🌺سخنان زیبای استاد قرائتی درباره حجاب🌺
شما جنس مرغوب را در کادو می پیچید،🎁
روی تلویزیون پارچه می اندازید 📺
کتاب قیمتی را جلد می کنید📗
طلا و جواهرات را ساده در دسترس قرار نمی دهید.👑 🖐
بنابر این جلد و حجاب نشانه ارزش است. 💝
خداوند برای چشم 👁 که ظریف است
و خطراتی آنرا تهدید میکند، حجاب قرار داده. ☺️
حجاب باعث تمرکز فکر "مرد" و در نتیجه پیشرفت جامعه میگردد چرا که بخش عمده تولید جامعه به دست مرد است 👷🏻🔧👨🏻🔧
در کشورهایی که بیحجابی رایج است، نظام خانواده از هم گسسته و آمار طلاق غوغا می کند 👨👦💔👩👦
اسلام به خاطر حفظ حیا، کرامت و جلال، و برای جلوگیری از بینظمی جنسی و هوسبازی و گسستن نظام خانواده "حجاب" را واجب فرموده.☂
باید دانست که "حجاب" مانع تولید نیست.⚙ بزرگترین صادرات ایران بعد از نفت، قالی است که تولید بهترین نمونهاش به دست زنان با حجاب است✌️🏻
حجاب مانع تحصیل نیست 📚
وجود صدها هزار دانشمند زن در کشور ما شاهد این ادعّاست. 🎓🎓🎓
حجاب آرم جمهوری اسلامی ایران است.
دنیا انقلاب اسلامی ایران را باحجاب بانوان می شناسد🌍 و ابرقدرتها از این نشانه پرارزش انقلاب آنقدر هراس دارند که چند دختر مسلمان را با پوشش اسلامی بر سر درس تحمل نمی کنند.
😇
#پویش_حجاب_فاطمے
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
41.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
رفیقم هادی
یکی از هنرهای شهدا، شهید جاویدالاثر #ابراهیم_هادی است.
5cb75eb461aeb6066e2c9a94_2034548922293123365.mp3
زمان:
حجم:
1.46M
روایتی از تفحص شهدا
به روایت
حاج محمد احمدیان
اللهم ارزقنی شهادت
اللهم عجل لولیک الفرج
ارواح طیبه ی شهدا #صلوات
#گروه_جهادی_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
💖🕊💖🕊💖🕊💖 #قصه_دلبری #پارت_هفتم اوکه انگار از اول بله راشنیده ,شروع کرد درباره ی آینده ی شغلی اش حرف
💖🕊💖🕊💖🕊💖
#قصه_دلبری😍
#پارت_هشتم
نزدیک در🚪به من گفت:(رفتم کربلا,زیرقبه به امام حسین《علیه السلام》گفتم:برام پدری کنید.
فکرکنیدمنم علی اکبرتون هرکاری قراربودبرای ازدواج💞 پسرتون انجام بدید.
برای من بکنید.
دلم 💔بی قراربود.
به همین سادگی
پدرم گیج شده بودکه به چه چیزاین آدم دل خوش کرده ام نه پولی,نه کاری,نه مدرکی,هیچ.
تازه بایدبعدازازدواج می رفتم تهران.
پدرم با این موضوع کنارنمی آمد❌
برای من هم دوری ازخانواده ام خیلی سخت بود.
زیادمی پرسید: توهمه ی اینها رو می دونی وقبول می کنی⁉️پروژه ی تحقیق پدرم کلیدخورد.
بهش زنگ 📞زدسه نفر رو معرفی کن تا اگه سوالی داشتم,ازاونابپرسم.
شماره ونشانی دونفر روحانی ویکی ازرفقای دانشگاهش راداده بود.
وقتی پدرم باآن هاصحبت کرد,کمی آرام وقرار گرفت.
نه که خوشش نیامده باشد.
برای آینده زندگی مان نگران بود. برای دخترنازک نارنجی اش.
حتی دفعه ی اول که اورادید,گفت:این چقدرمظلومه!
باز یاد حرف بچه هاافتادم,حرفشان توی گوشم👂 زنگ می زد:
شبیه شهدا مظلومه.
یاد حس وحالم قبل ازاین روزها افتادم.
محمدحسینی که امروزمی دیدم,
اصلاًشبیه آن برداشت هایم نبود
برای من هم همان شده بود که همه می گفتند.
پدرم کمی که خاطرجمع شد.
به محمدحسین زنگ 📞زدکه می خوام ببینمت.
قرارمدارگذاشتند برویم دنبالش. هنوزدرخانه دانشجویی اش زندگی می کرد.
من هم باپدرومادرم رفتم.
خندان سوارماشین شد.
برایم جالب بودکه ذره ای اظهارخجالت وکمرویی درصورتش نمی دیدم پدرم از یزد راه افتادسمت روستایمان.
اسلامیه وسیرتاپیاز زندگی اش راگفت:ازکودکی تاازدواج بامادرم واوضاع فعلی اش.
بعدهم کف دستش راگرفت طرف محمدحسین وگفت:(همه زندگی ام همینه.گذاشتم جلوت.
کسی که می خواد دوماد خونه ی من بشه, فرزندخونه ی منه وبایدهمه چیزاین زندگی روبدونه)
اوهم کف دستش رانشان دادوگفت:منم باشماروراستم ✅
تااسلامیه ازخودش وپدرومادرش تعریف کرد. حتی وضیعت مالی اش راشفاف بیان کرد.
دوباره قضیه موتور تریل راکه تمام دارایش بودگفت. خیلی هم زودباپدرومادرم پسرخاله شد.
موقع برگشت به پیشنهادپدرم رفتیم امام زاده جعفر(علیه السلام)یادم هست بعضی ازحرفهاراکه می زد,
پدرم برمی گشت عقب ماشین رانگاه می کرد.
ازاومی پرسید:این حرفهارابه مرجان هم گفتی?
گفت:(بله.)
درجلسه ی خواستگاری همه رابه من گفته بود.
مادرش زنگ زدتاجواب بگیرد.
من که ازته دل راضی بودم. پدرم هم توپ⚽️ راانداخته بود در زمین خودم.
مادرم گفت: به نظرم بهتره چندجلسه دیگه باهم صحبت کنن.
( کورازخداچه می خواهددوچشم بینا)
قارقارصدای🔊 موتورش درکوچه مان پیچید.
📚 @seedammar
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
💖🕊💖🕊💖🕊💖
#قصه_دلبری🌸
#پارت_نهم
چهار بعد از ظهر ️یکی ازروزهای اردیبهشت نمی دانم آن دسته گل💐 راچطورباموتورآن قدرسالم رسانده بود.
مادرم به دایی ام زنگ زدکه بیایدسبک سنگینش کند.
نشنیدم باپدر ودایی ام چه خوش وبش کردند. تاوارداتاقم شدم پرسید:داییتون نظامیه⁉️
گفتم:(ازکجامی دونید❓)
خندیدکه ازکفشش حدس زدم!برایم جالب بود.
حتی حواسش به کفش های👞 دم درهم بود.
چندین مرتبه ذکرخیرپدر راکشید وسط.
برای اینکه سیرتاپیاز زندگی اش رابرای اوگفته بود.
یادم نیست ازکجاشروع شدکه بحث کشیدبه مهریه.
پرسید:(نظرتون چیه?)
گفتم:(همون که حضرت آقامیگن).بال درآورد.
قهقهه زد:
(یعنی چهارده تاسکه?)اززیرچادرسرم راتکان دادم که یعنی بله✅
می خواست دلیلم رابداند.
گفتم:(مهریه خوشبختی نمیاره)حدیث هم برایش خوندم:《بهترین زنان امت من زنی است که مهریه اوازدیگران کمترباشد👌》این دفعه من منبررفته بودم. دلش نمی آمد صحبتمان تمام شود.
حس می کردم زورمی زندسربحث جدیدی بازکند.
سه تا نامه ی 💌جدیدنوشته بودبرایم. گرفت جلویم وگفت:(راستی سرم بره هیئتم ترک نمیشه❌)ته دلم ذوق کردم.
نمی دانم اوهم ازچهره ام فهمیدیانه.
چون دنبال این طورآدمی می گشتم,بایدپایه هم باشیدنه ترمز.
زن اگه حسینی باشه,شوهرش زهیر میشه✅
بعدهم نقل قولی ازشهید🌷علمداربه میان آورد:
(هرکس روکه دوست داری,بایدبراش آرزوی شهادت🌷 کنی👌)
مسئول اعتکاف دانش آموزی یزدبود.
ازوسط برنامه هامی رفت ومی اومد.
قرارشدبعدایام البیض برویم کنارمعراج شهدای گمنام دانشگاه عقدکنیم.
رفته بود پیش حاج آقای آیت اللهی که بیایند برای خواندن خطبه ی عقدایشان گفته بودند:(بهتره برویدامام زاده جعفر《علیه السلام》یزد.)
خانواده هابه این تصمیم رسیده بودندکه دوتامراسم مفصل درسالن بگیرند:
یکی یزد. یکی تهران.
مخالفت کرد,گفت:(یکی روساده بگیریم.)اصلاًراضی نشد
من راانداخت جلوکه بزرگترهاراراضی کنم.
چون من هم بااوموافق بودم.
زورخودم رازدم تاآخربه خواسته اش رسید.
شب تاصبح خوابم نبرد دورحیاط راه می رفتم.
تمام صحنه هامث فیلم در ذهنم ردمی شد. همه ی آن منت کشی هایش.
ازآقای قرائتی شنیده بودم,(۵۰درصدازدواج تحقیقه و۵۰درصدش توسل
نمیشه به تحقیق امید داشت.
ولی می توان به توسل دل بست)
بین خوف ورجاگیرافتاده بودم بااینکه به دلم😍 نشسته بود,بازدلهره داشتم.
متوسل شدم.
زنگ زدم حرم امام رضا《علیه السلام》همان که خِیرم کرده بود برایش.
چشمانم رابستم .
بانوای صلوات خاصه خودم راپای ضریح می دیدم.
دربین همهمه ی زائران,حرفم رادخیل بستم به ضریح:
(ماازتوبه غیرازتونداریم تمنا/حلوا به کسی ده که محبت نچشیده)
همه راسپردم به امام رضا《علیه السلام》هندزفری راگذاشتم داخل گوشم راه می رفتم وروضه گوش می ددادم
ادامه دارد...
📚 @seedammar
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
#گروه_جهادی_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
Ahd.mp3
زمان:
حجم:
2.07M
#دعای_عهد
✳️تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد...
🌸امام خمینی ره:
اگر هرروز (بعد از نماز صبح)دعای عهد خواندی،مقدراتت عوض میشود....⚡️
امام زمانی شو👇👇👇👇
#کانال_خواهم_امد
http://eitaa.com/joinchat/287047696Cbbd8ae64b7
#سیره_شـهـدا🌷
💠اخلاص
⚜دلش نمی خواست ڪارهایش جلوی دید باشد🚫 مدتی را ڪه در #جبهه بود، اجازه نداد حتی یڪ عڪس📸 یا فیلم از او تهیه شود❌
⚜آخرین بار ڪه به #مرخصی آمده بود، قبل از رفتن همه ی عڪس هایش را از بین برد💥 تا پس از #شهادت چیزی از او باقی نماند😔
⚜همین طور هم شد و برای شهادتش🌷 حتی یڪ عڪس هم در خانه نداشتیم. همیشه #پنهان کار بود، حتی زخمی💔 شدنش را هم از دیگران پنهان می کرد.
#شهید_مجید_زین_الدین
🌹🍃صلوات
اول امام زاده ی عالم حسن سلام
راه نجات عالم و آدم حسن سلام
#دوشنبه_های_امام_حسنی
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی