بیرون زد و تا زینب (سلام الله علیها) دوید که او را بگیرد، خودش را از دست زینب رها کرد و گفت: «وَاللهِ لا افارِقُ عَمّی» به خدا قسم من از عمویم جدا نمی‌شوم. 😔😔 به سرعت خودش را به اباعبدالله رساند در حالی که ایشان در همان قتلگاه بودند و قدرت حرکت برایشان خیلی کم بود. این طفل آمد و آمد تا خودش را به دامن عموی بزرگوار انداخت. اباعبدالله او را در دامن گرفت. او شروع کرد به صحبت کردن با عمو. در همان حال یکی از دشمنان آمد برای اینکه ضربتی به اباعبدالله بزند. این بچه دید که کسی آمده به قصد کشتن اباعبدالله؛ شروع کرد به بدگویی کردن: ای پسر زناکار! تو آمده‌ای عموی مرا بکشی؟ به خدا قسم من نمی‌گذارم. او که شمشیرش را بلند کرد، این طفل دست خودش را سپر قرار داد. در نتیجه بعد از فرودآمدن شمشیر، دستش به پوست آویخته شد. در این موقع فریاد زد: یا عمّاه! عمو جان! دیدی با من چه کردند؟!. 😭 ، حماسه حسینی، ج ۱، ص۳۷۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بســ🌺ــم رب الشـ🕊ـهدا و الصدیـ🍃ـقین
در تکیه او تکیه به اغیار نکردیم دلگرمی ما، تکیه به دیوارحسین است... @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
: این وظیفه ی خداست ها را ببخشد وظیفه ی من این که است انها را نزد او بفرستم....😉 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
🍃 💠 🍃یکی از انگیزه هایش برای این همه رفتن ها و کار کردن ها شهید آوینی بود. به شهید اوینی خیلی علاقه داشت و همه اثار و کتاب هایی که درباره شهید اوینی بود جمع آوری می کرد و می دید. کار فرهنگی را دوست داشت. 🍃کارهایی که شهید چمران در جبهه ها انجام داده بود تلاش داشت همان کارها را در سوریه انجام دهد کارهای فرهنگی بسیاری انجام داد و همین ها باعث شد وزیر فرهنگ سوریه از او تقدیر کند. او به این خاطر دوست داشت برود که می گفت فقر فرهنگی و کمبود مالی مردم مناطق محروم جیگر ادم را اتش می زند. @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
Haj Meysam MotieiShab5Moharram1392[02].mp3
زمان: حجم: 13.09M
🎙 / میثم مطیعی 🏴 پنجم امام حسین (ع): يادگار برادرم! بر آنچه در راه خدا بر تو فرود آمده است شكيبايى پيشه ساز و آن را به فال نيك بگير و خير بدان كه خداى پر مهر به زودى تو را بر پدران و نياكان شايسته كردارت ملحق خواهد ساخت. @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
دستم اگر به كار آيد، شود سپر براي تو سرم جدا مي‌شد ای کاش، به جاي تو... عمو، عموی خوبم😔💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا