eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.4هزار دنبال‌کننده
19.9هزار عکس
11.1هزار ویدیو
143 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر یک #صلوات #خادم👇🏻 @Mousavii13 #تبادل @Mousavii7 #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Ali FaniAUD-20210805-WA0006.mp3
زمان: حجم: 11.48M
🎵 🗣️ هدیه میڪنیــم به امام زمــان ارواحنافداه ❤️🌹✨🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مگر می شود کسی شهید را دوست نداشته‌ باشد‌...🌷🕊 🌷
🌷 برگی از خاطرات📝 اسمش علی بود، ولی بچه‌ها بهش می‌گفتن "لبخند جبهه". نه به خاطر اینکه خنده‌رو بود، نه... لبخندش یه چیز دیگه بود. یه نوری داشت که وسط اون همه دود و باروت، دلت رو آروم می‌کرد. در خط مقدم، علی رفت بالا سر یک مجروح که تیر خورده بود و داشت جون می‌داد. با یه پارچه، خون‌هاشو پاک کرد. همان لحظه یک گلوله از کنار گوشم رد شد و خورد به سینه‌ علی. افتاد زمین، همان‌جا کنار همان مجروح، و همان قرآن توی جیبش بود، خونی شده... با آخرین نفس گفت ، الحمدلله الذی جعل رزقی فی الشهاده...
سیره شهدا 🌷 علی با اینکه در رشته پزشکی دانشگاه تهران مشغول به تحصیل بود، هیچ‌گاه از هدف اصلی خود که خدمت به مردم و جهاد در راه خدا بود غافل نشد. او با وجود آینده‌ای روشن در عرصه پزشکی، تمام توجه و انرژی‌اش را به جبهه معطوف کرد علی در عملیات رمضان، با وجود مجروحیت جزئی، با اراده‌ای محکم به همرزمانش گفت: تا آخرین نفس، باید ایستاد. اینجا نه تنها برای کشور، بلکه برای دین و آیین‌مان جنگ می‌کنیم.
شهید حسین زینال زاده 🌷 حسین، ۱۰ روز قبل از شهادتش به من گفت: «مامان! دعا کن من شهید شوم.» من نگاهی به او کردم. ‌گفت: «قرار است که ما از این دنیا برویم. دعا کن با شهادت برویم.» وقتی این حرف‌ها را زد، من دیگر چیزی نگفتم، اما دلم لرزید. چون مدت‌ها بود که رفتارش تغییر کرده بود. پسرم ۳ شب قبل از شهادتش حدود ساعت ۳-۲ بامداد بود که به منزل آمد تا شام بخورد. از من خواست برای شهادتش دعا کنم. آن شب به من گفت: اگر من بروم می‌توانم یک نسل را نجات بدهم. ۳ روز بعد پسرم به شهادت رسید ✍راوی :مادرشهید
🕊 🌷 ارادت خاصی به ساحت امام هشتم (ع) داشت؛ او عاشق زیارت امام رضا (ع) از صحن گوهرشاد بود، خودش را مقید کرده بود که حداقل سالی چند بار پابوس آقا برود، وقتی از مأموریت برمی‌گشت، بعد از دیدن پدر و مادر، بار سفر را می‌بست و همراه با همسر و فرزندانش راهی دیار امام رئوف (ع) می‌شد، گاهی اوقات که خیلی مشغولیت کاری داشت، بلیط قطار می‌گرفت و فقط سه چهار ساعتی زیارت می‌کرد و بعد برمی‌گشت می‌گفت: این زیارت‌های سه‌ چهار ساعته خیلی خوبه؛ هم خیلی حال می‌دهد، هم آدم می‌تواند به آقا بگوید یا امام رضا (ع) فقط به عشق خود شما آمدم و الان هم بر می‌گردم. 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
10.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 چند سال قبل از ظهور، رایحه آن به اهل معنویت می‌رسد ✍️ آیت‌الله حائری شیرازی ▪️«یعقوب علیه السلام از کنعان با آن فاصله بسیار، به اطرافیان گفت: «إِنِّي لَأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ لَوْ لا أَنْ تُفَنِّدُونِ»: من بوی یوسف را می‌شنوم، اگر من را دست نمی‌اندازید. ▪️قرآن اشاره می‌کند که برخی خواص نمی‌توانند همه آنچه را که می‌دانند مطرح کنند. و ظرفیت شنیدن برخی مسائل نیز در جامعه مشمول «فرایند تدریجی» است. ▪️امام زمان وقتی می‌خواهند ظهور و قیام بفرمایند، چند سال مانده به ظهورشان، آن‌هایی که باید بدانند، می‌دانند و رایحه ظهور را می‌شنوند. ▪️شامه انسان اگر زکام نباشد و قدری معنویت در او باشد، بوی ظهور را آرام آرام استشمام می‌کند» ▪️نزدیک شدن ظهور را بعضی قلب‌ها درک می‌کنند! مثل یعقوب، یوسف را.